معنی «آزادی»
ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ
حال ببینیم معنی آزادی چیست. این آزادی و آزادگی كه می گویند یعنی چه؟
آزادی یكی از لوازم حیات و تكامل است، یعنی یكی از نیازمندیهای موجودِ زنده آزادی است.
فرق نمی كند كه موجود زنده از نوع گیاه باشد یا از نوع حیوان و یا از نوع انسان، به هرحال نیازمند به آزادی است.
منتها آزادی گیاه متناسب با ساختمان آن است، آزادی حیوان طور دیگری است، انسان به آزادیهای دیگری ماورای آزادیهای گیاه و حیوان نیاز دارد.
هر موجود زنده خاصیتش این است كه رشد می كند، تكامل پیدا می كند، متوقف نیست، سر جای خودش نایستاده است.
جمادات كه رشد و تكامل ندارند، نیازمند به آزادی هم نیستند.
اصلاً آزادی برای جمادات مفهوم ندارد. ولی گیاه باید آزاد باشد. موجودات زنده برای رشد و تكامل به سه چیز احتیاج دارند:
1. تربیت
2. امنیت
3. آزادی.
#تربیت عبارت است از یك سلسله عوامل كه موجودات زنده برای رشدشان به آنها احتیاج دارند.
مثلاً یك گیاه برای رشد و نموّش 🌱 به آب 💦 و خاك احتیاج دارد، به نور ☀️ و حرارت احتیاج دارد. یك حیوان احتیاج به غذا دارد و یك انسان تمام احتیاجات گیاه و حیوان را دارد، بعلاوه ی یك سلسله احتیاجات انسانی كه همه ی آنها در كلمه ی «تعلیم و تربیت» جمع است.
این عوامل به منزله ی غذاهایی است كه باید به یك موجود زنده برسد تا رشد كند.
باور نكنید كه یك موجود زنده بتواند بدون غذا رشد كند.
قوه ی غاذیه یكی از لوازم زندگی موجود زنده است.
دومین چیزی كه موجود زنده به آن احتیاج دارد #امنیت است.
امنیت یعنی چه؟
یعنی موجود زنده چیزی را در اختیار دارد، حیات دارد، لوازم و وسایل حیات را هم دارد؛ باید امنیت داشته باشد تا آنچه را دارد از او نگیرند؛ یعنی از ناحیه ی یك دشمن و یك قوه ی خارجی، آنچه دارد از او سلب نشود.
انسان را درنظر می گیریم.
انسان، هم به تعلیم و تربیت احتیاج دارد و هم به امنیت؛ یعنی جان دارد جانش را از او نگیرند، ثروت دارد ثروتش را از او نگیرند، سلامت دارد سلامتش را از او نگیرند، آنچه را دارد از او نگیرند.
سومین چیزی كه هر موجود زنده ای به آن احتیاج دارد #آزادی است.
آزادی یعنی چه؟
یعنی جلوی راهش را نگیرند، پیش رویش مانع ایجاد نكنند.
ممكن است یك موجود زنده امنیت داشته باشد، عوامل رشد هم داشته باشد ولی در عین حال موانع جلوی رشدش را بگیرند.
فرض كنید كه شما می خواهید گیاهی را رشد بدهید.
علاوه بر همه ی شرایط دیگر، باید محیط برای رشد او از نظر عدم موانع مساعد باشد، مانعی در كار نباشد كه جلوی رشدش را بگیرد. مثلاً یك درخت وقتی می خواهد رشد كند باید جلویش فضای بازی باشد. اگر شما نهالی را در زمین بكارید درحالی كه بالای آن یك سقف بزرگی باشد، ولو این نهال، نهال چنار باشد، امكان رشد برای آن نیست.
هر موجود زنده ای كه می خواهد راه رشد و تكامل را طی كند، یكی از احتیاجاتش آزادی است.
پس آزادی یعنی چه؟
یعنی نبودن مانع.
انسانهای آزاد، انسانهایی هستند كه با موانعی كه در جلوی رشد و تكاملشان هست مبارزه می كنند و تن به وجود مانع نمی دهند.
این هم تعریف مختصری از آزادی.
اقسام آزادی
ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ
انسان كه یك موجود خاصی است و زندگی او زندگی اجتماعی است و علاوه بر این در زندگی فردی خود موجود تكامل یافته ای است و با گیاه و حیوان بسیار تفاوت دارد، گذشته از آزادیهایی كه گیاهان و حیوانات به آنها نیازمندند یك سلسله نیازمندیهای دیگری هم دارد كه ما آنها را به دو قسم منقسم می كنیم.
یك نوع آزادی اجتماعی است.
آزادی اجتماعی یعنی چه؟
یعنی بشر باید در اجتماع از ناحیه ی سایر افراد اجتماع آزادی داشته باشد، دیگران مانعی در راه رشد و تكامل او نباشند، او را محبوس نكنند، به حالت یك زندانی درنیاورند كه جلوی فعالیتش گرفته شود، دیگران او را استثمار نكنند، استخدام نكنند، استعباد نكنند، یعنی تمام قوای فكری و جسمی او را در جهت منافع خودشان به كار نگیرند. این را می گویند آزادی اجتماعی.
خود آزادی اجتماعی هم می تواند انواعی داشته باشد كه فعلاً كاری با آن نداریم.
پس یكی از اقسام آزادی، آزادی اجتماعی است كه انسان از ناحیه ی افراد دیگر آزاد باشد.
یكی از گرفتاریهای زندگی بشر در طول تاریخ همین بوده است كه افرادی نیرومند و قدرتمند از قدرت خودشان سوء استفاده كرده و افراد دیگری را در خدمت خودشان گرفته اند، آنها را به منزله ی برده ی خودشان قرار داده اند و میوه ی وجود آنان را كه باید متعلق به خودشان باشد به نفع خود چیده اند.
می دانید كلمه ی «استثمار» یعنی چه؟
یعنی چیدن میوه ی دیگری. هركسی وجودش مثل یك درخت پرمیوه است.
میوه ی درخت وجود هركسی یعنی محصول كار و فكرش، محصول فعالیتش، محصول ارزشش باید مال خودش باشد.
وقتی كه افرادی كاری می كنند كه محصول درخت وجود دیگران را به خودشان تعلّق می دهند و میوه های وجود آنها را می چینند، می گویند این فرد فرد دیگر را استثمار كرده است.
یكی از گرفتاریهای بشر در طول تاریخش همین بوده است كه فردی فرد دیگر را، قومی قوم دیگر را استثمار می كرده، به بردگی خود می كشیده است یا حداقل برای اینكه میدان برای خودش باز باشد میدان را از او می گرفته است؛ او را استثمار نمی كرده، ولی میدان را از او می گرفته است.
مثلاً فرض كنید زمینی بوده است متعلق به دو نفر، هر دو از زمین استفاده می كرده اند. آن كه قویتر و نیرومندتر بوده، برای اینكه میدان خودش وسیعتر باشد زمین دیگری را از او می گرفته و او را از زمین بیرون می كرده است، و یا او را هم با زمین در خدمت خود می گرفته كه این، اسارت و بردگی نام دارد.
آزادی اجتماعی در قرآن
ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ
در نصّ قرآن مجید، یكی از هدفهایی كه انبیاء داشته اند این بوده است كه به بشر آزادی اجتماعی بدهند، یعنی افراد را از اسارت و بندگی و بردگی یكدیگر نجات بدهند.
قرآن كتاب عجیبی است!
بعضی از معانی و مفاهیم است كه در یك عصر به اصطلاح گل می كند، زنده می شود، اوج می گیرد، ولی در عصرهای دیگر آنقدر اوج نداشته است.
در بعضی از عصرها می بینیم كه برخی از كلمات، بحق اوج می گیرد.
وقتی به قرآن مراجعه می كنیم، می بینیم چقدر در قرآن این كلمه اوج دارد، و این عجیب است.
یكی از حماسه های قرآنی، همین موضوع آزادی اجتماعی است.
من خیال نمی كنم كه شما بتوانید جمله ای زنده تر و موجدارتر از جمله ای كه در این مورد در قرآن هست پیدا كنید؛ شما در هیچ زمانی پیدا نخواهید كرد، نه در قرن هجدهم، نه در قرن نوزدهم و نه در قرن بیستم، در این قرنهایی كه شعار فلاسفه، آزادی بشر بوده است و #آزادی بیش از اندازه زبانزد مردم بوده و شعار واقع شده است، شما جمله ای پیدا كنید زنده تر و موجدارتر از این جمله ای كه قرآن دارد:
قُلْ یا أَهْلَ اَلْكِتابِ تَعالَوْا إِلی كَلِمَةٍ سَواءٍ بَیْنَنا وَ بَیْنَكُمْ أَلاّ نَعْبُدَ إِلاَّ اَللّهَ وَ لا نُشْرِكَ بِهِ شَیْئاً وَ لا یَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اَللّهِ [۱].
ای پیغمبر! به این كسانی كه مدعی پیروی از یك كتاب آسمانی گذشته هستند، به این یهودیها، مسیحیها، زرتشتیها- و حتی شاید به این صابئیها كه در قرآن اسمشان آمده است- و به همه ی ملتهایی كه پیرو یك كتاب قدیم آسمانی هستند این طور بگو: بیایید همه ی ما جمع شویم دور یك كلمه، زیر یك پرچم. آن پرچم چیست؟
دو جمله بیشتر ندارد.
یك جمله اش این است: أَلاّ نَعْبُدَ إِلاَّ اَللّهَ وَ لا نُشْرِكَ بِهِ شَیْئاً
← در مقام پرستش، جز خدای یگانه چیزی را پرستش نكنیم؛ نه مسیح را بپرستیم نه غیر مسیح را و نه اهرمن را، جز خدا هیچ موجودی را پرستش نكنیم.
← جمله ی دوم: وَ لا یَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اَللّهِ هیچ كدام از ما دیگری را بنده و برده ی خودش نداند و هیچ كَس هم یك نفر دیگر را ارباب و آقای خودش نداند.
یعنی نظام آقایی و نوكری ملغی ؛
نظام استثمار، مستثمِر و مستثمَر ملغی ؛
نظام لامساوات ملغی ؛
هیچ كس حق استثمار و استعباد دیگری را نداشته باشد.
تنها این آیه نیست.
آیاتی كه در قرآن در این زمینه هست زیاد است.
چون می خواهم عرایضم را به طور فشرده عرض كنم، بعضی را می گویم.
قرآن از زبان موسی علیه السلام نقل می كند كه وقتی با فرعون مباحثه می كرد و فرعون به او گفت: أَ لَمْ نُرَبِّكَ فِینا وَلِیداً وَ لَبِثْتَ فِینا مِنْ عُمُرِكَ سِنِینَ وَ فَعَلْتَ فَعْلَتَكَ اَلَّتِی فَعَلْتَ وَ أَنْتَ مِنَ اَلْكافِرِینَ [۲]
موسی به او گفت:
وَ تِلْكَ نِعْمَةٌ تَمُنُّها عَلَیَّ أَنْ عَبَّدْتَ بَنِی إِسْرائِیلَ [۳].
فرعون به موسی گفت: تو همان كسی هستی كه در خانه ی ما بزرگ شدی، سر سفره ی ما بزرگ شدی؛ تو همان كسی هستی كه وقتی بزرگ شدی آن جنایت را انجام دادی (به تعبیر فرعون)، آن آدم را كشتی. می خواست منت بر سرش بگذارد كه در خانه ی ما بزرگ شده ای، سر سفره ی ما بزرگ شده ای.
موسی به او گفت: این هم شد حرف؟! من در خانه ی تو بزرگ شدم؛ حالا كه در خانه ی تو بزرگ شده ام، در مقابل اینكه تو قوم من را برده و بنده ی خودت قرار داده ای سكوت كنم؟
من آمده ام كه این بردگان را نجات بدهم.
مرحوم آیة اللّه نائینی در كتاب تَنْزیهُ الْاُمَّةمی گوید: همه می دانند كه قوم موسی، اولاد یعقوب، هرگز فرعون را مثل قبطیها پرستش نكردند ولی درعین حال چون فرعون آنها را مانند برده ی خودش استخدام كرده بود، قرآن این را با كلمه ی «تعبید» از زبان موسی نقل می كند.
یكی از مقاصد انبیاء به طور كلی و به طور قطع این است كه آزادی اجتماعی را تأمین كنند و با انواع بندگیها و بردگیهای اجتماعی و سلب آزادیهایی كه در اجتماع هست مبارزه كنند.
دنیای امروز هم آزادی اجتماعی را یكی از مقدسات خودش می شمارد. اگر مقدمه ی اعلامیه ی جهانی حقوق بشر را خوانده باشید، این را می فهمید.
در آنجا می گوید: علة العلل تمام جنگها، خونریزیها و بدبختیها كه در دنیا وجود دارد این است كه افراد بشر به آزادی دیگران احترام نمیگذارند.
آیا منطق انبیاء تا اینجا با منطق امروز موافق است؟
آیا آزادی مقدس است؟
✅ بله مقدس است و بسیار هم مقدس است.
پیغمبر اكرم (صلیالله علیه وآله) جمله ای دارد كه می گویند متواتر هم هست؛
فرمود: اِذا بَلَغَ بَنو اَبِی الْعاصِ ثَلاثینَ اتَّخَذوا عِبادَ اللّهِ خَوَلاً وَ مالَ اللّهِ دُوَلاً وَ دینَ اللّهِ دَخَلاً [۴].
پیغمبر اكرم (صلیالله علیه وآله) همیشه از امویها بیم داشت و از آینده ی آنها بر امت نگران بود.
فرمود: اولاد ابی العاص اگر به سی نفر برسند، بندگان خدا را بنده ی خود و مال خدا را مال خود حساب می كنند و در دین خدا هم آنچه بخواهند بدعت ایجاد می كنند.
پس این مطلب هم درست كه آزادی اجتماعی مقدس است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[۱] آل عمران / ۶۴.
[۲] شعراء/۱۸ و ۱۹.
[۳] شعراء/۲۲.
[۴] مجمع البحرین طریحی.
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - - - - - - - - - - - - - -
آزادی معنوی
ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ
اما نوع دیگر آزادی، آزادی معنوی است.
تفاوتی كه میان مكتب انبیاء و مكتبهای بشری هست در این است كه پیغمبران آمده اند تا علاوه بر آزادی اجتماعی به بشر آزادی معنوی بدهند، و آزادی معنوی است كه بیشتر از هر چیز دیگر ارزش دارد.
تنها آزادی اجتماعی مقدس نیست، بلكه آزادی معنوی هم مقدس است و آزادی اجتماعی بدون آزادی معنوی میسر و عملی نیست.
و این است درد امروز جامعه ی بشری كه بشر امروز می خواهد آزادی اجتماعی را تأمین كند ولی به دنبال آزادی معنوی نمی رود؛ یعنی نمی تواند، قدرتش را ندارد، چون آزادی معنوی را جز از طریق نبوت، انبیاء، دین، ایمان و كتابهای آسمانی نمی توان تأمین كرد.
حال ببینیم آزادی معنوی یعنی چه. انسان یك موجود مركب و دارای قوا و غرایز گوناگونی است.
در وجود انسان هزاران قوه ی نیرومند هست.
انسان شهوت❤️🔥 دارد، غضب😡😤 دارد، حرص 😏 و طمع دارد، جاه طلبی و افزون طلبی دارد.
در مقابل، عقل دارد، فطرت دارد، وجدان اخلاقی دارد.
انسان از نظر معنا، باطن و روح خودش ممكن است یك آدم آزاد باشد و ممكن است یك آدم برده و بنده باشد؛ یعنی ممكن است انسان بنده ی حرص خودش باشد، اسیر شهوت خودش باشد، اسیر خشم خودش باشد، اسیر افزون طلبی خودش باشد و ممكن است از همه ی اینها آزاد باشد.
گفت:
فاش می گویم و از گفته ی خود دلشادم
بنده ی عشقم و از هر دو جهان آزادم
ممكن است انسانی باشد كه همان طور كه از نظر اجتماعی آزادمرد است، زیر بار ذلت نمی رود، زیر بار بردگی نمی رود و آزادی خودش را در اجتماع حفظ می كند، از نظر اخلاق و معنویت هم آزادی خود را حفظ كرده باشد، یعنی وجدان و عقل خودش را آزاد نگه داشته باشد.
این آزادی همان است كه در زبان دین «تزكیه ی نفس» و «#تقوا» گفته می شود.
ادامه دارد ...
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - - - - - - - - - - - - - -
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#موشن_لاالهالاالله
تکلیف این دل را که آواره است روشن کن،
دل که بلاتکلیف شد، آنقدر حیران است!
لاالهالاالله ۶.mp3
15.48M
مجموعه صوتی #لاالهالاالله ۶
#استاد_شجاعی
#حیدری_کاشانی
※ تکلیفِ شیرینی زندگی شما
※ تکلیف شیرینی روابط شما
※ تکلیف شیرینی دنیای شما ؛
مشخص نمیشود تا زمانیکه؛
✘ تکلیف دل شما مشخص نشود!
تا دیر نشده؛
تکلیف این دل را یکسره کنید.
—— ⃟ ———————
@Ostad_Shojae
╭═══════๛- - - ┅┅╮
│📳 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -