eitaa logo
قصه های کودکانه
34.6هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
917 ویدیو
324 فایل
قصه های زیبا،تربیتی و آموزنده کودکانه 🌻مطالب کانال را با ذکر آدرس کانال ارسال نمایید 🌻ارتباط باما: @admin1000 🌸 کانال تربیتی کودکانه 👇 @ghesehaye_koodakaneh کتاب اختصاصی کودکانه👇 https://eitaa.com/ketabeh_man تبلیغات👇 https://eitaa.com/tabligh_1000
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ‍ ✨🌺سلام بر مهدی (عج)🌺✨ سلام من به مهدی و به قلب آسمانیش سلام من به پاکی و به لطف و مهربانیش سلام من به لحظه ای که میرسد ظهور او سلام من به لحظه ای که می رسد عبور او سلام من به بوسه­ای که می­رسد به دست او سلام من به حضرتی که داده مهر و آبرو سلام من به قد او سلام من به قامتش سلام من به دست او به قدرت امامتش 🌸🍂🍃🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh لینک کانال جهت ارسال،دعوت و عضویت👇 http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe43
🌼لانه ی کبک کبک نگاهی به ساعت بالی اش کرد، پرهایش را کش داد و گفت:«چقدر این سفر طولانی شد» و سریع تر از همیشه راه افتاد. به لانه اش که رسید پر زد و جلو رفت، اما با دیدن یک خرگوش در لانه ی کوچکش چشمانش گرد شد، پرسید:«سلام، شما چرا توی لونه ی من نشستی؟ فکر کنم اشتباهی شده» خرگوش، بی توجه گوش هایش را تکان داد و گفت:«سلام، هیچ اشتباهی نشده این جا لونه ی زیبای منه» کبک اخم هایش را توی هم کرد و گفت:«از لونه ی من بیا بیرون من فقط چند روز نبودم» خرگوش دماغش را بالا کشید و گفت:«لطفا مزاحم نشو من خودم این جا رو پیدا کردم پس مال خودمه» کبک کمی فکر کرد و گفت:«این طوری نمی‌شه باید یه نفر بی طرف بگه این لونه مال منه یا تو!» خرگوش گفت:«موافقم اما چه کسی؟» کبک بالش را تکاند و گفت:«من یه گربه می‌شناسم که مدت‌ها کنار آدم‌ها زندگی کرده و خیلی داناست شنیدم هر چه بگه درسته» خرگوش جستی زد و از لانه بیرون پرید گفت:«باشه پیش گربه بریم» خانه ی گربه نزدیکی برکه بود و گربه داشت کنار برکه استراحت می کرد. کبک جلو رفت و آرام گفت:«سلام جناب گربه » گربه سرش را بالا گرفت سلام کرد و گفت:«در خدمتم چیزی شده؟» خرگوش جست زد و جلوتر از کبک ایستاد گفت:«بله این کبک می‌خواد لونه ی زیبای من رو ازم بگیره» کبک کنار خرگوش ایستاد و گفت:«اون جا لونه ی من بود مدتی به سفر رفتم وقتی برگشتم خرگوش رو توی لونه‌م دیدم » گربه آرام به کبک و خرگوش نزدیک شد و گفت:«با هم دوست باشید، دنیا ارزش دعوا نداره» و باز هم جلوتر رفت. کبک بالی زد و گفت:«نه من لونه‌م رو می‌خوام» خرگوش نزدیک تر رفت و گفت:«اون جا لونه‌ی منه» گربه که حسابی به ان ها نزدیک شده بود با خودش فکر کرد:«تا این دو نادون با هم بحث می کنن باید کار رو یکسره کنم» پرید و کبک و خرگوش را اسیر کرد. دوستان خوبم این داستان از کتاب کلیله و دمنه انتخاب و برای شما به زبان ساده بازنویسی شده امیدوارم از خوندنش لذت ببرید🌺 🌸🍂🍃🌸 کانال قصه های کودکانه 👇 http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe43
🌸ســــلام 🌺صبح جمعه تون زیبـا 🌸و لحظات زندگیتون 🌺گرم از عشق و محبت 🌸امیدوارم امروز 🌺لبخند شیرین روی لباتون 🌸شادی توی دلهاتون 🌺آرامش توی قلبهاتون 🌸و خدا یار و یاورتان باشه ‌‌🌼🍃🌸🍂🌼🍃🌸 🌼اولین کانال تخصصی قصه های تربیتی کودکانه http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4 🌼🌼🍃🌸🌸 👈ارزانکده پوشاک کودکانه 👈کتاب اختصاصی کودکانه
🦷 دندان لق من کی می‏افتد؟ 🦷 علی نگران و ناراحت بود که چرا دندان لق شده‏ اش نمی‏افتد. چند روزی بود که دندانش لق شده بود و خیلی تکان می‏خورد. هر وقت که می‏خندید، دندان شل و ولش پیدا می‏شد. هر وقت که در آینه خود را نگاه می‏کرد. شکل ناجور آن را می‏دید. و هر وقت که زبانش را در دهان می‏چرخاند، به دندانش می‏خورد. برادرش مهدی پرسید: «هنوز دندانت نیفتاده؟» علی با ناراحتی جواب داد: «هنوز نه، خیلی لق لق می‏خورد!» مهدی گفت: «من می‏دانم چه کار کنی تا دندانت بیفتد، یک سیب بزرگ بردار و گاز بزن، آن وقت دندانت کنده می‏شود و راحت می‏شوی.» علی جواب داد: «نه متشکرم، فکر می‏کنم کمی دیگر تحمل کنم بهتر باشد.» دختر همسایه‏ شان «زهرا» با دیدن علی گفت: «هنوزدندانت نیفتاده؟» علی جواب داد: «هنوز نه! آن‏قدر لق لق می‏خورد که فکر می‏کنم به یک مو بند است.» زهرا گفت: «من می‏دانم چه کار کنی تا دندانت بیفتد، یک تکه نخ دور آن بپیچ و سر دیگرش را محکم بکش. آن وقت دندانت کنده می‏شود و راحت می‏شوی.» علی جواب داد: «متشکرم؛ ولی فکر می‏کنم یک کمی دیگر صبر کنم بهتر است.» آرمین پسر همسایه‏ شان که در حیاط مشغول شیطنت و بازی بود، وقتی چشمش به علی افتاد. پرسید: «بالاخره دندانت افتاد؟» علی جواب داد: «نه، خیلی لق شده، ولی هنوز نیفتاده.» آرمین گفت: «من می‏دانم چه کار کنی تا دندانت بیفتد و راحت شوی. یک دعوا با «رضا» راه بینداز. او هفته پیش یک مشت به من زد و دندان جلویی‏ام که زیاد هم لق نبود، افتاد.» علی گفت: «نه،نه، متشکرم. فکر می‏کنم یک کمی دیگر با این وضع تحمل کنم، بهتر باشد.» آن شب علی از مادرش پرسید: «مادر! پس کی دندان من می‏افتد؟» مادر جواب داد: «هر وقت موقعش برسد. خودش می‏افتد. بدون آنکه تو اصلاً ناراحت شوی و دردت بیاید.» صبح روز بعد. دندان لق شده علی افتاد؛ ولی نه به خاطر آنکه سیب بزرگ و سفتی را گاز زده باشد. و نه به خاطر آنکه یک نخ دور آن پیچیده و سرش را کشیده باشد. و نه به خاطر این که رضا به دهان او مشت زده باشد. دندان لق علی افتاد. فقط به این علت که وقتش رسیده بود و آماده افتادن شده بود. ‌‌🌼🍃🌸🍂🌼🍃🌸 🌼اولین کانال تخصصی قصه های تربیتی کودکانه http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4 🌼🌼🍃🌸🌸 👈ارزانکده پوشاک کودکانه 👈کتاب اختصاصی کودکانه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
11.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃اینم نظر یکی از بچه های خوب کانال درباره راهپیمایی امروز حمایت از شهدای کرمان و غزه 🍃🌸🍃 http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
چطور با کودکم کنم 💜برای بازی با کودک اصول زیر را فراموش نکنید: ❤️شما باید کودک شوید. 💜از کودک کمک بخواهید تا یاد بگیرد کمک بخواهد. ❤️کلمه نه یا نمی شود را به کار نبرید. 💜در نهایت کودک شما باید همبازی داشته باشد و والدین به تنهایی نمیتوانند جایگزین همبازی کودک شوند. ‌‌🌼🍃🌸🍂🌼🍃🌸 🌼اولین کانال تخصصی قصه های تربیتی کودکانه http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4 🌼🌼🍃🌸🌸 👈ارزانکده پوشاک کودکانه 👈کتاب اختصاصی کودکانه
سفر به خلیج فارس_صدای اصلی_446191-mc.mp3
9.59M
🌼عنوان قصه: سفر به خلیج فارس 🌸 «هدی» و «عزیز جون» با‌هم‌دیگه اومدن سفر و توی خلیج فارس برای دیدن دلفین‌های نزدیک جزیره‌ی «قشم» سوار قایق شدن. اونا منتظرن تا دلفین‌ها رو ببینن؛ در همون موقع از یه قایق نزدیکشون غواصی درون آب پرید و ... 🌼این داستان با زبانی ساده و روان به کودکان یاد می‌ده که در روز قیامت، تنها کارهای خوبمون به دادمون می‌رسه. 🍃در این قسمت از برنامه‌ی «یک آیه، یک قصه» عزیزجون به آیه‌های ۸۸ و ۸۹ سوره‌ی مبارکه‌ی «الشعراء» اشاره می‌کنن. 🍃خداوند در این آیه‌ها می‌فرماید: «یَوْمَ لَا یَنْفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ (۸۸) إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ ﴿۸۹) روزى که هیچ مال و فرزندى سود نمى‏‌دهد (۸۸) مگر کسى که دلى پاک به سوى خدا بیاورد (۸۹)» ‌‌🌼🍃🌸🍂🌼🍃🌸 🌼اولین کانال تخصصی قصه های تربیتی کودکانه http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4 🌼🌼🍃🌸🌸 👈ارزانکده پوشاک کودکانه 👈کتاب اختصاصی کودکانه
🌸یک باغ سلام 🍃یک جهان زیبایی 🌸یک تبسم ناز 🍃یک تن سالم 🌸یک دل خوش 🍃یک صبح دلنشین 🌸آرزوی من برای شما ‌‌🌼🍃🌸🍂🌼🍃🌸 🌼اولین کانال تخصصی قصه های تربیتی کودکانه http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4 🌼🌼🍃🌸🌸 👈ارزانکده پوشاک کودکانه 👈کتاب اختصاصی کودکانه
✍️کودک حداکثر یک ساعت می تواند از موبایل و تبلت استفاده کند و آن هم از موبایل و تبلت پدر و مادر ✳️به هیچ وجه کودک نباید موبایل و تبلت برای خود داشته باشد. ‌‌🌼🍃🌸🍂🌼🍃🌸 🌼اولین کانال تخصصی قصه های تربیتی کودکانه http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4 🌼🌼🍃🌸🌸 👈ارزانکده پوشاک کودکانه 👈کتاب اختصاصی کودکانه