eitaa logo
اشعار قاسم نعمتی
3.8هزار دنبال‌کننده
610 عکس
125 ویدیو
15 فایل
جانم حسن علیه السلام چقدر نام تو زیباست اباعبدالله
مشاهده در ایتا
دانلود
علیه السلام علیه السلام ترکیب بند ولادت دل سودا زده سامان نپذیرد هرگز کافر چشم تو برهان نپذیرد هرگز آنکه بیمار نگاهی شده هنگام سحر منت مرهم و درمان نپذیرد هرگز با نگاه تو اگر عاشقی آغاز شود جز به دیدار که پایان نپذیرد هرگز دل اگر خانه ی هر بی سر و پایی گردد اثر از گفته ی خوبان نپذیرد هرگز عمر بی معرفت آبی است که از جو رفته این زیانی است که جبران نپذیرد هرگز ما در خانه ی سلطان سر و سامان داریم هرچه داریم ز آقای خراسان داریم با دم قدسی معشوق ؛نفس تازه کنم تا که قدری سخن از یار خوش آوازه کنم صحن گردی حرم وقت سحر می خواهم تا صفای دل شیدا زده اندازه کنم بین هشتی حرم گر بکشیدم بر دار سر سودایی خود زینت دروازه کنم سرگذشت من وتو گشته کرمنامه ی عشق هر سحر ،پای مناجات ،دلی تازه کنم تار گیسو طلبم تا که ورق های دلم همچو یک مصحف پر درد به شیرازه کنم نام این مصحف دل را بگذارم ز قضا قصه ی یک سگ ولگرد و کرامات رضا تا که بر گنبد تو دیده ام از دور افتاد ناگهان در دل آلوده ی من شور افتاد اولین بار که دیدم حرمت را گفتم: ای سلیمان به سرایت گذر مور افتاد بی پناه آمدم و خوب پناهم دادی راهم از حادثه در دولت منصور افتاد تابه خود آمده دیدم که دل از دستم رفت وسط آینه ام چشمه ای از نور افتاد نه بگویم که کلیمم،حرمت عرش خداست اتفاقی ره موسای دل از طور افتاد یک قدم سوی تو با عمره برابر گردد کعبه هم دور سر گنبد تو می گردد ای که ناگفته ز اسرار دلم آگاهی دستگیر دل هر خسته دل و گمراهی ز عنایات رئوفانه ی تو فهمیدم که نه من بلکه همیشه تو مرا می خواهی در بهشت تو نهم پای، چو با کوهی درد تو طبیبانه دوا می کنی اش با آهی من گدا زاده و تو نسل به نسلت سلطان خوش برازنده ی تو صحن و سرای شاهی حاجت از دل نگذشته تو روا می سازی ای که ناگفته ز اسرار دلم آگاهی من مسلمان شده ی نیمه نگاهت هستم لحظه ی مرگ بیا دیده به راهت هستم دل بیمار مرا فرصت درمانی ده با دم قدسی ات ای دوست مرا جانی ده قبل از آنی که گناهم نفسم را گیرد آمدم توبه کنم مهلت جبرانی ده همچنان زلف پریشان تو آواره شدم به دل خانه خرابم سر و سامانی ده شوری اشک چشیدم که نمک گیر شدم سر این سفره به من رزق فراوانی ده حمدلله که سر کوی تو زنجیر شدم استخوانی به سگ خانه ات ارزانی ده لحظه ی مرگ قدم رنجه کن و بر ما هم فیض دیدار چون آن عاشق سلمانی ده از تو من روزی شبهای محرم خواهم چشم پر گریه ای و سینه ی سوزانی ده سفره ی عاشقی ام را تو بیا کامل کن عصر روز عرفه فرصت قربانی ده در حریمت خبر از عرش خدا می آید بوی سیب حرم کرببلا می آید آمدی تا که به نامت دل ما زنده شود یادی از فاطمه و شیر خدا زنده شود آمدی تا سند شیعگی ما باشی با نفس های تو تسبیح و دعا زنده شود آمدی تا ز پی ات خواهرت آواره شود یاد آوارگی شام بلا زنده شود پلک زخمی تو از خاطره ی گودال است آمدی روضه ی آن رأس جدا زنده شود امر کردی به همه گریه کنند بهر حسین تا غم بی کفن کرببلا زنده شود جد مظلوم تو را با لب عطشان کشتند خواهرش دیدو به گیسوی پریشان کشتند @ghasemnemati_ir
علیه السلام همه دانند که ایران سروسامان دارد تکیه بر پرچم سلطان خراسان دارد @ghasemnemati_ir
علیه السلام تو سفره دار عالمی مشگل گشایی آقای ما سلطان علی موسی الرضایی @razavi_aqr_ir @ghasemnemati_ir @aliasghartameh https://www.instagram.com/p/CCFG5TspHHO/?igshid=dkohjz1eebes @ghasemnemati_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
علیه السلام ما در خانه ى سلطان سروسامان داريم هرچه داريم ز آقاى خراسان داريم @ghasemnemati_ir
علیه السلام علیه السلام 📍ترکیب بند ولادت امام رضا علیه السلام روزي كه نام عشق بازان را نوشتند اين قوم را مجنون ، تو را ليلا نوشتند آنگاه مُلكِ عاشقي تقسيم كردند اين سرزمين را مالِ تو آقا نوشتند زهرا به هر سويي ، سفيري را فرستاد نام تو را صد شكر سهم ما نوشتند ايران چه كم دارد ؟ ديار اهل بيت است يك سو علي ، يك سوي آن زهرا نوشتند اين سرزمين را از همان اول خريدند مديون خانوادة موسي نوشتند با حُبِّ تو هر شيعه اي « اثني عشر » شد يعني كنار نامتان « الا » نوشتند از بعد آنكه ضامن آهو شدي تو عشاق را آوارة صحرا نوشتند تا عكس تو در چشمهاي آهو افتاد در زير ابرويش دو تا شهلا نوشتند تو سفره دار عالمي مشكل گشايي آقاي ما سلطان علي موسي الرضايي اشكي چكيد و باب صحبت با تو وا شد ناگاه ديدم صحن تو عرشِ خدا شد آنقدر وا كردي گره از كار مردم تا پنجره فولاد تو دارالشفا شد اصلاً نمي دانم زِ كِيْ بُردي دلم را اصلاً چگونه اين دلم جاي شما شد يك نيمه شب افتاد راهم در حريمت ديگر نمي دانم كه با حالم چه ها شد من اولين باري كه بوسيدم ضريحت از داغي آن بوسه قلبم مبتلا شد تا آمدم لب وا كنم آقا ... آقا آمد ندا برخيز حاجاتت روا شد پاي ضريحت عاشقي با گريه مي گفت در اين حرم امضا برات كربلا شد غير از تو من با هيچ كس كاري ندارم اصلاً بدون تو خريداري ندارم تا روبروي گنبد تو ايستادم دارو ندارم را همه نذر تو دادم با چشم گريان راه افتادم به سويت يك لحظه ديدم بر درِ باب الجوادم اذن دخولم اشكهاي ديده ام شد صورت به خاك گرم صحن تو نهادم احساس كردم بين آغوش تو هستم مانند طفل گم شده از پا فتادم دلشوره هايم را خودت آرام كردي دستان پُر مهر تو تسكين الفؤادم كُلِّ زيارت نامه ام شد عشق بازي گفتم : غلامم ، نوكرم ، من خانه زادم گفتم كه يك دنيا برايت حرف دارم اما ببخشش اين جمله هاي بي سوادم بي قيمتم اما گرفتار تو هستم با دست خالي بر سر راهت نشستم آقا منم من ، مرغ بي بال و پر تو با دست خالي آمدم در محضر تو از دل دعا كردم كه از عزت نيُفتي خالي نباشد از گدا دُورُ و بر تو سلطان گداي ريزه خور بسيار دارد نامم شده جزوِ سياهي لشكر تو روزي ما را از همان اول خدا داد دست تو دست كريمه خواهر تو دلشورة ماه محرم دارم آقا چون قول دادم من به زهرا مادر تو ايران ما زان روز شد واديِّ گريه كه آشنا گرديد با چشم تر تو در سينة ما كوهي از اندوه و غم ريخت « يابن شبيب » تو دلِ مارا بِهَم ريخت در پيشگاهت عشق را ابراز كردم من روضه را با نام تو آغاز كردم هديه به زهرا گريه كردن بر حسين است با تكيه بر گريه به عالم ناز كردم شبهاي جمعه تو خودت هم كربلايي من هم به سوي كربلا پرواز كردم آقا ببخشم روضه اي از تو شنيدم آقا ببخش گر روضه ات را باز كردم آخر چه شد ، جَدِّ غريبت آب دادند؟! يادِ لبانش سوز دل را ساز كردم آقا شنيدم يك نفر فرياد مي زد نيزه نزن بندِ زره را باز كردم با چند ضربه ؛راستي سر بُريدند؟ اين روضه را در سينه مثل راز كردم تا حرمت گيسوي زهرا را شكستند چكمه به پا بر سينة جدت نشستند با حوصله هر استخواني را شكستند نامردها چشمان بازش را نبستند @ghasemnemati_ir
علیه السلام علیه السلام علیه السلام 📍قصیده مدح و مرثیه امام رضا علیه السلام هنگامهٔ ی ظهورِ رئوفیّت خداست امشب شب ِ تجلیِّ یا ایها الرضاست لب وا نکرده حاجتِ یک عمر می دهد بیهوده نیست خنده به روی لبِ گداست در صحن انقلاب؛ نمازم درست شد تعظیم ؛ رو به گنبد سلطان رکوع ماست آقای مهربان به کسی "نه"نگفته است از دور هم صدا بزنم حاجتم رواست بوسیدن ِ ضریح؛ تقرُّب می آورد حتی نگاه کردنِ گنبد گِرِه گشاست مشهد ،کسی که یک شبِ خود را سحرکند او همنشین فاطمه در عرش کبریاست جاروکشان خانه سلطان ملائکند گرد و غبار ِ خانه آقام کیمیاست گرد و غبارِ این حرم از جنس تربت است باب الجواد وقت ِ غروبش چه با صفاست سوگند بر قدم به قدم راه ِ اربعین از خانه امام رضا راهِ کربلاست دربین حجره تاکه زمین خورد ناله زد آتش گرفته این جگرم ، دلبرم کجاست لب تشنه جان سپرد ولی نیزه ای نخورد هنگام دست و پازدنش سینه اش رهاست شب‌های جمعه مادر اگر داد می زند دیده تن ِ بدون ِ سری زیر دست و پاست من یک سوال از عمرِ سعد می کنم جای عزیز فاطمه در بین بوریاست حتی وحوشِ دشت همه آب خورده اند لب تشنه رأس شاه دوعالم به نیزه هاست از آن حسین ؛ قدرِ کفِ دست مانده بود فرمود خواهرش که ذبیحِ قلیلِ ماست @ghasemnemati_ir
# # علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام اميرالمؤمنين علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه_السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام عليه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه‌السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام ارواحنافداه اروحنافداه ارواحنافداه ارواحنافداه ع ع ع ع ع ع ع
علیهم السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام اميرالمؤمنين علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه_السلام علیه‌السلام علیه السلام ع علیه السلام ع علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام عليه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه‌السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام ارواحنافداه اروحنافداه ارواحنافداه ارواحنافداه
علیهم السلام (ص) علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام اميرالمؤمنين علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه_السلام علیه‌السلام علیه السلام ع علیه السلام ع علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام عليه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه‌السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام ارواحنافداه اروحنافداه ارواحنافداه ارواحنافداه