eitaa logo
قصه ها و سرگرمیهای کودکان
45.7هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
2.5هزار ویدیو
33 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
خلاقیت با نی 🧸@gheseh_gheseh
24.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 انیمیشن اینورِ آب🇮🇷 👦🏻سامان پسر باهوشیه که یکمی هم بازیگوشه و این باعث می شه دردسرهایی برای خودش و پدر و مادرش و بعضی از اطرافیانش پیش بیاد.🤦🏻‍♀ ☂بخش سوم ✨این انیمیشن برای پرورش خلاقیت کودک،عالیه💫 ▣⃢🌱📿 🧸@gheseh_gheseh
قصه ی خرگوش سیاه و سفید 📍یکی بود یکی نبود، خرگوش سفید به خرگوش سیاه گفت: «بیا بریم گردش». خرگوش سیاه گفت: «کجا بریم؟» ▪️🐰 📍خرگوش سفید گفت: «توی جنگل». خرگوش سیاه گفت: «باشه، بریم گردش کنیم، بازی کنیم. دل‌هامونو راضی کنیم». 🐰▫️ 📍 راه افتادند و رفتند تا به جنگل رسیدند. یک درخت نارنج دیدند. سنجاب کوچولویی روی آن نشسته بود. سنجاب کوچولو آن‎ها را دید و صدا زد: «خرگوش سفید، خرگوش سیاه سلام، نارنج دوست دارید؟» خرگوش‌ها جواب دادند: «سلام، بله دوست داریم». سنجاب کوچولو یک نارنج چید و به طرف آن‌ها انداخت و گفت: «بگیرید که اومد». ▪️🐰 📍خرگوش سفید پرید و نارنج را گرفت و به خرگوش سیاه داد. آن‌ها با هم گفتند: «دستت درد نکنه، سنجاب مهربون!» خرگوش سیاه نارنج را پاره کرد؛ یک قاچ به خرگوش سفید داد و یک قاچ هم در دهان خودش گذاشت. 🐰▫️ 📍خرگوش سفید نارنج را خورد و گفت: «وای چه ترشه!» سنجاب داد زد: «بخور تا شکمت پُرشه!» خرگوش‌ها خندیدند. از سنجاب خداحافظی کردند و رفتند تا به یک بوته‌ی لوبیا رسیدند. خرگوش سیاه گفت: «وای! لوبیا!» ▪️🐰 📍خرگوش سفید گفت: «فردا زود بیا.» خرگوش سیاه خندید و دوید. خرگوش سفید هم دنبالش دوید. آنها دویدند و دویدند تا به درختی رسیدند که روی شاخه‌های آن چند تا طوطی نشسته بود. خرگوش سفید گفت: «وای چقدر طوطی!» خرگوش سیاه گفت: «بپر تو قوطی!» 🐰▫️ 📍خرگوش سفید گفت: «چی گفتی؟» خرگوش سیاه گفت: «یه وقت نیفتی!» و دوید. خرگوش سفید دنبالش دوید ▪️🐰 📍آن‌ها دویدند و رفتند تا به یک روباه رسیدند. ترسیدند و زیر بوته‌ها پنهان شدند. روباه، دنبال غذا بود. بو کشید و بو کشید تا به بوته‌ها رسید. داد زد: «آهای خرگوش‌ها، می‌دونم اون جایید. بیایید بیرون!» 🐰▫️ 📍خرگوش‌ها از جایشان تکان نخوردند. روباه دستش را جلو آورد تا آن‌ها را بیرون بکشد. خرگوش‌ها یواشکی خودشان را عقب کشیدند. از زیر بوته‌ها بیرون آمدند و پا به فرار گذاشتند. ▪️🐰 📍روباه دنبالشان دوید. خرگوش‌ها بدو روباه بدو. روباه پشت سر و خرگوش‌ها جلو. خرگوش‌ها به لانه‌شان رسیدند. داخل لانه پریدند و قایم شدند. روباه ناامید برگشت و رفت تا شکار تازه‌ای پیدا کند. 🐰▫️ 📍خرگوش سفید رو به خرگوش سیاه کرد و گفت: «روباهِ بلا!» خرگوش سیاه گفت: «هم کلک بود و هم ناقلا!» خرگوش سفید گفت: «روباه بلا، کلک بود و ناقلا، دشمن خرگوشا، نذاشت راحت گردش کنیم». خرگوش سیاه گفت: «اون یکی بود ما دو تا». خرگوش سفید گفت: «دمت کوتاه» خرگوش سیاه گفت: «چی گفتی؟ دُمب کی کوتاه؟» ▪️🐰 📍خرگوش سفید گفت: «دُمب تو». خرگوش سیاه نگاهی به دم خودش کرد، نگاهی هم به دم خرگوش سفید انداخت و با خنده گفت: «دم‌های هردوتامون کوتاهه. فقط مال تو سفیده مال من سیاه». 🐰▫️ 📍خرگوش سفید گفت: «دم من مثل ماه، دم تو مثل شب سیاه». خرگوش سیاه گفت: «وای! امروز چه روز شادی بود». خرگوش سفید گفت: «پر از ماجرا بود!» خرگوش سیاه گفت: «من که خسته شدم». خرگوش سفید گفت: «من هم چشم‌هایم بسته شدند». ▪️🐰 📍هردو با لبخندی به خواب رفتند و خواب‌های خرگوشی دیدند 💕💕پدرو مادر گل؛ کودکان قصه ی آخر شب رو با صدای شما بیشتر دوس دارن، 🧸@gheseh_gheseh
هدایت شده از حاج ابوذر بیوکافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 🔉 | مادر داره خونه رو جارو میزنه 🎙 با نوای مشاهده و دریافت با کیفیت‌های مخلتف 🎵 فایل صوتی قطعه 🖌 متن شعر 🔰 شب شهادت حضرت فاطمه (س) 📆 شنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۲ 🕌 آستان مقدس حضرت فاطمه اُخریٰ (س) 🏴 هیأت ثاراللّٰه (ع) رشت ✨ 🇮🇷 کانال‌رسمی‌حاج‌ابوذربیوکافی ▫️ AbozarBiukafi_ir
جنگل امن - @mer30tv.mp3
3.9M
🌛قصه شب🌜 یه قصه شیرین😍 برای شب زیبای شما🌺🌱 🧸@gheseh_gheseh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔶️مجموعه ۹جلدی خانواده پا گنده ها 🐘 7⃣📕 پاگنده‌ها در یک شب آرام ✨ °•°•°•🌸°•°•°• ✍️نویسنده:جیل مورفی مترجم:مصطفی رحماندوست 🖨انتشارات:پنجره @ آدرس سایت: https://www.iranketab.ir 🧸@gheseh_gheseh
📚 📚 🌟عنوان:کمی دیرتر 🌟 ✍به قلم:سیدمهدی شجاعی 🖨ناشر:نیستان 👨‍👩‍👧‍👦رده سنی:نوجوان بزرگسال 🔖🔰🔖🔰🔖🔰🔖🔰🔖🔰 ✨رمانی عمیق و تکان دهنده در مفهوم انتظار با شروعی جذاب و تامل برانگیز✨ 🔰شجاعی می خواهد در این این اثر با دیدگاهی متفاوت به فضای منتظر جامعه امروزی بپردازد. 🔖 وی سعی کرده رمان را با اتفاقی خاص و عجیب آغاز کند تا از همان ابتدا ذهن خواننده درگیر شود و تا پایان رمان همراه نویسنده باشد. 🔰 ایده کلی رمان بر این اساس استوار است که جامعه امروزی علی رغم ظاهرش که نشان می دهد خواهان ظهور حضرت مهدی (عج) است اما در باطن اینگونه نیست، در باطن کسانی که فریاد آقا بیا آقا بیا سر می دهند زمزمه ای می گوید آقا نیا ما هنوز کلی کار داریم. چنانکه در ابتدای داستان می بینیم در جشن نیمه شعبان در مراسمی که همه یک صدا فریاد می زنند آقا بیا جوانی در سوی دیگر می گوید آقا نیا... گویی این جوان از صدای نهفته درون جامعه است صدایی که باید شنیده شود. 🧸@gheseh_gheseh
🔸️شعر آشتی 🌸از دست داداشم 🌱دلخور شدم زیرا 🌸او پاره کرده امروز 🌱نقاشی من را 🌸اما به جای قهر 🌱آرام گفتم من 🌸داداش جان، کارت 🌱جالب نبود اصلا 🌸نه غرغر و گریه 🌱نه نق نق و دعوا 🌸ما آشتی کردیم 🌱با خنده‌ای زیبا ـ 🧸@gheseh_gheseh
⭕️ایده ی نقاشی با اعداد فارسی 🧸@gheseh_gheseh
🧩چند اختلاف در دو تصویر وجود دارد؟! 🧸@gheseh_gheseh
❤️ ❤️ 💚 💚 💝 💝 السلام علیک یا صاحب الزمان سلام بچه ها جونم💛💜 چطوریییین؟!😘😊 صبحتون بخیر بچه های گلم🐣🐳 تعجیل درظهور و سلامتی مولامون حضرت امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه) سه تا سوره توحیدبخونین🌸🍃 اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیّکَ الفَـرَج🌼🍃 🧸@gheseh_gheseh
✔️➿ایده استفاده از مواد بازیافتی (چنگال یکبار مصرف )🌷 🧸@gheseh_gheseh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔶کاردستی کرم متحرک بسازیم🐛🥺 °•°•🌸°•°•° احتياج داریم به: 1چسب 2قیچی ✂️ 3کاغذ رنگی سبز🟩 4دستمال کاغذی 5.مداد 6ماژیک 🖍 🧸@gheseh_gheseh
🔶نقاشی پاندای شکمو🐼🎋 🧸@gheseh_gheseh
ایده نقاشی پاییزی🍂✨️ 🧸@gheseh_gheseh
هدایت شده از  جواد برزگر🌹
Zahra Jan - Barzegar - FX.mp3
9.65M
﷽ 🎧 نماهنگ | 🎙 بانوای: 📝 شاعر: وحید محمدی 🎞 آهنگ‌سازی و تنظیم: محمد جواد علی‌مردانی 🏴 ویژه ایام سلام‌الله‌علیها 📌 تولید شده در "مجموعه رسانه‌ای کانال جواد برزگر [ @abaraat ]
شعر در مورد قرآن خوندن از زبان حضرت فاطمه سلام الله علیها ـ 🧸@gheseh_gheseh
🐔 🐔 🐝 🐝 🎼شلمرود يك ده با صفا بود همه چيزاش بجا بود. اينور ده باغستون اونور ده باغستون. ميون ده حموم بود همه چي به ده تموم بود. يه گربه سياه داشت. يه مرغ🐔 پا كوتاه داشت. يه خر 🐴داشت. يه بز🐐 داشت. يه گاو🐄 داشت. يه غاز 🦆داشت. يه اشتر دراز داشت. يك خروس قشنگ داشت. پرهاي رنگارنگ داشت. خروس نگو يك ساعت يك ساعت با دقت زمستون و تابستون صبح سحر خروسخون پر می زد از تو لونه رو پشت بوم خونه قوقولی قوقو بیدار شین مشغول کار و بار شین گاوه 🐄می گفت : “ما” باز که تویی وا! بزیه می گفت: “بع” بذار بخوابیم، نع! سگه 🐶می گفت: “عو عو” مردم آزار هو هو! مرغه می گفت: قدقدقدا شلوغ نکن تو رو به خدا! الاغه 🐺می گفت: “عرُ عرُ عر”، امان از این بوق سحر! اما بازم خروسه می گفت: قوقولی قوقو صبح داره میاد به همه بگو. بالاخره یه روز صبح حیوونا شاد و خندون جمع شدند تو میدون یک جلسه گرفتند تو اون جلسه گفتند: این خروسه چه لوسه، بدون عذر و بونه کله ی سحر میخونه. از اینجا بیرونش کنیم ویلون و سیلونش کنیم. خروسه شنید به مرغه گفت: قوقولی قوقو مرغ پاکوتاه یه کاری بکن یه چیزی بگو. آقا بزه گفت: “بعُ بعُ بع” ما تورو می خوایم؟ نعُ نعُ نع. آقا سگه گفت: “عو عو عو” آقا خروسه از اینجا برو. خروسه با چشم گریون از توی ده رفت بیرون. صبح روز بعد در تمام ده هیچ کس نبود که صبح زود 🌞سرو صدایی به پا کنه حیوونا رو صدا کنه. آفتاب اومد تو آسمون حیوونا خمیازه کشون از لونه اومدند بیرون مرغه می گفت: من خواب بودم تو لونه تموم شد آب و دونه گاوه می گفت: امروز که خوابم برده سبزه ها رو کی خورده؟ غازه می گفت: دنیا رو آب برده غازها🦆 رو خواب برده. گربه هه می گفت: گوشت قلمبه پس کو؟ چربی و دنبه پس کو؟ الاغه می گفت: دهی که خروس🐔 نداره اصلا نمیشه فهمید کی خوابه کی بیداره؟ صبح سحر خروسه🐔 باید بخونه تا هیچکس خواب نمونه. حیوونا دسته جمعی رفتند پیش خروسه: خروسه به خونت برگرد. خروسه به خونت برگرد. خروسه جوابشون داد: من با شما قهر کردم بهتره برنگردم. حیوونا گفتند :باشه برنگرد. ما همه خوش زبونیم بهتر از تو می خونیم. صبح روز بعد آقا سگه🐶 گفت: واقُ واقُ واق بیدار شین مشغول کارو بار شین حیوونا گفتند: آی آقا سگه واقُ واق نکن بیکاری مگه؟ الاغه گفت:🐺 عرُعرُعر بیدار شین مشغول کارو بار شین. حیوونا گفتند: عرُعر نکن صداتو ببر ما رو کر نکن. گربه هه گفت: میو میو 🐱بیدار شین مشغول کارو بار شین. حیوونا گفتند: صداشو ببین ونگُ ونگ نکن یه گوشه بشین. آقا بزه 🐐گفت: بعُ بعُ بع بیدار شین مشغول کارو بار شین. حیوونا گفتند: وای چه بد صدا! بعُ بع نکن زیر گوش ما. مدتی گذشت شلمرود، ساکت و بی صفا شد تنبلی ها حساب نداشت کارها حساب کتاب نداشت. آقا سگه🐶 گفت: ده بی خروس که ده نیست حیوونا گفتند: صحیح است. آقا بزه گفت: خروسه چرا قهر کرده؟ یه کاری کنیم برگرده. با همدیگه راه افتادند رفتند پیش خروسه. گفتند: آقا خروسه🐔، بدون عذر و بونه برگرد بیا به خونه. صبح روز بعد قبل از طلوع آفتاب🌞 خروسه بیدار شد از خواب به ساعتش نگاه کرد حیوونا رو صدا کرد قوقولی قوقو 🐔بیدار شین مشغول کار و بار شین صبح اومده 🌞دوباره پاشین که وقت کاره حیوونا شاد و خندون همه دویدند تو میدون. 🧸@gheseh_gheseh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا