eitaa logo
قتيل عشق (اشعار آیینی محمدرضا مسعودی)
180 دنبال‌کننده
14 عکس
0 ویدیو
0 فایل
قتیل
مشاهده در ایتا
دانلود
رفت از کف من دار و ندارم چه کنم؟ گر اشک از این داغ نبارم چه کنم؟ نوشیده ام آب و شیر من جوشیده از غصه ی طفل شیرخوارم چه کنم؟ بر نیزه سر کوچک او را بستند این داغ کجای دل گذارم چه کنم؟ پیداست به نیزه ترک لب هایش از کودک خویش شرمسارم چه کنم؟ از آب نصیبی به گل من نرسید جز آه، چه از جگر برآرم چه کنم ؟ بر نیزه سرش ، تنش کجا افتاده است؟ من مادرم و جان نسپارم چه کنم؟ https://eitaa.com/ghatile_eshgh
از هجر تو ای بابا شد پاره گریبان ها صدمرتبه می آمد هر روز به لب جان ها بیمار نی ام اما گر آبله میبینی بوسه زده پایم را لب های مغیلان ها از بار غمت ای سر از بس که هلالم من انگشت نما هستم در گوشه ی ویران ها قربان وفایت که با این سر بی پیکر کردی قدمی رنجه در جمع پریشان ها با این دو لب خونین یک سوره قرائت کن خوش نغمه ترین قاری در قاری قرآن ها https://eitaa.com/ghatile_eshgh
آتش به دلت بیفتد ای آب اصغر  به تلظی و تو نایاب تو موج زنانی به دل رود غم موج زند در دل من آب رنگ از رخ اصغرم پریده خورشید گرفته رنگ مهتاب نایی که کند گریه ندارد از سوز عطش شده ست بی تاب  بر لعل لبش ترک نشسته است بیدار ولی دو چشم در خواب یک قطره اگر داشتم از تو می شد لب خشک طفل سیراب https://eitaa.com/ghatile_eshgh
خون تو که پاشید جهان زیر و زبر شد خورشید خراشید رخ و خون به جگر شد سرنیزه ز داغ سر تو ناله بر آورد خاک از غم زخم تن تو خاک به سر شد یاقوت کبود لب تو پر ز ترک بود با نیزه که واشد دهنت پر ز گهر شد هر زخم که بنشست به اندام شریفت در مقتل خون، دوخته با زخم دگر شد بر پیکر تو زخم زیاد است ولیکن زخم جگر پاره ات از داغ پسر شد https://eitaa.com/ghatile_eshgh
در کل راه بوده سرت سایبان من؟ یا روی نی نظاره گری بر خزان من؟ با آنکه خویش آگهی از ظلم و جورها بگذار درد دل به تو گوید زبان من! تو روی نیزه، من به تماشات پای نی دیگر به لب رسیده از این غصه جان من از نیزه ای که بین دو کتفم زده است شمر خونابه جمع گشته درون دهان من مویی که بافتی وسط شعله سوخته است یاس تو پرپر است دگر باغبان من باشد اگر عصا دو قدم راه می روم! تاب و توان گرفته غم از زانوان من چشمان تو به طشت ، برای که گریه کرد؟ بر حال عمه ،یا به من و خواهران من؟ ماه و ستاره ها که ( قتیل ) تو گشته اند  من هم شوم فدایی تو، آسمان من https://eitaa.com/ghatile_eshgh
کجایی که از همه آزار بینم نباشی بی تو غم بسیار بینم مرا از بس که سیلی زد حرامی ورم کرده دو پلکم ، تار بینم https://eitaa.com/ghatile_eshgh
الا ای باغبان برگ و برم سوخت کبوتر بچه بودم شهپرم سوخت نه تنها شهپر من سوخت ،ای گل سر و مو و تمام پیکرم سوخت https://eitaa.com/ghatile_eshgh
نگویی هاله بر رخسار ماه است مپرسی چهره ات از چه سیاه است شبی که گم شدم، در خاطرت هست؟ کبودی رخم سوغات راه است https://eitaa.com/ghatile_eshgh