#درنگ
#قصه_متن
@Ghesehaye_koodakaneh
روزی امام حسن(ع) و امام حسین(ع) که هر دو کودک بودند، برای نماز خواندن به مسجد رفتند. پیرمردی در حال وضوگرفتن بود. امام حسین(ع) در حرکات پیرمرد دقت کردند و دیدند، درست وضو نمی گیرد. امام حسین(ع) بدون این که پیرمرد متوجه شود، ماجرا را برای برادرشان امام حسن(ع) تعریف نمودند و در گوش برادر گفتند: «چگونه به این پیرمرد بگوییم وضویش اشتباه است؟» امام حسن(ع) کمی فکر کردند و پاسخ دادند: «باید طوری به او بگوییم که ناراحت نشود».
آن دو نزد پیرمرد رفتند و گفتند: «پدرجان سلام! ما با هم برادریم، هرکدام فکر می کنیم دیگری وضوی نادرست می گیرد. اگر زحمتی نیست میان ما داوری کنید تا بفهمیم وضوی کداممان درست است.» پیرمرد پذیرفت.
اول امام حسین(ع) که کوچک تر بود وضو گرفتند، پیرمرد متوجه شد وضوی او درست است و به اشتباه خودش در وضوگرفتن آگاه شد، اما تصمیم گرفت تا ببیند برادر بزرگ تر چه می کند. امام حسن(ع) هم وضو گرفتند، وضوی ایشان هم بدون اشتباه بود. پیرمرد فهمید آن دو کودک درست وضو می گیرند. پس به آن ها گفت: «وضوی هر دوی شما صحیح است. من وضوی اشتباه می گرفتم».
دو برادر، از پیرمرد، تشکر و خداحافظی کردند و رفتند و پیرمرد، گفت: «به به عجب کودکان با ادبی... آن ها احترام مرا نگه داشتند و کاری کردند که من خودم به اشتباهم پی ببرم، بدون این که آن ها به من چیزی بگویند.»
🍃🌸🍃🌸🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
#درنگ
🔻⭐️امام صادق عليه السلام:
🔻🌙حضرت موسى بن عمران (ع)عرض كرد: پروردگارا! كدام يك از كارها نزد تو برتر است؟
🔻☀️خدا به او فرمود: دوست داشتن كودكان، زيرا سرشت آنان بر يگانگى من استوار است و من هرگاه آنان را مى ميرانم، به مِهر خويش، در بهشت خود مى برم.
⭕️كپی و ارسال مطالب فقط به صورت فوروارد مجاز است
_ _ _ _ _ _ _ _ _ _
✅ اولین كانال تخصصی قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
لطفا مارا به دوستان خود معرفی نمایید👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
#درنگ
💞پيامبرخدا صلي الله عليه و آله: مِهر خداوندى از آنِ كسى باد كه فرزند خود را در نيكو شدنش يارى دهد.
💞روايتگر حديث مى گويد: عرض كردم: چگونه مى تواند او را در نيكو شدنش يارى دهد؟
💞حضرت فرمودند: كارى را كه به آسانى انجام داده است از وى بپذيرد؛ از كارى كه انجام دادن آن برايش سخت است درگذرد؛ او را به كارى بيش از توانش وا ندارد؛ و وى را نادان نپندارد.
⭕️كپی و ارسال مطالب فقط به صورت فوروارد مجاز است
_ _ _ _ _ _ _ _ _ _
✅ اولین كانال تخصصی قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
لطفا مارا به دوستان خود معرفی نمایید👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
❤👼👼👼❤
#درنگ
وقتی عکسهای نوزادی فرزندم را میبینم، چقدر ذوق میکنم. خدای من؛ او در شش ماهگی چقدر ناز و تپلی بوده، خنده های بدون دندانش چقدر دوست داشتنی اند. ولی چرا آن زمان، من اینها را ندیدم؟
یادم هست هر روز دعا میکردم که زودتر راه بیفتد، پس چرا وقتی این اتفاق افتاد آنقدرها هم خوشحال نشدم؟
آهان، یادم آمد...
آنموقع همه فکر وخیالم این بود کی میشود زبان باز کند و برایم حرف بزند. الان وقتی صدای ضبط شده اش را گوش میکنم چقدر میخندم، یعنی این کودکی که کلمات را برعکس و بامزه ادا میکرده فرزند من بوده؟! پس من چقدر زود به آرزویم رسیدم؛ آرزوی صاف و صریح حرف زدنش!.
یادم می آید در چهارسالگی، روزی چند بار لباسهای مختلفش را می آورد و از من میخواست آنها را برایش بپوشم، و من چقدر از این کار عصبی میشدم، چقدر غر میزدم به جانش. ولی چرا الان که عکسهایش را میبینم با آن لباسها اینقدر با مزه است؟!
خدایا!!!!! من آن زمان کجا بودم؟ چرا لذت آن لحظات یادم نیست؟
وااااااای خدای من؛ نکند روزی بیاید که با دیدن عکسهای شش سالگی اش حسرت بخورم......
نه....دیگر نمیگذارم این اتفاق بیفتد، دیگر از لحظه لحظه زندگی با فرزندم لذت خواهم برد، دیگر به خاطر کارهای بچه گانه اش اعصابم را درگیر نمیکنم، دیگر به او سخت نخواهم گرفت که باید غذایت را تمام بخوری، دیگر در مهمانی ها از او نمیخوام مثل مجسمه یک گوشه بنشیند، دیگر او را بخاطر آب بازی و خیس کردن لباسهایش تنبیه نخواهم کرد.
میخواهم منم دوست شش سالگی اش باشم. میخواهم خودم هم پا به پایش بچگی کنم. با زبان بچه گانه ام چیزهایی که لازم است را برایش بگویم.👨👩👧👦
⭕️كپی و ارسال مطالب فقط به صورت فوروارد مجاز است
_ _ _ _ _ _ _ _ _ _
✅ اولین كانال تخصصی قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
لطفا در گروه ها مارا به دوستان خود معرفی نمایید👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
#درنگ
🎯 كودكان، لجبازى را از بزرگترها و یا همسالان خود مى آموزند.
🎯 شخصى كه با همسرخود لجبازى مى كند، نبايد از فرزندش گله مند باشد!
👉 @Ghesehaye_koodakaneh
#درنگ
به فرزندتان براي تلاش هايش پاداش دهيد و نه برای نتيجه تلاش هايش
اينگونه، شما از كودكي او را "تلاش گرا" تربيت می كنيد و نه "نتيجه گرا"
@Ghesehaye_koodakaneh
#درنگ
🌼امام صادق (ع):
🍃سه چيز براى فرزند بر عهده پدر است:
🎯مادر خوب براى او برگزيدن،
🎯نام نيك بر او نهادن،
🎯تلاش فراوان در تربيت او نمودن!
🌼🍃🌸🌼🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
#درنگ
هنگامی که نخستین نوزادان هفت قلوی دنیا در سال 1997 چشم به جهان گشودند، پزشکان نگران بودند که این نوزادان تا چند روز زنده نخواهند ماند!
اما واقعیت این است که آن ها با خوشنودی تا به امروز زندگی کرده اند. نوزدهم نوامبر، آن ها هجدهمین سال تولد خود را جشن گرفتند .
@Ghesehaye_koodakaneh
عکسها از بارداری تا هجده سالگی👇👇👇
#درنگ
💎اگر به جای گفتن "دیوار موش دارد و موش گوش دارد"، بگوییم "عالم محضر خداست"، نسلی از ما متولد خواهد شد که به جای مراقبت مردم، "مراقبت خدا" را در نظر دارد!
🍃🍃🌸🍃🌸🍃🍃
کانال قصه های تربیتی کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
#درنگ
🕰جای خالی این بازی ها در میان کودکان!
http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
#درنگ
💎یاد روزهای قشنگ کودکی بخیر
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
#درنگ
🌻حضرت محمد(ص):
🌹فرزندانتان را در رحم مادرانشان تربیت کنید.
🌹پرسیده شد:چگونه؟
🌹فرمود: با خوراندن غذای حلال(به مادرش)
🌼🍃🌸🌼🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
لینک کانال جهت ارسال و دعوت👇
http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
#درنگ
🌺حضرت محمد(ص):
🌺فرزندان خود را گرامی بدارید و خوب تربیتشان کنید تا گناهان شما آمرزیده شود.
📚مکارم الاخلاق، ص 222
@Ghesehaye_koodakaneh
#داستان_کوتاه
🍃داستان آموزنده برای والدین
#پیرزن_و_کوزه
یک پیرزن دو کوزه آب داشت که آنها را بر تیرکی چوبی آویزان و بر دوش خود حمل می کرد، یکی از کوزه ها ترک داشت و مقداری از آب آن به زمین می ریخت در صورتیکه دیگری سالم بود و آب آن کامل به مقصد می رسید.
به مدت طولانی هر روز این کار تکرار می شد و پیرزن هر روز یک کوزه و نیم آب به خانه می برد ولی کوزه شکسته از مشکلی که داشت بسیار شرمگین بود که فقط می توانست نیمی از وظیفه اش را انجام دهد پس از دوسال سرانجام کوزه شکسته به ستوه آمد و از طریق چشمه با پیرزن سخن گفت، پیرزن لبخندی زد و گفت: هیچ توجه کرده ای که گل های زیبای این جاده در سمت تو روییده اند و نه در سمت کوزه سالم؟ اگر تو اینگونه نبودی این زیبایی ها طراوت بخش خانه من نبود طی این دو سال این گل ها را می چیدم و با آنها خانه ام را تزیین می کردند!
#درنگ
هر یک از ما شکستگی خاص خودمان را داریم ولی همین خصوصیات است که زندگی ما را در کنار هم لذت بخش و دلپذیر می کند باید در هر کسی خوبی هایش را جستجو کنی و بیاموزی، پس دنبال شکستگی ها نباش که همه به گونه ای داریم فقط نوع آن متفاوت است و این اصلاً شرمندگی ندارد خلقت ما اینگونه است!
همه ما دارای نقاط ضعفی هستیم.
پیدا کردن نقطه ضعف های دیگران کمی هوش میخواهد اما سوء استفاده نکردن از آنها مقدار زیادی شعور.
🌸🍃🍂🌼🌸🍃🍂🌼
کانال قصه های تربیتی کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🌸🌼🌸🌼🌸🌼
🍃آدرس کانال قصه های تربیتی کودکانه جهت ارسال،دعوت و عضویت👇
http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
#درنگ
🌼امام صادق (ع):
🍃سه چيز براى فرزند بر عهده پدر است:
🎯مادر خوب براى او برگزيدن،
🎯نام نيك بر او نهادن،
🎯تلاش فراوان در تربيت او نمودن!
🌼🍃🌸🌼🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
#درنگ
اگر یک بچه ای بزرگ تر از سنش داره رفتار میکنه مثل یه باغی هست که زودتر از موعد شکوفه داده..
باغبان خوشحال نمیشه بلکه ناراحت میشه چون اگه یه بارون بزنه شکوفه ها از بین رفته...
پس اگه بچه بزرگ تر از سنش رفتار کنه، زیاد آفرین، باریک الله نگین
http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
هدایت شده از تربیت کودکانه
#درنگ
😘فرزندم، دلبندم ،عزیزتر از جانم
از ملالتهای این روزهای مادری ام برایت میگویم...
از این روزها که از صبح باید به دنبال پاهای کوچک و لرزان تو بدوم و دستت را بگیرم تا زمین نخوری.
به کارهای روی زمین مانده ام نمیرسم.
این روزها که اتاقها را یکی یکی دنبال من می آیی، به پاهایم آویزان میشوی و آن قدر نق میزنی تا بغلت کنم، تا آرام شوی.
این روزها فنجان چایم را که دیگر یخ کرده، از دسترست دور میکنم تا مبادا دستهای کنجکاوت آن را بشکند.
با ناراحتی و ناامیدی سر برگرداندنت را میبینم که سوپت را نمیخوری و کلافه میشوم از اینکه غذایت را بیرون میریزی.
هرروز صبح جارو میکشم، گردگیری میکنم، خانه را تمیز میکنم و شب با خانه ای منفجر شده و اعصابی خراب به خواب میروم.
روزها میگذرد که یک فرصت برای خلوت و استراحت پیدا نمیکنم و باز هم به کارهای مانده ام نمیرسم...
😭امشب یک دل سیر گریه کردم.
امشب با همین فکر ها تو را در آغوش کشیدم و خدا را شکرکردم و به روزها و سالهای پیش رو فکر کردم و غصه مبهمی قلبم را فشرد...
تو روزی آنقدر بزرگ خواهی شد که دیگر در آغوش من جا نمیشوی و آنقدر پاهایت قوت خواهد گرفت که قدم قدم از من دور میشوی و من مینشینم و نگاه میکنم و آه...
روزگاری باید با خودم خلوت کنم و ساعتها را بشمارم تا تو از راه بیایی و من یک فنجان چای تازه دم برایت بیاورم و به حرفهایت با جان گوش بسپرم تا چای از دهن بیفتد....
روزی میرسد که از این اتاق به آن اتاق بروم و خانه ای را که تو در آن نیستی تمیز کنم. و خانه ای که برق میزند و روزها تمیز میماند، بزرگ شدن تو را بیرحمانه به چشمم بیآورد.
روزی خواهد رسید که تو بزرگ میشوی، شاید آن روز دیگر جیغ نزنی، بلند نخندی، همه چیز را به هم نریزی...
شاید آن روز من دلم لک بزند برای امروز...
روزی خواهد رسید که من حسرت امشبهایی را بخورم که چای نخورده و با سردرد و گردن درد و با فکر خانه به هم ریخته و سوپ و بازی و... به خواب میروم...
شاید روزی آغوشم درد بگیرد، این روزها دارد از من یک مادر به شدت بغلی میسازد...!
این روزها فهمیدم باید از تک تک لحظه هایم لذت ببرم.
🌼🍃🌼
👈 کانال تربیتی کودکانه
@ghesehaye_koodakaneh