eitaa logo
‌قصه‌های خاله دینا
2.4هزار دنبال‌کننده
23 عکس
0 ویدیو
0 فایل
--❁ـ﷽ـ❁-- 🌛هر شب به اميد خدا حوالی ساعت هشت در خدمت بچه‌های عزیزم خواهم بود♡ ‌‌‌ 🎙قصه‌گو:‌ @Dina_5665 Join : https://eitaa.com/joinchat/3138192024Cdb33f8839c ‌ قصه‌های خاله دینا در روبیکا 👇 https://rubika.ir/ghesehaye_khalehdina
مشاهده در ایتا
دانلود
قصّه‌هایی از زندگی امام جواد(ع)، تصویری از بهار_۲۰۲۵_۰۱_۰۹_۲۲_۰۹_۳۲_۲۳۳.mp3
3.69M
--❁ـ﷽ـ❁-- قسمت اول: تصویری از بهار🌱 📚کتاب: مجموعه قصّه‌های شیرین از زندگی معصومین (علیهم‌السلام) ✍️نویسنده: مسلم ناصری انتشارات آستان قدس رضوی 🎙|| @ghesehaye_khalehdina
قصّه‌هایی از زندگی امام جواد(ع)، چرا فرار نکردی؟_۲۰۲۵_۰۱_۰۹_۲۲_۱۵_۲۲_۷۸۰.mp3
9.37M
--❁ـ﷽ـ❁-- قسمت دوم: چرا فرار نکردی؟ 📚کتاب: مجموعه قصّه‌های شیرین از زندگی معصومین (علیهم‌السلام) ✍️نویسنده: مسلم ناصری انتشارات آستان قدس رضوی 🎙|| @ghesehaye_khalehdina
سینا خجالتی_۲۰۲۵_۰۱_۱۱_۱۴_۰۸_۲۴_۲۴۵.mp3
9.53M
--❁ـ﷽ـ❁-- 👦🏻 سینا خجالتی 🎯 هدف: خجالتی نباشیم تا دیگران از این اخلاقمون سوءاستفاده نکنن. 🎙|| @ghesehaye_khalehdina
👦🏻 سینا خجالتی یکی بود یکی نبود غیر از خدای مهربون هیچ کس نبود. توی یه شهر قشنگ یه پسر کوچولویی بود به اسم سینا. سینا کوچولو فقط ۸ سالش بود و همراه مامان و بابا و خواهر بزرگش  زندگی می کرد. سینا کوچولو پسر خوب و مهربونی بود و به همه کمک می کرد . مامان و بابا و سنا، خواهر سینا، از سینا راضی بودن .اما سینا از خودش راضی نبود آخه سینا خیلی خجالتی بود. به خاطر همین اگه کسی ازش می خواست کاری براش انجام بده اما سینا دلش نمی خواست که اون کار رو انجام بده، خجالت می کشید، نه بگه سینا توی مدرسه و کلاس، به پسری معروف شده بود که هر کاری بهش بگی، نه نمیگه. بعضی وقتا هم بچه های کلاس از رفتار سینا سوءاستفاده می کردن و هر درس و مشقی که داشتن رو به سینا می سپردن. سینا از این رفتارش ناراحت و ناراضی بود و دلش می خواست این رفتارشو تغییر بده. یه روز یه اتفاق عجیبی افتاد. اتفاقی که باعث خوشحالی سینا شد و رفتارش تغییر کرد. اون روز سینا از مدرسه برمی گشت که یهو یه پیرمرد جلوشو گرفت و گفت: به من فقیر کمک کن،من فقیرم. سینا دست کرد توی جیب شلوارش و داشت یه اسکناس پانصد تومانی بیرون می آورد که یهو چشمش خورد به جیب شلوار پیرمرد. گوشه ای از چک پول های صد هزار تومانی از جیب شلوار پیرمرد پیدا بود سینا اسکناس پانصد تومانی خودشو رو برگردوند توی جیب شلوار خودشو و از کنار پیرمرد می خواست عبور کنه که پیرمرد عصبانی شد و آستین سینا رو کشید و گفت: هووی ..کجا؟ می خواستی پول دربیاری و به من کمک کنی؟ پس چی شد؟ سینا برای اینکه دوست نداشت با پیرمرد بحث کنه، گفت: هیچی، ببخشید. بعد آستین‌شو از دست پیرمرد کشید و رفت. وقتی سینا به خونه رسید، مدام به اون پیرمرد فکر می کرد. پیش خودش گفت: پیرمرد اون همه چک پول داره و اون وقت گدایی می کنه! باید یه کاری بکنم. آره یه کاری بکنم که دیگه اون پیرمرد از محله مون بره و دیگه جلوی مردمو نگیره و گدایی نکنه گوشی تلفن رو برداشت و شماره شهرداری محله شونو گرفت. یه آقای مهربون پشت خط تلفن با سینا صحبت کرد و آدرس پیرمرد رو از سینا گرفت. فردای آن روز، توی کلاس، بچه ها پچ پچ می کردن و می گفتن: چرا سینا اینجوری شده؟ چرا امروز هر کی پیشش میره و می خواد کاری براش انجام بده، نه میگه؟ اصلا از دیروز تا حالا چه اتفاقی افتاده؟ سینا پچ پچ ها رو شنید. زنگ تفریح که شد، گفت: بچه ها ! یه دقیقه صبر کنید ! یه دقیقه توی حیاط نرید ! می خوام یه ! چیزی بگم. بچه ها غر غر کردن و بعضی ها هم گفتن زود باش سینا گشنمونه. میخواییم خوراکی هامونو بخوریم زودباش. سینا گلوشو صاف کرد و گفت: ببینید بچه‌ ها ! از این به بعد من دیگه کارهاتونو انجام نمیدم. هرکسی مسئول کارهای خودشه. از این به بعد اگه تحقیق، آقا معلم میگه و بلد نیستید بنویسید، خب برید از توی اینترنت سرچ کنید و بنویسید . بعدشم اگه درس نخوندید و پای تخته می رید به جای اینکه به من هی اشاره می کنید که جواب سوال رو برسونم، به آقا معلم بگید که درس نخوندید . من دوست شما هستم و باهم دوست می مونیم ولی کارهای خودتونو ، خودتون انجام بدین . بچه های کلاس هاج و واج به سینا نگاه می کردن و با تعجب از کلاس بیرون رفتن اما سینا خیلی خوشحال بود. چون تونسته بود برای اولین بار جلوی بچه های کلاس، واضح صحبت کنه و خجالت نکشه. خوشحالی سینا موقع برگشتن از مدرسه به خونه بیشتر شد چون دیگه پیرمرد به ظاهر فقیر رو توی محله شون ندید. 📚|| @ghesehaye_khalehdina
قصّه‌هایی از زندگی امام جواد(ع)، همان کیسه‌ی سکه_۲۰۲۵_۰۱_۱۲_۱۲_۲۵_۵۹_۲۷۹.mp3
10.73M
--❁ـ﷽ـ❁-- قسمت سوم: همان کیسه‌ی سکّه💰 📚کتاب: مجموعه قصّه‌های شیرین از زندگی معصومین (علیهم‌السلام) ✍️نویسنده: مسلم ناصری انتشارات آستان قدس رضوی 🎙|| @ghesehaye_khalehdina
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دل هر چه نظر به وسعت عالم تافت جز نور تو در عرصه ی آفاق نیافت هنگام نهادن قدم بر سر خاک دیوار حرم به احترام تو شکافت🌱 🌸✨میلاد مظهر علم و عزت و عدالت و سخاوت و شجاعت، اسد الله الغالب، علی بن ابیطالب، مبارک باد✨🌸 @ghesehaye_khalehdina
امام علی (ع)، پدر یتیمان_۲۰۲۵_۰۱_۱۳_۱۵_۱۵_۵۷_۴۶۱.mp3
3.75M
--❁ـ﷽ـ❁-- 💚 امام علی (ع)، پدر یتیمان✨ 🎯 هدف: آشنایی با امام علی (ع) 🎙|| @ghesehaye_khalehdina
قصّه‌هایی از زندگی امام جواد(ع)، سوغاتی_۲۰۲۵_۰۱_۱۳_۱۴_۲۶_۵۲_۶۸۲.mp3
8.98M
--❁ـ﷽ـ❁-- قسمت چهارم: سوغاتی🎁 📚کتاب: مجموعه قصّه‌های شیرین از زندگی معصومین (علیهم‌السلام) ✍️نویسنده: مسلم ناصری انتشارات آستان قدس رضوی 🎙|| @ghesehaye_khalehdina
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖤🕯 فرارسیدن سالروز رحلت جانگداز صدیقه صغری، محبوب آل عبا، زینت علی مرتضی (علیه السلام)، غمخوار حسن مجتبی (علیه السلام)، رهرو راه سیدالشهدا و خواهر گرامی قمر بنی هاشم، علمدار کربلا، بر عاشقان راه حق و حقیقت و دوستداران آل محمد (صلی الله علیه وآله) تسلیت باد🕯🖤 🥀 @ghesehaye_khalehdina
قصّه‌هایی از زندگی امام جواد(ع)، تشنه‌ای در بیابان_۲۰۲۵_۰۱_۱۵_۱۹_۱۹_۴۰_۶۲۸.mp3
10.06M
--❁ـ﷽ـ❁-- قسمت پنجم: تشنه‌ای در بیابان🏜 📚کتاب: مجموعه قصّه‌های شیرین از زندگی معصومین (علیهم‌السلام) ✍️نویسنده: مسلم ناصری انتشارات آستان قدس رضوی 🎙|| @ghesehaye_khalehdina