eitaa logo
قتيل عشق (اشعار آیینی محمدرضا مسعودی)
180 دنبال‌کننده
14 عکس
0 ویدیو
0 فایل
قتیل
مشاهده در ایتا
دانلود
گرفته رعشه اندام رقیه مغیلان بوده همگام رقیه خدایا با چه جرمی بین بازار همه دادند دشنام رقیه؟ https://eitaa.com/ghatile_eshgh
ز سردرد و ز پهلودرد ای وای از این شب های خشک و سرد ای وای از آن وقتی که زجر بی مروت ز گیسوها بلندم کرد ای وای https://eitaa.com/ghatile_eshgh
خون گریه کن حسین که قاسم یتیم شد مادر گمان کنم به جنان دل دو نیم شد عباس رُو،  یتیم حسن را بغل بگیر کز داغ باب حال دل او وخیم شد پا بر زمین کشید حسن ز آتش جگر از سوز او خنک جگر آن لئیم شد با چشم خویش لخت جگر دیده ام به طشت وای از دلم چه با جگر آن کریم شد دیگر ز پنج تن به برم مانده یک نفر در سینه داغ ام مصائب عظیم شد آهی ز دل کشید که ای وای مادرم کشته ز زهر نه ،که ز داغ قدیم شد https://eitaa.com/ghatile_eshgh
الا ای آفتاب ملک لاهوت دو عالم مانده از این قصه مبهوت چنان رفته به تابوتت فرو تیر که پیکر در نمی آید ز تابوت https://eitaa.com/ghatile_eshgh
تو را با آن غم جانکاه کشتند تو را با غصه و با آه کشتند نه با زهری که نوشیدی به خانه تو را در کوچه بین راه کشتند https://eitaa.com/ghatile_eshgh
از غم چه گویمت ، به دل مجلس یهود جز تازیانه محرم زینب کسی نبود برخیز ای برادر بی سر که بر سرت خواهر رسیده لیک چه خواهر؟ تنی کبود آن نیزه ای که برد سنان بین پهلویت آمد شبی به شانه ی مجروح من فرود زندان نرفته بودم و رفتم حسین من دارم نشانه بر بدن از حلقه ی قیود در زیر سنگ شیشه ی صبرم ترک نخورد ایوبِ صبر دید چنینم ، مرا ستود آنقدر سوخت قلب من از داغ دخترت که آتش گرفت ز آتش من عالم وجود آخر به وصل یار رسید آن (قتیل عشق) جان داد پای راس بریده ، ولی چه زود https://eitaa.com/ghatile_eshgh
امروز اشک می چکد از چشم آفتاب چون آسمان چشم تو ابری است ای جناب شبنم به یاس چهره ات ای گل چه می کند؟ داغ پدر گرفته مگر از رخت گلاب؟ چون جد خویش علی به خفا گریه می کنی شاهنشه غریب ، خورشید در حجاب آتش فتاد بر جگر پاره ی پدر زان آتش جگر ، جگر تو شده کباب دیدی که خون روانه شد از گوشه ی لبش روی تراب پای کشد نجل بوتراب سوسو زند چو شمع سحر آفتاب عشق لرزه فتاده بر بدن و دل به پیچ و تاب در وقت احتضار سرش بود و دامنت و از سیل اشک خانه ی دل کرده ای خراب راس قمر به دامن مه آرمیده یا گردیده آفتاب عزادار آفتاب؟ https://eitaa.com/ghatile_eshgh
🔹️برای زمان غسل حضرت صدیقه طاهره دیدی اسما که چه آمد ز بلا بر سر من؟ این تن منتظر غسل بود همسر من وقت غسل بدنش دست علي می لرزد نه فقط دست، به لرزه است همه پیکر من بس که لاغر شده در پیرهنش گم شده است استخوان مانده فقط از بدن دلبر من هر کجای بدنش می نگرم رنگین است یاس من بوده و حالا شده نیلوفر من کودکان گریه کنان ناله ی غم سر دادند که مرو مادر من ، مادر من ، مادر من https://eitaa.com/ghatile_eshgh
شکسته آینه ی من شکسته تر شده ای تو عمر حیدری از چیست مختصر شده ای؟ تو ماه چاردهِ خانه ای ولی افسوس در این سه ماهه مه من هلال تر شده ای خمیده راه مرو خم مکن مرا ز غمت چرا صنوبر من دست بر کمر شده ای؟ تو یاس بودی و گلبرگ تو لطافت داشت شکسته از لگدی چیده با تبر شده ای به درب سوخته گر دیده دوختی حق است میان این در و دیوار بی پسر شده ای قبول ؛ همسفری با علی پر از رنج است ز چیست با اجل خویش همسفر شده ای؟ (قتیل عشقِ) منی من قتیل عشق توام چرا نمیرم از این غم که محتضر شده ای https://eitaa.com/ghatile_eshgh
عمر علی چون آفتاب روی بام است ای استخوان در گلو کارم تمام است زهرا ز عرش آمد که بارم را ببندد الباقی عمرم سلام و والسلام است دنیای بی زهرا به یک ارزن نیرزد ارزانی کوفه اگر دنیا به کام است در خانه ی من قاتلم زحمت نبیند که از رحمت حیدر جهان دارالسلام است پیر جذامی بی غذا امشب نخوابد او ناتوان، بی خانمان و بی طعام است مرهم نمی خواهد سرم دردم دوا شد دیدار زهرا درد من را التیام است از آن شبی که فاطمه بار سفر بست نور دو عین من حسینم تشنه کام است https://eitaa.com/ghatile_eshgh
رفت از کف من دار و ندارم چه کنم؟ از داغ گلم اشک نبارم چه کنم؟ نوشیده ام آب و شیر من جوشیده از غصه ی طفل شیرخوارم چه کنم؟ بر نیزه سر کوچک او را بستند این داغ کجای دل گذارم چه کنم؟ پیداست به نیزه ترک لب هایش از کودک خویش شرمسارم چه کنم؟ از آب نصیبی به گل من نرسید جز آه چه از جگر برآرم چه کنم ؟ بر نیزه سرش ، تنش کجا افتاده است؟ من مادرم و جان نسپارم چه کنم؟ https://eitaa.com/ghatile_eshgh
فدای غربت تو ای غریب بغدادی چقدر ناله که زیر شکنجه سر دادی سیاه چاله ی مرطوب و استخوانی خرد بگو که با چه گناهی به حبس افتادی؟ چنین که خرد شده ساق پایت از زنجیر به فرض حبس نباشی، چه سود از آزادی؟ شکسته بال و پر اصلا قفس نمی خواهد! ولی تو در قفسی و اسیر صیادی غریبی و غل و زنجیر و زخم در گودال به تو زیاد رسیده از ارث اجدادی https://eitaa.com/ghatile_eshgh