children-lullaby-song(37)-mc (۱).mp3
5.24M
#لالایی
توی آلاچیق، در دل صحرا
من و تو تنها، فرزند رعنا
قصه می گویم، می دهم تابت
می خندی تو، می برت خوابت
قصه می گویم، از یه روز شاد
می دوی در دشت، می دوی چون باد
برۀ سفید، می دود با تو
از بلندی ها، می پرد با تو
می غلتی آرام، روی سبزه ها
مثل جویباری، جاری و رها
لالالالایی
لالایی لالا
شب که می رسد، توی آسمان
می رسد به گوش، تار ترکمان
می خوابی و ماه، روی آلاچیق
می تابد آرام، نرم و بی دریغ
وقتی بخوابی، من تنها می شم
می دوزم برات، شال ابریشم
عرقچین سبز، روسری گلدار
گلای نخی، رو شاخ انار
در پناه گل، دلبندم جانان
خواب خوش بینی، خواب بی پایان
در این گلستان، فرزندم لالا
برایم بگو، فردا خوابت را
😴😴🌸🌸🌸😴😴
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کاردستی
#خودت_بساز
اين اسباب بازى خيلي هيجان انگيز و ساده رو
درست كنيد و لحظه هاى شادى كنار كوچولوهاتون تجربه كنيد❣️
🚫 البته توجه كنيد كه اين اسباب بازى مناسب بچه هايى كه بتونند فوت كنند و اصلا براى بچه هاى كوچك مناسب نيست🚫
🌸🍂🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🔶شعر
ایران سرای ماندگار
#کودک_نوجوان
ایران که سرایِ ماندگارست
جاوید و همیشه برقرارست
آداب و رسومِ دلپسندش
ازعهدِ قدیم یادگارست
زیبا و لطیف و با طراوت
مانندِ شکوفهی بهارست
این ملتِ با نجابتِ آن
خود عاشقِ آفریدگارست
با بوسه زدن به دستِ مادر
او در پیِ کسبِ اعتبارست
گل بوسه زند به دستِ بابا
چون مایهی عز وافتخارست
سرمایهدِگربهاز ادبنیست
آثارِ ادب چه بیشمارست
چونباادبستوپرامیدست
اینخاکهمیشهبرقرارست
افتد گِرَهی اگر به کارش
مُستحکمو همامیدوارست
بر مقدمِ صاحب الزمانش
دل بستهوچشم انتظارست
وا میشود این گره به دستِ
مهدی که امیدِ روزگارست
🌸🌼🍃🌼🌸
شاعر سلمان آتشی
#اشعار_کودکانه
#آداب_قدیم_اسلامی_ایرانی
#دستبوسی_مادر_پدر
🌸🍂🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🌼نقاشی میوه
🌸ویدیو آموزش در مطلب بعدی
🎨 آموزش نقاشی به کودکان👇
🌸🍂🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
6.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸ویدیو آموزش نقاشی میوه
🎨 آموزش نقاشی به کودکان👇
🌸🍂🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
#شعر
🌼زنبورِ عسل
🌸 ای زنبورِ طلایی
🍃 تو دوستِ خوبِ مایی
🌼 یه بار توو کندو هستی
🍃 یه بار رویِ گلایی
🌸 نشسته گرده بر پا
🍃 میای زباغ وصحرا
🌼 میسازی تو عسل را
🍃 باعطر وشهدِ گلها
🌸 طی میکنی هوا رو
🍃 باغ و شکوفهها رو
🌼 با صلواتی شیرین
🍃 کردهای کامِ ما رو
شاعر سلمان آتشی
🌸🌼🍃🌼🌸
﴿راز شیرینی عسل﴾👇
روزی پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و امیرمؤمنان علی علیه السلام در میان نخلستان نشسته بودند که زنبور عسلی دور پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله شروع به چرخیدن کرد. پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود: «یا علی! می دانی این زنبور چه می گوید؟» حضرت علی علیه السلام فرمود: «خیر.» رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: این زنبور ما را مهمان کرده و می گوید: یک مقدار عسل در فلان محل گذاشتم. امیرمؤمنان علیه السلام را بفرستید تا آن را از آن محل بیاورد. امیرمؤمنان علیه السلام بلند شد و عسل را از آن محل آورد. حضرت رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «ای زنبور! غذای شما که از شکوفه گل تلخ است، به چه علّتی آن شکوفه به عسل شیرین تبدیل می شود؟» زنبور گفت: «یا رسول اللّه ! شیرینی این عسل از برکت وجود مقدّس شما و (آل) شماست. چون هر وقت از شکوفه استفاده می کنیم ، همان لحظه
به ما الهام می شود که سه بار بر شما صلوات بفرستیم. وقتی که می گوییم:
«اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد»به برکت صلوات بر شما عسل ما شیرین می شود
🌸🍂🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🔶شعر
🔸راهِ درمانِ خشم
#شعر_کودک_نوجوان
دارم یقین دروغ
کلیدِجَهنَّم است
پایانِ کارِخشم
پشیمانی وغماست
همیشهراستگویمو
بیزارم از دروغ
گاهی شودکه اَبرویم
ازخشم دَرهَماست
خشمم بَرَد گهی
بهلبِ پرتگاهِ نار
گاهی زشعلههاش
جهانم جهنَّماست
میپرسمازخداکه
چهباشدعلاجِ خشم
گوید علاجْخُلقِ
نبیِمُکرَّم است
یعنیزصحنهدوربشو
زود همچو باد
آبِوضوبرآتشِدل
همچومَرهَماست
تنبیههمخطاست
درآنلحظههایِداغ
تصمیم همنگیر کهعقلآنزمانکماست
آن لحظهایکه خشم
تو را دوره میکند
درمانِ فورِیَش
صلَواتِ دمادم است
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
🌸🌼🍃🌼🌸
🍃شاعر سلمان آتشی
درانتشاراینشعر
لطفاهمهبکوشیم🔶
🌸🍂🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
قصه های کودکانه
#قصه_های_کلیله_و_دمنه 🍃مرغ ماهی خوار و خرچنگ #قسمت_اول روزی بود و روزگاری بود یک مرغ ماهیخوار بو
#قصه_های_کلیله_و_دمنه
🍃مرغ ماهی خوار و خرچنگ
#قسمت_دوم
خرچنگ این خبر رو به ماهی ها گفت و ماهی ها هم خیلی ترسیدن و همه دور خرچنگ جمع شدن و گفتن :” بله مرغ ماهیخوار راست میگه درسته که اون هم دشمن ما بود اما اون فقط روزی یه دونه ماهی میگرفت و از جمع ما چیزی کم نمیشد ولی اگر صیاد بیاد همه مارو میگیره ،و چون ما نمیدونیم چی کار کنیم بهتره از مرغ ماهیخوار بپرسیم شاید اون یه راه فراری بلد باشه”
خرچنگ گفت :” اگر چه با دشمن نباید مشورت کرد ولی چون ماهیخوار تو خشکی زندگی کرده شاید عقلش بیشتر باشه”
پس ماهیها همه همراه خرچنگ لب دریاچه اومدن و از ماهیخوار پرسیدن :” خبری که خرچنگ از قول تو میگه درسته؟”
ماهیخوار گفت :” بله من خودم شکارچی ها رو به چشم خودم دیدم و تمام حرفاشونم با گوش خودم شنیدم ، این بود که هم برای خودم هم برای شما خیلی غمگین شدم”
ماهیها گفتن :” ای مرغ دانا ما میدونیم وقتی مشکلی پیش میاد باید دشمنی های کوچیک قبلی رو فراموش کرد،همیشه زندگی تو به وجود ما وابسته بود حالا هم زندگی ما به عقل و فکر تو وابسته ست، به نظرت ما باید چی کار کنیم؟”
ماهیخوار گفت :” چون منو شما هیچکدوم زورمون به اون صیادا نمیرسه بهتره همه ما به دریاچه دیگه ای که پشت این کوهه فرار کنیم.اون دریاچه انقدر گوده که کسی نمیتونه توی اون پا بذاره.اگر بتونید همه با هم به اونجا برید برای همیشه راحت هستید و از چشم دشمن و آدممیزاد پنهان میمونید”
ماهیها گفتن :” فکر خیلی خوبیه ولی از دریاچه ما به اونجا هیچ راهی نداره و ما هم تو خشکی نمیتونیم راه بریم و ما بی کمک تو نمیتونیم به اون دریاچه برسیم”
مرغ ماهیخوار گفت :” من خیلی دلم میخواد به شما کمک کنم اما وقت خیلی کمه و ممکنه دوسه روز دیگه صیادا به اینجا برسن و من هر بار بیشتر از دو سه تا ماهی نمیتونم ببرم”
ماهیهیا اصرار و التماس کرن تا اینکه قرار شد هر روز دوبار مرغ ماهیخوار چند تا از ماهیهارو به دریاچه جدید ببره
#این_داستان_ادامه_دارد...
🌸🍂🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
#قصه_های_کلیله_و_دمنه
🍃مرغ ماهی خوار و خرچنگ
#قسمت_دوم
🌼این قصه زیبا را در مطلب قبل بخوانید👆
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه
جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
8.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#كارتن خاله ريزه
#نوستالژی
🌸🍂🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🐸🦎 قورباغه و مارمولکه🦎🐸
مارمولکه گفت: من از تو تندتر می دوم.
قورباغه گفت : من از تو بیش تر می پرم
مارمولکه گفت : پس بیا با هم مسابقه بدهیم
قورباغه گفت : باشه
مارمولکه گفت : آماده باش! یک – دو – سه!
وقتی گفت سه، تندی دوید و رفت و از قورباغه جلو زد.
اما قورباغه جستی زد و پرید جلوتر از مار مولکه.
ولی مارمولکه هم نایستاده بود و هنوز داشت می دوید. بنابراین دوباره از کنار قورباغه رد شد و از او جلو زد. قورباغه یک جست دیگر زد و باز افتاد جلوتر از مارمولکه. ولی مارمولکه باز داشت می دوید و دوباره از قورباغه جلو زد. و قورباغه هم جستی زد و پرید جلوتر از او.
هی مارمولکه دوید، قورباغه پرید.
مارمولکه دوید، قورباغه پرید
این جلو زد آن جلو افتاد. این جلو افتاد، آن جلو زد.
آخرش خسته شدند. مارمولکه دیگر نای دویدن نداشت.
قورباغه هم زور پریدن نداشت.
هر دو تایشان داشتند نفس نفس می زدند. وایستادند تا خستگی در کنند. وقتی نفسشان جا آمد، قورباغه گفت چقدر تند می دوی خسته شدم
مارمولکه گفت : چقدر زیاد می پری، نفسم بندآمد.
قورباغه گفت : تو از من تندتر می دوی
مارمولکه گفت : تو هم از من بیشتر می پری
بعد خنده شان گرفت و دو تایی با هم خندیدند و راه افتادند که بروند و کمی آب بخورند.
#قصه_متنی
🦎
🐸🦎
╲\╭┓
╭ 🐸🦎
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
یک کار خوب_صدای اصلی_380251-mc.mp3
9.36M
#قصه_صوتی
#یک_آیه_یک_قصه
🌼عنوان قصه:
یک کار خوب
امروز توی محلهی «باصفا» جشنه. اهالی محله به آدمهایی که لباس و غذا و پول کافی ندارن، کمک میکنن تا اونها هم خوشحال بشن. هدی هم یکی از عروسکهای سالم خودش رو (که خیلی هم دوستش داشت)، به جشن آورده... .
🌼کودکان با شنیدن این داستان با مفهوم «انفاق» آشنا میشن.
🌸در این قسمت از برنامهی «یک آیه، یک قصه» عزیزجون به آیهی ۹۲ سورهی مبارکهی «آل عمران» اشاره میکنه.
🍃خداوند در این آیه می فرماید:
«لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّىٰ تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ ۚ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَیْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِیمٌ ؛ شما هرگز به مقام نیکوکاران و خاصان خدا نخواهید رسید؛ مگر از آنچه دوست میدارید و محبوب شماست، در راه خدا انفاق کنید و آنچه انفاق کنید خدا بر آن آگاه است.»
🌸🍂🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4