eitaa logo
[ قَتیلُ الْعَبَرَة ]
67 دنبال‌کننده
16 عکس
2 ویدیو
7 فایل
﷽ [ قال حسین(ع): أنَا قَتیلُ العَبَرَةِ لایَذکُرُني مؤمِنٌ الّا اسْتَعبَرَ... من کُشتۀ اشکم هیچ مؤمنی مرا یاد نمی‌کند مگر آنکه اَشک در چشمانش می‌آید... ] 📍کانال دوم: @Hamelalleva 🌱اللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَليكَ الْفَرَج🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃 فکری برای وضع بد این گدا کنید باشد قبول من بدم اما دعا کنید هر کار می‌کنم دلم احیا نمی‌شود قرآن به نیت من بیچاره وا کنید بی دردی‌است دردِ من در به در شده بر درد عشق جان مرا مبتلا کنید برگشته‌ام به سوی شما ایها العزیز در خیمه‌گاه خویش مرا نیز جا کنید بی التفاتِ دوست تقلا چه فایده؟ قدری به دست و پا زدنم اعتنا کنید در پشت خانۀ تو نشستن مرا بس است اصلا که گفته حاجت من را روا کنید؟! یابن الحسن به حرمت شاه نجف مرا آمادۀ ورود به ماه خدا کنید لطفی کنید، با همه‌ی رو سیاهی‌ام در راه زینبیه سرم را جدا کنید عمری‌است بندۀ سر کوی رقیه‌ام اهل زمانه کفر مرا بر ملا کنید بابایم آمده ز سفر یاری‌ام کنید اهل خرابه نافله‌ها را رها کنید تا که نفهمد او سر گیسوی من چه شد یک مقنعه برای سرم دست و پا کنید این پهلوی شکسته مرا زجر می دهد قدری کمک کنید مرا جا به جا کنید... 👤 محمد جواد شیرازی ◾ @Ghatilolabarah
🍃 💚 به اذن عالیِ اَعلی، به احترامِ علی شروع می‌کنم این ماه را به نام علی ببخش با عجله، دست خالی آمده‌ام شنیده‌ام که مهیاست بارِ عامِ علی چقدر نان شبش را به سائلان بخشید دلم خوش است به لطفِ عَلَی الدّوام علی سلاح ماست ابوحمزه، افتتاح، مجیر دعای مسجد کوفه شرابِ جامِ علی دعای ما که دعا نیست... باز مقبول است به احترام دعا کردن و صیام علی دلم هوای نجف کرده اولِ ماهی هوای بادۀ انگورِ با دوامِ علی ز حنجرش نفس گرمِ وحی می‌جوشد نبی شده است به معراج، همکلام علی یهود و آل سعود از هراس می‌میرند اگر طلوع کند، تیغ از نیامِ علی خوشا به روزی زوار سیدالشهدا به زائران حسین است چون سلامِ علی چنان علی شده ممسوسِ حق، علی اکبر همان علی که شده وارث مرام علی چقدر تشنۀ بوسیدن پدر شده بود فدای خشکیِ وقت وداعِ کام علی زدند از سر کینه علیِ اکبر را زدند یاس حرم را به انتقامِ علی چقدر بین عبا چیدنش نفسگیر است چگونه جمع شود در عبا تمامِ علی...؟ 👤 محمدجواد شیرازی ◾ @Ghatilolabarah
🍃 💚 اول راه که این بال به بامش خورده آخرش هم به خدا حسن ختامش خورده  کاش فورا خبرم را برسانند به او مانده در راه فقیری که به نامش خورده رفته‌ایم از نظر و خاطر صیاد چرا؟ ما که حتی نگرفتیم به دامش خُرده سخت مجنون شده‌ایم عقل اگر بگذارد  که فقط عقل به ما سنگ تمامش خورده  ذکر ما هر شب و هر روز حسن بوده و بس لب ما هر شب و هر روز به جامش خورده  ما به امید مواسات به خاک افتادیم چشم ما تا به زیارت، به سلامش خورده  تا ابد ایل و تبارش همه مجنون شده‌اند گوش هر کس به بلندای مقامش خورده  چقدر دل سر خوان کرمش حاضر شد  یکی از آن‌همه دیوانه هم این شاعر شد بس که ویرانه شدم طعنه به آوار زدم بس که دیوانه شدم دست به هر کار زدم در هر خانه که رفتم همه راندند مرا در بیت‌الکرمش بود که صدبار زدم من کی از سجده به سویش سخنی خواهم گفت؟ چون رسیدم به حقیقت ره انکار زدم... نشنیدم نشود مست سری از نامش سر به هر میکده و مسجد و بازار زدم مستحب است در این ماه حسن‌جان گفتن من از این باده رجائاً دم افطار زدم «خبر آمدنش را همه‌جا پخش کنید» خبر آمدنش را همه‌جا جار زدم گفته بودم که بیاید سر و جان خواهم‌باخت  خویش را -آمد و الوعده وفا- دار زدم این دچار از پسر فاطمه می‌گوید باز  سر دار از پسر فاطمه می‌گوید باز شور هر عارف وارسته نگاه حسن است نور هر عالم برجسته نگاه حسن است دل اگر خون شود از دست زمان باکی نیست درد و درمان دل خسته نگاه حسن است ترسی از غصه ندارد دل اگر درک کند  به دل غمزده پیوسته نگاه حسن است  گرچه معروف به بی‌رونقی میکده‌هاست  خود ماه رمضان مست نگاه حسن است هر سری مست حسین است خودش می‌داند  از ازل بیدل و پابست نگاه حسن است   قاسم از دست‌خطش رفت به میدان یعنی پر پرواز همه دست نگاه حسن است گوش کج‌فهم کر اما به خدا که بت ما در پس پرده و سربسته نگاه حسن است  گفتم از نامش و یاد علمش افتادم تازه شد داغم و یاد حرمش افتادم چه بگویم؟ حرمی نیست، ضریحی هم نیست چه بگویم که سخن بر سر این غم کم نیست چه بگویم که روایت کند از خون دلم «واژه در دست من آن‌گونه که می‌خواهم نیست» من که حرف از حرم و گنبد و این‌ها نزدم سایه‌بان کاش کمی بود که خب، آن هم نیست... مثل خاک روی قبرش دل ما سوخت که: آه غیر خورشید بر این خاک کسی همدم نیست غیر تاریکی و تنهایی و تلخی سکوت در حریم حرمش هیچکسی محرم نیست «خاک بر فرق تو دنیا که تماشا کردی» مگر این تربت دُرِّ صدف خاتم نیست؟ من از آن روز که دیوانۀ این خاک شدم دل و جانم دگر انگار در این عالم نیست در جهانی که چنین است نمانی بهتر رخت بربستن از این عالم فانی بهتر… 👤 امیر علی شریفی ◾ @Ghatilolabarah
🍃 ماه رمضان یا که محرم نکند فرق... سوم سحر آن متعلق به رقیه است ◾ @Ghatilolabarah
🍃 🖤 رمضان می‌گذرد زمزمه و اشک به پاست چشمۀ زمزم عشقیم که جوشش داریم ششمین روزه و شش‌گوشه و شش‌ماهۀ شاه ما عجب معرکه‌ای با عدد شش داریم... 👤 عماد بهرامی ◾ @Ghatilolabarah
🍃 روزه خوب است که با شهد و شکر باز شود از دعا بر پسر فاطمه شیرین‌تر چیست...؟ ◾ @Ghatilolabarah
🍃 💛 روز هشتم همگی میل خراسان داریم انتظار کرم از سفرۀ سلطان داریم مثل دشتی که ترک خورده و عطشان باشد از خراسان طلب بارش باران داریم از سر کفر نگفتیم: شفا دست شماست ما به دستان شفا بخش تو ایمان داریم یک نجف قسمت ما کن، به خدا یک عمر است غصۀ جامعه خواندن دم ایوان داریم شک ندارم که پس از مرگ، ملائک گویند: از دل مقبره برخیز که مهمان داریم ما سراسیمه بپرسیم که آن مهمان کیست؟ و بگویند که: مهمان ز خراسان داریم در بهشت ابدی حب وطن چون داریم خانه‌ای پیش ولی نعمت ایران داریم 👤 سید مهدی وزیری ◾ @Ghatilolabarah
🍃 شاعران یازدهم خاطره بازی نکنید غزل هجر اگر هست بخوانید امشب عدد یازده انگار به غم گشته عجین سحر یازدهم، قافله، صحرا، زینب... ◾ @Ghatilolabarah
🍃 🌙 سحرِ چهاردهم ماه شبیهِ تو شده حضرتِ ماهِ بنی‌هاشمیون، یا عباس... ◾ @Ghatilolabarah
🍃 💔 سحرِ هجدهم و کوی بنی‌هاشمیون بوی آتش می‌رسد از منزلِ مولا علی... ◾ @Ghatilolabarah
🍃 سحر بیست و ششم حال عجیبی دارم نکند بگذرد این ماه و نبخشی یا رب... 👤 علی علیخانی ◾ @Ghatilolabarah
🍃 تو باز مرا خوانده‌ای امّا نگرانم از فیض مناجات سحر باز بمانم من چندصباحی‌ست که در غفلت محضم بیدار کن‌ ای دوست‌ از این‌ خواب‌ گِرانم شعبان و رجب را به بطالت گذارندم با دست تُهی راهی شَهرُ الرَّمَضانم... این فکر که از چشم تو یک روز بیفتم دَردی‌ست‌ که‌ مِثلِ‌خُوره‌ اُفتاده به جانم توفیق بده تا که در این ماه مبارک جز ذکر تو چیزی نشود ورد زبانم سوگند به قاری سر نیزه؛ الهی سی وعده سر سفرۀ قرآن بنشانم بگذار که با یاد لب تشنۀ آن شاه در بین مناجات کمی روضه بخوانم با یاد تن بی رمقش موقع مغرب خوب است که از کف برود تاب و توانم بَرداً وَ سَلاماست به من آتش دوزخ چون سوخته دل از غم آن سوخته جانم من آرزویم کرببلا در شب قدر است بگذار خودم را به ضریحش برسانم 👤 محمد قاسمی ◾ @Ghatilolabarah