#حضرت_علی_اصغر
#حضرت_رباب
#غزل
#مرثیه
#محمدرضامسعودی
رفت از کف من دار و ندارم چه کنم؟
گر اشک از این داغ نبارم چه کنم؟
نوشیده ام آب و شیر من جوشیده
از غصه ی طفل شیرخوارم چه کنم؟
بر نیزه سر کوچک او را بستند
این داغ کجای دل گذارم چه کنم؟
پیداست به نیزه ترک لب هایش
از کودک خویش شرمسارم چه کنم؟
از آب نصیبی به گل من نرسید
جز آه، چه از جگر برآرم چه کنم ؟
بر نیزه سرش ، تنش کجا افتاده است؟
من مادرم و جان نسپارم چه کنم؟
https://eitaa.com/ghatile_eshgh
#حضرت_رقیه
#غزل
#مرثیه
#محمدرضامسعودی
از هجر تو ای بابا شد پاره گریبان ها
صدمرتبه می آمد هر روز به لب جان ها
بیمار نی ام اما گر آبله میبینی
بوسه زده پایم را لب های مغیلان ها
از بار غمت ای سر از بس که هلالم من
انگشت نما هستم در گوشه ی ویران ها
قربان وفایت که با این سر بی پیکر
کردی قدمی رنجه در جمع پریشان ها
با این دو لب خونین یک سوره قرائت کن
خوش نغمه ترین قاری در قاری قرآن ها
https://eitaa.com/ghatile_eshgh
#حضرت_علی_اصغر
#غزل
#مرثیه
#محمدرضامسعودی
آتش به دلت بیفتد ای آب
اصغر به تلظی و تو نایاب
تو موج زنانی به دل رود
غم موج زند در دل من آب
رنگ از رخ اصغرم پریده
خورشید گرفته رنگ مهتاب
نایی که کند گریه ندارد
از سوز عطش شده ست بی تاب
بر لعل لبش ترک نشسته است
بیدار ولی دو چشم در خواب
یک قطره اگر داشتم از تو
می شد لب خشک طفل سیراب
https://eitaa.com/ghatile_eshgh
#امام_حسین
#غزل
#مرثیه
#محمدرضامسعودی
خون تو که پاشید جهان زیر و زبر شد
خورشید خراشید رخ و خون به جگر شد
سرنیزه ز داغ سر تو ناله بر آورد
خاک از غم زخم تن تو خاک به سر شد
یاقوت کبود لب تو پر ز ترک بود
با نیزه که واشد دهنت پر ز گهر شد
هر زخم که بنشست به اندام شریفت
در مقتل خون، دوخته با زخم دگر شد
بر پیکر تو زخم زیاد است ولیکن
زخم جگر پاره ات از داغ پسر شد
https://eitaa.com/ghatile_eshgh
#حضرت_رقیه
#محمدرضامسعودی
#غزل
#مرثیه
در کل راه بوده سرت سایبان من؟
یا روی نی نظاره گری بر خزان من؟
با آنکه خویش آگهی از ظلم و جورها
بگذار درد دل به تو گوید زبان من!
تو روی نیزه، من به تماشات پای نی
دیگر به لب رسیده از این غصه جان من
از نیزه ای که بین دو کتفم زده است شمر
خونابه جمع گشته درون دهان من
مویی که بافتی وسط شعله سوخته است
یاس تو پرپر است دگر باغبان من
باشد اگر عصا دو قدم راه می روم!
تاب و توان گرفته غم از زانوان من
چشمان تو به طشت ، برای که گریه کرد؟
بر حال عمه ،یا به من و خواهران من؟
ماه و ستاره ها که ( قتیل ) تو گشته اند
من هم شوم فدایی تو، آسمان من
https://eitaa.com/ghatile_eshgh
#حضرت_رقیه
#محمدرضامسعودی
#دوبیتی
#مرثیه
کجایی که از همه آزار بینم
نباشی بی تو غم بسیار بینم
مرا از بس که سیلی زد حرامی
ورم کرده دو پلکم ، تار بینم
https://eitaa.com/ghatile_eshgh
#حضرت_رقیه
#محمدرضامسعودی
#دوبیتی
#مرثیه
الا ای باغبان برگ و برم سوخت
کبوتر بچه بودم شهپرم سوخت
نه تنها شهپر من سوخت ،ای گل
سر و مو و تمام پیکرم سوخت
https://eitaa.com/ghatile_eshgh
#حضرت_رقیه
#محمدرضامسعودی
#دوبیتی
#مرثیه
نگویی هاله بر رخسار ماه است
مپرسی چهره ات از چه سیاه است
شبی که گم شدم، در خاطرت هست؟
کبودی رخم سوغات راه است
https://eitaa.com/ghatile_eshgh