✨🌺سلام بر مهدی (عج)🌺✨
سلام من به مهدی
و به قلب آسمانیش
سلام من به پاکی
و به لطف و مهربانیش
سلام من به لحظه ای
که میرسد ظهور او
سلام من به لحظه ای
که می رسد عبور او
سلام من به بوسهای
که میرسد به دست او
سلام من به حضرتی
که داده مهر و آبرو
سلام من به قد او
سلام من به قامتش
سلام من به دست او
به قدرت امامتش
🌸🍂🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
لینک کانال جهت ارسال،دعوت و عضویت👇
http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe43
#قصه_کودکانه
🌼لانه ی کبک
کبک نگاهی به ساعت بالی اش کرد، پرهایش را کش داد و گفت:«چقدر این سفر طولانی شد» و سریع تر از همیشه راه افتاد.
به لانه اش که رسید پر زد و جلو رفت، اما با دیدن یک خرگوش در لانه ی کوچکش چشمانش گرد شد، پرسید:«سلام، شما چرا توی لونه ی من نشستی؟ فکر کنم اشتباهی شده»
خرگوش، بی توجه گوش هایش را تکان داد و گفت:«سلام، هیچ اشتباهی نشده این جا لونه ی زیبای منه»
کبک اخم هایش را توی هم کرد و گفت:«از لونه ی من بیا بیرون من فقط چند روز نبودم»
خرگوش دماغش را بالا کشید و گفت:«لطفا مزاحم نشو من خودم این جا رو پیدا کردم پس مال خودمه»
کبک کمی فکر کرد و گفت:«این طوری نمیشه باید یه نفر بی طرف بگه این لونه مال منه یا تو!»
خرگوش گفت:«موافقم اما چه کسی؟»
کبک بالش را تکاند و گفت:«من یه گربه میشناسم که مدتها کنار آدمها زندگی کرده و خیلی داناست شنیدم هر چه بگه درسته»
خرگوش جستی زد و از لانه بیرون پرید گفت:«باشه پیش گربه بریم»
خانه ی گربه نزدیکی برکه بود و گربه داشت کنار برکه استراحت می کرد.
کبک جلو رفت و آرام گفت:«سلام جناب گربه »
گربه سرش را بالا گرفت سلام کرد و گفت:«در خدمتم چیزی شده؟»
خرگوش جست زد و جلوتر از کبک ایستاد گفت:«بله این کبک میخواد لونه ی زیبای من رو ازم بگیره»
کبک کنار خرگوش ایستاد و گفت:«اون جا لونه ی من بود مدتی به سفر رفتم وقتی برگشتم خرگوش رو توی لونهم دیدم »
گربه آرام به کبک و خرگوش نزدیک شد و گفت:«با هم دوست باشید، دنیا ارزش دعوا نداره» و باز هم جلوتر رفت.
کبک بالی زد و گفت:«نه من لونهم رو میخوام»
خرگوش نزدیک تر رفت و گفت:«اون جا لونهی منه»
گربه که حسابی به ان ها نزدیک شده بود با خودش فکر کرد:«تا این دو نادون با هم بحث می کنن باید کار رو یکسره کنم»
پرید و کبک و خرگوش را اسیر کرد.
#باران
دوستان خوبم این داستان از کتاب کلیله و دمنه انتخاب و برای شما به زبان ساده بازنویسی شده امیدوارم از خوندنش لذت ببرید🌺
🌸🍂🍃🌸
کانال قصه های کودکانه 👇
http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe43
پالتو نارنجی .mp3
29.37M
#قصه_کودکانه
#قصه_صوتی
🌸 پالتو نارنجی
کانال قصه های کودکانه به ترویج فرهنگ قصه گویی برای کودکان در بین والدین و تقویت شادابی و روحیه ی کودکان کمک
میکند.
🌼🍃🌸
🌼اولین کانال تخصصی قصه های
تربیتی کودکانه👇
http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🌸ســــلام
🌺صبح جمعه تون زیبـا
🌸و لحظات زندگیتون
🌺گرم از عشق و محبت
🌸امیدوارم امروز
🌺لبخند شیرین روی لباتون
🌸شادی توی دلهاتون
🌺آرامش توی قلبهاتون
🌸و خدا یار و یاورتان باشه
🌼🍃🌸🍂🌼🍃🌸
🌼اولین کانال تخصصی قصه های
تربیتی کودکانه
http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🌼🌼🍃🌸🌸
👈ارزانکده پوشاک کودکانه
👈کتاب اختصاصی کودکانه
#قصه_کودکانه
🦷 دندان لق من کی میافتد؟ 🦷
علی نگران و ناراحت بود که چرا دندان لق شده اش نمیافتد. چند روزی بود که دندانش لق شده بود و خیلی تکان میخورد. هر وقت که میخندید، دندان شل و ولش پیدا میشد. هر وقت که در آینه خود را نگاه میکرد. شکل ناجور آن را میدید. و هر وقت که زبانش را در دهان میچرخاند، به دندانش میخورد.
برادرش مهدی پرسید: «هنوز دندانت نیفتاده؟»
علی با ناراحتی جواب داد: «هنوز نه، خیلی لق لق میخورد!»
مهدی گفت: «من میدانم چه کار کنی تا دندانت بیفتد، یک سیب بزرگ بردار و گاز بزن، آن وقت دندانت کنده میشود و راحت میشوی.»
علی جواب داد: «نه متشکرم، فکر میکنم کمی دیگر تحمل کنم بهتر باشد.»
دختر همسایه شان «زهرا» با دیدن علی گفت: «هنوزدندانت نیفتاده؟»
علی جواب داد: «هنوز نه! آنقدر لق لق میخورد که فکر میکنم به یک مو بند است.»
زهرا گفت: «من میدانم چه کار کنی تا دندانت بیفتد، یک تکه نخ دور آن بپیچ و سر دیگرش را محکم بکش. آن وقت دندانت کنده میشود و راحت میشوی.»
علی جواب داد: «متشکرم؛ ولی فکر میکنم یک کمی دیگر صبر کنم بهتر است.»
آرمین پسر همسایه شان که در حیاط مشغول شیطنت و بازی بود، وقتی چشمش به علی افتاد. پرسید: «بالاخره دندانت افتاد؟»
علی جواب داد: «نه، خیلی لق شده، ولی هنوز نیفتاده.»
آرمین گفت: «من میدانم چه کار کنی تا دندانت بیفتد و راحت شوی. یک دعوا با «رضا» راه بینداز. او هفته پیش یک مشت به من زد و دندان جلوییام که زیاد هم لق نبود، افتاد.»
علی گفت: «نه،نه، متشکرم. فکر میکنم یک کمی دیگر با این وضع تحمل کنم، بهتر باشد.»
آن شب علی از مادرش پرسید: «مادر! پس کی دندان من میافتد؟»
مادر جواب داد: «هر وقت موقعش برسد. خودش میافتد. بدون آنکه تو اصلاً ناراحت شوی و دردت بیاید.»
صبح روز بعد. دندان لق شده علی افتاد؛ ولی نه به خاطر آنکه سیب بزرگ و سفتی را گاز زده باشد. و نه به خاطر آنکه یک نخ دور آن پیچیده و سرش را کشیده باشد. و نه به خاطر این که رضا به دهان او مشت زده باشد.
دندان لق علی افتاد. فقط به این علت که وقتش رسیده بود و آماده افتادن شده بود.
#قصه_متنی
🌼🍃🌸🍂🌼🍃🌸
🌼اولین کانال تخصصی قصه های
تربیتی کودکانه
http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🌼🌼🍃🌸🌸
👈ارزانکده پوشاک کودکانه
👈کتاب اختصاصی کودکانه
از زائرانت هم میترسند_صدای اصلی_461227-mc.mp3
12.69M
#قصه_صوتی
🖤از زائرانت هم می ترسند
امسال فاطمه به همراه مادرش قرار است در مراسم گرامیداشت سردار سلیمانی شرکت کند که ناگهان...
بعد از ظهر چهارشنبه ۱۳ دی ماه ۱۴۰۲ حوالی ساعت ۱۵ و در جریان برگزاری مراسم سالگرد شهادت شهید سلیمانی، دو انفجار در مسیر منتهی به گلزار شهدای کرمان رخ داد که براساس اعلام منابع رسمی بیش از ۱۰۰ نفر مجروح و حدود ۱۰۰ نفر شهید شدند.
🌼🍃🌸🍂🌼
🌼اولین کانال تخصصی قصه های
تربیتی کودکانه
http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🌼🌼🍃🌸🌸
👈ارزانکده پوشاک کودکانه
👈کتاب اختصاصی کودکانه
11.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃اینم نظر یکی از بچه های خوب کانال درباره راهپیمایی امروز حمایت از شهدای کرمان و غزه
🍃🌸🍃
http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
#نکته_تربیتی
چطور با کودکم #بازی کنم
💜برای بازی با کودک اصول زیر را فراموش نکنید:
❤️شما باید کودک شوید.
💜از کودک کمک بخواهید تا یاد بگیرد کمک بخواهد.
❤️کلمه نه یا نمی شود را به کار نبرید.
💜در نهایت کودک شما باید همبازی داشته باشد و والدین به تنهایی نمیتوانند جایگزین همبازی کودک شوند.
🌼🍃🌸🍂🌼🍃🌸
🌼اولین کانال تخصصی قصه های
تربیتی کودکانه
http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🌼🌼🍃🌸🌸
👈ارزانکده پوشاک کودکانه
👈کتاب اختصاصی کودکانه
سفر به خلیج فارس_صدای اصلی_446191-mc.mp3
9.59M
#قصه_صوتی
#یک_آیه_یک_قصه
🌼عنوان قصه: سفر به خلیج فارس
🌸 «هدی» و «عزیز جون» باهمدیگه اومدن سفر و توی خلیج فارس برای دیدن دلفینهای نزدیک جزیرهی «قشم» سوار قایق شدن. اونا منتظرن تا دلفینها رو ببینن؛ در همون موقع از یه قایق نزدیکشون غواصی درون آب پرید و ...
🌼این داستان با زبانی ساده و روان به کودکان یاد میده که در روز قیامت، تنها کارهای خوبمون به دادمون میرسه.
🍃در این قسمت از برنامهی «یک آیه، یک قصه» عزیزجون به آیههای ۸۸ و ۸۹ سورهی مبارکهی «الشعراء» اشاره میکنن.
🍃خداوند در این آیهها میفرماید:
«یَوْمَ لَا یَنْفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ (۸۸) إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ ﴿۸۹) روزى که هیچ مال و فرزندى سود نمىدهد (۸۸) مگر کسى که دلى پاک به سوى خدا بیاورد (۸۹)»
🌼🍃🌸🍂🌼🍃🌸
🌼اولین کانال تخصصی قصه های
تربیتی کودکانه
http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🌼🌼🍃🌸🌸
👈ارزانکده پوشاک کودکانه
👈کتاب اختصاصی کودکانه
🌸یک باغ سلام
🍃یک جهان زیبایی
🌸یک تبسم ناز
🍃یک تن سالم
🌸یک دل خوش
🍃یک صبح دلنشین
🌸آرزوی من برای شما
🌼🍃🌸🍂🌼🍃🌸
🌼اولین کانال تخصصی قصه های
تربیتی کودکانه
http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🌼🌼🍃🌸🌸
👈ارزانکده پوشاک کودکانه
👈کتاب اختصاصی کودکانه
✍️کودک حداکثر یک ساعت می تواند از موبایل و تبلت استفاده کند و آن هم از موبایل و تبلت پدر و مادر
✳️به هیچ وجه کودک نباید موبایل و تبلت برای خود داشته باشد.
🌼🍃🌸🍂🌼🍃🌸
🌼اولین کانال تخصصی قصه های
تربیتی کودکانه
http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🌼🌼🍃🌸🌸
👈ارزانکده پوشاک کودکانه
👈کتاب اختصاصی کودکانه