eitaa logo
قرار نوکری
1.1هزار دنبال‌کننده
705 عکس
48 ویدیو
100 فایل
اطلاع رسانی جلسات کربلایی سیدعلی #حسینی_تبار و بارگزاری صوت جلسات و.. 🔻🔻🔻 #کانال_تخصصی_شعر_و_مداحی #مقتل #بارگزاری_اشعار_نوحه_سرود #آموزش_روضه_خوانی_تخصصی #آموزش_مداحی #حرم_مطهر_حضرت_معصومه_س #سید_علی_حسینی_تبار پل ارتباطی با حقیر ۰۹۱۲۲۵۱۰۶۲۸
مشاهده در ایتا
دانلود
km_20230330_1080p_12f_20230330_042915_00.mp3
2.74M
🔺سبک شعر بالا ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @ghararenokary
بند اول بین تموم مادرا تو بهترین هستی آخه شما فرشته روی زمین هستی برای ما فقط تو ام المومنين هستی تموم داراییت فدای پیغمبر مادرساداتم به تو میگفت مادر ما کی باشیم خانم واسه عزاداریت گریه کنت زهرا سینه زنت حیدر سرورتویی ملیکه محشر تویی که مادر کوثر تویی قبله حاجاتی برتر تویی بانوی پیغمبر تویی بی بی فقط مادر تویی مادرساداتی بند دوم زخم زبون شنیدی و از دنیا دل کندی تموم زخمای محمد رو تو میبندی دنیا براش بهشت میشه وقتی میخندی نمیره از خونت گدایی ناراضی جونم فدا اسمت چه دست و دلبازی خونه رویامو.   دینم و دنیام و هرچی که میخوام و    تویی که میسازی جونم فدات, سرمه ی چشمام خاک پات جوونیمون نذر چشات, مدیون تو هستم خیر النسا, ترو به جون مصطفی, منو ببر کرببلا,ممنون تو هستم ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @ghararenokary
4_5834871646103539749.mp3
1.43M
🔺سبک شعر بالا ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @ghararenokary
سلام ما به مادر مومنین به اشک چشم خاتم المرسلین به هستی قائمه        مادر فاطمه بر پا مصیبت خدیجه است عزای حضرت خدیجه است ...... کفن شده با جامه ی پیمبر غسلش شده از آب چشم کوثر سیه پوش آسمان      علی شد نوحه خوان بر پا مصیبت خدیجه است عزای حضرت خدیجه است ....... دلهای مومنین عزاخانه اش گریه کنم به قبر ویرانه اش گشته چون پیمبر    چشم آسمان تر بر پا مصیبت خدیجه است عزای حضرت خدیجه است ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @ghararenokary
4_5951968530655087297.mp3
730.2K
🔺سبک شعر بالا ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @ghararenokary
اللهم ربّ شهر رمضان.. ؛ گرفته بود هوای دلِ پریشانش نشسته بود غبارِ اجل به دامانش صبور بود و شکایت ز روزگار نکرد ولی هزار محن بود بین چشمانش کنار بستر او فاطمه به سر می‌زد خدیجه بود و تب و گریه‌های پنهانش چقدر پیر شده بانوی رسول الله زنی که بود زمین و زمان بفرمانش قرار شد کفنِ مصطفی تنش باشد شکست پشت رسول خدا ز هجرانش کفن شد و بدنش خاک شد خداراشکر حسین بود غمِ سینه‌سوزِ پایانش ** گذشت دور فلک، عصر روز عاشورا درآن میانه حسین بود و جسم عریانش حسین بود و سنان بود و نیزه‌ای بی رحم کشید پنجه روی گیسوی پریشانش هوا ز جور مخالف چون قیرگون گردید کسی برید سرش را میان طوفانش هزاربار صدا زد که تشنه‌ی آبم بغیر چکمه نیامد به کام عطشانش همانکه بُرد سر شاه را روی نیزه کشیده زد به رخ خواهر هراسانش ✍ @ghararenokary
السلام علیک یا ام المؤمنین یا خدیجه کبری سلام‌الله علیها من معتقدم حضرت زهرا اکنون... با قلب شکسته و دلی از غم خون... با حضرت صاحب الزمان می آید... در روضه‌ی مادرش «خدیجه خاتون» ✍ @ghararenokary
السلام علیک یا حسن بن علی ایها المجتبی یابن رسول الله بارگزاری اشعار و سرودهای ولادت امام مجتبی علیه السلام @ghararenokary
چقَدَر کار حسن بردنِ دل، دلبری است چقدَر روز جمل معنی جنگاوری است در جمل شمّه‌ای از رزم حسن را دیدند ورنه بازوی حسن مثل پدر حیدری است هرکجا نام حسن آمده زهرا هم هست پسر اولِ زهرا چقدَر مادری است می‌شناسند ملائک همگی روی زمین خانه‌اش را که شب و روز پر از مشتری است جبرئیل آمده هربار به پابوسی او افتخارش درِ این خانه فقط نوکری است دستِ ما نیست اگر عاشقِ نام حسنیم همه‌اش کارِ همان خالقِ بالاسری است ** از شب تیره چه غم، روی حسن را داریم ماه را، صورتِ نیکوی حسن را داریم چه گدایان زیادی که ندارند کریم ما گدایان حسن، کوی حسن را داریم گفته بودی که بگویم به تو از حبل متین باز کن چشم و ببین، موی حسن را داریم مثل بادیم، به هر کوی و گذر می‌گذریم ذکر برداشته هوهوی حسن را داریم مثل شمعیم که در عشقِ حسن ذوب شدیم در دل خود همه سوسوی حسن را داریم شیعیانِ حسنی در همه جا معلومند هرچه باشد همه جا بوی حسن را داریم ✍ @ghararenokary
من کویرم آمدم تا ابر بارانم کنند آتشم اما در این شب‌ها گلستانم کنند شب به شب این در زدن‌ها کار خود را می‌کند هر چه باشم درد، در این ماه درمانم کنند من گناهم هر چه هست از نا امیدی کمتر است غرق عصیانم، الهی غرق غفرانم کنند مست دنیایم ولی این شب‌نشینی‌ها مرا مست ِ مست ِ مست از سبحانَ سبحانم کنند هر چه باشم از محالات است در این بارگاه بی محلی بر من و حال پریشانم کنند چهارده شب من درِ این خانه گدایی کرده‌ام تا که امشب آستان بوسِ حسن جانم کنند ظلمت محضم ولیکن رو به ماه آورده‌ام بر خدای دست و دلبازان پناه آورده‌ام ریخت عالم را بهم، دست عطای مرتضی هر که را دیدم شده امشب گدای مرتضی ثانیه ثانیه امشب به گل روی حسن مرده زنده می‌کند دارالشفای مرتضی آی دنیا بعد از این از فقر دیگر بیمه‌ای آمده مشکل‌گشای بچه‌های مرتضی لشکر باطل چه آید بر سرش، الفاتحه... فاطمه آورده سرلشکر برای مرتضی آمده تا روزهای تلخ را شیرین کند آمده غوغا نماید پابه‌پای مرتضی کار تزویر و نفاق و ظلم و فتنه زار شد عالمی مبهوت این شاه و سپهسالار شد ای مبارک ماه ِ این ماه مبارک یا حسن آمدی و با تو شد جود و کرم معنا حسن آشنا و غیر نشناسد مرام فاطمیت ای دلت دریاتر از دریاتر از دریا حسن ای که بر زهرا تو اول‌بار مادر گفته‌ای ای بزرگ و ای سرآغاز بنی‌الزهرا حسن شیر مرد معرکه، سردار صفین و جمل هر کسی که با تو در افتاد شد رسوا حسن ای که زد صلح تو طعنه تا ابد بر هر چه جنگ هر چه آید پیش، باشد پرچمت بالا حسن اولین شاگرد و شاگرد اول مولا تویی مرشد شیران بی تکرار عاشورا تویی ای همیشه چاره سازم دوستت دارم حسن سرور بنده نوازم دوستت دارم حسن همدمم، سنگ صبورم، ای پناه آخرم محرم هر درد و رازم دوستت دارم حسن مهربان آقای من یک بار هم در خانه‌ات رد نشد دست نیازم دوستت دارم حسن بارها با نام تو در طرفة‌العینی فقط طی شده راه درازم، دوستت دارم حسن هر که خواهد هر چه گوید من مسلمان توأم ای نیازم، ای نمازم، دوستت دارم حسن من به مردم گفته‌ام دارم رفاقت با حسن آبرویم را نبر روز قیامت یا حسن یا معزالمؤمنین ای خسته از کفارها آمده جانت به لب از ظاهر دین دارها آی لعنت تا قیامت بر مرام روزگار هیچ کس یاور نشد بر یاور بی یارها هم به مسجد، هم به خانه، هم میان کل شهر خوب حقت را ادا کردند ای گل، خارها ای شهید ماجراهای مگوی روزگار تا ابد شرمنده‌ی تو کوچه‌ها دیوارها شاهِ افلاکی من، حتی مزار خاکی‌ات می‌زند طعنه به کل کاخ‌ها دربارها ای شهید کوچه‌ها، تنهاتر از مولا حسن چشم ماهی‌های دریا از غمت دریا حسن @ghararenokary
پیاله را نفسِ شربتِ طهور شکست نماز آینه‌ها را هبوط نور شکست سکوت نیمه‌ی شب را طنین شور شکست در ازدحام، پَر و بال‌های حور شکست تمام عرشِ برین محو چهره‌ی ماه است لب ملائکه مشغول اَحسَنُ الله... است تبسمش همه‌ی شهر را غزل‌خوان کرد کویر خالی از احساس را، گلستان کرد و آسمان خدا را ستاره باران کرد طراوت رمضان را دَمَش دوچندان کرد ستاره‌ای بدرخشید و بی نقاب آمد دُرُست نیمه‌ی این ماه، آفتاب آمد به روحِ آیه‌ی تطهیرِ خویش، تن بخشید به پیکر غزل خویش پیرهن بخشید به حُسن عاطفه‌ی خویش، ذوالمِنَن بخشید خدا به حیدر کرار خود حسن بخشید به آفتاب بگوئید آمده قمرش هزار جان گرامی فدای گُل‌پسرش شراب عشق به قربان ساغرش رفته هزار رود به دریای اطهرش رفته فرشته وقت تماشاش شهپرش رفته نگاه بنده‌نوازش به مادرش رفته دل مرا بخدا بُرده خوی مادری‌اش چقدر فاطمه‌وار است ذرّه پروری‌اش به نام نامی شاه کرم، به نامِ حسن قیام کرده کرامت به احترام حسن شده‌ست مرغ کرم‌خانه جلد بام حسن هزار حاتم طایی بُوَد غلامِ حسن گدا، یتیم و گرسنه به برکتش سیرند جذامیان مدینه به پاش می‌میرند شکستگیِ پر و بال را شفا دادن مِس وجودی عُشّاق را جلا دادن به سائلان و گدایانِ خود بها داد به دست باکرم خود به سگ غذا دادن تمام این همه یک شمّه از کرامت اوست نمی ز قطره‌ی دریای پُر سخاوت اوست حسن دلاور آلِ نبیِ دادار است میان لشکر حیدر امیر و سردار است اگر که تیغ کِشد،کار دشمنان زار است دُرُست مثل پدرجانِ خود جگردار است یلی که بوسه زده جبرئیل دستش را شترسوار جمل خورده ضرب شصتش را چِقَدر زحمت بی حد کشید و همت کرد هزار بنده‌ی گمراه را هدایت کرد برای دین خداوند استقامت کرد بنای مکتب اسلام را مرمت کرد چه رنج‌های فراوان به پای عشقش دید سه بار مال خودش را برای دین بخشید درخت خشک غمم، کوهساری از دردم شبیه فصل زمستان گرفته و سردم عزا گرفته‌ی این روزگار نامردم برای حِلم حسن آه می‌کشم هر دَم کسی که ماهی دریا به پاش گریه نمود برای غربت بی انتهاش گریه نمود هنوز چشم ترم شورِ عشق کم دارد چِقَدر سینه‌ی تنگم هوای غم دارد غمی که ریشه‌ی دیرینه در دلم دارد "امامزاده‌ی آبادی ام حرم دارد" ولی برادر زینب نه مرقدی دارد نه زائری، نه ضریحی، نه گنبدی دارد قسم به باد که زنگار را ز شیشه زدود قسم به آبی دریا، قسم به چشمه و رود قسم به بال و پر یا کریمِ خاک آلود به کوری همه‌ی آن حرامیان سعود بقیع، مرکز دیدار شیعه‌ها گردد قسم به فاطمه، "صحنِ حسن" بنا گردد ✍ @ghararenokary
آن شب که عشق بود و خدا بود و هیچ کس قافیه مست چشم شما بود و هیچ کس می‌خواست عارفانه‌ترین شعر گل کند تنها لب تو مرد دعا بود و هیچ کس وقتی خدا زمین کرم را بساط کرد آن‌جا فقط برای تو جا بود و هیچ کس ما بُرده‌ایم بازی مستانه‌‌ی تو را زیرا که عشق در کف ما بود و هیچ کس دارد بهشت می‌وزد امشب ز هرطرف شد هولِ آتش غمت از سینه برطرف ای مقتدای نوح و مسیح و کلیم‌ها با برکت از شما شده دست کریم‌ها تا آن‌که یک نگاه به حاتم کنی حسن زانو بغل گرفته دلش چون یتیم‌ها می‌آورند بوی خدا را برای ما هر روز از حوالی کویت نسیم‌ها مدیون آدمم که شده ذکر توبه‌ام "یا محسن بحق حسن" از قدیم‌ها من مفتخر به نوکری حضرت توأم تو سفره‌دار هستی و من دعوت توأم پهن است زیر پای شما بال جبرئیل می‌خشکد از نبودن اشک تو رود نیل من بر کسی به غیر شما رو نمی‌زنم ای روی تو چراغ شب سوت‌وکور نیل خیرت رسیده بر همه‌‌ی مردم زمین بی‌مزد، بی‌توقع پاداش، بی‌دلیل نه گنبدی، نه صحنی و گلدسته‌ای ولی باغ بهشتِ ماست بقیعت خدا وکیل بی‌اختیار می‌شکند بغض قافیه تبدیل می‌شود غزل تو به مرثیه پیدا نکرده‌ام ز دو چشمت طبیب‌تر ای شاهِ با فقیرترین‌ها حبیب‌تر ای کوه صبر، خاک شده پیش پای تو ای از همه شکستنت آقا عجیب‌تر بی‌خود به سمت روضه کشیده نمی‌شوم ای روضه‌ات همیشه ز هر کس غریب‌تر هرچه نگاه محترم تو نجیب بود چشم پلید همسر تو نانجیب‌تر جانم فدای غصه تلمبار کردنت با پاره‌پاره‌‌ی جگر افطار کردنت ابروی تو اگرچه به محراب می‌خورد دارد شکسته می‌شود و قاب می‌خورد وقتی به داغ کودکی‌ات فکر می‌کنم هفت آسمان به دور سرم تاب می‌خورد خونِ جگر، گرفتگی رخ، سکوت، درد این غصه‌ها ز کوچه فقط آب می‌خورد آقا غریب مانده تنت بین تیرها اینجای روضه‌‌ی تو به ارباب می‌خورد سردار بی‌سپاه! بمیرم برای تو انگار که مدینه شده کربلای تو گفتی خودت مدینه کجا، کربلا کجا؟ تابوت من کجا، کفن از بوریا کجا؟ گفتی هنوز مانده ببینی چه گفته‌ام خون جگر کجا، بدن سرجدا کجا؟ گفتی سرم نخورده زمین پیش این و آن این جسم تیرخورده کجا، نیزه ها کجا؟ دیگر مجال نیست بگویم ز ماتمت آخر تمام می‌شود این ماجرا کجا؟ در کربلا برادر مظلوم، جای من از خون به دست کوچک قاسم حنا بزن ✍ @ghararenokary
عجیب نیست که دائم سرِ زبان من‌ است حسن قشنگ‌ترین واژه درجهان من است اگر به گفتن ذکرش همیشه مشغولم زبان برای همین کار، در دهان من است همیشه "أشهَدُ أَنّ حسن کریم الله" پس از "علی ولی الله" در اذان من است گدای سفره‌ی او بوده‌اند اجدادم همین بزرگ‌ترین فخر خاندان من است به تیره‌روزی شب‌های خویش مفتخرم برای اینکه حسن ماه آسمان من است غم نداری خود را نمی‌خورم هرگز چرا که مُهر حسن پای آب و نان من است مرا به شاعر درگاه او شناخته‌اند هزار شکر که در شهر این نشان من است قبول اگر غزلم در خورِ مقامش نیست ولی محبت او برتر از توان من است اگر چه جانِ جهان شد برای ما اما همیشه گفته حسن جان: حسین، جانِ من است ✍ @ghararenokary
درماه رحمت جلوه‌ی توحید آمد نومیدی از دل رفته و اُمید آمد ماهِ فَلک نقره‌فشانی کرد از شوق در نیمه‌ی ماه خدا، خورشید آمد خورشید بر دستان مولا دیدنی بود از این کرامت شوق زهرا دیدنی بود این گلشن توحید چشم‌انداز دارد چون باغ جنت جلوه‌ای ممتاز دارد از عرشِ اعلا تا همین باغ بهشتی جبریل چون پروانه‌ای پرواز دارد کروبیان در آسمان، آئینه بستند یک گل به یاد مجتبی بر سینه بستند آمد به دنیا و سپس یا ربنا گفت با لهجه‌ی شیرین خود نام خدا گفت او برخدای خود گواهی داد و دیدند او اشهدش را زبتدا تا انتها گفت آری امام است و زخود اعجاز دارد بر کل خلقت افتخار و ناز دارد وقتی علی با فاطمه در گفتگو بود وقتی پیمبر غرق در انوار او بود جبریل از سوی خداوند جلی گفت نام حسن زیبنده‌ی این ماه روبود آری حسن او را خداوند مبین گفت باید براین حُسن آفرین، صدآفرین گفت گفتم حسن، عشق تو در دل شعله‌ور شد گفتم حسن، حُسن پیمبر جلوه‌گر شد گفتم حسن، دل میل سائل بودنش کرد گفتم حسن، دل تا مدینه رهسپر شد تو جلوه‌ای از رحمت ربّ رحیمی من سائلم اما تو مولای کریمی در راه دین امر تو قانون است مولا دل برشما شیدا و مفتون است مولا صُلحت زمینه‌ساز عاشورای عشق است اسلام برصلح تو مدیون است مولا فرمان تو جلوه‌گر از آیات نور است این صلح، سازش نیست، تدبیر امور است پیوسته در حُسن عمل تو جلوه کردی صدبار در جنگ جمل تو جلوه کردی در کربلا گرچه نبودی، قاسمت بود در بانگِ احلی من عسل تو جلوه کردی گل‌های باغت را که خیراندیش کردی دو شیر را نائب مناب خویش کردی بر لوح هستی خط زرینی به عالَم احیاگر این مکتب و دینی به عالَم کلک «وفایی» با خط زر می نویسد تو افتخار آل یاسینی به عالَم نیکو شده با مدحت تو حالم امشب مُهری بزن بر نامه‌ی اعمالم امشب ✍ @ghararenokary
به نام خدای کرم‌ها؛حسن نوشته به روی دل ما حسن چنان عشق را کرده معنا حسن که مائیم مجنون و لیلا حسن نداریم معشوقی اِلّا حسن به وقت سحر،سوختن دیده شد در آن شعله ها بال من دیده شد چه ذکر خوشی در دهن دیده شد در این "یاخدا"، "یاحسن" دیده شد رسیدیم با ربّنا تا حسن شعف با دل شیعه راه آمده چه نوری ز عرش اِلٰه آمده سحرگاهِ شامِ سیاه آمده شب نیمه‌ی ماه،ماه آمده به خورشید گویند حالا:حسن چنین ذاتِ حق‌گُستری دیده ای جمالی به این محشری دیده ای؟! همانند او دلبری دیده ای؟! پسر این‌قَدَر مادری دیده ای! خلاصه کنم..،جانِ زهرا؛حسن سخا اصل رفتار این طایفه است گداپس‌زدن عارِ این طایفه است فقیر محل یار این طایفه است نمک‌پروری کار این طایفه است همه سفره‌دارند امّا حسن...! همان دم که جود از خیالش گذشت کرامت ز حد کمالش گذشت تهی‌دست‌بودن مجالش گذشت سه بار از تمامیِّ مالش گذشت به بازی گرفته کرم را،حسن قدم‌های آغازی اش را نگاه پر و بال پروازی اش را نگاه دلِ از خدا راضی اش را نگاه بیا دست و دلبازی اش را نگاه گدا را نشانده است بالا حسن چنان چهره اش هیمنه جمع کرد که تکبیر از مأذنه جمع کرد دمِ تیغِ او طنطنه جمع کرد جمل را خودش یکتنه جمع کرد عجب ضربه‌شصتی زد آنجا حسن دو خط مدح در وصف دریا بگو کمی از مرامش به دنیا بگو رفیق جذامی شدن را بگو غذا دادنش را به سگ ها بگو به وللهِ آقاست،آقا..،حسن شبی جنگِ عاشق‌کُشی در گرفت دل ما تمایل به دلبر گرفت گدا دید این خانه را..،پر گرفت چُنان خصلتش را برادر گرفت؛ علی اکبرش شد سراپا حسن منم سائل مجتبای علی فدای همه بچه های علی نجف؛آرزوی گدای علی رسیدی به ایوان‌طلای علی بگو یا حسین و بگو یا حسن ▪️ به تو دِین خود را ادا می کنیم میان بقیع‌ات چه‌ها می کنیم شب‌ات را شبِ کربلا می کنیم ضریحی برایت بنا می کنیم به زیبایی مشهد ما؛حسن ✍ @ghararenokary
از کرمـخـانه‌ی او رزق حلالم دادند دور او چرخ زدم تا پر و بالـم دادند خاک‌ِپایش‌که‌شدم جاه و جلالم دادند خواستم شعر بگویم که مَجالم دادند چند‌ بیتی بِشَوَم دست به دامان حسن ((تاابد هرچه‌کریم است‌به قربان حسن)) آنکه جا داشته بر دوش پیمبر حسن‌است آنکه‌ درکش‌بُوَد از عقل فراتر حسن‌است ساقی‌کوثرعلی؛صاحب‌ِکوثرحسن است پسر اَرشدِ صدّیقه‌ی اَطهر حسن است جُزحسن کیست برازنده‌ی عنوانِ حسن ((تاابد هرچه‌کریم است‌به قربانِ حسن)) اینکه در قُلّه‌ی افلاک اقامت دارد از شئونات اِلهیش حکایت دارد او که از شیر خدا حکم امامت دارد بر حسین بن علی نیز ولایت دارد هست شاه شهدا گوش به فرمان حسن ((تاابد هرچه‌کریم است‌به قربان حسن)) او سه‌دَفعه همه‌ی زندگی‌اش را بخشید کرمش نور شد و در همه عالم تابید روزی خَلق به یُمن حَسَن از عرش رسید هرکسی از سر این کوچه گذر کرد شنید مصرعی ناب شده ذکر فقیرانِ حسن ((تاابد هرچه‌کریم است‌به قربان حسن)) غیرازاین‌نیست‌که‌لطف‌و کرم‌و بخشش‌‌و جُود از دم گرم‌ِ حَسن بود که آمد به وجود شاعر او سر ذوق آمد و اینگونه سُرود چشم آن لحظه که بر عالم ایجاد گُشود پهن شد روی زمین سُفره‌ی احسان حسن ((تاابد هرچه‌کریم است‌به قربان حسن)) درد مظلوم،بدانید دوا خواهد شد گِرِهی کور به‌کار است که وا خواهد شد در مدینه حرمی خاص بنا خواهد شد خشت‌هایش همه از جنس طلا خواهد شد ما قرار است بخوانیم در ایوان حسن ((تاابد هرچه‌کریم است‌به قربان حسن)) تا به حال تو تَف‍ـَضُّـل نکند این آقا می‌شود لمس کنی لطف خدارا؟ اَبَدا کسری‌ازثانیه‌‌هم‌چون ز خُدا نیست جُدا میزبانـش‌به‌ابوالفـضل‌قـسم‌بوده‌ خُدا هرکه‌مهمان‌‌شده‌در روضه‌ی‌رضوان حسن ((تاابد هرچه‌کریم است‌به قربان حسن)) حُبّ‌وبُغض‌است چُو در دین خداوند،مِلاک گر نباشد یکی از این دو هلاکیم ، هَلاک ج‍ُز‌«حَسن‌دوستی»آید مگر از نطفه‌ی پاک؟ پوزه‌ی‌ دشمن مولا شده مالیده به خاک حَل شدند اهل‌ِجَمَل در دلِ طوفانِ حسن ((تاابد هرچه‌کریم است‌به قربان حسن)) @ghararenokary
امشب خدا از شاهکارش رونمایی می کند امشب حسن از عاشقانش دلربایی می کند هر کس درِ این خانه روز و شب گدایی می کند با این گدایی بر جهان فرمانروایی می کند چشم و چراغ خانه ی زهرا و حیدر آمده استاد رزم قاسم و عباس و اکبر آمده ماه علی از راه می آید وقارش را ببین آیینه ی زهراست، حُسن بی شمارش را ببین در چهره ی او شوکت پروردگارش را ببین در دستهای خیبری اش ذوالفقارش را ببین بر خا‌ک نعلینش ابوذرها تیمم کرده اند از هیبتش حتی ملائک دست و پا گم کرده اند روزی عالم می رسد از سفره ی شاهانه اش بار زمین و آسمان را می کشد بر شانه اش نور علی نور است بی شک خشت خشت خانه اش شکر خدا روز ازل من هم شدم دیوانه اش آمد کریمی که به یمن او گدایی باب شد امشب حسین بن علی هم صاحب ارباب شد آرام می گیرد جهان در سایه ی بال و پرش یا للعجب! در حیرتم از خُلق قاسم پرورش دنیا به هم می ریزد از بانگ انا بن الحیدرش آمد که روز و شب بگردد دور زهرا مادرش هر جا نبردی هست شیر کارزارش مجتبی ست جنگ جمل یعنی که حیدر ذوالفقارش مجتبی ست خَلقا شبیه فاطمه، خُلقا شبیه حیدر است مثل علی حتی نفس هایش مسیحا پرور است هر کس که فرزند علی شد ، فاتح صد خیبر است او جای خود دارد ... غلامش هم شفیع محشر است وقتی که در تاریکیِ شب ها عبادت می کند بی واسطه او با خدای خویش صحبت می کند آب وضوی او جهنم را گلستان می کند شب های عالم را ، نگاهش نور باران می کند نور وجودش عرش اعلی را چراغان می کند ایوان طلای مجتبی کافر مسلمان می کند اصلا حواسم نیست؛ ایوانی ندارد مجتبی شمع و چراغی بر مزارش نیست مثل کربلا @ghararenokary
زمین گدای عطای علی الدوام حسن زمانه ریزه خور لطف مستدام حسن بهشت مست کرامات ناتمام حسن به نام باب نجات بشر به نام حسن حسن امام من است و منم غلام حسن به نام او که به ما اعتبار بخشیده به پای هر یک ما صدهزار بخشیده تمام هستی خود را سه بار بخشیده فدای جود و جوانمردی و مرام حسن حسن امام من است و منم غلام حسن بهار لطف و عنایاتش از ازل جاریست شکوه و هیبت او از رخ جَمل جاریست ببین ز مکتبش اهلا من العسل جاری است به غیر مهر و وفا نیست در کلام حسن حسن امام من است و منم غلام حسن به لطف هُرم نفس‌های او زمین زنده است به لطف عزت او نام مومنین زنده است به لطف صلح حسن راه و رسم دین زنده است معامله نبُوَد با عدو پیام حسن حسن امام من است و منم غلام حسن حسن کریم، حسن مهربان، حسن دلخواه حسن معز الائمه، حسن عزیز الله حسین شمس دل فاطمه، حسن هم ماه پیمبران همه در حسرت مقام حسن حسن امام من است و منم غلام حسن حسن حکیم، حسن دلربا، حسن والا حسن حلیم، حسن دل نشین، حسن اعلا به غیر او که نشسته ست با جذامی ها؟ فدای عاطفه و منطق و مرام حسن حسن امام من است و منم غلام حسن فدای او که فراوان غم و بلا دیده از آشنا و غریبه فقط جفا دیده شنیده های مرا بین کوچه ها دیده نگه نداشت کسی شأن و احترام حسن حسن امام من است و منم غلام حسن فدای او که ندارد رواق و صحن و سرا ضریح و گنبد و گلدسته ای به رنگ طلا نه خادمی، نه غلامی، نه زائری حتی خدا کند که بگیریم انتقام حسن حسن امام من است و منم غلام حسن به وقتش ای گل زهرا به ظلم می تازیم بقیع، صحن و سرا و ضریح میسازیم فقط به آل علی صبح و شام مینازیم تمام هستی ما نذر یک سلام حسن حسن امام من است و منم غلام حسن @ghararenokary
ای‌سفره‌دار‌ماه‌ضیافت‌ خوش‌آمدی خورشید آسمان‌کرامت‌خوش‌آمدی ای وارث سریر امامت خوش‌آمدی ای‌نور‌چشم‌ شاه‌ولایت‌ خوش‌آمدی وقت طلوع نور تو گفتند مرد و زن عالم فدای حُسن‌ تو یا ایّها‌ الحَسن وقت‌سُرودن از تو تَغزُّل‌مبارک است بر اسم اعظم تو توکّل مبارک است (اَنتُم وَسیلَتی)که‌توسّل مبارک است این ماه با شما رمضانُ المُبارک است امشب به لطف اینکه تویی میزبان‌ِ ما نان هم گرفته طعم عسل در دهانِ ما زیبایی رُخ تو کجا و قمر کجا شیرینی لب تو کجا و شِکر کجا درک بزرگی تو کجا و بشر کجا هستیم در هوای تو باشیم هرکجا تنها دوشنبه‌ها نه که ما کلُّ هفته‌ را سرگرم ذکر خیر تو هستیم مُجتبی ۱.مثل ستاره‌های‌درخشنده‌می‌شویم درآستان‌قدس‌تو، تا بنده می‌شویم اطراف‌خانه‌ی تو پراکنده‌می‌شویم دل‌مُرده‌ایم‌و‌ پیش‌تو سرزنده می‌شویم با‌مِهرتو نتیجه‌ی اعمالمان‌خوش است باذکرِیاامام‌حسن،حال‌مان‌خوش‌است پهن‌است‌خوان‌سبز‌شماصبح‌و ظهر وشام چشمش‌به‌دست‌توست‌گداصبح‌وظهروشام ازبسکه دیدم از تو عطاصبح‌و ظهر وشام فریاد میزنم همه جا صبح‌و ظهر وشام من کاسه لیس خوان توام ایّهاالکریم در زُمره‌ی سگان توام ایّهاالکریم توحید جلوه می کند از ربّنای تو قرآن شنیدنی‌ست ولی با صدای تو پیداست در جوار خدا ردّ پای تو دارد شرف به پرده‌ی کعبه؛ عبای تو مثل خدیجه ای و شبیه پیمبری تو اوّلین تجّلی زهرا و حیدری ای سایه‌‌ی تو بر سر اسلام مُستدام خیرت رسیده‌است به‌عالَم علی الدّوام آری قعود توست عیارش چُنان قیام رسوایی معاویه در چشم خاص و عام تنها به دست (هُدنِه‌ات)* امکان‌پذیر بود ای بر تو و کیاست و دانایی‌ات دُرود تصویر تو در آینه تصویر حیدراست تکبیرِ تو اقامه‌ی تکبیر حیدراست شمشیر‌ِ تو ادامه‌ی شمشیر حیدراست رزم تو مثل رزم نفس‌گیر حیدراست در نهروان شبیه جمل گشت آشکار از دست ضربه‌های‌ِتو لایمکن‌ُ الفرار مثل اباالحسن شده ای صف‌شکن‌حسن مردان فراری‌اند ز تیغت چو زن حسن سر می‌زدی شبیه علی از بدن حسن فریاد می‌زدند ملائک حسن حسن تا نیزه‌ی تو سینه‌ی کُفّار می‌درید شیر خدا برای تو تکبیر می‌کشید ای شیر تا تورا گذر افتاد بین دشت از برق چشم تو شرر افتاد بین دشت یک کوه دست و پا و سر افتاد بین دشت هودج نشینِ فتنه‌گر افتاد بین دشت با ضربه‌ات نصیبش عذاب اِله شد حال آمدم که روز حمیرا سیاه شد تا شهروند دولت زهرا شدیم ما آسوده خاطر از غم دنیا شدیم ما کافر به دین دشمن مولا شدیم ما شُکر خدا که اهل تبرّی شدیم ما جلب رضای حیدر کرار کرده است هرکس به لعن عایشه افطار کرده است *یکی از معانی هُدنِه:آتش‌بس نظامی موقت ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @ghararenokary
علیه‌السلام بند1️⃣ خورشید امشب شده سجاده نشین ماه از توی آسمون اومد زمین ای جان ای جان ای جان آقامو ببین مژده بدین عاشقا نیمه‌ی ماهه قنداقه‌ی شهزاده تو دست شاهه این پسر دردونه‌ی علی ولی اللهه ذکر زمین و آسمون حسن حسن ذکر لب پیر و جوون حسن حسن تو هم بیا امشبو با ملائکه بخون حسن حسن ای جانم امام حسن جانم بند2️⃣ عاشقها حی علی خیر العمل اومد سفره دار بی مثل و بدل ای جان ای جان ای جان احلی من عسل هر کسی نوکریشو تجربه کرده میدونه ذکرش دوای هرچی درده حاجتا میشه با نگاش همیشه برآورده مستی باده‌ی سبو حسن حسن واسه گداها آبرو حسن حسن امشبو همراه علی و فاطمه بگو حسن حسن ای جانم امام حسن جانم بند3️⃣ راهش معنی صراط مستقیم معروفه آقاییش از همون قدیم ای جان ای جان ای جان آقای کریم در خونش رو گدا همیشه بازه نگاهش از سنگ دل طلا میسازه زندگیمه دوسش دارم بی حد و بی اندازه ماه منیر انجمن حسن حسن ذکر مسیحه دائما حسن حسن منو تو جای خود تموم انبیا میگن حسن حسن ای جانم امام حسن جانم شعر و سبک: ⛔️کپی بدون ذکر منبع جایز نیست⛔️ @tekyenokari @ghararenokary
علیه‌السلام بند1⃣ درست دلم از تپش نخست هماهنگ اسم توست حسن۴ دقیق با اول نفس عمیق شدم با دمت رفیق حسن۴ شمس ماه مبارک نوری به این سیارک بعد از خلق تو احسن الخاقین گفته فتبارک ابن البشیر ابن النذیر سراج المنیر حسن بن علی ابن الرسول ابن البتول و نحن نقول حسن بن علی یا مجتبی یا حسن بن علی بند2⃣ کرم به ذات احدی قسم یه صاحب داره اونم حسن۴ صریح میگم با زبون فصیح نداره حتی شبیه حسن۴ توو بدترین شرایط تجربه کرده ثابت بردن ذکرت مصداق یخرج الحی من المیت ابن النبی ابن الوصی تقی النقی حسن بن علی ابن الامام قائم مقام علیک السلام حسن بن علی یا مجتبی یا حسن بن علی بند3⃣ ندید شده عاشق تو شدید کسی که فقط شنید حسن۴ خداست که سر منشا ماجراست برای تو مارو خواست حسن۴ با اهدنا مأنوسی یا نور و یا قدوسی فرزند زهرا و حیدر لولو دوتا اقیانوسی ابن الهدی ابن الولا هو المجتبی حسن بن علی ابن الامین ابن الیقین امام مبین حسن بن علی یا مجتبی یا حسن بن علی شعر و سبک: ⛔️کپی بدون ذکر منبع جایز نیست⛔️ @tekyenokari @ghararenokary
علیه‌السلام بند1⃣ امشب حقیقت دعای افتتاح معناشد وقتی که چشای امام حسن به دنیا وا شد توی آسمونا به صرف خنده هاش مهمونی برپا شد اومد بهترین شب و روز تقویم روزی عالم شده امشب تقسیم با پا قدم کریم اهل بیت ماه روزه شد رمضان الکریم جشنو رو به را کنین که یار اومده دنیارو خبر کنین نگار اومده سید الکریم سفره دار اومده بند2⃣ روزی برای مدینه الی الابد تأمینه آخه اولین بهارشو با حسن میبینه میگه پسر فاطمه مهمونمه چی بهتر از اینه برق نگاهش دل مارو برده طبع شاعر رو سر ذوق آورده حتی یوسف هم شهادت میده که قد یک دنیا داره کشته مرده از تموم اهل آسمون و زمین دلربایی میکنه بیا و ببین با حسن خدا شد احسن الخالقین بند3⃣ امشب توی صف عاشقا جبرئیل آخر شد حتی خود خدا راهی خونه ی حیدر شد پیچید توی همه ی عالم این خبر که زهرا مادر شد توی چشماشه نور وجه اللهی عیسی هم میگه چه جمال ماهی موسی در وصفش داره میره منبر داوودم اومد برای مداحی چشم دل رو واکن و ببین دعوتی امشب از کفت نره به این راحتی با حسن نشد نداره هیچ حاجتی شعر و سبک: و ⛔️کپی بدون ذکر منبع جایز نیست⛔️ @tekyenokari @ghararenokary