eitaa logo
یک دریا قطره‌
204 دنبال‌کننده
964 عکس
189 ویدیو
8 فایل
ان‌شاءالله در این‌ کانال، مطالب زیبایی از دیگران را خواهم گذاشت که دوست دارم از آن‌ها هم بهره و لَذّت ببرید. حاج‌آقا اسماعیل داستانی بِنیسی کانال سخنرانی‌هایم: @benisi. کانال دیگرم: @benisiha_ir. وبگاهم: benisiha.ir. صفحۀ شخصی‌ام: @dooste_ketaab.
مشاهده در ایتا
دانلود
2.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اثر هدیّه‌دادن اعمال مستحبّی به حضرت صاحب‌الزّمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشّریف. ـ در گفتار مرحوم حضرت آیت‌الله محمّدعلی ناصری (رضوان الله تعالی علیه) (علیه السّلام) 🔗 عضویّت کانال 🌷
یا صاحب‌الزّمان! آن که از شرم گُنَه باید کند غیبت، منم تو چرا جُرم گنهکاران عالَم می‌کَشی؟! (علیه السّلام)، 🔗 عضویّت کانال 🌷
از زبان منِ بعد از ظهور: باور نمی‌کردیم، مثل خواب و رؤیا بود لبخند او، لبخند او، آغاز دنیا بود اصلاً قیامت کرد با بانگ «اَنَا المهدی» جانی دوباره داد عالَم را، مسیحا بود سرتابه‌پای او، همه، نور محمّد بود سرتا به‌پای ما، همه، غرق تماشا بود مست سخن‌هایش شدیم، ازبس‌که شیرین بود دیوانۀ رویَش شدیم، ازبس‌که زیبا بود چشمان ما اندازۀ یک عمر، دلتنگش چشمان او اندازۀ دَه قرن، تنها بود در عصر غیبتْ غایبش خواندیم، صد اِفسوس! در جای‌جای زندگی با این که پیدا بود حتّی مسلمان‌بودن ما بوی شک می‌داد حتّی جماعت‌هایمان بی‌او فرادا بود از چشم کودک‌های غزّه، «اَلعَجَل» می‌ریخت در آه مادرهایشان امّید فردا بود از: فاطمه‌معصومه شریف. (علیه السّلام)، ، @ghatreghatre 🌷
💠در روایات است كسانی كه در زمان غیبت  علیه السلام بر ولایت اهلبیت بمیرند۱،ثواب هر یک از آن‌ها، ثواب هزار شهید از شهداء بدر و اُحد است. 🌺این منزلت كسانی است كه در عصر غیبت علیه ‌السلام بر ولایت اهلبیت‌علیهم السلام ثابت هستند! 🧮حساب در دستگاه ربوبیّت در نهایت دقت است: (وَكُلُّ شَيْءٍ عِنْدَهُ بِمِقْدَارٍ)۲ (وَالسَّمَاءَ رَفَعَهَا وَ وَضَعَ الْمِيزَانَ)۳ (وَنَضَعُ الْمَوَازِينَ الْقِسْطَ)۴ ❇️دستگاه ربوبی ادّق حساب‌ها را رعایت می‌كند. سرّ این قدر عظمت این است كه حفظ دین در آخر الزمان مشکلات و سختی ها دارد مشكلات یكی و دو تا هم نیست؛ برای خواص یک نوع مشكلات... برای عوام نوع دیگری از مشكلات است... برای زنان وجوانان هم مشكلاتی است... آن وقت در این زمان، با این شدائد، دین را نگه داشته‌اند. ✳️روایاتی كه در مورد است، محیّر العقول است. 🔰یک روایت این است كه در آخر الزمان، خطر به جایی می‌رسد كه صبح كسی از خانه بیرون می‌آید دارد. شب به خانه برمی‌گردد دین ندارد شدائد به اینجا می‌رسد! 📌۱. دعوات راوندی  ص۲۷۴«مَنْ مَاتَ عَلَى مُوَالاتِنَا فِي غَيْبَةِ قَائِمِنَا ...». ۲. و هر چيز را در نزد او مقدارى معين است. (الرعد۸) ۳. آسمان را برافراخت و ترازو را برنهاد. (الرحمن۷) ۴. و ترازوهاى داد را در روز رستاخيز می‌نهيم. (الانبیاء۴۷) 🎙آیت الله العظمی وحید خراسانی 🗓۲۵ مرداد ۱۳۸۷ ▫️ علیه السلام ✅ @Fatrmyeh_ValiAsr
در مقدّمۀ کتاب «خصائص‌الزّينبيّه» آمده است: مرحوم [حاج‌آقا] حاج محمّدرضا سقازاده که يکی از وعّاظ [= سخنرانان] توانمند بود، نقل می‌کند: «روزی به محضر يکی از علمای بزرگ و مجتهد، حاج ملّا علی همدانی، مشرّف گشتم و از او دربارۀ مَرقَد [= محلّ دفن] حضرت زينب ـ سلام الله علیها. ـ جويا شدم. در جوابم فرمود: "روزی مرحوم حضرت آيت‌الله العظمی آقاضياء عراقی که از محقّقين و مراجع تقليد بود، فرمودند: ‹شخصی شيعه‌مذهب از شيعيان قطيف عربستان، به قصد زيارت حضرت امام رضا ـ علیه السّلام. ـ عازم ايران می‌گردد. او در طول راه، پول خود را گم می‌کند، حيران و سرگردان می‌ماند و برای رفع مشکل، متوسّل به حضرت بقيّة‌الله، امام زمان، ـ علیه السّلام. ـ می‌گردد. در همان حال، سيّد[ی] نورانی را می‌بيند که به او مَبلغی مرحمت کرده و می‌گويد: «اين مبلغ، تو را به سامره [= شهر سامَرّا] می‌رساند. چون به آن شهر رسيدی، پيش وکيل ما، حاج ميرزا حسن شيرازی، می‌روی و به او می‌گویی: سيّد مهدی می‌گويد آن‌قدر پول از طرف من به تو بدهد که تو را به مشهد برساند و مشکل مالی‌ات را برطرف سازد. اگر او نشانه خواست، به او بگو: امسال در فصل تابستان، شما با حاج ملّا علی کنی تهرانی، در شام در حرم عمّه‌ام مشرّف بوديد. ... ازدحام جمعيّت باعث شده بود که حرم عمّه‌ام کثيف گردد و آشغال ريخته شود. شما عبا از دوش گرفته و با آن، حرم را جاروب [= جارو] کردی و حاج ملّا علی کنی نيز آن آشغال‌ها را بيرون می‌ريخت... و من در کنار شما بودم.» شيعۀ قطيفی می‌گويد: چون به سامرا رسيدم و به خدمت مرحوم شيرازی شرفياب شدم، جريان را به عرض او رساندم. بی‌اختيار، در حالی که اشک شوق می‌ريخت، دست در گردنم افکند و چشم‌هايم را بوسيد و تبريک گفت و مبالغی را برايم مرحمت کرد. چون به تهران آمدم، خدمت حاج‌آقای کنی رسيدم و آن جريان را برای او نيز تعريف نمودم. او تصديق کرد؛ ولی بسيار متأثّر گشت که ای کاش اين نمايندگی و افتخار، نصيب او می‌شد."» 📖 سيمای زينب کبری (علیها السّلام)، ص ۱۴۳؛ برگرفته از: یک کانال. : توسّل به آن حضرت، (علیهما السّلام): قبر آن حضرت و خدمت به ایشان، @ghatreghatre 🌷
2.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ظرف غِذای (عجّل الله تعالی فرجه الشّریف) ، ، (علیهم السّلام) @ghatreghatre 🌷
یوسُفِ ما ز تهیدستی خلق، آگاه است به چه امّید به بازار رَسانَد خود را؟ از:‌ صائب تبریزی. (علیه السّلام): @ghatreghatre 🌷
تنهاترین غریب آیت‌اللّه سیّد محمّدتقی موسوی: بِدان‏ كه غربت، دو معنى دارد: الف. دورى از خاندان و وطن و شهر و ديار؛ ب. كمىِ ياران و اَعوان. و امام زمان ـ عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف. ـ به هر دو معنى، غريب است؛ پس اى بندگان خدا! يارى‏اش نماييد. اى بندگان خدا! او را كمک كنيد. (علیه السّلام): به آن حضرت و نیز: آن حضرت، @ghatreghatre 🌷
بقیّۀ داستان: من سریع به کَنار حوض مدرسه آمدم و شروع به فریادزدن کردم. طلّاب با تعجّب به طرفم روان شدند و از علّت آن، سؤال می‌کردند که آیا دیوانه شده‌ای؟! گفتم: از دیوانه،‌ بدتر شده‌ام. دوباره سؤال کردند: «چه می‌گویی؟!» گفتم: خادم کجا رفت؟ گفتند: «کدام خادم؟» گفتم: خادم مدرسۀ ما؛ آن کسی که خود را وقف خدمت ما کرده بود. آن‌ها نگاهی به اطراف کردند و گفتند: «این‌جا نیست. شاید به مسجد یا بازار رفته باشد.» گفتم: نه؛ او الان به امام زمان ـ علیه السّلام. ـ ملحق شد و از این ساعت، جزو اصحاب مقرّب حضرت شد. طلّاب پرسیدند: «قصّه چیست؟!» من تمام ماجَرا را برای آن‌ها نقل کردم و همه، مبهوت شدند و دیگر بعد از آن روز، کسی آن خادم را ندید. مرحوم سیّد کسائی بعد از نقل قصّه، اضافه کرد که از این واقعه، ۴۰ سال می‌گذرد و من هیچ اثری از او ندیده‌ام. 📖 العین الحلوة، ص ۱۰۴ ـ ۱۰۷. (علیه السّلام): یاران آن حضرت، : @ghatreghatre 🌷
خورشید اگرچه هست در ابرْ نهان از نور وی است باز عالَمْ روشن (نهان: پنهان، مخفی.) اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا صاحِبَ الزَمان! (علیه السّلام) @ghatreghatre 🌷
بنده، این شعر را در دلم خطاب به حضرت صاحب‌الزّمان ـ سلام الله تعالی علیه. ـ خواندم: من از ندیدن تو ای بهار! می‌ترسم از این زمانۀ ناسازگار می‌ترسم درون قبر خَیالات دفن شد دل من پرنده‌ام من و از این حِصار می‌ترسم هوا غبار و، دل پاک من غبارآلود اسیر خاک شدم، از غبار می‌ترسم شبیه معدِن باروتِ وسوسه است دلم که بی‌قرارم و از انفجار می‌ترسم ... چقدر منتظر دیدنت بمانم من؟ چقدر گفتم از این انتظار می‌ترسم! طلوع کن، که از این شام تار، خسته شدم طلوع کن، که از این شام تار می‌ترسم از: زینب نجفی. (علیه السّلام)، ، ، @ghatreghatre 🌷