004-BaziBiMoghe-www.MaryamNashiba.Com_.mp3(1).mp3
2.29M
#قصه_صوتی
💠 بازی بیموقع
🔻موضوع: به موقع خوابیدن در شب
🎼 با صدای بانو مریم نشیبا
📚 عموکتابی | مربی تربیتی🌱
🧸@gheseh_gheseh
❤️ #سلام_امام_زمانم❤️
💚 #سلام_آقای_من💚
💝 #سلام_پدر_مهربانم💝
السلام علیک یا صاحب الزمان
سلام بچه های خوب😍
😍 خوبین بچه هاجونم؟🧒👧
صبحتون بخیر باشه فرشته ها🌼🌸🌺🌹
تعجیل درظهور و سلامتی مولامون حضرت امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه) سه تا صلوات و یه سوره توحید بخونین🌸🍃
اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیّکَ الفَـرَج🌼🍃
🧸@gheseh_gheseh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔶️کاردستی گربه🐱
احتیاج داریم به:
مقوا رنگی💛
ماژیک 🖍
قیچی ✂️
چسب
و ورقه های سفید و مشکی برای چشم🖤🤍👀
کاغذ رو با قیچی مربع ببرید و طبق فیلم پیش بريد و لذت ببرید 😻🌸
#کاردستی
🧸@gheseh_gheseh
هدایت شده از حاج ابوذر بیوکافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #نماوا
🔉 #واحد_تند | هستیمو از تو دارم
🎙 با نوای #حاج_ابوذر_بیوکافی
🔰 ایّام شهادت حضرت فاطمه (س)
📆 جمعه ۲۴ آذر ۱۴۰۲
🕌 آستان مقدس حضرت فاطمه اُخریٰ (س)
🏴 هیأت ثاراللّٰه (ع) رشت
♾ مشاهده و دریافت با کیفیتهای مخلتف
🎵 فایل صوتی قطعه
🖌 متن شعر
🏴 به مناسبت ایّام شهادت #حضرت_فاطمه_س
🇮🇷 کانالرسمیحاجابوذربیوکافی
▫️ AbozarBiukafi_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ایام فاطمیه
#تسلیت🖤
#فیلم_و_انیمیشن_کودکانه
#مادرانه
آجرکالله یا صاحبالزمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف
🧸@gheseh_gheseh
🔸️شعر بابای نینی
🌸نینی صدامو گوش کن
🌱من بابای تو هستم
🌸منم شبیه مامان
🌱کنار تو نشستم
🌸مراقبم همیشه
🌱مراقب دوتاتون
🌸شما برام عزیزید
🌱مامان جون و نینی جون
🌸باباها مثل یک کوه
🌱همیشه استوارن
🌸خدا خودت کمک کن
🌱باباها کم نیارن
🧸@gheseh_gheseh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🧚🏻♂️# کاردستی
کفشدوزک زیبا و آسون🐞
🧸@gheseh_gheseh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🧚🏻♂️ کاردستی مراحل رشد گیاهان 🌱
#آموزشی
🧸@gheseh_gheseh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🧚🏻♂️ کاردستی لک لک با مقوا🦩
#کاردستی
🧸@gheseh_gheseh
📚#معرفی_کتاب
🌟عنوان:جنقلی🌟
✍به قلم:غلامرضاحیدری ابهری
🖨ناشر:نشرجمال
👨👩👧👦رده سنی:کودک،نوجوان
📓📚📓📚📓📚📓📚📓📚
🔹اگر فرزند شما هم از جن ها میترسه حتما این پست را تا آخر دنبال کنید.
📓تا حالا شده فرزندتون از شما در مورد جن ها سوال کنه؟!
📚اصلا حتی ندونید که اسم جن رو از کجا یاد گرفته فقط میترسه و میگه جن دیدم.
▪️ کتاب «#جنقلی» که بر اساس آیات و روایات هم نوشته شده با این ترس نا به جای کودکان برای همیشه خداحافظی بشه.
👇بخشی از کتاب را با هم بخوانیم:👇
خوش تان می آید که بچه ها را بی خودی از ما بترسانید؟!
کیف می کنید پیش فرزندان تان از ما هیولا بسازید؟
ببخشید مگه شما بیمار هستید؟!
بیکارید که این کارها را می کنید؟!
من به عنوان یک جن مسلمان روز قیامت جلوی همه ی شما را خواهم گرفت
🧸@gheseh_gheseh
🔶️حدیث قرآنی راجع به کمک نکردن در کارهای بد!
حواسمون باشه کار بد نزد پروردگار بسیار ناپسند است😊🌸
#آیات_احادیث
🧸@gheseh_gheseh
🔸️شعر اتل متل اذان
🌸اتل متل پروانه
🌱نشسته روی شانه
🌸صدا میاد چه نازه
🌱میگه وقت نمازه
🌸به این صدای زیبا
🌱میگن اذان بچهها
🌸وقت نماز که میشه
🌱تعطیل کنیم کارها را
🌸بهتره اول وقت
🌱بخونیم ما نماز را
🌸نماز چه دلنشینه
🌱اول وقت شیرینه
#شعر
#نماز
🧸@gheseh_gheseh
.
لاکپشت کوچولو عصبانیست🐢
{اهداف قصه: تقویت کنترل خشم کودکان}
در یک جنگل سرسبز 🌳🌳🌳و زیبا یک لاکپشت کوچک🐢 زندگی میکرد. لاک سبزرنگ و زیبایش مثل یک دیوار محکم از او مراقبت میکرد. لاک پشت🐢 کوچولو در جنگل 🌳🌳🌳دوستان زیادی داشت وآنها هرروز در جنگل بازی میکردند.
روزی لاکپشت🐢 کوچولو با حلزون🐌 مشغول آببازی کنار دریاچه بودند. حلزون خیلی ذوقزده شده بود و با سطل به لاک پشت کوچولو آب پاشید. ناگهان لاکپشت کوچولو🐢 به شدت عصبانی شد و شروع کرد به جیغ و فریاد کردن سر حلزون🐌. حلزون که خیلی ترسیده بود، پا به فرار گذاشت. لاکپشت کوچولو🐢 دوست نداشت با یک سطل آب خیس شود و این او را عصبانی کرده بود. او هم حسابی جیغ و داد کرد.
روزی دیگر لاکپشت کوچولو🐢 با کرم سبز در جنگل مشغول توپبازی با گردوها بودند. کرم سبز 🐛ناگهان توپ را بلند پرتاپ کرد و توپ افتاد روی سر لاکپشت 🐢کوچولو. ناگهان لاکپشت کوچولو عصبانی شد و داد و فریاد راه انداخت. کرم سبز🐛 که خیلی ترسیده بود، فرار کرد و رفت زیر برگهای درختان پنهان شد.
تا اینکه یک روز که لاکپشت🐢 کوچولو که با پروانه روی چمنها بازی میکردند، پای لاک پشت کوچولو به یک سنگ کوچک گیر کرد و افتاد. لاک پشت 🐢کوچولو ناگهان شروع کرد به داد و فریاد کردن. اخم کرده بود و از شدت خشم،دندانهایش را به پروانه نشان میداد. پروانه🦋 خیلی ترسید و زود پرواز کرد و رفت روی گلهای بالای تپه.
همه دوستان لاکپشت کوچولو🐢 از او ترسیده بودند. چون او همیشه داد و فریاد میکرد و عصبانی بود. دیگر هیچکس نمیرفت تا با او بازی کند. چون همه دوست داشتند با کسی بازی کنند که مهربان باشد و عصبانی و بداخلاق نباشد.
لاکپشت کوچولو 🐢خیلی تنها شده بود. هیچکس با او بازی نمیکرد. او کنار برکه نشسته بود و به صورت خودش در آب برکه نگاه میکرد. ناگهان صدایی شنید. کرم سبز🐛 از درخت پایین آمد و گفت: لاکپشت کوچولو اینجا تنها نشستهای؟ چیزی شده؟
لاکپشت کوچولو🐢 گفت: هیچکس دیگر با من بازی نمیکند. میدانی کرمی جان، من خیلی زود عصبانی میشوم. نمیدانم چرا؟ نمیدانم باید چه کار کنم که کسی از من نترسد.
کرم سبز 🐛گفت: من یک فکری دارم. چطور است هر وقت که عصبانی میشوی یک کاری که دوست داری انجام دهی. مثلا روی کاغذ خطخطی کنی یا روی سنگهای برکه لیلی کنی. نظرت چیست؟
لاکپشت🐢 خیلی خوشحال شد و چند کار مورد علاقه خود را روی کاغذ نوشت. مثلا بالا رفتن از سنگهای بزرگ، فوت کردن شکوفهها و قاصدکها و یا مسابقه سنگ انداختن در دریاچه. لاکپشت🐢 کوچولو به کرم سبز🐛 گفت، کرمی جان از این به بعد لطفا هر زمان من عصبانی شدم، یادم بنداز که یکی از این کارها را انجام دهم.
کرم سبز 🐛هم قبول کرد. یک روز دوباره آنها رفتند تا دوباره با هم بازی کنند. همینطور که بازی میکردند، ناگهان یک باد شدید شروع به وزیدن کرد و قاصدکهای آنها را با خود برد. لاکپشت🐢 دوباره عصبانی شد و تا خواست داد و فریاد کند، کرم سبز🐛 گفت: آهای لاکپشت 🐢کوچولو بیا با هم مسابقه سنگ انداختن در برکه بدهیم. لاکپشت کوچولو یکدفعه یادش افتاد حالا که عصبانی شده، وقت این شده که یکی از کارهای مورد علاقه خودش را انجام دهد. او عصبانیت خود را فراموش کرد و با کرم سبز 🐛شروع کرد به مسابقه دادن. هر کدام چندین سنگ بزرگ و کوچک به آب برکه انداختند و کلی خندیدند و خوشحال شدند.
لاکپشت🐢 کوچولو اینبار به جای جیغ و داد کردن، یک کار جدید کرده بود که خیلی بهتر بود. او از کرم سبز🐛 تشکر کرد که این راه را به او یاد داده است.
#قصه_متنی
🧸@gheseh_gheseh