eitaa logo
قاصدک
918 دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
4.4هزار ویدیو
121 فایل
#تربیتِ_نیرویِ_مومنِ_انقلابی
مشاهده در ایتا
دانلود
«دمبِدَم دَم از ولای مرتضی باید زدن دست دل بر دامن آل عبا باید زدن» در ولای حضرت عشّاق ، آن شیر خدا دست رد بر سینه ی کبر و ریا باید زدن لا فتی الا علیُ لا حقیقت جز حسین دم به دَم خود را به راه کربلا باید زدن یا علی گفتیم و هرکاری سروسامان گرفت نام  اهل  بیت  را  بی ادعا  باید  زدن چونکه ناموس شریعت از ولایت جان گرفت در  اذان  نام  علی را  باصفا  باید  زدن ساحل دریای موّاج دل آشفته ای زورق عشقَت همانا تا خدا باید زدن نیست بالاتر ز عرش کبریا ، نام تو را بر در ابواب جنّت در سرا باید زدن دست من کوتاه و اما دل به شوق عشق تو ارض  را  در حلقه ی وصل  سما  باید زدن نیست آگه این دل نازک خیال من عزیز در رهت بر عشق دنیا ، پشت پا باید زدن دست بر دامان مهرَت ، دیده بر دیدار تو نام مولامان علی را پر بها  باید  زدن سائلی را در نمازت داده ای انگشتری حاکمان  راه  همان  آل عبا  باید  زدن فاطمه  آن  گوهر  یکتای  باغ  معرفت در سرای عاشقی ، دل بر شما باید زدن من  ندیدم  آشنایی  در  طریق  عاشقی هموطن دُردی ِ این مِی در خفا باید زدن !    ✍ .
. ماه من ، برکهء جان محو به رخسارت ماند رمضان است و دلم در پی دیدارت ماند عید فطر است بیا نوگل بُستان علی یا علی! چشم غزل نیز خریدارت ماند ماه مهمانی و شبهای عبادت در پیش چشم نرگس به تماشای گلستانت ماند تا سحر ندبه بخوانیم و نماز حاجات حسرتی در غزلستان به بهارانت ماند نوبهار است و چه زرد است رخ آلاله شبنم اشک به راه استُ به میزانت هست حضرت عشق بیا موقع استهلال است حَوَّلُ حال که اقبال به احسانت هست .
📚✏️ ای معلم روزهای خوب کو ؟ مستی نوشیدن می از سبو ؟ شاد بودیم و همه در گفتگو درس هایت را بگویم مو به مو؟ ای معلم جایگاه تو نکوست شور دیدار دوباره در سرم یاد داری گفته بودی محشرم ؟ در کلاس شعر، خنده بر لبَت ای که هستی تا همیشه سَروَرم مشق های کودکی یادش بخیر ! گفته بودی زندگی خوب و خوش است باید از کبر و نخوت نیز رست مثل موجی بر دل دریا نشست پرهیاهو ، پرتلاطم ، مست ِ مست من زلیخا گشتم و درگیر عشق ! از ترنج حادثه دستم برید یوسفم از دست های من پرید چشم هایم نور خوشبختی ندید از شرنگ روزگاران دل چشید پس کجا شد آن همه وعده وعید ؟ زندگی تصویر زیبایی ز غم آه از دل می تراود دم به دم گرچه با شعر رهایی همدمم دفتر مشقم شده از غصه نَم گشته وارونه نگاه مردمان ! دلخوشی همچون پرستو پر زده تلخکامی خانه ها را در زده عشق در میدان دل،سنگر زده موج خشم و نفرت آمد سرزده من شدم سربازِ آن ، بی اسلحه ! اِی خوشا ایمان به روز واپسین تَرک زشتی ها و پیوستن به دین صلح با عشق و گریز از هرچه کین بخشش و دلدادگی ...دیگر همین ! خوش بحال طائر بی بال و پر ! می رسد روزی سوار سبز پوش خوش بحال هَمرَهان باده نوش هموطن چون موج در جوش و خروش دیدهء حق باوران را این سروش : می رسد روزی شمیم زلف یار 🌾🍂
💌🕊 در  سپهر کربلا ،  هر  زائر از  سوی  شما چون کبوتر ...، نیست آنجا دولت پرواز ما گر غرابی را  بُود شوق  نشستن  بر حرم رد مکن آقا!... منم من ...دردمندی آشنا گر جدا  گشتم  زِ  فوج  کفتران گنبدت یک دَمی بگذار بنشینم در آن صحن و سرا نیک می دانم که باشد جای خوبان کربلا ساحل امنم تویی ...آقا! مَکن من را رها   یوسف مصری توئی، استغفر اللَّه برتری ناامیدم ؛ چون زلیخا تشنهء مِهر و سخا زیر باران محبّت ، زیر چتر حضرتت بارها بگرفته ای من را سحاب کربلا هموطن در زیر ابر بارش عشق حسین خیس گشتی... لطف او دریا بُود بی انتها ✍  .
💎🍂🌹💎 تقدیم به ساحت مقدّس خانم حضرت فاطمه معصومه (س) " الماس قم" کنیز شما هستم ای ماهرو مرا رخصتی ده در این گفتگو نگار قشنگم جمالت نکو دلت گرم و رویَت پُر از آبرو به یادت دلم سبز و خوشرنگ شد برای تو بانو دلم تنگ شد سرایت شده عزّت کشورم چه فخری است نامَت به شعرِ تَرَم تویی رهرو کوی انسانیت نگاهت پر از حسّ روحانیت چه شوری است افتاده در جان من کنار شما امنم از اهرمن شمیم دل انگیز قم؛ جمکران معطّر شده شهر از نامتان کنون دیده بر خاک قم می نهم به شوق زیارت ، سر و جان دَهم تو آن کوثری کز تجلی خوش است به شوق برادر به غربت نشست شده چشمه ی دین و ایمان مان به دنبال بحر عفافت روان "فداها ابوها" و ریحانه ای به علم و خرد درّ یکدانه ای فدای شما و غم غربتت به پاکی؛ قداست وَ بَر شوکتت به سرحلقه ی عصمت دین، یقین شده نام معصومه حَک بَر نِگین همه بَر شما حاجتی داشتند نهال تمنّا به دل کاشتند دلم چون پی وصل دلدار شد ز غیرش رها گشته بیدار شد دگر آرزویی نباشد به سر بجز مرقدت دل نَجویَد دگر کنون غرق مِهر شما گشته ام زِ قول و منیّت رها گشته ام نگه گر به من یک نظر داشتی مرا فارق از سیم و زر داشتی نخواهم دگر هیچ در زندگی بجز عشق پاکَت ، به این سادگی منم رهرو کوی ایمان؛ وفا؛ منم هموطن! خادمهء شما ✍ شاعر آئینی _ایران 💎🍂🌹💎
. تقدیم به ساحت مقدّس حضرت علی اکبر (ع) این جوان کیست رُخش چون مَه ِ تابنده شده است تا که آمد همه گفتند نبی زنده شده است تکه های تن ماه است کز و کنده شده است یا که آیات کتاب است پراکنده شده است؟ هم علی بودی و هم شبه پیمبر یعنی ماه و خورشید به اقبال تو رخشنده شده است تا که تسبیح تنت ریخت به سجاده ی خون مسجد از مهذب محراب ، سرافکنده شده است خاک پرسید ز باران که تو را منشأ چیست ؟ گفت آب است که از شرم ، تنش رنده شده است ماه را دیده ای آیا به کمالات خسوف آه عباسِ علی نیست که شرمنده شده است ؟ چقدَر زخم به سیمای شما می آید زره امروز به قدت چه برازنده شده است سرو صد تکه شود باز هم آخر سرو است یا که طاووس اگر بال و پرش کنده شده است تکه های بدنت نسبت گلبرگ به گل می توان گفت که این دشت گُل آکنده شده است هر چه شمشیر کشیدند تو تکثیر شدی دشت از عطر نفس های تو سرزنده شده است نور سیمای حسین ابن علی بی تردید روشنی بخش شب تیره ی آینده شده است عطش و آتش عشق است که جان می بخشد هر که فانی شده در عشق تو ، پاینده شده است حیف و صد حیف که در مکتب ارباب شهید شاعر شعر ، کمی دیر سراینده شده است آری آن مطلع زیبا که سر نیزه دمید شعری از دفتر نور است فروزنده شده است .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. «ارباب شدی که رو به هر کس نزنم» صاحب که شدی ، بیا ! دگر پس نزنم من کودک شیدای حسینِ اَدَبم اکنون بنگر که خاک کویَت طلبم دستی به سرم بکش بیا جانِ حسَین یک لحظه مرا نظر نما ، جانِ حسین در کوچه ی عاشقی نگاری دارم مدهوش زِ دولتش، بهاری دارم ای شام و سحر، فقط تمنّای حسَین ای قبله ی حاجات، سراپای حسَین من عاشق مکتب حسینی هستم از روز نخست ، دل به مِهرت بستم ای خالق عشق ازلی ،اینک تو پرورده ی شور غزلی اینک تو گمگشته به دنیایِ غمم اینک من ای مظهرِ لایزالِ ایمَن در تَن سالارِ همهْ خونِ شهیدان هستی پیوسته فقط به نصّ قرآن هستی دریای غرور ، ساده و آزاده در دینِ محمّد و علی ،دلداده باشد که نباشم اینچنین در حدّت گر شعر سُرایَمَت ، کنم خرسندت ای غنچه ی نشکفته اِی طفل حسِین ! مردانه بجنگ رفته اکبر دَر بِین زینب که شده صفای دینِ اسلام در خبطه ی خود، شده یگانه در شام عبّاس شده یَلی میانِ میدان ساقی که بُود زِ دیگران هم عطشان ای آتش خشم ! کربلا در خون است احوال رقیه ، پابرهنه چون است؟ کشتیِ حسَین، تا ابد پُرنور است تاریخ ! ببین میان شیعه شور است یارب ! نظری به عاشقان گر داری بر هموطنَت بکن نگاهی، آری      ✍ .
🏴 السلام علیک یا ثامن الحجج ، آقا امام رضا (ع) "امشب به عشاق حسین ، زهرا دهد مزد عزا   یک عده را درمان دهد ، یک عده بخشش در جزا " خواهم که مزد من شود رفتن به سوی نینوا پابوسی آقا حسین ، باشد عطای این گدا ؟ آیا مرا مزدی بُود ؟ من عاشقم آیا خدا؟ آقای خوب کربلا ! عشق شما و من کجا ؟ من دوستدار زینبم ، آن خواهری که در رَهَت از جان فرزندان خود بگذشت بی چون و چرا تفسیرِ جانِ عالمی ، تو در تمام عالمی عشقِ شما جان می دهد هر مُرده را بعد از فنا دنیا نَیرزد ارزنی ، این حرف را گوییم بس امّا برای ما چرا حرف و عمل باشد جدا ؟ آری زِ عشقت دَم زنم ، جان و جهان بر هم زنم با سوز و گریه می بَرَم نام شما را در دعا من لایقِ وصلت نییَم ، در یک سکوت مُبهَمَم تصویرِ صحن و گنبدت ، آرامشی باشد مرا امشب عزای ثامن اهل ولایت است _ رضا دست من و دامان او ، آن پرتوِ شمس ضحا یا ضامن آهو منم یک هموطن از راه دور مُهری برایم می زنی بر این بَراتِ کربلا ؟   ✍  «شاعر آیینی_تهران» .
. «السّلام علیک یا فاطمة الزّهرا» بنام نامی مادر بنام حضرت دوست بنام آنکه فلک را جَبین به درگهِ اوست بنام نامی مادر بنام ربِّ جَلی قسم به راه شهادت که هست راهِ علی شما که مظهر عشقی وُ حلقه ی توحید وَ گلسِتان ولایت زِ نامتان رویید فرشته ای وُ به انسان شبیه وُ افلاکی هُمایِ عرش نشینی اگر چه بَر خاکی ولادتت شده فخرِ مقام ما نسوان بِبار بر سَرِ ما ، ابرِ عصمتِ باران بیا وُ خاک قُدومَت به چشم دل بُگذار که هست عزّت دین، جِلوه ی شُکوهِ نِگار نشانِ نام بلندت  فراتر از گفتار که هست فاطمه ، تنها نساءِ بی تکرار بدان که هموطن ! آری مسیرِ سبزِ بهشت خدا به نام قدم های فاطمه بنوشت   ✍ .
🖤 کاپشن صورتی به تن دارد دختری که ز شوق می خندد کودک گوشواره ی قلبی چشم زیبای خویش می بندد با دل پاک و چهره ای معصوم در کنار عمو سلیمانی با ملائک به بارگاه رب می نشیند به رسم مهمانی بوی عطر گلاب می آید یک سبد سیب سرخ می افتد دانه دانه انار می پاشد یک جوانه ترنج می غلتد نقش سنجاق موی دردانه جوی خون در حریم گلخانه دشت کرمان نشسته در لاله می رود تا بهشت ، «ریحانه» زمزمه ای شنیده شد آنجا مادری سوگوار فرزندش یک پدر در سکوت جانسوزی در پی کودکان دلبندش پر کشیدند کفتران حرم آسمان و زمین نشسته به داغ باز میهن سیاه پوشیده است ابر احساس می چکد در باغ چکمه های سیاه پر از کین دست های کثیف شیطانی... به کدامین گناه کشته شدند؟ چلچله های پاک نورانی در زمستان اگرچه افتادند شاخه شاخه جوانه ی شمشاد دانه دانه دوباره می رویند دین شکوفاست ؛ با همه بیداد ✍ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴🏴 امشب نماز مسجدی ها بی سلام است با ذکر یا مولا ، تمام دین تمام است ای بی خبر از عالم دین معلّا فزتُ و ربّ الکعبه ی مولا پیام است گنجینه ی اوصاف حق در دین اسلام آئینه داری را علی در اهتمام است چشم ملائک رو به محراب علی شد صبح عدالت دیده بست و وقت شام است الله اکبر ای مؤذن بانگ بردار گوئی که روز واقعه ، اشک خیام است دست عدو بر فرق دین خنجر گشوده شقّ القمر اینبار در ماه صیام است در سایه سار عترت و تدبیر قرآن اینک علی دین محمد را رسام است امشب که قرآن بر سر خود می گذاری با یاد مولا دیده و دل سبز فام است ای هموطن در تارک دنیای فانی امشب سیاه و تار چون شام ظلام است ✍ .
🏴🏴 مسلمانان کجا رفتید!  امشب شام حیدر شد دریغ از روزگار بد ، صدف خالی ز گوهر شد امام شیعیان ، مسجد ، سر خونین و سجاده تمام دین به یکباره جدا از مهر دلبر  شد کجا رفتند کفار ستم پیشه که در مسجد سیه بستند و ماتم شد ، گلی در کوفه پرپر شد  نماد لطف و احسان و... علی مرد خدا پیشه که شیر جنگ صفین و جمل بر بال شهپر شد کدامین وصف را مانی ، فتوح رمز هر بابی بهشت ، دیدار روی تو ؛ که ساقی محو ساغر شد به شعر من قدم بگذار علی ای صاحب گفتار عدالت ، مردی و غیرت ، به شاهی چون تو باور شد علی گوییم و دل بازیم ، به مردی چون تو سر بازیم نهال عشق ِ بر عترت ، ز فرش تا عرش ِ داور شد شب قدر و توسل شد وَ الغوث الغوث وُ فریاد فغان و گریه ، سوز دل ، تو گویی روز محشر شد علی دستم به دامانت ، تهی از عشق و احساسم نه من حال همه ، مولا ! از این پس بد زِ بدتر شد ... شعار دین بسر دادند و دنیامان چو دوزخ شد همه جا پُرغم و کینه ، فراوان اِبن ملجم شد علی بر ساحت دین خدا کردند توهین وُ به نام داعش و غیره ، وَ دنیا غرق ماتم شد علی نازم به دستانت ، ابر مردی یَلِ خیبر منم یک هموطن مِهرت مرا امشب دمادم شد   ✍  .
🕊🏴 «تقدیم به سیدالشهدا ابراهیم رئیسی» خداحافظ غزل های سراسر شور و شیدایی نمانده نغمه ای دیگر بجز غم را هم آوایی دلم خون است از آتش که ابراهیم را سوزاند نمانده بر دل و جانم صفا و مهر دنیایی اگر اردیبهشت اردی جهنم شد ، بیاسودی ابرمردی که جز خدمت نداری هیچ سودایی غم این داغ بیرون است از هرگونه شرح و بسط بهاران می دمد آلاله در هر دشت زیبایی زده یک «هموطن» تکیه برای گریه و مویه به شانه های ایران ؛ ای دلاور کاش بازآیی ✍ .