eitaa logo
قصه های کودکانه
36.6هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
927 ویدیو
363 فایل
قصه های زیبا،تربیتی و آموزنده کودکانه 🌻مطالب کانال را با ذکر آدرس کانال ارسال نمایید 🌻ارتباط باما: @admin1000 🌸 کانال تربیتی کودکانه 👇 @ghesehaye_koodakaneh کتاب اختصاصی کودکانه👇 https://eitaa.com/ketabeh_man تبلیغات👇 https://eitaa.com/tabligh_1000
مشاهده در ایتا
دانلود
؛ دوست داشتن خواهر و برادر کوچکتر : خرس کوچولو خواهر دار می شود🐻 یکی بود یکی نبود، در یک جنگل زیبا یک خانواده خرس زندگی می کردند . توی این خانواده یک خرس کوچولو هم بود.خرس کوچولو خیلی بابایی و مامانی رو دوست داشت و اونها هم خرس کوچولو رو خیلی دوست داشتند ، یک روز که خرس کوچولو و بابایی بیرون از خونه رفته بودند ؛ وقتی برگشتند دیدند ، مامانی یک خرسی ناز و تپلی خیلی کوچولو به دنیا آورده بود ، مامانی به خرس کوچولو گفت: این خرسی خواهر کوچولوی توست ، و از این به بعد می تونی باهاش بازی کنی و هر جا خواستی بری دیگه تنها نیستی. خرس کوچولو با خودش فکر کرد و گفت:حالا که خواهر کوچولو اومده دیگه کسی منو دوست نداره خرس کوچولوی داداشی خیلی ناراحت بود و هر روز خرس خواهر را اذیت می کرد و اصلا باهاش بازی نمی کرد . خرسی کوچولو خواهر هی گریه می کرد و دنبال خرس داداشی می رفت تا باهاش بازی کنه . اما خرس داداشی همیشه اونو رها می کرد و می رفت و می گفت: من دوستت ندارم ، از وقتی که تو اومدی کسی منو ناز نمی کنه ، من از دست تو خیلی ناراحتم. خرسی کوچولوی خواهر رفت به مامان گفت که خرسی داداشی اونو دوست نداره و باهاش بازی نمی کنه مامانی با خرسی داداشی صحبت کرد و گفت چرا با خرسی خواهر بازی نمی کنی . خرسی داداشی گفت: شما منو دیگه دوست ندارید و منو ناز نازی نمی کنید ، دیگه برام قصه نمیگی ، غذای خوشمزه با دست خودت نمیدی ؛ واسه همین من ناراحتم ، مامان گفت: من و بابا تو رو مثل قدیم دوست داریم و الان تو بزرگتر شدی و کار هاتو خودت می تونی انجام بدی و الان یک خواهر ناز داری که کوچولوتر از توست و باید مراقب اون باشیم . و تو الان تنها نیستی و می تونی با اون بازی کنی خیلی ها آرزو دارند یک خواهر به خوشگلی و نازی خواهر تو داشته باشند . خواهرت الان کوچک هست و تو باید مواظبش باشی و وقتی بزرگ شد اون هم مثل تو قوی میشه و می تونید با هم هر جا خواستید بروید و با هم غذا پیدا کنید و در برابر دشمنان و خطرات با هم متحد باشید. خرسی داداشی قبول نکرد و گفت: این کوچولو است و همش باید مواظبش باشم و من نیازی به او ندارم چون من قوی هستم و نیاز به هم بازی و خواهر ندارم یک روز مثل همیشه خرسی داداشی داشت تنهایی میرفت بازی کنه ، و خرسی خواهر هم دنبالش راه افتاد ، خرسی داداشی گفت: برو پیش من نیا ، نمی خوام با تو بازی کنم . ولی خرسی خواهر آروم آروم پشت سر داداشی راه می رفت و میخواست با اون بازی کنه چون داداشی رو خیلی دوست داشت ، داداشی دوید و دوید تا خرسی خواهر اون رو نبینه . همینطوری که می دوید یک دفعه افتاد تو چاله ای که شکارچی های بدجنس درست کرده بودند . خرسی خواهر وقتی دید داداشی افتاده تو چاله سریع رفت و با شاخه درخت ها یک طناب بلند درست کرد ، داداشی اون طناب رو گرفت و بیرون اومد ، داداشی یک کم زخمی شده بود اما خیلی پشیمون و ناراحت بود که با خواهرش اینجوری برخورد کرده بود ؛ خواهرش رو بغل کرد و گفت: ببخشید که تو رو اذیت کردم و فکر می کردم شما اضافه هستی و کاری از دستت بر نمیاد ، من افتخار می کنم که خواهر مهربون و کوچولویی مثل تو دارم ، از این به بعد بیا با هم بازی کنیم، من مواظب تو هستم و تو هم مواظب من هستی ،ولی چون تو کوچولوتری من بیشتر مواظب تو هستم آره بچه ها ما هم باید خواهر و برادر کوچکترمون رو دوست داشته باشیم و با اونها بازی کنیم ، خواهر و برادر بهترین دوست و همراه هستند و هیچ کس مثل خواهر و برادر هم بازی و دوست ما نمی شه ، پس ما هیچ وقت نباید خواهر و برادر کوچکتر را ازیت کنیم ؛ همیشه باید با اونها دوست باشیم و مراقبشون باشیم :آقای الیاس احمدی 🍃🌸🍃🌸 کانال قصه های تربیتی کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃آدرس کانال قصه های تربیتی کودکانه جهت ارسال،دعوت و عضویت👇 http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
: سیب قرمز🍎 با تشکر از: : (مهدیه حاجی زاده) : 🌸🍂🍃🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh لینک کانال جهت ارسال،دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4