بذر خوب چی سراغ دارید ؟ تل‌آویو فردا شخم زده آماده است انشاالله ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ سی و سه روز تا پایان #چله ☺️

شهید طهرانی مقدم: روی سنگ قبرم بنویسید، اینجا مدفن کسی است که می خواست اسرائیل را نابود کند. من میخوام از این موقعیت به وجود اومده حداکثر استفاده رو ببرم و به این نکته توجه شما گرامیان رو جلب کنم. وقتی رسالت خودتت رو در زندگی پیدا میکنی و متناسب با اون رسالت پی میبری که چه ماموریتی در دنیا بر عهدۀ توست با تمام توان تلاش خواهی کرد و اثر انگشت خودت را در جهان باقی مگیذاری حتی پس از مرگِ ظاهری ات. کافیه پیدا کنی که قراره به چه دردِ جامعۀ شیعه بخوری؟ کافیه پیدا کنی که قراره کدوم بار رو از دوش امام زمانت برداری؟ کافیه پیدا کنی اون چه کاریه که اگر بارها شکست بخوری اگر بابتش بهت هیچ حقوقی ندهند اگر بابتش هیچ قدردانی و ثوابی در کار نباشه باز همچنان عاشقانه دنبالش میکنی پیداش کن. وقتی پیداش کنی میفهمی اسرائیل تو چیه؟ تو باید کجا رو بزنی؟ موشک تو چیه؟ چی لازم داری؟ و اون وقت هیچ چیزی جلوی تو رو نمیگیره حتی مرگ. تو لازم نیست طهرانی مقدم باشی تو خودت باش و خودت رو بساز اسرائیلت رو پیدا کن موشکت رو طراحی کن یا بشین و صبر کن تا سر پیری کلی حسرتِ عمرِ از دست داده رو بخوری [البته که معتقدم اگر همان حسرت هم از روی واقعیت باشه، بی‌تاثیر نیست] انتخاب با توئه یه سرباز و خادمِ عادی باشی که با تموم شدنِ عمرت تموم بشی یا یه خادمِ ویژه ———————————— 🆔 @ghasvari_channel 👈🏻 ———————————— .

♨️واکنش جالب و خنده دار کاربر شیعه لبنانی به حجم بالای حملات ایران به اسرائیل: 📌ایرانیان فقط به هدف قرار دادن سفارتخانه‌یشان در دمشق پاسخ ندادند؛ بلکه حتی به یهودیانی که در زمان پیامبر بر در خانه‌ی پیامبر زباله می‌انداختند نیز پاسخ دادند👌🤣🤣 ———————————— 🆔 @ghasvari_channel 👈🏻 ———————————— .

همه شب بر آستانت چو سگان نهاده‌ام سر که غریب در نیاید به بهانهٔ گدایی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ سی و دو روز تا پایان #چله 😎 .

«برای اینکه شنیده شوی نیازی به فریاد نیست کسی که بخواهد تو را بشنود حتی سکوتت را هم میشنود» بیشتر هم دیگه رو بشنویم خصوصا ناگفته‌ها و سکوت‌ها ـــــــــــــــ البته من نیاز به حرف زدن و بیان کردن رو منکر نیستم! توقع نداشته باشیم دیگران ناگفته‌های ما رو هم بشنوند و خودشان بدانند ـ⭕️ـ⭕️ـ⭕️ـ در جلساتِ #کوچینگ شنیدن به بهترین وجه ممکن و بدون هیچ قضاوتی رخ میدهد. زیبا و هنرمندانه ———————————— 🆔 @ghasvari_channel 👈🏻 ———————————— .

آنان که وصف تو تقریر می‌کنند خواب ندیده را تعبیر می‌کنند منکر مشو چو نقش نبینی که اهل رمز لوح و قلم گذاشته تحریر می‌کنند ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 27 فروردین سی و یک روز تا پایان #چله 😎 .

نقل قول: ⭕️ اگر آرامش و شخصیتتون براتون مهمه با کودکان وارد بحث نشوید حتی اگر سِنّشان از شما #بیشتر باشد. ———————————— 🆔 @ghasvari_channel 👈🏻 ———————————— .

قومی به جِدّ و جهد نهادند وصلِ دوست قومی دگر حواله به تقدیر می‌کنند فِی الجُمله اعتماد مَکُن بر ثباتِ دَهر کاین کارخانه‌ایست که تغییر می‌کنند مِی خور که شیخ و حافظ و مفتی و محتسب چون نیک بنگری همه تزویر می‌کنند ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 28 فروردین سی روز تا پایان #چله 😍 .

مدامم مست می‌دارد نسیم حرم و کویَت... ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بیست و نه روز تا پایان #چله 😉

همه عمر برندارم سر از این خمار مستی. که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی ; تو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت افتد. دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بیست و هشت روز تا پایان #چله

, ┅┅═🔰در بیان دیگران🔰═┅┅ 🧕🏻مراجع: سرکار خانم مشتاقی 📍 دانشجوی روانشناسی دست‌آورد جلسات: 👈🏻کشف رسالت فردی 👈🏻طراحی چشم انداز 👈🏻عمل به برنامه‌ها 🎧 نظرشون رو با هم دیگه بشنویم ⚠️ شما چطور؟ 🎯 چشم‌انداز خودتون رو طراحی کردید؟ 🎖 میخوایید در جلسات کوچینگِ #طراحی_چشم‌انداز شرکت کنید؟ برای آشنایی بیشتر با روند جلسات کوچینگ این پست را بخوانید: ــ https://eitaa.com/ghasvari_channel/635 ———————————— 🆔 @ghasvari_channel 👈🏻 ———————————— 🌐 www.ghasvari.ir 👈🏻 ———————————— #در_بیان_دیگران

. 😍حالا تصور کنید؛ چی میشد اگر این قدرتِ عملگرایی رو بیاریم روی ⭐️مطالعه یا ⭐️ورزش یا ⭐️تبلیغ یا ⭐️تولید محتوا یا ⭐️مقاله نویسی یا ⭐️⭐️دوره‌های آموزشیِ خوبی که تهیه کردیم و هنوز نرفتیم سراغشون .

در نمازم خَمِ ابرویِ تو با یاد آمد حالتی رفت که محراب به فریاد آمد از من اکنون طمعِ صبر و دل و هوش مدار کان تحمّل که تو دیدی همه بر باد آمد . . . ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بیست و هفت روز تا پایان #چله

در خَمِ زلفِ تو آویخت دل از چاهِ زَنَخ آه، کز چاه برون آمد و در دام افتاد آن شد ای خواجه که در صومعه بازم بینی کار ما با رخِ ساقیّ و لبِ جام افتاد زیرِ شمشیرِ غمش رقص‌کُنان باید رفت کـ‌آن که شد کشتهٔ او نیک سرانجام افتاد ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بیست و شش روز تا پایان #چله

اکنون کاری را شروع کرده ام که می‌توانستم ده سال پیش آغاز کنم، اما از اینکه برای آن بیست سال دیگر صبر نکردم، دلشادم. ———————————— 🆔 @ghasvari_channel 👈🏻 ———————————— 🌐 www.ghasvari.ir 👈🏻 ————————————

تا کی به تمنای وصال تو یگانه اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه خواهد به سر آید، شب هجران تو یا نه؟ ای تیر غمت را دل عشاق نشانه جمعی به تو مشغول و تو غایب ز میانه ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بیست و پنج روز تا پایان #چله

. من از آزمایشگاه‌های روان‌پزشکی اینطور شنیدم که وقتی یک موش حس می‌کند تلاش‌هایش به نتیجه نمی‌رسد، روش خود را عوض می‌کند، اما وقتی آدم‌ها حس می‌کنند کاری که انجام می‌دهند به نتیجه نمی‌رسد، عصبانی و خسته می‌شوند و دوست ندارند روش خود را عوض کنند. حتی گاهی اگر کسی راهکار تازه‌ای را به آنها نشان دهد، حالت دفاعی به خود می‌گیرند و می‌گویند: «من همیشه این کار را همین طور انجام داده‌ام. «یا» من آدمی این مدلی هستم.» در اصل این آدم‌ها از پذیرفتن راهکار تازه و انجام آن می‌ترسند و حس می‌کنند ترسشان به این معناست که دیگر روش‌ها اشتباه است. اگر واقعا می‌‌خواهید در زندگی خود نتایج متفاوتی به دست بیاورید باید از حصاری که به منظور راحتی دور خود کشیده‌اید، پا را فراتر بگذارید و راهکارهای متفاوتی را امتحان کنید. ———————————— 🆔 @ghasvari_channel 👈🏻 ———————————— 🌐 www.ghasvari.ir 👈🏻 ————————————

زآتشِ  شمعِ سحر پروانِه هم  پروا نَکرد رم کند از جان خود صیدی که باشد رامِ دوست ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بیست و چهار روز تا پایان #چله

بشکست اگر دل من، به فداى چشم مستت سر خمّ مى سلامت، شکند اگر سبویى همه موسم تفرّج، به چمن روند و صحرا تو قدم به چشم من نه، بنشین کنار جویى همه خوشدل این که مطرب بزند به تار، چنگى من از آن خوشم که چنگى بزنم به تار مویى ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بیست و سه روز تا پایان #چله

. حال خوب با نداشتنِ درد شروع نمیشه؛ با پذیرش دردها و تبدیل نکردن‌شان به زجر، شروع میشه. «با این تفاسیر، قدم اول شما برای داشتن حال خوب چیه؟» ———————————— 🆔 @ghasvari_channel 👈🏻 ———————————— 🌐 www.ghasvari.ir 👈🏻 ————————————

. می‌کِشی سوی خود و می‌کُشی آخر ما را... ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بیست و سه روز تا پایان #چله

شک ندارم به معراج مرا خواهد برد آن نمازم که به لبخند تو باطل شده است ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بیست و دو روز تا پایان #چله

ده هفته تا شروع محرم الحرام شما چه برنامه‌ای دارید برای آماده شدن چیه؟ 👆🏻 این پیام رو ببینید... میتونم همراهی‌تون کنم برای بهتر آماده شدن و روی برنامه پیش رفتن تا خادم بهتری از خودتون بسازید... .

«آه از آن داغ ‌که ابر آیی و باران نکنی.» ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بیست و یک روز تا پایان #چله ۷ اردیبهشت

قصابی در حال کوبیدن ساطور بر استخوان گوسفند بود که تراشه ای از استخوان پرید گوشه چشمش. ساطور را گذاشت و ران گوشت را برداشت و به نزد طبیب رفت و ران گوشت را به او داد و خواست که چشمش را مداوا کند. طبیب ران گوشت را دید طمع او را برداشت و فکر کرد حالا که یکی به او محتاج شده باید بیشتر از پهلوی او بخورد بنابراین مرهمی روی زخم گذاشت و استخوان را نکشید. زخم موقتا آرام شد. قصاب به خانه رفت. فردا مجددا درد شروع شد به ناچار ران گوشتی برداشت و نزد طبیب رفت. باز هم طبیب ران گوشت را گرفت و همان کار دیروز را کرد تا چندین روز به همین منوال گذشت تا یک روز که قصاب به مطب مراجعه کرد طبیب نبود اما شاگرد طبیب در دکان بود. قصاب مدتی منتظر شد اما طبیب نیامد. بالاخره موضوع را با شاگرد بیان کرد. شاگرد طبیب بعد از معاینه کوتاهی متوجه استخوان شد و با دو ناخن خود استخوان را از لای زخم کشید و مرهم گذاشت و قصاب رفت. بعد از مدتی طبیب آمد از شاگرد پرسید. کسی مراجعه نکرد. گفت چرا قصاب باشی آمد. طبیب گفت: تو چه کردی؟ شاگرد هم موضوع کشیدن استخوان را گفت. طبیب دو دستی بر سرش زد و گفت: ای نادان آن زخم برای من نان داشت تو چطور استخوان را دیدی نان را ندیدی. گرچه لای زخم بودی استخوان لیک ای جان در کنارش بود نان بهارستان جامی ———————————— 🆔 @ghasvari_channel 👈🏻 ———————————— 🌐 www.ghasvari.ir 👈🏻 ————————————