شماره شبهه:2371
🔆متن شبهه:
آیا پیامبر اسلام در برخی نبردها، مسلمانان را تشویق میکردند که شما بروید و بعد از پیروزی، #زنان دشمن را به اسارت گرفته و #کنیز خود نمایید؟
🔆پاسخ شبهه:
1⃣آنچه در پرسش آمده، برگرفته از #تفاسیر و #روایاتی در ذیل آیه 49 سوره توبه است
این نقل که خود پیامبر اسلام(ص) چنین موضوعی را برای #تشویق مسلمانان مطرح کرده باشد، برگرفته از روایتی ضعیف است که مفسرانی چون #طبرسی آنرا با عنوان «قیل = گفته شده» نقل کرده است که در اصطلاح حدیثشناسی، نقل با عنوان «قیل» نشان از تضعیف راوی و یا نادرست بودن نقل دارد.
2⃣ضمن اینکه این نقل مورد پذیرش همه مفسران نبوده، تا آنجا که برخی چنین سخنی را نسبت به پیامبر(ص) #بعید و باطل میدانند.
3⃣ اما آنچه #مفسران بسیاری به نقل آن پرداختهاند؛ این است که زمانی که پیامبر اسلام(ص) مسلمانان را به #غزوه تبوک فراخواندند، جدّ بن قیس رهبر منافقان خدمت حضرتشان آمد و گفت: مرا از این نبرد معذور دار؛ زیرا من شیفته زنانم و میترسم که با #مشاهده زنان رومی مرتکب گناه شوم!
📚تفسیر الکاشف، ج 4، ص 52،
4⃣بر این اساس، آنچه در #شأن نزول این آیه نقل شده، آن است که پیامبر اسلام(ص) از یکی از سرکردگان منافقان مدینه به نام جدّ بن قیس میخواهند که در جهاد با رومیان شرکت کند، اما او اینگونه بهانه میآورد: اگر به #جنگ رومیان بیایم در برابر دختران و زنان زیبایشان تاب مقاومت نداشته و اگر با آنان زنا کردم دیگر گناهى بر من نیست، بلکه گناهش بر عهده توست که مرا بدان سرزمین میبری! این معنا از جمله «وَ لا تَفْتِنِّی» (مرا دچار فتنه مکن) استنباط میشود، و این فرد نسبت فتنه را به پیامبر اسلام میدهد!
اما خداى #متعال در جواب این بهانه واهی میفرماید: «منافقان با همین رفتارهایشان در فتنه سقوط کردهاند»؛ یعنى اینها به خیال خودشان از فتنه احتمالى احتراز میجویند در حالیکه #سخت در اشتباهاند، و غافلاند از اینکه کفر و نفاقی که دارند، و اینکه به پیامبر میگویند ما را دچار #فتنه مکن، حکایت میکند که همین اکنون گرفتار فتنهاند. و غافلاند از اینکه شیطان آنان را در فتنه افکنده و فریب داده و دچار هلاکت کفر و #ضلالت و نفاق ساخته است.
📚المیزان، ج 9، ص 305
5⃣همانگونه که مشاهده میکنید، در نقلی که بیشتر مفسران بدان اشاره کردهاند، این تنها یک منافق است که به این موضوع پرداخته و اینگونه #نبود که پیامبر(ص) برای #تشویق مسلمانان، سخن از #کنیزان رومی بر زبان آورند.
👈قرارگاه پاسخ به شبهات و شایعات👉 در تلگرام 👇
https://telegram.me/joinchat/A9RIwjvuaKGX3QS979_J_w
در سروش 👇
http://sapp.ir/gharargahshayat
در ایتا 👇
http://eitaa.com/joinchat/2775384064Ccbdd7dd634👈
شماره شبهه:2644
🔆متن شبهه:
برخی می گویند اگر هدف امام حسین واقعا قیام در راه خدا بوده است چرا وقتی خبر شهادت #مسلم به ایشان رسید می خواست برگردد و به کوفه نرود و یا چرا به حر گفت بگذار برگردم و وارد کوفه نمیشوم
🔆پاسخ شبهه:
1⃣این که هدف امام علیه السلام از مخالفت با یزید و رفتن به سوی کوفه قیام در برابر حکومت ظالم و فاسد یزید و نجات دین از چنگال #ضلالت و انحراف بوده است قابل شک و تردید نیست چنان که خود امام حسین علیه السلام می فرمود ؛
« من تنها به انگيزه اصلاح در امّت جدّم بپا خاستم، مى خواهم امر به معروف و نهى از منكر كنم و به #روش جدّم و پدرم على بن ابى طالب عليه السلام رفتار نمايم!»
📚فتوح ابن اعثم، ج 5، ص 33 و بحارالانوار، ج 44، ص 329
2⃣هنگامى كه امام عليه السلام با سپاهِ «حرّ» رو به رو گشت و بى وفايى كوفيان آشكار شد و امام عليه السلام خود را با شهادت مواجه ديد در ميان اصحاب خويش برخواست و طىّ #سخنانى چنين فرمود ؛
« آيا نمى بينيد به حق عمل نمى شود و از باطل جلوگيرى نمى گردد، در چنين شرايطى بر مؤمن لازم است (قيام كند و) شيفته ملاقات پروردگار (و شهادت) باشد».
📚بحارالانوار، ج 44، ص 381؛ تاريخ طبرى، ج 4، ص 305 و مقتل الحسين خوارزمى، ج 1، ص 237.
3⃣و در نامه ای به بزرگان #کوفه نوشت ؛
« شما مى دانيد پيامبر خدا در زمان حياتش فرمود هر كس سلطان ستمگرى را ببيند كه حرام خدا را حلال شمرده و پيمان خدا را شكسته، با سنّت پيامبر مخالفت مى ورزد و در ميان بندگان خدا به ظلم و ستم رفتار مى كند ولى با او به مبارزه
عملى و گفتارى برنخيزد، سزاوار است كه #خداوند او را در جايگاه آن سلطان ستمگر (جهنّم) وارد كند »
📚فتوح ابن اعثم، ج 5، ص 143؛ مقتل الحسين خوارزمى، ج 1، ص 234 و بحارالانوار، ج 44، ص 381.
4⃣و در خطبه اى با #صراحت هدف از تلاش و تكاپوى خويش را چنين بيان مى كند ؛
« خداوندا! تو مى دانى كه آنچه از ما (در طريق تلاش براى بسيج مردم) صورت گرفت، به خاطر رقابت در امر زمامدارى و يا به چنگ آوردن ثروت و مال نبود، بلكه هدف ما آن است كه نشانه هاى دين تو را آشكار سازيم و اصلاح و درستى را در همه بلاد بر ملا كنيم تا بندگان #مظلومت آسوده باشند و فرايض و سنّتها و احكامت مورد عمل قرار گيرد»
📚تحف العقول، ص 170 و بحارالانوار، ج 97، ص 79.
5⃣حال ادعایی #کذبی شده است که وقتی امام حسین علیه السلام خبر شهادت مسلم را شنید قصد باز گشت را داشت در حالی که تاریخ خلاف آن را نقل کرده است .
هنگامى كه امام عليه السلام به منزلگاه «زباله» رسيد، خبر شهادت برادر رضاع ىاش- عبداللَّه بن يقطر (علاوه بر شهادت مسلم و هانى)- را شنيد، نوشته ايى را بيرون آورد و براى مردم خواند:
« به نام خداوند بخشنده مهربان، امّا بعد! خبر ناگوار شهادت مسلم بن عقيل و هانى بن عروه و عبداللَّه بن يقطر به ما رسید ... پس هر كس از #شما بخواهد برگردد مى تواند. هيچ بيعتى از ما بر عهده او نيست».
6⃣به دنبال اين سخنان، مردم از چپ و راست از اطراف امام پراكنده شدند، تنها همان عدّه از ياران آن حضرت كه از مدينه با او همراه بودند، باقى ماندند.
اين سخن را بدان جهت فرمود كه عدّه اى #فكر مى كردند امام عليه السلام به شهرى وارد مى شود كه مردم آن سامان همه مطيع فرمان او هستند و امام زمام حكومت را به دست خواهد گرفت و آنها بهره مادّى خواهند برد! ولى هنگامى كه ديدند مردم بى وفاى كوفه دست از يارى امام كشيدند و قاعدتاً راهى جز شهادت براى امام و يارانش نيست از گرد آن حضرت پراكنده شدند.
📚تاريخ طبرى، ج 4، ص 300- 301؛ ارشاد مفيد، ص 424 و بحارالانوار، ج 44، ص 374 (با مختصر تفاوت).
7⃣ اين سخنان به خوبى نشان مى دهد كه امام عليه السلام رسالت و مأموريّت خاصّى در اين سفر خطرناك براى خويش مى دید، و گرنه بعد از علم و اطّلاع از پيمان شكنى مردم كوفه و شهادت «مسلم» و «هانى» و «عبداللَّه بن يقطر» مى بايست به مكّه، يا مدينه باز گردد و ترديدى به خود راه ندهد، نه اين كه به سوى كوفه كه ابن زياد بر آن تسلّط كامل #پيدا كرده بود برود، به خصوص اين كه بيعت را از همه همراهان بر مى دارد و با صراحت مىگويد ما به سوى خطر پيش مى رويم آنها كه غير از اين گمان مى كردند آزادند، بازگردند.
8⃣دانشمند معروف اهل سنّت «قندوزى» نقل مى كند كه امام عليه السلام در منزلگاه «زباله» پس از شنيدن خبر شهادت مسلم بن #عقيل و بى وفايى كوفيان، رو به همراهانش كرد و چنين فرمود ؛
« اى مردم! هر كس از شما در برابر تيزى شمشير و زخم نيزهها بردبار است، با ما بماند و الّا از ما جدا شود»
📚ینابیع الموده ص 406
🔆 ادامه در پست بعدی 👇
👈قرارگاه پاسخ به شبهات و شایعات👉
@GhararGahShayeat