🔶شعر
﴿عید غدیر﴾
✨🔸✨🔶✨
چه عیدِ خوبی دارم
خیلی قشنگه حالم
جشنِ غدیر کهمیشه
میچرخم و میخندم
🌸🔸🌸
علی امامِ دینه
امامِ اولینه
عشقِ علی و زهرا
حک شده رویِ سینه
🌸🔸🌸
خوشحالم و میشینم
علیست عشق و دینم
من عاشقِ خدا و
امیرِ مؤمنینم
🌸🔸🌸
باز دوباره پا میشم
مثلِ یه گل وا میشم
توو جشنِ عیدِغدیر
یاورِ مولا میشم
🌸🔸🌸
خوشحالم و میایستم
با علی تنها نیستم
وقتی علی رو دارم
توو نمره بیستِ بیستم
🌸🔸🌸
امام علی یارمه
اطاعتش کارمه
تا که علی را دارم
خدا نگهدارمه
🌸🌼🍃🌼🌸
#شعر_کودکانه
#امام_علی_علیهالسلام
#عید_غدیر
😍لطفا ارسال برای کودکان غدیری
🌸🍂🌼🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
#قصه_صوتی
#قصه_کودکانه
#عنوان:قهرمان غدیر
🌸امام علی (علیهالسلام) نخستین جانشین رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از کودکی در کنار پیامبر بودند.
ایشان در اوج جوانی به پیامبر اسلام (ص) ایمان آوردند و از همان دوران خداوند ایشان را جانشین آخرین پیامبر خود قرار داد.
🌸چرا در روز ۱۸ ذیالحجه پیامبر (ص) دست علی بن ابیطالب (ع) را بهعنوان وصی و جانشین خود بالا برد؟
🌼کتاب «قهرمان غدیر» بهدنبال پاسخگویی به همین پرسش است. کسی جانشین پیامبر شده که مولود کعبه است، در دامان پیامبر بزرگ شده و در دهسالگی به پیامبر ایمان آورده و ایشان را حمایت کردهاست.
🌸علی هنگام خطر در بستر پیامبر خوابیده و در جنگها از خود دلاوری نشان داده است. پس او، برای رسیدن به مقام جانشینی آن حضرت، از همه شایستهتر است.
🍃کتاب «قهرمان غدیر»، با هشت داستان زیبا، کودکان را با شایستگی علی ابن ابیطالب برای این مقام و حقیقتِ انتصاب آن حضرت در روز عید غدیر آشنا میکند.
عید غدیرخم، روز شادی دل امیرمؤمنان (ع) است.
ما نیز هرسال این روز را گرامی میداریم و شادمانی میکنیم. به دیدار علما و بزرگان دین میرویم. به خانهی سادات سرمیزنیم. «ما هرگز عید غدیر را فراموش نخواهیم کرد.
🌸دسته بندی: کودک
🌼قصه در مطلب بعدی👇
🌸🍂🌼🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
قهرمان غدیر_فصل اول_435299-mc.mp3
16.21M
#قصه_کودکانه
#قصه_صوتی
🌼 قهرمان غدیر
#فصل_اول
🌸🍂🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
قهرمان غدیر_فصل دوم_435300-mc.mp3
17.76M
#قصه_کودکانه
#قصه_صوتی
🌼 قهرمان غدیر
#فصل_دوم
🌸با ارسال مطالب
#مبلغ_غدیر_باشیم
🌸🍂🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
#شعر_کودک
﴿بهعشقِمولاعلی﴾
➷🌺➹➷🌺➹➷🌺➹
چهخوبه اینگونهاشعارِزیباراباهم
یادبچههاو نوههامونبــدیــــم
✨🔸✨🔶✨
یه دل دارم حیدریه
عاشقِ مولا علیه 💕
من این دل و نداشتم
مهرِ علی رو کاشتم💕
خدا به من عیدی داد
عشقِ امام علی داد💕
امام علی رو دارم
همیشه شکرگزارم💕
➷🌺➹➷🌺➹➷🌺➹➷🌺
کوچولو بچرخ میچرخم
دور علی میچرخم 💕
علی امامِ دینه
قبلهیِ مؤمنینه💕
دورِعلی میگردم
که عشقِ من همینه💕
کوچولو بشین میشینم
عشقِ علیَّه دینم 💕
دشمنی با دشمناش
حک شده رویِ سینهم 💕
کوچولو پاشو پامیشم
فدایِ مولا میشم💕
به عشقِ مولا علی
عاشقِ زهرا میشم💕
دستِ علی یارمه
خدا نگهدارمه💖💕
🌸🍂🌼🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
#قصه_کودکانه
آرزوی سلیمه
قاصدک آمد و روی دامن سلیمه نشست. سلیمه خندید و آرام قاصدک را برداشت. سعید گفت:« یک آرزو کن و قاصدک را رها کن» سلیمه چشمانش را بست و مشتش را باز کرد و بالا گرفت، قاصدک را فوت کرد.
پدر در حالی که بار شتر را مرتب میکرد گفت:« بیایید بچهها! چرا معطلید؟ راه بیفتید»
سلیمه بلند شد و دوید؛ سعید دنبالش رفت و گفت :«چه آرزویی کردی؟»
سلیمه قدم زنان گفت:«بگذار برآورده شود میگویم» سعید نفس زنان گفت:«الان بگو شاید اصلاً برآورده نشد.»
سلیمه اخمهایش را در هم کرد و گفت:« میشود»
سعید با لبولوچه آویزان گفت:« حالا بگو من برادرت هستم، به کسی نمیگویم» سلیمه کمی فکر کرد و جواب داد :«آرزو کردم امروز یک اتفاق خوب بیفتد، یک اتفاق خیلی خوب»
سعید دستش را زیر چانهاش گذاشت و گفت :«مثلا چه اتفاقی؟»
سلیمه قاصدک را در آسمان دید، به دنبال قاصدک دوید. سعید هم به دنبالش رفت.
قاصدک از آنها دور شد، شترها ایستادند؛ سعید گفت :«چرا همه ایستادند؟»
پدر، سلیمه و سعید را صدا کرد و گفت:« رسول خدا فرمودند اینجا بمانیم. باید صبر کنیم تا همهی مسافران خانهی خدا اینجا جمع شوند، ایشان میخواهند با مردم صحبت کنند.»
همهی فکر و حواس سلیمه درپی قاصدک بود. کمی جلوتر مردانی را دید که وسایل سفر را روی هم میچینند. سعید در حالی که با دست خودش را باد میزد گفت:« قرار است رسول خدا آن بالا سخنرانی کنند»
سلیمه از بین جمعیت سرک کشید و گفت:« قاصدکم کو؟ قاصدکم را ندیدی؟» سعید گفت:« غصه نخور پیدایش میکنیم» دست سلیمه را گرفت و او را به کنار برکهی غدیر برد. برکه آرام بود، سعید مشتی آب به صورت سلیمه پاشید، سلیمه خندید. مشتش را پر از آب کرد و روی سعید ریخت. صدای خندهی بچهها دشت غدیر را پر کرده بود.
سلیمه بالا و پایین پرید و گفت :« قاصدکم آنجاست»
بچهها به دنبال قاصدک دویدند.
سلیمه با سختی از لابهلای جمعیت گذشت. رسول خدا را دید که همراه علی (علیه السلام) از سکوی آماده شده بالا میرفت.
سلیمه ایستاد و به چهرهی مهربان و خنده روی رسول خدا خیره شد.
سعید در حالی که دستش را می مالید گفت:«لِه شدم» به سختی جلو آمد، دست برشانه سلیمه گذاشت و گفت:« او بهترین دوست ماست.»
سلیمه گفت:« من خیلی رسول خدا را دوست دارم» جمعیت زیادی برای شنیدن صحبتهای رسول خدا آمدند.
رسول خدا شروع به صحبت کردند. سلیمه و سعید با دهان باز به حرفهای رسول خدا گوش میدادند؛ در آخر پیامبر دست علی (علیه السلام) را بالا بردند و فرمودند :«هرکس من مولای اوهستم از این به بعد علی مولای اوست»
سلیمه قاصدکش را دید که بالای دستان رسول خدا و امیر مومنان پرواز میکرد، خندید و رو به سعید گفت:« دیدی به آرزویم رسیدم؟»
#باران
🌸🍂🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
قصه زیبای سفر به غدیر.pdf
1.18M
#قصه_کودکانه
سفر به غدیر
قصه متن و تصویر
🌸🍂🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
35.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸کاشکی یه قاصدک باشم تو غدیر
🔻جشن عید غدیر با حضور آقا پسرهای طرح تابستانه هیات آیین حسینی در روز یکشنبه ۱۱ تیر و دخترخانم های طرح دختران بهشتی هیأت آیین حسینی در روز سه شنبه ۱۳ تیر
مداح: حاج میثم مطیعی
شاعر: دکتر محسن رضوانی
هیأت نوجوانان آیین حسینی
امامزاده قاضی الصابر علیه السلام
🌸🍂🌼🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🌸 داستان خبربزرگ
🍃فرمت:پی دی اف
🌼ویژه عید غدیر
🌸قصه تصویری
🔹 «خبربزرگ» شامل ۱۰ داستان کودکانه از واقعهی غدیر و با هدف آشنایی هرچه بیشتر کودکان با مفاهیم عید غدیر است.
#عیدغدیر
🌼قصه در مطلب بعدی 👇
🌸🍂🌼🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
کودکان.pdf
7.37M
#قصه_متنی_و_تصویر
#قصه_کودکانه
🌼پی دی اف
🌸عنوان:خبر بزرگ
🍃🌸🍃🌸🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
قهرمان غدیر_فصل سوم_435301-mc.mp3
12.7M
#قصه_کودکانه
#قصه_صوتی
🌼 قهرمان غدیر
#فصل_سوم
#قسمت_پایانی
🌸🍂🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بازی
(مناسب ۳ تا ۵ سال)
👀دقت توجه و تمرکز
🤩هیجان و سرعت عمل
🙌تقویت عضلات ظریف
🦵تقویت عضلات درشت
🌸🍂🌼🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
#نکته
سن فرزندتان را فراموش نکنید!
یکی دیگر از اشتباهاتی که پدر و مادر مرتکب میشوند این است که سن فرزند خود را در نظر نمی گیرند. گاهی فرزند خود را بسیار بزرگتر از سن واقعی تلقی میکنند و گاهی بسیار کوچکتر !
گاه از یک کودک دو ساله انتظار دارند به هر قیمتی که شده ادرار خود را کنترل کند و اگر نکرد او را بشدت کتک میزنند. گاهی از یک نوجوان ۱۳ ساله انتظار دارند مشکلات زناشویی آنها را حل کند، مراقب مادر یا پدر باشد و مانند خبرچینها اطلاعات بیاورد یا جاسوسی کند! و بر عکس گاهی با یک جوان ۲۰ ساله مثل یک کودک ۵ ساله رفتار میکنند و میخواهند همه کارهایش را کنترل کنند!
چه فرزندمان را بزرگتر و چه کوچکتر از آنچه که هست تصور کنیم اشتباه کردهایم.
متاسفانه بعضی از والدین بارهای روانی خود را به کودکان منتقل میکنند ، جلوی آنها مشاجره میکنند و آنها را میترسانند یا ناامن میکنند. آنها گمان میکنند کودک هم مانند آنها میاندیشد و موضوع را فراموش میکند در حالیکه اینطور نیست.
کودک با توجه به سنش ممکن است اتفاق رخ داده را عمیقاً باور کند و تا آخر عمر به خاطر بسپارد.
🌸🍂🌼🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
#قصه_کودکانه
قصه گردش لاك پشت ها
🐢🎾يكي بود يكي نبود . خانم لاك پشت و آقا لاك پشت تصميم گرفتند كه همراه پسرشان به گردش بروند . آنها بيشه اي كه كمي دورتر از خانه اشان بود را انتخاب كردند .
🐢🎾وسايلشان را جمع كردند و به راه افتادند و بعد از يك هفته به آن بيشه قشنگ رسيدند .
سبدهايشان را باز كردند و سفره را چيدند ولي يكدفعه مامان لاك پشته با ناراحتي گفت : يادم رفت درقوطي بازكن را بياورم .
🐢🎾پدر لاك پشت به پسرش گفت : پسرم تو برگرد و آن را بياور .
پسرك اول قبول نكرد ، ولي پدر برايش توضيح داد كه ما بدون دربازكن نمي توانيم قوطي ها را باز كنيم و چيزي بخوريم و صبر مي كنيم تا تو برگردي . ما به تو قول مي دهيم.
🐢🎾پسرك با ناراحتي به راه افتاد
سه روزگذشت ، آنها خيلي گرسنه بود . ولي چون قول داده بودند ، باز هم انتظار كشيدند .
🐢🎾يك هفته گذشت ، مادر به پدر گفت : مي خواهي چيزي بخوريم ، او كه نخواهد فهميد .
پدر گفت : نه ما قول داده ايم و بايد صبر كنيم .
🐢🎾خلاصه سه هفته گذشت . مادر گفت : چرا دير كرده بايد تا حالا مي رسيد .
پدر گفت : آره حق با شماست ، بهتر است تا او برگردد ، لااقل ميوه اي بخوريم .
🐢🎾آنها ميوه اي بر داشتند اما قبل از اينكه بخورند صدايي به گوششان رسيد كه گفت : آهان ! مي دانستم تقلب مي كنيد .
اين صداي بچه لاك پشت بود كه از پشت بوته ها بيرون آمد .
🐢🎾و گفت : ديديد زير قولتان زديد ؟ چه خوب شد كه نرفتم☺️
🌼🍃🌸🌼🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
لینک کانال جهت ارسال و دعوت👇
http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
#قصه_متنی_و_تصویر
#قصه_کودکانه
🌼پی دی اف
🌼عنوان:نماز باران
🍃 نویسنده: مژگان شیخی
🌸قصه در مطلب بعدی👇
🍃🌸🍃🌸🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
نماز باران.pdf
541.4K
#قصه_متنی_و_تصویر
#قصه_کودکانه
🌼پی دی اف
🌼عنوان:نماز باران
🍃 نویسنده: مژگان شیخی
🍃🌸🍃🌸🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
#شعر_کودکانه
﴿رؤیایمادرانه﴾
✨🔸✨🔶✨🔸
یه روزی مامانم گفت
بگم که چی بهم گفت
🌷
گفت که یه شب خوابیدم
توو خواب یه رؤیا دیدم
🍃
خواب میدیدم که بچهم
مثلِ گلِ توو باغچهم
🌷
پیرهنِ چین چین دارم
سه گل توو آستین دارم
🍃
صبح شد و بیدار شدم
هشیارِ هشیار شدم
🌷
دیدم که بچه نیستم
من گلِ باغچه نیستم
🍃
خودم سه بچه دارم
دو گل یه غنچه دارم
🌷
توی حدیث نوشته
بچه گلِ بهشته
🍃
شکرِ خدا گل دارم
قمری و بلبل دارم
🌸🍂🌼🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
دعای مرد پارسا (بوستان سعدی) .mp3
32.96M
#قصه_کودکانه
#قصه_صوتی
🌸 دعای مرد پارسا
🌼از قصه های بوستان سعدی
🌸🍂🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 امام خامنهای: فرزندی تربیت کنید که پس از مرگ برایتان طلب مغفرت کند
🔹شرح حديثی از امام صادق(ع)
#امام_خامنهای
🌸🍂🌼🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
#آموزش_نقاشی
♧نقاشی های اثر پا♧
این قسمت : خرگوش
نقاشی اثر پا یکی از بازی ها و سرگرمی های مهیج برای بچه هاست. با کمی رنگ و کاغذ و پا های کوچولوشون میتونید کلی نقاشی های بامزه بکشید و شناخت رنگ ها و اشکال هندسی مختلف را به آنها بیاموزید.
🌸🍂🌼🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
#نکته_تربیتی
💜 بچههایی که اخلاق خوبی ندارند یا مثلا زیاد دروغ میگویند، در خانه آرامش کافی نداشته اند
💜 آرامشی که در روابط زوجین وجود دارد، تعیینکنندهترین عامل در جهت تامین آرامش مورد نیاز برای تربیت فرزندان است و بخش دیگر این آرامش در صورتی تأمین میشود که پیش از هرگونه اقدام تربیتی و در ضمن آن به این فکر باشیم که آرامش فرزندمان را به هم نزنیم. تردید نکنید بچههایی که اخلاق خوبی ندارند یا از آسیبهای اخلاقی مثل دروغگویی رنج میبرند در خانه آرامش کافی نداشتهاند.
💜والدین قبل از هرچیز باید مراقب آرامش هم باشند و به همدیگر آرامش بدهند تا این آرامش به کوکان نیز منتقل شود!
🌸🍂🌼🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
#قصه_کودکانه
لانه ی کبک
کبک نگاهی به ساعت بالی اش کرد، پرهایش را کش داد و گفت:«چقدر این سفر طولانی شد» و سریع تر از همیشه راه افتاد.
به لانه اش که رسید پر زد و جلو رفت، اما با دیدن یک خرگوش در لانه ی کوچکش چشمانش گرد شد، پرسید:«سلام، شما چرا توی لونه ی من نشستی؟ فکر کنم اشتباهی شده»
خرگوش، بی توجه گوش هایش را تکان داد و گفت:«سلام، هیچ اشتباهی نشده این جا لونه ی زیبای منه»
کبک اخم هایش را توی هم کرد و گفت:«از لونه ی من بیا بیرون من فقط چند روز نبودم»
خرگوش دماغش را بالا کشید و گفت:«لطفا مزاحم نشو من خودم این جا رو پیدا کردم پس مال خودمه»
کبک کمی فکر کرد و گفت:«این طوری نمیشه باید یه نفر بی طرف بگه این لونه مال منه یا تو!»
خرگوش گفت:«موافقم اما چه کسی؟»
کبک بالش را تکاند و گفت:«من یه گربه میشناسم که مدتها کنار آدمها زندگی کرده و خیلی داناست شنیدم هر چه بگه درسته»
خرگوش جستی زد و از لانه بیرون پرید گفت:«باشه پیش گربه بریم»
خانه ی گربه نزدیکی برکه بود و گربه داشت کنار برکه استراحت می کرد.
کبک جلو رفت و آرام گفت:«سلام جناب گربه »
گربه سرش را بالا گرفت سلام کرد و گفت:«در خدمتم چیزی شده؟»
خرگوش جست زد و جلوتر از کبک ایستاد گفت:«بله این کبک میخواد لونه ی زیبای من رو ازم بگیره»
کبک کنار خرگوش ایستاد و گفت:«اون جا لونه ی من بود مدتی به سفر رفتم وقتی برگشتم خرگوش رو توی لونهم دیدم »
گربه آرام به کبک و خرگوش نزدیک شد و گفت:«با هم دوست باشید، دنیا ارزش دعوا نداره» و باز هم جلوتر رفت.
کبک بالی زد و گفت:«نه من لونهم رو میخوام»
خرگوش نزدیک تر رفت و گفت:«اون جا لونهی منه»
گربه که حسابی به ان ها نزدیک شده بود با خودش فکر کرد:«تا این دو نادون با هم بحث می کنن باید کار رو یکسره کنم»
پرید و کبک و خرگوش را اسیر کرد.
دوستان خوبم این داستان از کتاب کلیله و دمنه انتخاب و برای شما به زبان ساده بازنویسی شده امیدوارم از خوندنش لذت ببرید🌺
🌸🍂🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
لینک کانال جهت ارسال،دعوت و عضویت👇
http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe43