⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️🌷
⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷
⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷
⭕️ 🛑⭕️🛑🌷
⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 🌷
🛑⭕️🛑🌷 🌷🛑
⭕️🛑⭕️🌷 🌷⭕️🛑
🌷🌷🌷🌷 🌷⭕️⭕️🛑
بخش سوم 👉 👇
➖ ادامه زندگی نامه و خاطرات
#شهید قاسم{مهدی} غریب🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑
#خادم_مسجدجمکران
#ازلسان_همسرمعزز
#شهیدمدافع_حرم
#قاسم_غریب
#قاسم برای اولین بار در شب 21 بهمن 83 با دو نفر از دوستانش به خواستگاری آمد. خوب به یاد دارم ساعت 9 شب بود.
در #سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی غریو اللهاکبر مردم به گوش میرسید. از آن موقع به بعد هر وقت غریو اللهاکبر را میشنوم، یاد شب #خواستگاری #قاسم میافتم و خاطره شیرین آن شب برایم زنده میشود.
#وصلت خیلی اتفاقی رخ داد و ماجرای جالبی دارد.
#همسرم شهید قاسم غریب متولد 1361 در روستای #سیدمیران گرگان بود اما محل خدمتش در یگان #صابرین تهران بود.
یکبار که برای #زیارت به #قم میآید، دوستش که در قم سکونت داشت به ایشان گفته بود شما قصد #ازدواج ندارید؟ #قاسم هم گفته بود اگر #خانم سید و مؤمنی باشد تمایل به ازدواج دارم. دوست شان از همسرش میخواهد تا کسی را به قاسم معرفی کند که ایشان هم از دوستانش که #خادم مسجد جمکران بود سؤال میکند و در نهایت #من به #قاسم معرفی میشوم.
#روزهای_خوش_آشنایی
#همسرم پاسدار بود و دوره #خلبانی را میگذراند. عاشق #پرواز بود و عاقبت سیمرغ آسمان شهادت شد.
#همسرم ابتدا از اعتقادات و ایمانشان و بعد هم از شغلش برایم صحبت کرد. قاسم از سختی راهی که در پیش داریم حرف زد، از #مأموریتهای پیش رو و از زندگیای که امکان دارد شهر به شهر بچرخیم.
اصرار داشت تا من با اطلاع از همه این شرایط، مسائل و سختیها تصمیم خودم را بگیرم.
من هیچ شناختی در مورد شغلش نداشتم. دوست داشتم شرط هر دوی مان صداقت باشد و هرگز در هیچ شرایطی به هم دروغ نگوییم. #قاسم در همان جلسه از احتمال #شهادتش برایم گفت. میگفت : که #عاشق شهادت است و من در جواب گفتم من دوست دارم #عرض زندگیام قشنگ باشد. #طولش مهم نیست.
پایان بخش سوم .. 👉
ادامه دارد ...👉
🛑⭕️🛑🌷
🛑⭕️🛑🌷
🛑⭕️🛑🌷
🇮🇷🇮🇷
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️🌷 ⭕️ 🛑⭕️🛑🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️
⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️🌷
⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷
⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷
⭕️ 🛑⭕️🛑🌷
⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 🌷
🛑⭕️🛑🌷 🌷🛑
⭕️🛑⭕️🌷 🌷⭕️🛑
🌷🌷🌷🌷 🌷⭕️⭕️🛑
بخش سوم 👉 👇
➖ ادامه زندگی نامه و خاطرات
#شهید قاسم{مهدی} غریب🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑
#خادم_مسجدجمکران
#ازلسان_همسرمعزز
#شهیدمدافع_حرم
#قاسم_غریب
#قاسم برای اولین بار در شب 21 بهمن 83 با دو نفر از دوستانش به خواستگاری آمد. خوب به یاد دارم ساعت 9 شب بود.
در #سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی غریو اللهاکبر مردم به گوش میرسید. از آن موقع به بعد هر وقت غریو اللهاکبر را میشنوم، یاد شب #خواستگاری #قاسم میافتم و خاطره شیرین آن شب برایم زنده میشود.
#وصلت خیلی اتفاقی رخ داد و ماجرای جالبی دارد.
#همسرم شهید قاسم غریب متولد 1361 در روستای #سیدمیران گرگان بود اما محل خدمتش در یگان #صابرین تهران بود.
یکبار که برای #زیارت به #قم میآید، دوستش که در قم سکونت داشت به ایشان گفته بود شما قصد #ازدواج ندارید؟ #قاسم هم گفته بود اگر #خانم سید و مؤمنی باشد تمایل به ازدواج دارم. دوست شان از همسرش میخواهد تا کسی را به قاسم معرفی کند که ایشان هم از دوستانش که #خادم مسجد جمکران بود سؤال میکند و در نهایت #من به #قاسم معرفی میشوم.
#روزهای_خوش_آشنایی
#همسرم پاسدار بود و دوره #خلبانی را میگذراند. عاشق #پرواز بود و عاقبت سیمرغ آسمان شهادت شد.
#همسرم ابتدا از اعتقادات و ایمانشان و بعد هم از شغلش برایم صحبت کرد. قاسم از سختی راهی که در پیش داریم حرف زد، از #مأموریتهای پیش رو و از زندگیای که امکان دارد شهر به شهر بچرخیم.
اصرار داشت تا من با اطلاع از همه این شرایط، مسائل و سختیها تصمیم خودم را بگیرم.
من هیچ شناختی در مورد شغلش نداشتم. دوست داشتم شرط هر دوی مان صداقت باشد و هرگز در هیچ شرایطی به هم دروغ نگوییم. #قاسم در همان جلسه از احتمال #شهادتش برایم گفت. میگفت : که #عاشق شهادت است و من در جواب گفتم من دوست دارم #عرض زندگیام قشنگ باشد. #طولش مهم نیست.
پایان بخش سوم .. 👉
ادامه دارد ...👉
🛑⭕️🛑🌷
🛑⭕️🛑🌷
🛑⭕️🛑🌷
🇮🇷🇮🇷
#کانالهای_شهید_قاسم_غریب_
🇮🇷 😷
تلگرام ⬅️
@gharibshahid
ایتا ⬅️
https://eitaa.com/gharibshahid
سروش
sapp.ir/gharibshahidg
اینستاگرام
https://www.instagram.com/p/Cdx1pLbqyaV/?igshid=YmMyMTA2M2Y=
توییتر👇
javad gharib (@javadgharib71) را بررسی کنید: https://twitter.com/javadgharib71?t=c3-XKWmmp2AeDzXgGw7S5A&s=09
#فرمانده_مستشاری
نام جهادی : #فرمانده_امیر
#سوریه_تدمر_کوههای_پالمیرا
#شهادت_شب_قدر
#عمه_سادات
#ذاکر_اهل_بیت ع
#خلبان_
#صابرین
#جانباز
21/4/1394 ت ش
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️🌷 ⭕️ 🛑⭕️🛑🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️
⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️🌷
⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷
⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷
⭕️ 🛑⭕️🛑🌷
⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 🌷
🛑⭕️🛑🌷 🌷🛑
⭕️🛑⭕️🌷 🌷⭕️🛑
🌷🌷🌷🌷 🌷⭕️⭕️🛑
بخش سوم 👉 👇
➖ ادامه زندگی نامه و خاطرات
#شهید قاسم{مهدی} غریب🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑
#خادم_مسجدجمکران
#ازلسان_همسرمعزز
#شهیدمدافع_حرم
#قاسم_غریب
#قاسم برای اولین بار در شب 21 بهمن 83 با دو نفر از دوستانش به خواستگاری آمد. خوب به یاد دارم ساعت 9 شب بود.
در #سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی غریو اللهاکبر مردم به گوش میرسید. از آن موقع به بعد هر وقت غریو اللهاکبر را میشنوم، یاد شب #خواستگاری #قاسم میافتم و خاطره شیرین آن شب برایم زنده میشود.
#وصلت خیلی اتفاقی رخ داد و ماجرای جالبی دارد.
#همسرم شهید قاسم غریب متولد 1361 در روستای #سیدمیران گرگان بود اما محل خدمتش در یگان #صابرین تهران بود.
یکبار که برای #زیارت به #قم میآید، دوستش که در قم سکونت داشت به ایشان گفته بود شما قصد #ازدواج ندارید؟ #قاسم هم گفته بود اگر #خانم سید و مؤمنی باشد تمایل به ازدواج دارم. دوست شان از همسرش میخواهد تا کسی را به قاسم معرفی کند که ایشان هم از دوستانش که #خادم مسجد جمکران بود سؤال میکند و در نهایت #من به #قاسم معرفی میشوم.
#روزهای_خوش_آشنایی
#همسرم پاسدار بود و دوره #خلبانی را میگذراند. عاشق #پرواز بود و عاقبت سیمرغ آسمان شهادت شد.
#همسرم ابتدا از اعتقادات و ایمانشان و بعد هم از شغلش برایم صحبت کرد. قاسم از سختی راهی که در پیش داریم حرف زد، از #مأموریتهای پیش رو و از زندگیای که امکان دارد شهر به شهر بچرخیم.
اصرار داشت تا من با اطلاع از همه این شرایط، مسائل و سختیها تصمیم خودم را بگیرم.
من هیچ شناختی در مورد شغلش نداشتم. دوست داشتم شرط هر دوی مان صداقت باشد و هرگز در هیچ شرایطی به هم دروغ نگوییم. #قاسم در همان جلسه از احتمال #شهادتش برایم گفت. میگفت : که #عاشق شهادت است و من در جواب گفتم من دوست دارم #عرض زندگیام قشنگ باشد. #طولش مهم نیست.
پایان بخش سوم .. 👉
ادامه دارد ...👉
🛑⭕️🛑🌷
🛑⭕️🛑🌷
🛑⭕️🛑🌷
🇮🇷🇮🇷
#کانالهای_شهید_قاسم_غریب_
🇮🇷 😷
تلگرام ⬅️
@gharibshahid
ایتا ⬅️
https://eitaa.com/gharibshahid
سروش
sapp.ir/gharibshahidg
اینستاگرام
https://www.instagram.com/p/Cdx1pLbqyaV/?igshid=YmMyMTA2M2Y=
توییتر👇
javad gharib (@javadgharib71) را بررسی کنید: https://twitter.com/javadgharib71?t=c3-XKWmmp2AeDzXgGw7S5A&s=09
#فرمانده_مستشاری
نام جهادی : #فرمانده_امیر
#سوریه_تدمر_کوههای_پالمیرا
#شهادت_شب_قدر
#عمه_سادات
#ذاکر_اهل_بیت ع
#خلبان_
#صابرین
#جانباز
21/4/1394 ت ش
🌈🌈طی مستند پخش شده از زندگی نامه و خاطرات #شهید_مدافع_حرم_سردار_پاسدار_قاسم_غریب
از همسر بزرگوار ایشان نقل شد که فرمودند🌈🌈
⚡️➿⚡️ #قاسم در طول دوران زندگی مشترک مواقع بسیاری در #ماموریت های مختلف بود از #تپه جاسوسان و جانباز شدنش بگیر
تا تاسیس مکان های شخصی در استان گلستان برای اموزش #خلبانی
اما زمانی که در منزل بود جبران
تمام نبودنش را میکرد
اگر دو روز منزل بود حتما یک روز را با فرزندانم بیرون از خانه میگذراندیم
همش میگفتم قاسم جان شما خسته ای
استراحت کن قبول نمیکرد میگفت
حق شما به گردن من است و
ایشان افزودند
شوهرم خیلی خوش اخلاق بود
الان هم یاد کار هایش ، #اخلاقیاتش
،ان هم #عطوفت و #مهربانیش
مرا بی تاب و #دلتنگ میکند
شوهرم #اسوه بود
#الگو بود
#نمونه بود
که فدای #بانوی نیکویی ها و خوبی ها شد و من هم مانند خود ان بانو
عمه ساداتم حضرت زینب سلام الله و سلام علیه
به غیر از زیبایی چیزی در مسیر
#شهادت شوهرم ندیدم⚡️➿⚡️
#همسر_شهدا
#همسر_شهید_غریب
#زنی_از_تبار_سادات
#بانو_سید_سادات_حسینی
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️🌷
⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷
⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷
⭕️ 🛑⭕️🛑🌷
⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 🌷
🛑⭕️🛑🌷 🌷🛑
⭕️🛑⭕️🌷 🌷⭕️🛑
🌷🌷🌷🌷 🌷⭕️⭕️🛑
بخش سوم 👉 👇
➖ ادامه زندگی نامه و خاطرات
#شهید قاسم{مهدی} غریب🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑
#خادم_مسجدجمکران
#ازلسان_همسرمعزز
#شهیدمدافع_حرم
#قاسم_غریب
#قاسم برای اولین بار در شب 21 بهمن 83 با دو نفر از دوستانش به خواستگاری آمد. خوب به یاد دارم ساعت 9 شب بود.
در #سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی غریو اللهاکبر مردم به گوش میرسید. از آن موقع به بعد هر وقت غریو اللهاکبر را میشنوم، یاد شب #خواستگاری #قاسم میافتم و خاطره شیرین آن شب برایم زنده میشود.
#وصلت خیلی اتفاقی رخ داد و ماجرای جالبی دارد.
#همسرم شهید قاسم غریب متولد 1361 در روستای #سیدمیران گرگان بود اما محل خدمتش در یگان #صابرین تهران بود.
یکبار که برای #زیارت به #قم میآید، دوستش که در قم سکونت داشت به ایشان گفته بود شما قصد #ازدواج ندارید؟ #قاسم هم گفته بود اگر #خانم سید و مؤمنی باشد تمایل به ازدواج دارم. دوست شان از همسرش میخواهد تا کسی را به قاسم معرفی کند که ایشان هم از دوستانش که #خادم مسجد جمکران بود سؤال میکند و در نهایت #من به #قاسم معرفی میشوم.
#روزهای_خوش_آشنایی
#همسرم پاسدار بود و دوره #خلبانی را میگذراند. عاشق #پرواز بود و عاقبت سیمرغ آسمان شهادت شد.
#همسرم ابتدا از اعتقادات و ایمانشان و بعد هم از شغلش برایم صحبت کرد. قاسم از سختی راهی که در پیش داریم حرف زد، از #مأموریتهای پیش رو و از زندگیای که امکان دارد شهر به شهر بچرخیم.
اصرار داشت تا من با اطلاع از همه این شرایط، مسائل و سختیها تصمیم خودم را بگیرم.
من هیچ شناختی در مورد شغلش نداشتم. دوست داشتم شرط هر دوی مان صداقت باشد و هرگز در هیچ شرایطی به هم دروغ نگوییم. #قاسم در همان جلسه از احتمال #شهادتش برایم گفت. میگفت : که #عاشق شهادت است و من در جواب گفتم من دوست دارم #عرض زندگیام قشنگ باشد. #طولش مهم نیست.
پایان بخش سوم .. 👉
ادامه دارد ...👉
🛑⭕️🛑🌷
🛑⭕️🛑🌷
🛑⭕️🛑🌷
🇮🇷🇮🇷
#کانالهای_شهید_قاسم_غریب_
🇮🇷 😷
تلگرام ⬅️
@gharibshahid
ایتا ⬅️
https://eitaa.com/gharibshahid
سروش
sapp.ir/gharibshahidg
اینستاگرام
https://www.instagram.com/p/CnPm8aFv8Fe/?igshid=YmMyMTA2M2Y=
توییتر👇
javad gharib (@javadgharib71) را بررسی کنید: https://twitter.com/javadgharib71?t=c3-XKWmmp2AeDzXgGw7S5A&s=09
#فرمانده_مستشاری
نام جهادی : #فرمانده_امیر
#سوریه_تدمر_کوههای_پالمیرا
#شهادت_شب_قدر
#عمه_سادات
#ذاکر_اهل_بیت ع
#خلبان_
#صابرین
#جانباز
21/4/1394 ت ش
🌈🌈طی مستند پخش شده از زندگی نامه و خاطرات #شهید_مدافع_حرم_سردار_پاسدار_قاسم_غریب
از همسر بزرگوار ایشان نقل شد که فرمودند🌈🌈
⚡️➿⚡️ #قاسم در طول دوران زندگی مشترک مواقع بسیاری در #ماموریت های مختلف بود از #تپه جاسوسان و جانباز شدنش بگیر
تا تاسیس مکان های شخصی در استان گلستان برای اموزش #خلبانی
اما زمانی که در منزل بود جبران
تمام نبودنش را میکرد
اگر دو روز منزل بود حتما یک روز را با فرزندانم بیرون از خانه میگذراندیم
همش میگفتم قاسم جان شما خسته ای
استراحت کن قبول نمیکرد میگفت
حق شما به گردن من است و
ایشان افزودند
شوهرم خیلی خوش اخلاق بود
الان هم یاد کار هایش ، #اخلاقیاتش
،ان هم #عطوفت و #مهربانیش
مرا بی تاب و #دلتنگ میکند
شوهرم #اسوه بود
#الگو بود
#نمونه بود
که فدای #بانوی نیکویی ها و خوبی ها شد و من هم مانند خود ان بانو
عمه ساداتم حضرت زینب سلام الله و سلام علیه
به غیر از زیبایی چیزی در مسیر
#شهادت شوهرم ندیدم⚡️➿⚡️
#همسر_شهدا
#همسر_شهید_غریب
#زنی_از_تبار_سادات
🌈🌈طی مستند پخش شده از زندگی نامه و خاطرات #شهید_مدافع_حرم_سردار_پاسدار_قاسم_غریب
از همسر بزرگوار ایشان نقل شد که فرمودند🌈🌈
⚡️➿⚡️ #قاسم در طول دوران زندگی مشترک مواقع بسیاری در #ماموریت های مختلف بود از #تپه جاسوسان و جانباز شدنش بگیر
تا تاسیس مکان های شخصی در استان گلستان برای اموزش #خلبانی
اما زمانی که در منزل بود جبران
تمام نبودنش را میکرد
اگر دو روز منزل بود حتما یک روز را با فرزندانم بیرون از خانه میگذراندیم
همش میگفتم قاسم جان شما خسته ای
استراحت کن قبول نمیکرد میگفت
حق شما به گردن من است و
ایشان افزودند
شوهرم خیلی خوش اخلاق بود
الان هم یاد کار هایش ، #اخلاقیاتش
،ان هم #عطوفت و #مهربانیش
مرا بی تاب و #دلتنگ میکند
شوهرم #اسوه بود
#الگو بود
#نمونه بود
که فدای #بانوی نیکویی ها و خوبی ها شد و من هم مانند خود ان بانو
عمه ساداتم حضرت زینب سلام الله و سلام علیه
به غیر از زیبایی چیزی در مسیر
#شهادت شوهرم ندیدم⚡️➿⚡️
#همسر_شهدا
#همسر_شهید_غریب
#زنی_از_تبار_سادات
#بانو_سید_سادات_حسینی
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️🌷 ⭕️ 🛑⭕️🛑🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️
⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️🌷
⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷
⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷
⭕️ 🛑⭕️🛑🌷
⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 🌷
🛑⭕️🛑🌷 🌷🛑
⭕️🛑⭕️🌷 🌷⭕️🛑
🌷🌷🌷🌷 🌷⭕️⭕️🛑
بخش سوم 👉 👇
➖ ادامه زندگی نامه و خاطرات
#شهید قاسم{مهدی} غریب🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑
#خادم_مسجدجمکران
#ازلسان_همسرمعزز
#شهیدمدافع_حرم
#قاسم_غریب
#قاسم برای اولین بار در شب 21 بهمن 83 با دو نفر از دوستانش به خواستگاری آمد. خوب به یاد دارم ساعت 9 شب بود.
در #سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی غریو اللهاکبر مردم به گوش میرسید. از آن موقع به بعد هر وقت غریو اللهاکبر را میشنوم، یاد شب #خواستگاری #قاسم میافتم و خاطره شیرین آن شب برایم زنده میشود.
#وصلت خیلی اتفاقی رخ داد و ماجرای جالبی دارد.
#همسرم شهید قاسم غریب متولد 1361 در روستای #سیدمیران گرگان بود اما محل خدمتش در یگان #صابرین تهران بود.
یکبار که برای #زیارت به #قم میآید، دوستش که در قم سکونت داشت به ایشان گفته بود شما قصد #ازدواج ندارید؟ #قاسم هم گفته بود اگر #خانم سید و مؤمنی باشد تمایل به ازدواج دارم. دوست شان از همسرش میخواهد تا کسی را به قاسم معرفی کند که ایشان هم از دوستانش که #خادم مسجد جمکران بود سؤال میکند و در نهایت #من به #قاسم معرفی میشوم.
#روزهای_خوش_آشنایی
#همسرم پاسدار بود و دوره #خلبانی را میگذراند. عاشق #پرواز بود و عاقبت سیمرغ آسمان شهادت شد.
#همسرم ابتدا از اعتقادات و ایمانشان و بعد هم از شغلش برایم صحبت کرد. قاسم از سختی راهی که در پیش داریم حرف زد، از #مأموریتهای پیش رو و از زندگیای که امکان دارد شهر به شهر بچرخیم.
اصرار داشت تا من با اطلاع از همه این شرایط، مسائل و سختیها تصمیم خودم را بگیرم.
من هیچ شناختی در مورد شغلش نداشتم. دوست داشتم شرط هر دوی مان صداقت باشد و هرگز در هیچ شرایطی به هم دروغ نگوییم. #قاسم در همان جلسه از احتمال #شهادتش برایم گفت. میگفت : که #عاشق شهادت است و من در جواب گفتم من دوست دارم #عرض زندگیام قشنگ باشد. #طولش مهم نیست.
پایان بخش سوم .. 👉
ادامه دارد ...👉
🛑⭕️🛑🌷
🛑⭕️🛑🌷
🛑⭕️🛑🌷
🇮🇷🇮🇷
بسم الرب الشهدا🥀
🌴مدافعان حرم
❤️پنجشنبه و ياد شهدا با صلوات ❤️
✍مادر شهید مدافع حرم
قاسم (مهدی) غریب
🔸بیشتر اعضای بدن پسرم #مجروح بود
🔸بعد از اینکه #یکی از #چشمانش را #فدای اسلام و حریم ولایت کرد ، #معاف از رزم ، #معاف از #خلبانی شده بود چون دیگه فقط #یه #چشم داشت ،
🔸از طرفی وقتی به چشم جانباز پسرم نگاه میکردم خیلی ناراحت میشدم
🔸از طرفی هم دیگه خوشحال بودم که دیگه معاف از #ماموریتهای #چریکی و تکاوری شده بود و بیشتر میتونیم کنارش باشیم،
🔸مدتی از #جانباز شدن چشمش میگذشت
بعد از 14الی 15 سال خدمت در گردان مخصوص صابرین
#دکتر مربوطه به پسرم تاکید کرده بود باید برای #مراقبت از چشم دیگرش در #منطقه رطوبتی زندگی کند.
🔸به اجبار به #استان گلستان منتقل شدند باز همان #گردان تکاوری و همان فعالیتهای سخت و دشوار را ادامه دادند،
🔸به پسرم گفتم ؛ شما دیگه خدمتت وکردی و همه میدونن دیگه نمیتونی فعالیتهای سخت داشته باشی،
🔸پسرم به روی #سینه های خودش با مشت میکوبید و میگفت ؛ #مادرم #چشمانم همانند #چشمان #حضرت عباس دریده شد
ولی #تا این قلب و سینه من #مانند قلب و سینه #اربابم حسین ع با تیر و ترکش دشمن #شکافته نشود آرام نخواهم گرفت ...
🔸سرانجام #مزد مجاهدتهای خود را در #دفاع از حریم اهل بیت ع گرفت و در #ماه #رمضان سال 1394 مصادف با #شهادت #امیر مومنان علی ع شب (قدر)
#قلب نازنیش مورد اصابت تیر قرار میگیرد و شربت شیرین #شهادت 🕊🕊را میچشد و به آرزوی دیرینه اش میرسد .
محل و تاريخ شهادت
سوريه ،تدمر، کوههای پاميرا
🌴تاریخ شهادت: 21/4/1394
ارواح پاک شهدا هديه سه صلوات🌷
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️🌷 ⭕️ 🛑⭕️🛑🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️
⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️🌷
⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷
⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷
⭕️ 🛑⭕️🛑🌷
⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 🌷
🛑⭕️🛑🌷 🌷🛑
⭕️🛑⭕️🌷 🌷⭕️🛑
🌷🌷🌷🌷 🌷⭕️⭕️🛑
بخش سوم 👉 👇
➖ ادامه زندگی نامه و خاطرات
#شهید قاسم{مهدی} غریب🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑
#خادم_مسجدجمکران
#ازلسان_همسرمعزز
#شهیدمدافع_حرم
#قاسم_غریب
#قاسم برای اولین بار در شب 21 بهمن 83 با دو نفر از دوستانش به خواستگاری آمد. خوب به یاد دارم ساعت 9 شب بود.
در #سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی غریو اللهاکبر مردم به گوش میرسید. از آن موقع به بعد هر وقت غریو اللهاکبر را میشنوم، یاد شب #خواستگاری #قاسم میافتم و خاطره شیرین آن شب برایم زنده میشود.
#وصلت خیلی اتفاقی رخ داد و ماجرای جالبی دارد.
#همسرم شهید قاسم غریب متولد 1361 در روستای #سیدمیران گرگان بود اما محل خدمتش در یگان #صابرین تهران بود.
یکبار که برای #زیارت به #قم میآید، دوستش که در قم سکونت داشت به ایشان گفته بود شما قصد #ازدواج ندارید؟ #قاسم هم گفته بود اگر #خانم سید و مؤمنی باشد تمایل به ازدواج دارم. دوست شان از همسرش میخواهد تا کسی را به قاسم معرفی کند که ایشان هم از دوستانش که #خادم مسجد جمکران بود سؤال میکند و در نهایت #من به #قاسم معرفی میشوم.
#روزهای_خوش_آشنایی
#همسرم پاسدار بود و دوره #خلبانی را میگذراند. عاشق #پرواز بود و عاقبت سیمرغ آسمان شهادت شد.
#همسرم ابتدا از اعتقادات و ایمانشان و بعد هم از شغلش برایم صحبت کرد. قاسم از سختی راهی که در پیش داریم حرف زد، از #مأموریتهای پیش رو و از زندگیای که امکان دارد شهر به شهر بچرخیم.
اصرار داشت تا من با اطلاع از همه این شرایط، مسائل و سختیها تصمیم خودم را بگیرم.
من هیچ شناختی در مورد شغلش نداشتم. دوست داشتم شرط هر دوی مان صداقت باشد و هرگز در هیچ شرایطی به هم دروغ نگوییم. #قاسم در همان جلسه از احتمال #شهادتش برایم گفت. میگفت : که #عاشق شهادت است و من در جواب گفتم من دوست دارم #عرض زندگیام قشنگ باشد. #طولش مهم نیست.
پایان بخش سوم .. 👉
ادامه دارد ...👉
🛑⭕️🛑🌷
🛑⭕️🛑🌷
🇮🇷 😷
تلگرام ⬅️
@gharibshahid
ایتا ⬅️
https://eitaa.com/gharibshahid
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
🌹بسم الرب الشهدا والصدیقین🌹
🌴مدافعان حرم🌴
✍خاطره ای از #مادر شهید مدافع حرم #جانباز رشید اسلام #قاسم غریب به #مناسبت روز #جانباز ..
🔸بیشتر اعضای بدن پسرم #مجروح بود
زانو کمر دست و..
🔸بعد از اینکه #یکی از #چشمانش را #فدای اسلام و حریم ولایت کرد ، #معاف از رزم ، #معاف از #خلبانی شده بود چون دیگه فقط #یه #چشم داشت ،
🔸از طرفی وقتی به چشم جانباز پسرم نگاه میکردم خیلی ناراحت میشدم
🔸از طرفی هم دیگه خوشحال بودم که دیگه معاف از #ماموریتهای #چریکی و تکاوری شده بود و بیشتر میتونیم کنارش باشیم،
🔸مدتی از #جانباز شدن چشمش میگذشت
بعد از 14الی 15 سال خدمت در #گردان مخصوص #صابرین و #خلبانی #دکتر مربوطه به پسرم تاکید کرده بود باید برای #مراقبت از چشم دیگرش در #منطقه رطوبتی زندگی کند.
🔸به اجبار به #استان گلستان منتقل شدند باز همان #گردان تکاوری و همان فعالیتهای سخت و دشوار را ادامه دادند،
🔸به پسرم گفتم ؛ شما دیگه خدمتت وکردی و همه میدونن دیگه نمیتونی فعالیتهای سخت داشته باشی،
🔸پسرم به روی #سینه های خودش با مشت میکوبید و میگفت ؛ #مادرم #چشمانم همانند #چشمان #حضرت عباس دریده شد
ولی #تا این قلب و سینه من #مانند قلب و سینه #اربابم حسین ع با تیر و ترکش دشمن #شکافته نشود آرام نخواهم گرفت ...
🔸سرانجام #مزد مجاهدتهای خود را در #دفاع از حریم اهل بیت ع گرفت و در #ماه #رمضان سال 1394 مصادف با #شهادت #امیر مومنان علی ع
#قلب نازنیش مورد اصابت تیر قرار میگیرد و شربت شیرین #شهادت 🕊🕊را میچشد و به آرزوی دیرینه اش میرسد .
🌹روحش محشور با ابا عبدالله ع🌹
🌴تاریخ شهادت 21/4/1394 تدمر سوریه🌴
🔸کانال فرمانده شهیدمدافع حرم🔸
#جانباز_رشید_اسلام_سرهنگ_پاسدار_ #خلبان_قاسم_غریب_
✅ @gharibshahid عضویت👈
#روز #جانباز
#شهادت
#مدافعان حرم
#سوریه
✅✅✅
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️🌷
⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷
⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷
⭕️ 🛑⭕️🛑🌷
⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 🌷
🛑⭕️🛑🌷 🌷🛑
⭕️🛑⭕️🌷 🌷⭕️🛑
🌷🌷🌷🌷 🌷⭕️⭕️🛑
بخش سوم 👉 👇
➖ ادامه زندگی نامه و خاطرات
#شهید قاسم{مهدی} غریب🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑
#خادم_مسجدجمکران
#ازلسان_همسرمعزز
#شهیدمدافع_حرم
#قاسم_غریب
#قاسم برای اولین بار در شب 21 بهمن 83 با دو نفر از دوستانش به خواستگاری آمد. خوب به یاد دارم ساعت 9 شب بود.
در #سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی غریو اللهاکبر مردم به گوش میرسید. از آن موقع به بعد هر وقت غریو اللهاکبر را میشنوم، یاد شب #خواستگاری #قاسم میافتم و خاطره شیرین آن شب برایم زنده میشود.
#وصلت خیلی اتفاقی رخ داد و ماجرای جالبی دارد.
#همسرم شهید قاسم غریب متولد 1361 در روستای #سیدمیران گرگان بود اما محل خدمتش در یگان #صابرین تهران بود.
یکبار که برای #زیارت به #قم میآید، دوستش که در قم سکونت داشت به ایشان گفته بود شما قصد #ازدواج ندارید؟ #قاسم هم گفته بود اگر #خانم سید و مؤمنی باشد تمایل به ازدواج دارم. دوست شان از همسرش میخواهد تا کسی را به قاسم معرفی کند که ایشان هم از دوستانش که #خادم مسجد جمکران بود سؤال میکند و در نهایت #من به #قاسم معرفی میشوم.
#روزهای_خوش_آشنایی
#همسرم پاسدار بود و دوره #خلبانی را میگذراند. عاشق #پرواز بود و عاقبت سیمرغ آسمان شهادت شد.
#همسرم ابتدا از اعتقادات و ایمانشان و بعد هم از شغلش برایم صحبت کرد. قاسم از سختی راهی که در پیش داریم حرف زد، از #مأموریتهای پیش رو و از زندگیای که امکان دارد شهر به شهر بچرخیم.
اصرار داشت تا من با اطلاع از همه این شرایط، مسائل و سختیها تصمیم خودم را بگیرم.
من هیچ شناختی در مورد شغلش نداشتم. دوست داشتم شرط هر دوی مان صداقت باشد و هرگز در هیچ شرایطی به هم دروغ نگوییم. #قاسم در همان جلسه از احتمال #شهادتش برایم گفت. میگفت : که #عاشق شهادت است و من در جواب گفتم من دوست دارم #عرض زندگیام قشنگ باشد. #طولش مهم نیست.
پایان بخش سوم .. 👉
ادامه دارد ...👉
🛑⭕️🛑🌷
🛑⭕️🛑🌷
🛑⭕️🛑🌷
🇮🇷🇮🇷