eitaa logo
حاج قاسم سلیمانی سنجان
45 دنبال‌کننده
8هزار عکس
4.6هزار ویدیو
540 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
»»» : لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَد تَّبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَن يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِن بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىَ لَا انفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ بقره - ٢٥٦ ‌در‌ دين‌ اجباري‌ نيست‌ چرا ‌که‌ راه‌ ‌از‌ بيراهه‌ آشكار ‌شده‌ ‌است‌. ‌پس‌ ‌هر‌ ‌که‌ ‌به‌ طاغوت‌ كفر ورزد و ‌به‌ ‌خدا‌ ايمان‌ آورد، يقينا ‌به‌ محكم‌ترين‌ دستاويز دست‌ آويخته‌ ‌است‌ ‌که‌ هرگز نخواهد گسست‌، و خداوند شنواي‌ داناست‌. ********** نکته ها: ایمان قلبى با اجبار حاصل نمى شود، بلكه با برهان، اخلاق و موعظه مى توان در دلها نفوذ كرد، ولى این به آن معنا نیست كه هر كس در عمل بتواند هر منكرى را انجام دهد و بگوید من آزادم و كسى حقّ ندارد مرا از راهى كه انتخاب كرده ام بازدارد. قوانین جزایى اسلام همچون تعزیرات، حدود، دیات و قصاص و واجباتى همچون نهى از منكر و جهاد، نشانه آن است كه حتّى اگر كسى قلباً اعتقادى ندارد، ولى حقّ ندارد براى جامعه یك فرد موذى باشد. اسلامى كه به كفّار مى گوید: «هاتوا برهانكم ان كنتم صادقین» [721] اگر در ادّعاى خود صادقید، برهان و دلیل ارائه كنید. چگونه ممكن است مردم را در پذیرش اسلام، اجبار نماید؟ جهاد در اسلام یا براى مبارزه با طاغوت ها و شكستن نظام هاى جبّارى است كه اجازه تفكّر را به ملّت ها نمى دهند و یا براى محو شرك و خرافه پرستى است كه در حقیقت یك بیمارى است و سكوت در برابر آن، ظلم به انسانیّت است. مطابق روایات، یكى از مصادیق تمسك به «عروة الوثقى» و ریسمان محكم الهى، اتصال با اولیاى خدا و اهل بیت علیهم السلام است. رسول اكرم صلى الله علیه وآله به حضرت على علیه السلام فرمودند: «انت العروة الوثقى». [722] ----- 721) بقره، 111. 722) تفسیر برهان، ج 1، ص 141 . ********** پیام ها: - دینى كه برهان و منطق دارد، نیازى به اكراه و اجبار ندارد. «لااكراه فى الدین» - تأثیر زور در اعمال و حركات است، نه در افكار و عقاید. «لااكراه فى الدین» - راه حقّ از باطل جدا شده، تا حجّت بر مردم تمام باشد. روشن شدن راه حقّ، با عقل، وحى ومعجزات است. «قد تبیّن الرشد من الغى» اسلام دین رشد است. - دین، مایه ى رشد انسانیّت است. «قد تبیّن الرشد من الغى» - اسلام با استكبار سازش ندارد. «یكفر بالطاغوت» - تا طاغوت ها محو نشوند، توحید جلوه نمى كند. اوّل كفر به طاغوت، بعد ایمان به خدا. «فمن یكفر بالطاغوت ویؤمن باللّه» - كفر به طاغوت و ایمان به خدا باید دائمى باشد. «یكفر، یؤمن» فعل مضارع نشانه ى تداوم است. - محكم بودن ریسمان الهى كافى نیست، محكم گرفتن هم شرط است. «فقد استمسك بالعروة...» - تكیه به طاغوت ها و هر آنچه غیر خدایى است، گسستنى و از بین رفتنى است. تنها رشته اى كه گسسته نمى گردد، ایمان به خداست. «لا انفصام لها» - ایمان به خدا و رابطه با اولیاى خدا ابدى است. «لاانفصام لها» ولى طاغوت ها در قیامت از پیروان خود تبّرى خواهند جست. - ایمان به خدا و كفر به طاغوت باید واقعى باشد، نه منافقانه. زیرا خداوند مى داند ومى شنود. «واللّه سمیع علیم» @ghadir_16
: مَّثَلُ الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِي كُلِّ سُنبُلَةٍ مِّئَةُ حَبَّةٍ وَاللَّهُ يُضَاعِفُ لِمَن يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ بقره - ٢٦١ داستان‌ كساني‌ ‌که‌ مالشان‌ ‌را‌ ‌در‌ راه‌ ‌خدا‌ مي‌بخشند چون‌ داستان‌ دانه‌اي‌ ‌است‌ ‌که‌ هفت‌ خوشه‌ بروياند ‌که‌ ‌در‌ ‌هر‌ خوشه‌اي‌ صد دانه‌ [‌باشد‌]، و ‌خدا‌ ‌براي‌ ‌هر‌ كس‌ بخواهد [پاداشي‌] چند برابر مي‌دهد و ‌خدا‌ وسعت‌ بخش‌ داناست‌. ********** نکته ها: سفارش به انفاق و منع از اسراف و تبذیر، بهترین راه براى حلّ اختلافات طبقاتى است. همچنان كه پیدایش و گسترش ربا، زمینه ساز و بوجود آورنده ى طبقات است. لذا در قرآن آیات لزوم اتفاق و تحریم ربا در كنار هم آمده است. [739] هر دانه اى، در هر زمینى، هفت خوشه كه در هر خوشه صد دانه باشد نمى رویاند، بلكه باید دانه، سالم و زمین، مستعد و زمان، مناسب و حفاظت، كامل باشد. همچنین انفاق مال حلال، با قصد قربت، بدون منّت و با شیوه ى نیكو آن همه آثار خواهد داشت. 739) تفسیرالمیزان، ج 2، ص 406 . ********** پیام ها: - انفاق، تنها پاداش اخروى ندارد، بلكه سبب رشد وتكامل وجودى خود انسان مى گردد. «مثل الذین ینفقون» - ستایش قرآن از كسانى است كه انفاق سیره ى همیشگى آنان باشد. «ینفقون» فعل مضارع دلالت بر استمرار دارد. - انفاق، زمانى ارزشمند است كه در راه خدا باشد. در اسلام اقتصاد از اخلاق جدا نیست. «فى سبیل اللّه» - استفاده از مثال هاى طبیعى، هرگز كهنه نمى شود و براى همه مردم در هر سن و شرایطى كه باشند قابل فهم است. تشبیه مال به بذر و تشبیه آثار انفاق به خوشه هاى متعدّد پر دانه. «كمثل حبّة انبتت سبع سنابل» - تشویق و وعده ى پاداش، قوى ترین عامل حركت است. پاداش هفتصد برابر. «واللّه یضاعف» - لطف خداوند، محدودیّت ندارد. «واللّه یضاعف ... واللّه واسعٌ علیم» - اگر انفاق مال، تا هفتصد برابر قابلیّت رشد و نموّ دارد؛ «كمثل حبّة انبتت سبع سنابل فى كلّ سنبلة مأة حبّة» پس حساب كسانى كه در راه خدا جان خود را انفاق مى كنند چه مى تواند باشد؟! «واللّه واسعٌ علیم»
: ********** وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَنُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَحْسَنَ الَّذِي كَانُوا يَعْمَلُونَ عنکبوت - ٧ و كساني‌ ‌که‌ ايمان‌ آورده‌ و كارهاي‌ شايسته‌ كردند، قطعا گناهانشان‌ ‌را‌ ‌از‌ ‌آنها‌ مي‌زداييم‌ و بهتر ‌از‌ آنچه‌ مي‌كردند پاداششان‌ مي‌دهيم‌. ********** نکته ها: از بهترین نمونه هاى جهاد كه در آیه ى قبل خواندیم، ایمان و عمل صالح است كه در این آیه عنوان شده است. ********** پیام ها: - انسان براى دریافت پاداش هاى الهى، به ایمان و عمل صالح، هر دو نیازمند است. «آمنوا و عملوا الصّالحات» - مؤمنان از لغزش و گناه به دور نیستند. «و الّذین آمنوا... لنكفّرن عنهم سیئاتهم» - پاداش الهى، تنها عفو گناهان گذشته نیست، بلكه دریافت بهترین پاداش نیز هست. «لنكفّرن عنهم سیئاتهم و لنجزینّهم» - دریافت پاداش پس از پاك شدن از گناهان است. «لنكفّرن... لنجزینّهم» ********** @ghadir_16
: يَوْمَئِذٍ لَّا تَنفَعُ الشَّفَاعَةُ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَرَضِيَ لَهُ قَوْلًا طه - ١٠٩ ‌آن‌ روز شفاعت‌ بي‌فايده‌ ‌است‌، مگر [شفاعت‌] ‌آن‌ كس‌ ‌که‌ خداي‌ رحمان‌ ‌به‌ ‌او‌ اذن‌ دهد و ‌از‌ گفته ‌او‌ راضي‌ ‌باشد‌. ********** نکته ها: از آنجا كه انكار شفاعت، خلاف قرآن و روایات و مایه ى یأس مؤمنانِ گناهكار است، و قبول شفاعتِ بى قید و شرط نیز سبب جرأت خلافكاران و خلاف عدالت الهى است، لذا قرآن كریم براى شفاعت، حساب و كتاب و مقرّراتى در نظر گرفته است. از نظر قرآن، شفاعت، روزنه ى امید گناهكاران و وسیله اى براى ارتباط آنان با اولیاى خدا و پیروى از آنان است. شفاعت اذن خداست و برخورداران از شفاعت، تنها كسانى هستند كه در مدار توحید و داراى منطقِ صحیح و اعتقادات حقّ باشند و گفتارشان مورد قبول خداوند قرار گرفته باشد، یعنى شهادتین آنان موضعى، موسمى، اكراهى، سطحى و بر اساس مسخره و نفاق نباشد، در این صورت اگر در عمل كمبود داشته باشند، با شفاعت مورد عنایت قرار مى گیرند. از این روى قرآن، شفاعت بت ها را براى بت پرستان باطل دانسته و شفاعت به معناى فدا شدن حضرت عیسى علیه السلام براى پاك شدن گناهان پیروانش و یا شهادت امام حسین علیه السلام به خاطر شفاعت از شیعیان قابل پذیرش نیست، هر چند امام حسین علیه السلام از شافعان بزرگ قیامت است، امّا باید دانست كه هدف او از شهادت، شفاعت كردن طرفدارانش نبود. امام باقرعلیه السلام درباره این آیه فرمودند: شفاعت پیامبرصلى الله علیه وآله تنها براى كسانى است كه از نظر عمل و گفتار مورد رضایت باشند و بر مودّت آل پیامبرعلیهم السلام زندگى كرده و بر آن مرده اند.(120) ----- 120) تأویل الایات، 304. ********** پیام ها: - شفاعت، مقام والایى است كه افراد خاصى از آن برخوردارند. «مَن أذن له الرّحمن و رضى له قولا» - شفاعت، تصرّف در اراده ى خدا و یا تخلّف از حكمت و عدل و محاسبات و سنّت هاى الهى نیست، بلكه بر اساس خواست خداوند است. «أذن... رضى» ********** @ghadir_16
: ********** مَّا يَفْعَلُ اللَّهُ بِعَذَابِكُمْ إِن شَكَرْتُمْ وَآمَنتُمْ وَكَانَ اللَّهُ شَاكِرًا عَلِيمًا نساء - ١٤٧ ‌اگر‌ شكرگزاري‌ كنيد و ايمان‌ آوريد، ‌خدا‌ ‌به‌ عذاب‌ ‌شما‌ اقدام‌ نمي‌كند ‌که‌ خداوند حق‌شناس‌ آگاه‌ ‌است‌. ********** پیام ها: - كیفرهاى الهى، بر پایه ى عدالت اوست، نه انتقام و قدرت نمایى. عامل عذاب، خود انسان هایند. «مایفعل الله بعذابكم ان شكرتم» - شناخت نعمت هاى او و شكر آنها، زمینه ى قبول دعوت و ایمان است. «شكرتم و آمنتم» - ایمان به خداوند، بارزترین جلوه شكرگزارى است. «ان شكرتم و آمنتم» - شكر، هم مایه ى نجات از قهر، هم سبب دریافت لطف بیشتر است. «مایفعل اللّه بعذابكم، كان الله شاكراً» - اگر شما شكر كنید، خداوند هم نسبت به شما شاكر است. «كان الله شاكراً» - خداوند، با آنكه بى نیاز است، ولى از بنده ى كوچكش تشكّر مى كند. چرا ما شكر او را به جا نیاوریم؟! «ان شكرتم، كان الله شاكراً»
: هُوَ الَّذِي يُنَزِّلُ عَلَىَ عَبْدِهِ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ لِّيُخْرِجَكُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَإِنَّ اللَّهَ بِكُمْ لَرَؤُوفٌ رَّحِيمٌ حدید - ٩ ‌او‌ كسي‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌بر‌ بنده‌ي‌ ‌خود‌ آياتي‌ روشن‌ فرو مي‌فرستد ‌تا‌ ‌شما‌ ‌را‌ ‌از‌ تاريكي‌ها ‌به‌ روشنايي‌ ‌در‌ آورد، و ‌به‌ راستي‌ خداوند ‌به‌ ‌شما‌ سخت‌ رئوف‌ و مهربان‌ ‌است‌. ********** نکته ها: تمام برنامه هاى الهى بر اساس حكمت و دلیل است، گرچه تنها گوشه اى از آنها براى ما بیان شده است، از جمله: 1. دلیل نبوّت، نجات مردم است. «لیخرجكم من الظّلمات الى النّور» 2. دلیل نماز، یاد او و تشكر از اوست. «اقم الصلاة لذكرى»(12) 3. دلیل روزه، تقواست. «كتب علیكم الصیام... لعلّكم تتقون»(13) 4. دلیل حج، حضور و شركت در منافع و مناسك حج است. «لیشهدوا منافع لهم»(14) 5. دلیل جهاد، رفع فتنه و حفظ مكتب است. «حتى لاتكون فتنة»(15) 6. دلیل قصاص، زندگى شرافتمندانه است. «و لكم فى القصاص حیاة»(16) 7. دلیل حجاب، تزكیه و تطهیر قلوب است. «ذلكم أطهر لقلوبكم و قلوبهنّ»(17) 8. دلیل زكات، پاكى است. «خذ من أموالهم صدقة تطهّرهم»(18) 9. دلیل تحریم شراب و قمار، بازماندن از راه خداست. «یصدّكم عن ذكر اللّه و عن الصّلاة»(19) نجات بشر از تاریكى هاى جهل و ظلم و شرك و خرافه و تفرقه، تنها در گرو روى آوردن به نور وحى است. «كتاب أنزلناه الیك لتخرج النّاس من الظّلمات الى النّور»(20)كلمه «انّ»، حرف لام، جمله اسمیه و صیغه مبالغه در جمله «انّ اللّه بكم لرؤف رحیم» بیانگر آن است كه رأفت و رحمت الهى، دائمى، عمیق، گسترده و حتمى است. ********** پیام ها: - بندگى خالصانه، زمینه ساز نزول الطاف الهى است. «ینزّل على عبده» - مُبلّغ باید به استدلال روشن مجهز باشد. «و الرسول یدعوكم... آیاتٍ بینات» - هدف اصلى انبیا، نجات مردم از تاریكى هاى جهل و شرك و تفرقه است. «لیخرجكم من الظّلمات الى النّور» - راه روشن، تنها راه خداست و غیر آن هر چه باشد، تاریكى است. «الظّلمات... النّور» (كلمه «الظّلمات» به صورت جمع آمده، ولى كلمه «النّور» در سراسر قرآن به صورت مفرد آمده است.) - نزول وحى براساس قاعده لطف است. «هوالّذى ینزّل... انّ اللّه بكم لرؤف رحیم» - بهترین نشانه رأفت و رحمت الهى، هدایت بندگان است. «لیخرجكم من الظّلمات الى النّور انّ اللّه بكم لرؤف رحیم» @ghadir_16
: هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىَ يُسَبِّحُ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ حشر - ٢٤ ‌او‌ خداي‌ خالق‌ هستي‌ بخش‌ صورتگر ‌است‌ ‌که‌ بهترين‌ نام‌ها و صفات‌ ‌از‌ ‌آن‌ اوست‌. آنچه‌ ‌در‌ آسمان‌ها و زمين‌ ‌است‌ [جمله‌] تسبيح‌ ‌او‌ گويند، و ‌او‌ شكست‌ ناپذير حكيم‌ ‌است‌. ********** نکته ها: «بارئ» به معناى پدید آورنده اى است كه پدیده هایش از یكدیگر متمایز و متفاوت باشند. این تنها سوره اى است كه آغاز و پایانش با تسبیح الهى است. «سبّح للّه... یسبّح له...» آیه اول آن سخن از عزّت و حكمت است و آیه آخر آن با عزیز حكیم پایان یافت. ********** پیام ها: - خداوند، آفریننده اى است كه در آفرینش مخلوقاتش، از كسى یا جایى الگوبردارى نكرده است، بلكه خود، صورت بخش پدیده هاست. «الخالق البارى ء المصوّر» - كسى كه تمام كمالات را داراست، سزاوار تسبیح همه هستى است. «له الاسماء الحسنى یسبّح له...» - تسبیح موجودات، نشانه نوعى علم و شعور در هستى است. «یسبّح له ما فى السّموات و الارض» - تسبیح موجودات، تذكّرى به انسان هایى است كه اهل تسبیح نیستند. «یسبّح له ما فى السّموات و الارض» - قدرت خداوند همراه با حكمت است نه ستم و تجاوز. «هو العزیز الحكیم» @ghadir_16
: وَمَن تَابَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَإِنَّهُ يَتُوبُ إِلَى اللَّهِ مَتَابًا فرقان - ٧١ و ‌هر‌ كس‌ توبه‌ كند و كار شايسته‌ انجام‌ دهد، ‌به‌ طور نيكو ‌به‌ سوي‌ ‌خدا‌ باز مي‌گردد. ********** پیام ها: - توبه ى واقعى آن است كه با عمل صالح همراه باشد. «تاب و عمل صالحا» - توبه كننده، مهمان خداست. «یتوب الى اللّه» | @ghadir_16
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِن جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَن تُصِيبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَىَ مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِينَ حجرات - ٦ اي‌ كساني‌ ‌که‌ ايمان‌ آورده‌ايد؟ ‌اگر‌ فاسقي‌ برايتان‌ خبري‌ آورد، نيك‌ وارسي‌ كنيد ‌تا‌ مبادا ‌به‌ ناداني‌، گروهي‌ ‌را‌ آسيب‌ رسانيد آن‌گاه‌ ‌بر‌ آنچه‌ كرده‌ايد پشيمان‌ شويد. ********** نکته ها: بر اساس روایات متعدّد از طرق شیعه و سنّى، این آیه درباره ولیدبن عقبه نازل شده است. زیرا پیامبر او را براى جمع آورى زكات از قبیله بنى مصطلق اعزام داشت، امّا از آنجا كه میان او و این قبیله در دوران جاهلیّت، خصومتى شدید بود، هنگامى كه اهل قبیله به استقبال او مى آمدند، گمان كرد كه به قصد كشتن او آمده اند. لذا جلوتر نرفت و نزد پیامبر بازگشت و خبر داد كه مردم از پرداخت زكات خوددارى كرده اند. پیامبر از این خبر ناراحت شد و تصمیم گرفت آنان را گوشمالى دهد. آیه فوق نازل شد و در مورد خبر فاسق دستور تحقیق داد. روشن است كه فسقِ ولیدبن عقبه، از ابتدا روشن نبود و گرنه پیامبر شخص فاسق را به عنوان نماینده خود جهت دریافت زكات اعزام نمى كرد، بلكه پس از دروغى كه ولید در مورد سرباز زدن قبیله بنى المصطق از پرداخت زكات گفت، این آیه فسق او را آشكار ساخت تا پیامبر و مؤمنان بر اساس خبر او عمل نكنند. امام حسین علیه السلام در احتجاجى كه با ولید بن عقبه داشت فرمود: به خدا سوگند من تو را در دشمنى ات با علىّ بن ابى طالب علیهما السلام ملامت نمى كنم، زیرا خداوند، على را مؤمن و تو را فاسق خوانده است. سپس آیه فوق را تلاوت كردند.(43) سؤال: در این آیه دستور تحقیق و بررسى آمده، ولى درآیه ى 12 همین سوره، تجسّس، حرام شمرده شده است، آیا مى شود تحقیق و تفحّص، هم حرام باشد و هم واجب؟ پاسخ: آنجا كه تجسّس حرام است، درباره ى رفتار شخصىِ مردم است كه ربطى به زندگى اجتماعى ندارد، ولى آنجا كه واجب است، موردى است كه به جامعه مربوط است و مى خواهیم بر اساس آن، اقدام و عملى انجام دهیم كه اگر به خاطر احترام فرد، تحقیق و بررسى نكنیم ممكن است جامعه در معرض فتنه و آشوب قرار گیرد. @ghadir_16
يَسْأَلُونَكَ مَاذَا يُنفِقُونَ قُلْ مَا أَنفَقْتُم مِّنْ خَيْرٍ فَلِلْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ وَالْيَتَامَىَ وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ بقره - ٢١٥ ‌از‌ تو مي‌پرسند چه‌ انفاق‌ كنند! بگو: ‌هر‌ مالي‌ ‌که‌ مي‌بخشيد [بهتر ‌است‌] ‌به‌ پدر و مادر و خويشان‌ و يتيمان‌ و تنگدستان‌ و ‌به‌ راه‌ مانده‌ انفاق‌ كنيد، و ‌هر‌ كار خيري‌ كنيد بي‌شك‌ ‌خدا‌ ‌به‌ ‌آن‌ آگاه‌ ‌است‌. ********** نکته ها: در این آیه دو بار كلمه «خیر» بكار رفته است: یكى انفاق خیر؛ «انفقتم من خیر» ودیگرى كار خیر؛ «تفعلوا من خیر» تا بگوید افراد بى پول نیز مى توانند با عمل و كار خود، به خیر برسند. در حدیث مى خوانیم: «لاصدقة و ذو رحم محتاج» [610] در صورت نیازمندى بستگان، نوبت صدقه به دیگران نمى رسد. در انفاق، رعایت اهمّ و مهمّ، اطلاع كامل و موازین عاطفى مورد نظر است. انفاق پنج گونه است: [611] - انفاق واجب. مانند زكات، خمس، كفّارات، فدیه ونفقه زندگى كه برعهده مرد است. - انفاق مستحبّ. مانند كمك به مستمندان، یتیمان و هدیه به دوستان. - انفاق حرام. مانند انفاق با مال غصبى یا در راه گناه. - انفاق مكروه. مانند انفاق به دیگران با وجود مستحقّ در خویشاوندان. - انفاق مباح. مانند انفاق به دیگران براى توسعه زندگى. زیرا انفاق براى رفع فقر، واجب یا مستحبّ است. ----- 610) بحار، ج 77، ص 59. 611) تفسیر مواهب الرّحمن، ج 3، ص 264. @ghadir_16
وَيَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمِيعًا ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِينَ أَشْرَكُوا أَيْنَ شُرَكَاؤُكُمُ الَّذِينَ كُنتُمْ تَزْعُمُونَ انعام - ٢٢ و روزي‌ ‌که‌ همه ‌آنها‌ ‌را‌ گرد آوريم‌، آن‌گاه‌ ‌به‌ مشركان‌ گوييم‌: كجايند شريكان‌ ‌شما‌ ‌که‌ ‌آنها‌ ‌را‌ [شريك‌ ‌خدا‌] مي‌پنداشتيد! ********** نکته ها: بازخواست ذلّت بار مشركین در قیامت، نشانه ى محرومیّت آنان از رستگارى است، همان محرومیّتى كه در آیه ى قبل به آن اشاره شده است. گرچه آیه، به شرك نظر دارد، ولى آنان هم كه رهبرى غیر اولیاى خدا را بپذیرند و با اولیاى معصوم الهى به مخالفت و جنگ برخیزند، به نوعى مشركند. در زیارت جامعه ى كبیره مى خوانیم: «و مَن حاربكم مشرك» (276) و در حدیث آمده است: «الرّاد علینا كالرّاد على اللّه و هو على حدّ الشرك باللّه» (277) كسى كه كلام و راه ما را رد كند، همچون كسى است كه كلام خدا را نپذیرد و چنین شخصى به منزله ى مشرك است. ----- 276) مفاتیح الجنان. 277) كافى، ج 1، ص 67. ********** پیام ها: - دادگاه قیامت، علنى است. «نحشرهم جمیعاً ثم نقول» - قبل از هر عقیده و عشق و پرستشى، آماده ى پاسخگویى در روز قیامت باشیم. «و یوم نحشرهم... أین شركاؤكم» - قیامت روز ظهور حقّ بودن توحید، حتّى براى مشركان است. «أین شركاؤكم» - شرك، خیالى بیش نیست. «تزعمون» **********
فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنبِكَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ بِالْعَشِيِّ وَالْإِبْكَارِ غافر - ٥٥ ‌پس‌ صبر كن‌ ‌که‌ وعده‌ي‌ ‌خدا‌ حق‌ ‌است‌، و ‌براي‌ گناهت‌ آمرزش‌ بخواه‌ و ‌با‌ ستايش‌ پروردگارت‌، شامگاهان‌ و بامدادان‌ تسبيح‌ گوي‌. ********** نکته ها: دلایل عقلى و نقلى گواه بر آن است كه انبیا معصومند، زیرا اگر معصوم نبودند پیروى و اطاعت مطلق و بى چون و چرا از آنان واجب نبود و اطاعت از آنان مشروط مى شد، همان گونه كه اطاعت از والدین مشروط به آن است كه فرزند را به شرك و انحراف دعوت نكنند. این از یك سو؛ از سوى دیگر دلیل نیاز ما به پیامبر و امام آن است كه ما را از انحراف باز دارد و اگر او نیز اهل خلاف باشد، حجّت خدا بر ما كامل نیست در حالى كه قرآن مى فرماید: «و للّه الحجّة البالغة»(136) به هر حال رسولى كه خداوند مى فرماید: «اطاعت او اطاعت من و تبعیّت از او تبعیّت از من و اذیّت او اذیّت من است» باید معصوم باشد. بنابراین در مواردى مثل این آیه كه سخن از گناه پیامبر به میان آمده است، باید بگوییم: مراد از گناه، ترك اولى است، یعنى كار برتر را رها كرده نه كار واجب را. به چند مثال توجّه كنید: اگر در مجلسى كه افراد محترمى نشسته اند كسى بخواهد به دلیل درد پائى كه دارد پاى خود را دراز كند از همه حضار عذرخواهى مى كند. اگر گوینده تلویزیون سرفه اى كند از بینندگان معذرت خواهى مى كند. اگر صاحب خانه غذاى درجه یك تهیه نكند از مهمان عذرخواهى مى كند، در حالى كه همه مى دانیم پا دراز كردن مریض و سرفه كردن گوینده و تهیه غذاى متوسط گناه ندارد ولى چون انسان خود را در محضر بینندگان و بزرگان مى داند یا غذاى خود را در شأن مهمان نمى داند یا احساس مى كند باید تلاش بیشترى مى كرد عذرخواهى مى كند. پس هر عذرخواهى نشانه خلافكارى نیست، بلكه گاهى از باب ادب و توجّه به حضور در محضر بزرگان است. عصمت و استغفار پیامبران اگر شما با یك چراغ كم نور وارد سالن بزرگى شوید، تنها اجسام بزرگ را خواهید دید ولى اگر با یك نورافكن قوى وارد شوید یك هسته ى خرما یا كوچك تر از آن را هم خواهید دید. اگر نور ایمان در انسان كم باشد، انسان تنها گناهان بزرگ را مى بیند ولى اگر نور ایمان در وجودش بیشتر باشد لغزش هاى كوچك را نیز خواهد دید و از آنها دورى خواهد كرد. پیامبران الهى به دلیل داشتن ایمان كامل و تقواى بالا از گناهان كوچك نیز دورى مى كردند. به همین جهت مى گوییم آنان معصوم بودند. گاهى خطاب آیات قرآن به شخص پیامبر است ولى مراد دیگرانند. در آیه 23 سوره ى اسراء خداوند به پیامبرش خطاب مى كند: «اما یبلغن عندك الكبر احدهما او كلاهما فلا تقل لهما اُف» اگر یكى از والدی ********** پیام ها: - با توجّه به وعده ى خداوند در مورد نصرت پیامبران، «انّا لننصر رسلنا...» این آیه مى فرماید: مقاومت كن. «فاصبر» - انگیزه صبر، رسیدن به وعده هاى الهى است. «فاصبر انّ وعداللّه حقّ» - پیامبر نیز مأمور به استغفار است. «و استغفر لذنبك» - تنزیه خداوند اگر همراه با ستایش او باشد، ارزش بیشترى دارد. «و سبّح بحمد ربّك» - در دعا و عبادت، عنصر زمان نقش دارد. «سبّح... بالعشىّ و الابكار» (چنانكه در آیات دیگر مى فرماید: «و بالاسحار هم یستغفرون»(144)، «اقم الصلاة لدلوك الشمس»(145)) - تسبیح و حمد، زمانى وسیله ى رشد و تربیت و سبب تقویت توحید است كه هر صبح و شام و دائمى باشد نه لحظه اى. «بالعشىّ و الابكار» ----- 144) آل عمران، 17. 145) اسراء، 78. **********
فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنبِكَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ بِالْعَشِيِّ وَالْإِبْكَارِ غافر - ٥٥ ‌پس‌ صبر كن‌ ‌که‌ وعده‌ي‌ ‌خدا‌ حق‌ ‌است‌، و ‌براي‌ گناهت‌ آمرزش‌ بخواه‌ و ‌با‌ ستايش‌ پروردگارت‌، شامگاهان‌ و بامدادان‌ تسبيح‌ گوي‌. ********** نکته ها: دلایل عقلى و نقلى گواه بر آن است كه انبیا معصومند، زیرا اگر معصوم نبودند پیروى و اطاعت مطلق و بى چون و چرا از آنان واجب نبود و اطاعت از آنان مشروط مى شد، همان گونه كه اطاعت از والدین مشروط به آن است كه فرزند را به شرك و انحراف دعوت نكنند. این از یك سو؛ از سوى دیگر دلیل نیاز ما به پیامبر و امام آن است كه ما را از انحراف باز دارد و اگر او نیز اهل خلاف باشد، حجّت خدا بر ما كامل نیست در حالى كه قرآن مى فرماید: «و للّه الحجّة البالغة»(136) به هر حال رسولى كه خداوند مى فرماید: «اطاعت او اطاعت من و تبعیّت از او تبعیّت از من و اذیّت او اذیّت من است» باید معصوم باشد. بنابراین در مواردى مثل این آیه كه سخن از گناه پیامبر به میان آمده است، باید بگوییم: مراد از گناه، ترك اولى است، یعنى كار برتر را رها كرده نه كار واجب را. به چند مثال توجّه كنید: اگر در مجلسى كه افراد محترمى نشسته اند كسى بخواهد به دلیل درد پائى كه دارد پاى خود را دراز كند از همه حضار عذرخواهى مى كند. اگر گوینده تلویزیون سرفه اى كند از بینندگان معذرت خواهى مى كند. اگر صاحب خانه غذاى درجه یك تهیه نكند از مهمان عذرخواهى مى كند، در حالى كه همه مى دانیم پا دراز كردن مریض و سرفه كردن گوینده و تهیه غذاى متوسط گناه ندارد ولى چون انسان خود را در محضر بینندگان و بزرگان مى داند یا غذاى خود را در شأن مهمان نمى داند یا احساس مى كند باید تلاش بیشترى مى كرد عذرخواهى مى كند. پس هر عذرخواهى نشانه خلافكارى نیست، بلكه گاهى از باب ادب و توجّه به حضور در محضر بزرگان است. عصمت و استغفار پیامبران اگر شما با یك چراغ كم نور وارد سالن بزرگى شوید، تنها اجسام بزرگ را خواهید دید ولى اگر با یك نورافكن قوى وارد شوید یك هسته ى خرما یا كوچك تر از آن را هم خواهید دید. اگر نور ایمان در انسان كم باشد، انسان تنها گناهان بزرگ را مى بیند ولى اگر نور ایمان در وجودش بیشتر باشد لغزش هاى كوچك را نیز خواهد دید و از آنها دورى خواهد كرد. پیامبران الهى به دلیل داشتن ایمان كامل و تقواى بالا از گناهان كوچك نیز دورى مى كردند. به همین جهت مى گوییم آنان معصوم بودند. گاهى خطاب آیات قرآن به شخص پیامبر است ولى مراد دیگرانند. در آیه 23 سوره ى اسراء خداوند به پیامبرش خطاب مى كند: «اما یبلغن عندك الكبر احدهما او كلاهما فلا تقل لهما اُف» اگر یكى از والدی ********** پیام ها: - با توجّه به وعده ى خداوند در مورد نصرت پیامبران، «انّا لننصر رسلنا...» این آیه مى فرماید: مقاومت كن. «فاصبر» - انگیزه صبر، رسیدن به وعده هاى الهى است. «فاصبر انّ وعداللّه حقّ» - پیامبر نیز مأمور به استغفار است. «و استغفر لذنبك» - تنزیه خداوند اگر همراه با ستایش او باشد، ارزش بیشترى دارد. «و سبّح بحمد ربّك» - در دعا و عبادت، عنصر زمان نقش دارد. «سبّح... بالعشىّ و الابكار» (چنانكه در آیات دیگر مى فرماید: «و بالاسحار هم یستغفرون»(144)، «اقم الصلاة لدلوك الشمس»(145)) - تسبیح و حمد، زمانى وسیله ى رشد و تربیت و سبب تقویت توحید است كه هر صبح و شام و دائمى باشد نه لحظه اى. «بالعشىّ و الابكار» ----- 144) آل عمران، 17. 145) اسراء، 78. @ghadir_16 **********
وَإِذَا حُيِّيتُم بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَىَ كُلِّ شَيْءٍ حَسِيبًا نساء - ٨٦ و زماني‌ ‌که‌ ‌به‌ ‌شما‌ درود گفته‌ شد، ‌شما‌ ‌به‌ صورتي‌ بهتر ‌از‌ ‌آن‌ ‌ يا ‌ همانند ‌آن‌ ‌را‌ پاسخ‌ دهيد همانا خداوند حسابرس‌ همه‌ چيز ‌است‌. ********** نکته ها: مراد از «تحیّت»، سلام كردن به دیگران، یا هر امر دیگرى است[339] كه با آرزوى حیات و سلامتى و شادى دیگران همراه باشد، همچون هدیه دادن. چنانكه وقتى كنیزى به امام حسن علیه السلام دسته گلى هدیه داد، امام او را آزاد كرد و در پاسخ سؤال مردم، همین آیه را قرائت فرمود. در اسلام، تشویق به سلام به دیگران شده، چه آنان را بشناسیم یا نشناسیم. و بخیل كسى شمرده شده كه در سلام بخل ورزد. و پیامبر به هر كس مى رسید حتّى به كودكان، سلام مى داد. در نظام تربیتى اسلام، تحیّت تنها از كوچك نسبت به بزرگ نیست، خدا، پیامبر و فرشتگان، به مؤمنان سلام مى دهند.[340] (به آداب سلام در روایات مراجعه شود). ----- 339) تفسیر قمى، ج 1، ص 145. 340) سلام خدا. «سلام على نوح فى العالمین». صافّات، 79. سلام پیامبر. «اذا جاءك الّذین یؤمنون بآیاتنا فقل سلام علیكم». انعام، 54. سلام فرشتگان. «تتوفّاهم الملائكة طیّبین یقولون سلام علیكم». نحل، 32. @ghadir_16
: وَاسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ وَإِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِينَ بقره - ٤٥ از صبر و نماز یاری جوئید؛ (و با استقامت و مهار هوسهای درونی و توجه به پروردگار، نیرو بگیرید؛) و این کار، جز برای خاشعان، گران است. نکته ها: هر چند این آیه به دنبال خطاب هایى كه به یهود شده آمده است، ولى مخاطب آن همه ى مردم هستند. در روایات مى خوانیم كه حضرت على علیه السلام هرگاه مسئله ى مهمى برایشان رخ مى داد به نماز مى ایستادند واین آیه را تلاوت مى كردند. در روایتى از پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله نقل شده، كه صبر بر سه نوع است: 1- صبر در برابر مصیبت. 2- صبر در برابر معصیت. 3- صبر در برابر عبادت. [310] بنابراین آنچه در روایات آمده كه مراد از صبر در این آیه روزه است، اشاره به یكى از مصادیق صبر دارد. 💠‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌@ghadir_16
وَوَصَّيْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَيْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْنًا عَلَىَ وَهْنٍ وَفِصَالُهُ فِي عَامَيْنِ أَنِ اشْكُرْ لِي وَلِوَالِدَيْكَ إِلَيَّ الْمَصِيرُ لقمان - ١٤ و ما به انسان درباره پدر و مادرش سفارش کردیم؛ مادرش او را با ناتوانی روی ناتوانی حمل کرد (به هنگام بارداری هر روز رنج و ناراحتی تازه‌ای را متحمّل می‌شد)، و دوران شیرخوارگی او در دو سال پایان می‌یابد؛ (آری به او توصیه کردم) که برای من و برای پدر و مادرت شکر بجا آور که بازگشت (همه شما) به سوی من است! نکته ها: كلمه ى «وَهن»، به معناى ضعف جسمانى است، چنانكه «توهین» به معناى تضعیفِ شخصیّت است. دایره ى احسان، گسترده تر از انفاق است. احسان، شامل هر نوع محبّت و خدمت مى شود، ولى انفاق معمولاً در كمك هاى مالى به كار مى رود. در قرآن كریم، احسان به والدین در كنار توحید مطرح شده است. «و قَضى ربّك اَلاّ تعبدوا اِلاّ ایّاه و بالوالدین احسانا»(262) در آیه مورد بحث، ابتدا درباره ى نیكى به والدین سفارش شده، سپس به دوران باردارى مادر اشاره كرده تا وجدان اخلاقى انسان را تحریك و بیدار كند و به او تذكّر دهد كه گذشته ها را فراموش نكند. همواره به یاد داشته باشد كه مادرش او را حمل كرد و از شیره ى جانش به او داد و به خاطر آسایش او از خواب و خوراك خود صرف نظر كرد كه هیچ كس حاضر نبود چنین زحمت هایى را تحمّل كند. چون حقّ مادر بیشتر در معرض تضییع است و یا حقّ او بیش از دو است، خداوند سفارش مخصوص نموده است. والدین و فرزند، حقوق متقابل دارند، در آیه ى قبل موعظه پدر نسبت به فرزند مطرح شد، و در این آیه احسان و سپاس فرزند نسبت به والدین. 262) اسراء، 23. پیام ها: - از سخن حقّ پیروى كنیم، چه موعظه ى بنده ى خدا باشد، «لقمان» و چه وصیّت خداوند سبحان. «وصّینا» - همه ى انسان ها، در هر رتبه و شرایطى كه باشند مدیون والدین هستند. «وصّینا الانسان» («الانسان»، شامل همه ى مردم مى شود) - احترام والدین، حقّى است انسانى نه فقط اسلامى، حتّى والدین كافر را باید احسان نمود. «وصّینا الانسان بوالدیه» - آن كه زحمت بیشترى مى كشد، باید به صورت ویژه تقدیر شود و نامش جداگانه برده شود. «والدیه - اُمّه» - در فرمان هاى عمومى، باید استدلال نیز عام باشد. (چون مخاطب، همه انسان ها هستند، باردارى مادران مطرح است كه مربوط به همه ى مردم است و هر انسانى مادر دارد). «حملته اُمّه» - به بهانه آن كه كارى، وظیفه ى طبیعى فردى است، نباید از سپاس و احسان او، شانه خالى كنیم. (باردارى، امرى طبیعى است، ولى ما مسئولیّت داریم كه به مادر احترام گذاریم و از زحمات او قدردانى كنیم). «حملته اُمّه» - یادى از گذشته ها كنیم تا روحیّه ى شكرگزارى در ما زنده شود. «حملته اُمّه» - دوران باردارى و شیردادن، از عوامل پدیدآورنده ى حقوق مادر بر فرزند و مهم ترین دوران شكل گیرى شخصیّت فرزند است. «حملة اُمّه... و فصاله» - جدا كردن كودك از شیر مى تواند در خلال دو سال باشد و واجب نیست بعد از پایان دو سال باشد. (كلمه ى «فصال»، به معناى بازگرفتن كودك از شیر است و «فى عامین»، نشان آن است كه در لابلاى دو سال نیز مى توان كودك را از شیر گرفت، گرچه بهتر است دو سال تمام شود.) - تحمّل سختى در راه انجام وظیفه، سرچشمه ى پیدایش حقوق فوق العاده است. كسانى كه با وجود ضعف و خستگى بار مسئولیّتى را بر دوش مى كشند، حقّ بیشترى بر انسان دارند. «وهناً على وهن» - سپاسگزارى از والدین، از جایگاه والایى نزد خداوند برخوردار است. «ان اشكر لى و لوالدیك» بعد از شكر خداوند، تشّكر از والدین مطرح است. - سرانجام همه ى ما به سوى خداست، پس از ناسپاسى نسبت به والدین بترسیم. «الىّ المصیر» - ایمان به رستاخیز، انگیزه ى عمل صالح از جمله احسان به والدین است. «الىّ المصیر» - حقِّ خداوند، بر حقّ والدین مقدّم است. «ان اشكر لى و لوالدیك» تشكّر و احسان به والدین، ما را از خداوند غافل نكند. در پایانِ پیام هاى این آیه، به طور گذرا به دو بحثِ احسان به والدین و شكر خداوند، اشاره اجمالى داریم: 💠‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌@ghadir_16
: وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَلَا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَبِذِي الْقُرْبَىَ وَالْيَتَامَىَ وَالْمَسَاكِينِ وَالْجَارِ ذِي الْقُرْبَىَ وَالْجَارِ الْجُنُبِ وَالصَّاحِبِ بِالْجَنبِ وَابْنِ السَّبِيلِ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ مَن كَانَ مُخْتَالًا فَخُورًا نساء - ٣٦ و ‌خدا‌ ‌را‌ بندگي‌ كنيد و چيزي‌ ‌را‌ ‌با‌ ‌او‌ شريك‌ نگردانيد و ‌به‌ پدر و مادر احسان‌ كنيد، و ‌به‌ خويشان‌، يتيمان‌، درماندگان‌، همسايه نزديك‌، همسايه دور، دوست‌ همنشين‌ [همكار و غيره‌]، ‌در‌ راه‌ مانده‌ و بردگان‌ ‌خود‌ نيكي‌ كنيد. همانا خداوند كسي‌ ‌را‌ ‌که‌ خودبين‌ و فخر فروش‌ ‌باشد‌ دوست‌ نمي‌دارد. ********** نکته ها: این آیه، از حقّ خدا «واعبدوااللَّه» تا حقّ بردگان «ملكت ایمانكم» را بیان كرده و این نشانه ى جامعیّت اسلام است. «الجار ذى القربى والجار الجنب»، شامل همسایه ى فامیل و غیر فامیل، هم عقیده و غیر هم عقیده نیز مى شود. به گفته ى روایات تا چهل خانه از هر طرف، همسایه اند.[275] یعنى در مناطق كوچك، همه همسایه اند. «الصاحب بالجنب»، شامل رفقاى دائمى یا موقّت، رفقاى سفر، یا آنان كه به امید نفعى سراغ انسان مى آیند، مى شود. «ابن السبیل»، ممكن است در وطن خود متمكن باشد و ما شناختى از او و بستگانش نداشته باشیم، فقط بدانیم كه درمانده ى در سفر و فرزند راه است كه باید مورد حمایت قرار گیرد. «مختال»، كسى است كه در دنیاى خیال، خود را بزرگ مى پندارد و تكبر مى كند. اگر به اسب هم «خیل» مى گویند چون متكبّرانه راه مى رود. احسان به پدر و مادر، شامل محبّت، خدمت، كمك مالى، علمى، عاطفى و مشورت با آنان مى شود. شرط احسان به والدین خوب بودن آنان نیست، ولى اطاعت از والدین در صورتى است كه آنان به امرى بر خلاف رضاى خدا فرمان ندهند. امام صادق علیه السلام فرمودند: پیامبرصلى الله علیه وآله و على علیه السلام پدران این امّت هستند، زیرا در قرآن آمده: «اعبدوا اللّه... و بالوالدین احساناً»[276] ----- 275) وسائل، ج 12، ص 131. 276) تفسیر عیّاشى، ج 1، ص 241. ********** پیام ها: - تنها عبادت خدا كافى نیست، دورى از هرگونه شرك و ریا لازم است. «واعبدوا اللَّه ولاتشركوا...» - نیكى به پدر و مادر، در كنار بندگى خدا وتوحید مطرح است. «واعبدوااللَّه... و بالوالدین احسانا» - خداپرست واقعى باید نسبت به بستگان، محرومان و همسایگان خود، متعهّد و مسئول باشد. «اعبدوااللَّه... ذى القربى و الیتامى» - همسایگان دور نیز بر انسان حقّ دارند. «الجار الجنب» - در احسان كردن به اولویّت ها توجّه كنید. نام والدین قبل از بستگان و نام آنان قبل از یتیمان آمده است. - بى توجّهى به والدین و بستگان و یتیمان و محرومان جامعه، نشانه ى تكبّر و فخر فروشى است. «ان اللّه لایحبّ من كان مختالاً فخوراً» - احسان، باید همراه با تواضع باشد. در ابتداى آیه سفارش به احسان شده و در پایان از تكبّر نهى نموده است. «لایحبّ كلّ مختال» 💠‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌@ghadir_16
قُل لَّوْ أَنتُمْ تَمْلِكُونَ خَزَائِنَ رَحْمَةِ رَبِّي إِذًا لَّأَمْسَكْتُمْ خَشْيَةَ الْإِنفَاقِ وَكَانَ الْإِنسَانُ قَتُورًا اسراء - ١٠٠ بگو: «اگر شما مالک خزائن رحمت پروردگار من بودید. در آن صورت، (بخاطر تنگ نظری) امساک می‌کردید، مبادا انفاق، مایه تنگدستی شما شود» و انسان تنگ نظر است! نکته ها: «قَتور» از «قِتر» به معناى بخل وامساك از بخشش است. پیام ها: - كثرت مال اثرى در سخاوتِ افراد حریص وبخیل ندارد. بعضى انسان ها سیرى ناپذیرند و هرچه بیندوزند، باز نگران كم شدن آنند. «لو انتم تملكون خزائن... لأمسكتم...» - ترس از تهى دستى یكى از ریشه هاى بخل است. «اَمسكتم خَشیة الانفاق» - سرچشمه رفتار بشر، روحیّه وخصلت هاى اوست. «اَمسكتم...كان الانسان قَتورا» کانال در ایتا و روبیکا بپیوندید 🌸👇 @ghadir_16
وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ تَرَى الَّذِينَ كَذَبُوا عَلَى اللَّهِ وُجُوهُهُم مُّسْوَدَّةٌ أَلَيْسَ فِي جَهَنَّمَ مَثْوًى لِّلْمُتَكَبِّرِينَ زمر - ٦٠ و روز قیامت کسانی را که بر خدا دروغ بستند می‌بینی که صورتهایشان سیاه است؛ آیا در جهنّم جایگاهی برای متکبّران نیست؟! نکته ها: دروغ بستن به خداوند نمونه هاى بسیار دارد، از جمله: الف) براى خداوند شریك قرار دادن. ب) خدا را به چیزى شبیه كردن. ج) فرشتگان را فرزند خدا دانستن. د) كار زشت خود را به خداوند نسبت دادن. ه) ادّعاى خدایى یا پیامبرى كردن. و) تحریف و بدعت در قوانین الهى. در روایات مى خوانیم: اگر شخصى حدیثى را جعل كند و به امامان معصوم علیهم السلام نسبت دهد در حقیقت به خداوند دروغ بسته است، زیرا سخن اهل بیت علیهم السلام از رسول اكرم صلى الله علیه وآله و سخن پیامبر از خداست.(67) 67) تفسیر برهان پیام ها: - كسانى كه وجهه ى نورانى خداوند را با دروغ تاریك مى كنند، كیفرشان آن است كه صورت خودشان در قیامت سیاه شود. «كذبوا على اللّه وجوههم مسودّة» - گرچه سیاهىِ طبیعى عیب نیست، (نظیر سیاهى مو و چشم) امّا سیاهى عارضى نشانه ى حقارت و ذلّت است. «وجوههم مسودّة» - روسیاهى واقعى و سیاهى دل در قیامت ظاهر مى شود. «وجوههم مسودّة» - انگیزه ى دروغ بستن به خداوند تكبّر است. «كذبوا على اللّه... للمتكبّرین»
وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنسَاهُمْ أَنفُسَهُمْ أُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ حشر - ١٩ و همچون کسانی نباشید که خدا را فراموش کردند و خدا نیز آنها را به «خود فراموشی» گرفتار کرد، آنها فاسقانند.
فَإِذَا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذَا هُمْ يُشْرِكُونَ عنکبوت - ٦٥ هنگامی که سوار بر کشتی شوند، خدا را با اخلاص می‌خوانند (و غیر او را فراموش می‌کنند)؛ امّا هنگامی که خدا آنان را به خشکی رساند و نجات داد، باز مشرک می‌شوند! *********** نکته ها: سؤال: مادّیون در تحلیل خود، براى ریشه ى ایمان، مسأله ى ترس را مطرح مى كنند و مى گویند: سرچشمه ى مذهب ترس است. انسانى كه بترسد، در كودكى به مادر و در بزرگسالى به قدرتى موهوم به نام خدا پناه مى برد. آیا این آیه كه مى گوید: بعضى مردم، هنگام احساس خطر و غرق شدن، خدا را مى خوانند، نظریّه ى آنان را تأیید نمى كند؟ پاسخ: این آیه مى فرماید: توجّه به خدا به هنگام ترس است، نه آنكه اصل وجود خدا، مولود ترس است. مثلاً ما به هنگام دیدن سگ و احساس خطر، رو به سنگ مى رویم؛ امّا این، بدان معنا نیست كه اصل سنگ به خاطر سگ به وجود آمده باشد. وجود قدرتى لایزال در هستى، امرى فطرى است كه به هنگام حوادث، مورد توجّه انسان واقع مى شود. ************************ پیام ها: - ترس، غبارهاى غفلت را برطرف و فطرت خداجویى را بیدار مى كند. «فاذا ركبوا... دعوا اللّه...» - ایمان نباید موسمى و مقطعى باشد. «فلمّا نجّاهم... یشركون» - زمین و زمان، مثال هاى قرآن را كهنه نمى كند. كشتى سوارى در طول تاریخ بشر بوده است. «فاذا ركبوا فى الفلك...» - مهم تر از اخلاص، حفظ آن است. «مخلصین - اذا هم یشركون» - دعاى خالصانه، مستجاب است. «دعوا اللّه مخلصین... فلمّا نجّاهم» (پس از دعا، حرف «فاء» در «فلمّا»، نشانه ى استجابت دعا مى باشد) - نجات از مشكلات وحوادث، راهى است براى شكر نه شرك.«اذا هم یشركون» کانال در ایتا و روبیکا بپیوندید 🌸👇 @ghadir_16
وَلَوْ تَرَىَ إِذْ وُقِفُوا عَلَى النَّارِ فَقَالُوا يَا لَيْتَنَا نُرَدُّ وَلَا نُكَذِّبَ بِآيَاتِ رَبِّنَا وَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ انعام - ٢٧ و كاش‌ ‌آنها‌ ‌را‌ هنگامي‌ ‌که‌ برابر آتش‌ نگاه‌ داشته‌ مي‌شوند مي‌ديدي‌ ‌که‌ مي‌گويند: اي‌ كاش‌ بازگردانده‌ مي‌شديم‌ و ديگر آيات‌ پروردگار خويش‌ ‌را‌ انكار نمي‌كرديم‌ و ‌از‌ مؤمنان‌ مي‌شديم‌. نکته ها: طبق آیات قرآن، آرزوى برگشت به دنیا، هم در لحظه ى مرگ است، و هم در قبر و هم در قیامت، «ربّ ارجعون لعلّى اعمل صالحاً» (286) ، «ربّنا اخرجنا منها فان عُدنا فانّا ظالمون» (287) در آیه 23، مشركین شرك خود را انكار مى كردند، ولى در این آیه، اعتراف و تقاضاى برگشت و جبران مى كنند. 286) مؤمنون، 100. 287) مؤمنون، 107. پیام ها: - كفّار هنگام عرضه بر آتش، وحشت زده و ذلّت بار ناله مى زنند. «اذ وقفوا على النّار فقالوا» مراحل و مواقف قیامت متعدّد است، در بعضى از مراحل گنهكاران ناله مى زنند و در بعضى مواقف مهر سكوت بردهانشان مى خورد. - تكذیب آیات الهى، موجب پشیمانى در آخرت است. «اذ وقفوا... فقالوا یا لیتنا» - تا فرصت دنیا باقى است ایمان آوریم، چون در آخرت مجال برگشت نیست. «یا لیتنا نردّ» از آرزوها و حسرت هاى كافران در قیامت، برگشت به دنیا و ایمان و اطاعت است. «و لا نكذّب... و نكون من المؤمنین» کانال در ایتا و روبیکا بپیوندید 🌸👇 @ghadir_16
: الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ لَا يُتْبِعُونَ مَا أَنفَقُوا مَنًّا وَلَا أَذًى لَّهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ بقره - ٢٦٢ كساني‌ ‌که‌ مالشان‌ ‌را‌ ‌در‌ راه‌ ‌خدا‌ مي‌بخشند و ‌به‌ دنبال‌ بخشش‌ ‌خود‌ منّت‌ و آزاري‌ نمي‌آورند، اجرشان‌ نزد پروردگارشان‌ [محفوظ] ‌است‌ و نه‌ بيمي‌ ‌بر‌ آنهاست‌ و نه‌ اندوهگين‌ شوند. نکته ها: هدف اسلام از انفاق، تنها سیر كردن شكم فقرا نیست، بلكه این كار زیبا باید بدست افراد خوب، یا شیوه خوب و همراه با اهداف خوبى باشد. گاهى انسان گامى براى خدا بر مى دارد و كارى را به نیكى شروع مى كند، ولى به خاطر عوارضى از قبیل غرور یا منّت یا توقّع و یا امثال آن ارزش كار را از بین مى برد. با منّت، اثر انفاق از بین مى رود، چون هدف از انفاق تطهیر روح از بخل است، ولى نتیجه ى منّت، آلوده شدن روح مى باشد. منّت گذار، یا در صدد بزرگ كردن خود و تحقیر دیگران است و یا مى خواهد نظر مردم را به خود جلب كند كه در هر صورت از اخلاص بدور است. مگر خداوند به خاطر همه ى نعمت هایى كه به ما داده بر ما منّت گذاشته تا ما با بخشیدن جزئى از آن بر خلق او منّت بگذاریم. در مجمع البیان حدیثى روایت شده است كه رسول اكرم صلى الله علیه وآله فرمودند: خداوند در قیامت به منّت گذاران، نگاه لطف آمیز نمى كند. پیام ها: - شروع نیكو كافى نیست، اتمام نیكو هم شرط است. «ینفقون... ثمّ لایُتبِعون... منّاً» - اسلام حافظ شخصیّت محرومان وفقراست و كوبیدن شخصیّت فقرا از طریق منّت را سبب باطل شدن عمل مى داند. «لا یتبعون... منّاً و لا اذىً» - اعمال انسان، در یكدیگر تأثیر دارند، یعنى یك عمل مى تواند عمل دیگر را خنثى كند. انفاق براى درمان فقر است، ولى منّت گذارى آنرا مایه ى درد فقرا مى گرداند. «ینفقون... لا یتبعون... منّاً و لا اذىً» - خداوند، آینده انفاق كننده را تضمین كرده است. «لا خوف علیهم ولا هم یحزنون» - كسى كه بدون منّت و آزار وفقط براى خدا انفاق مى كند، از آرامشى الهى برخوردار است. «ینفقون اموالهم فى سبیل اللّه... لا خوف علیهم ولا هم یحزنون»
: وَوُضِعَ الْكِتَابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا فِيهِ وَيَقُولُونَ يَا وَيْلَتَنَا مَالِ هَذَا الْكِتَابِ لَا يُغَادِرُ صَغِيرَةً وَلَا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصَاهَا وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرًا وَلَا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَدًا کهف - ٤٩ و كارنامه‌ها ‌را‌ ‌در‌ ميان‌ گذارند، آن‌گاه‌ مجرمان‌ ‌را‌ ‌از‌ آنچه‌ ‌در‌ ‌آن‌ ‌است‌ هراسان‌ بيني‌، و گويند: اي‌ واي‌ ‌بر‌ ‌ما؟ ‌این‌ چه‌ كارنامه‌اي‌ ‌است‌ ‌که‌ هيچ‌ [كار] كوچك‌ و بزرگي‌ ‌را‌ وانگذاشته‌ مگر ‌این‌ ‌که‌ ‌آن‌ ‌را‌ برشمرده‌ ‌است‌؟ و آنان‌ كرده‌هاي‌ خويش‌ ‌را‌ آماده‌ مي‌يابند، و پروردگار تو ‌به‌ كسي‌ ظلم‌ نمي‌كند. نکته ها: بارها قرآن از مسئله ى كتاب و پرونده و نامه ى عمل در قیامت سخن به میان آورده است و مى فرماید: فرستادگان ما مى نویسند: «اِنّ رُسلنا یَكتبون»(47)، آثار كارها را هم مى نویسیم: «نَكتُب ما قدّموا و آثارهم»(48)، نامه عمل آنان بر گردنشان آویخته مى شود: «اَلزمناه طائره فى عُنُقه»(49)، پرونده ها در قیامت گشوده مى شود: «و اذ الصُّحف نُشرت»(50)، نامه ها به دست خود افراد داده مى شود؛ نامه ى خوبان به دست راست و نامه بدكاران به دست چپ آنان داده مى شود. همان گونه كه هر فردى پرونده اى دارد، هر امّتى نیز كتاب و پرونده اى دارد. «كلّ اُمّة تُدعى الى كتابها»(51) پیامبراكرم صلى الله علیه وآله در بازگشت از جنگ حُنین، در یك صحراى خشك فرود آمد. به اصحاب فرمود: بگردید تا هر چه از چوب وخاشاك یافتید گرد آورید. اصحاب رفتند و هر كس چیزى آورد. روى هم ریختند و انباشته شد. پیامبر فرمود: «هكذا تجتمع الذنوب، ایّاكم و المحقّرات من الذنوب» گناهان اینگونه جمع مى شوند، پس از گناهان كوچك پرهیز كنید.(52) از این برنامه این درس را نیز مى توان گرفت كه پیامبر خدا صلى الله علیه وآله آموزشى اردوئى و بیابانى تجسّمى، نمایشى و عملى، همراه با پركردن اوقات فراغت براى یاران خود داشتند، آن هم وقتى كه خطر غرور ناشى پیروزى در جنگ در كمین آنان بود، واصحاب خود را بى گناه یا كم گناه مى پنداشتند. امام صادق علیه السلام فرمودند: در روز قیامت هنگامى كه كارنامه ى عمل انسان به او داده مى شود، پس از نگاه به آن و دیدن آنكه تمام لحظه ها و كلمه ها و حركات و كارهاى او ثبت شده، همه ى آنها را به یاد مى آورد، مانند اینكه ساعتى قبل آنها را مرتكب شده است، لذا مى گوید: «یا ویلتنا ما لهذا الكتاب لایُغادر صغیرة...».(53) آنان كه در دنیا بى خیال و بى تفاوت بوده و به هر كارى دست مى زنند، در آخرت هراس و دلهره خواهند داشت، «مشفقین» ولى مؤمنان كه در دنیا اهل تعهّد و خداترسى بودند در آنجا آسوده اند. «اِنّا كنّا قبل فى اهلنا مشفقین»(54) 47) یونس، 21. 48) یس، 12. 49) اسراء، 13. 50) تكویر، 10. 51) جاثیه، 28. 52) كافى، ج 2، ص 288. 53) تفسیر المیزان. 54) طور، 26. پیام ها: - در قیامت، هم نامه ى عمل هر فرد به دستش داده مى شود، هم كتابى در برابر همه قرار داده مى شود. «و وُضِع الكتاب» - نگرانى و هراس مجرمان، از عملكرد ثبت شده ى خویش است، نه از خداوند. «مشفقین ممّا فیه» - قیامت، روز حسرت و افسوس مجرمان است. «یا ویلتنا» - علم افراد به عملكرد خودشان در قیامت چنان است كه گویا همه با سواد مى شوند، چون كتاب و خواندن براى همه مطرح است. «وُضِع الكتاب... مشفقین ممّا فیه» - عمل هاى انسان داراى درجات است. «صغیرةً ولا كبیرةً» - قیامت، صحنه ى تجسّم عمل هاى انسان است. «وجدوا ما عملوا حاضراً» - داشتن عدالت وظلم نكردن، لازمه ربوبیّت الهى است. «و لایَظلم ربّك احداً»
وَإِن تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا إِنَّ اللَّهَ لَغَفُورٌ رَّحِيمٌ نحل - ١٨ و ‌اگر‌ نعمت‌هاي‌ ‌خدا‌ ‌را‌ شماره‌ كنيد، نمي‌توانيد ‌آنها‌ ‌را‌ ‌به‌ آخر رسانيد. بي‌شك‌ خداوند آمرزنده‌ي‌ مهربان‌ ‌است‌. نکته ها: مشابه همین آیه در سوره ى ابراهیم آیه 33 آمده است، امّا آنجا در پایان آیه مى فرماید: «انّ الانسان لظلوم كفّار» واینجا در پایان آیه مى فرماید: «انّ اللَّه لغفور رحیم» آرى! نعمت ها نشانه ى لطف ورحمت خداست، امّا این انسان است كه كفران مى كند و به خود و جامعه ظلم مى نماید. گرچه شمردنِ نعمت هاى الهى ممكن نیست، امّا ذكر و یاد آنها لازم است. چنانكه در آیه 11 سوره ضُحى مى فرماید: «و امّا بنعمة ربّك فحدّث» و در زیارت امین اللَّه مى خوانیم: «ذاكرة لسوابغ آلائك» انسان حتّى قدرت شمردن نعمت هاى الهى را ندارد چه رسد به قدرتِ شكرگزارى آنها. از دست و زبان كه برآید كز عهده ى شكرش به در آید بنده همان به كه زتقصیرخویش عذر به درگاه خداى آورد ور نه سزاوار خداوندیش كس نتواند كه بجاى آورد پیام ها: - نسبت به آنچه مى دانید شكر كنید، نسبت به آنچه نمى دانید، خداوند غفور و رحیم است. «انّ اللَّه غفور رحیم»