eitaa logo
قصه های کودکانه
32.8هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
894 ویدیو
312 فایل
قصه های زیبا،تربیتی و آموزنده کودکانه 🌻مطالب کانال را با ذکر آدرس کانال ارسال نمایید 🌻ارتباط باما: @admin1000 🌸 کانال تربیتی کودکانه 👇 @ghesehaye_koodakaneh کتاب اختصاصی کودکانه👇 https://eitaa.com/ketabeh_man تبلیغات👇 https://eitaa.com/tabligh_1000
مشاهده در ایتا
دانلود
شیر و شتر.MP3
25.12M
🦁شیر و شتر🐫 🌸🌸🌸🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
لالایی خوابهای پارچه ای .MP3
12.11M
🌸لالایی خوابهای پارچه ای😴 🌸🍂🍃🌸 کانال تربیت کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
:لک لک دانا با دوستان یکی بود یکی نبود .غیر از خدا هیچ کس نبود. دو اُردک ، یک لک لک ، دو کبوتر با یک کبک در کنار برکه ای با هم زندگی می کردند . آن ها زندگی خوبی داشتند . در یکی از روزها ، صبح زود دو کبوتر با صدای ویز ویزتعدادی زنبور بیدار شدند .کبوتر ماده که روی تخم هایش خوابیده بود ترسید که به تخم هایش حمله کنند ، بالهایش را روی تخم ها پهن کرد و از کبوتر نر خواست که از دیگران کمک بخواهد . کبوتر نر پیش پرنده های دیگر رفت . دید آن ها هم ناراحتند . با لک لک حرف زدند و گفتند: این ها آسایش ما را بر هم می زنند و ما نمی توانیم با آن ها زندگی کنیم . کبک گفت: باید آن ها را از این جا برانیم لک لک گفت : باید عاقلانه فکر کنیم ، اگر ما با زنبورها بد رفتاری کنیم بد می بینیم وآنها را عصبانی می کنیم . باید از راه درستش وارد شویم . اردک گفت : خوب باید چکار کنیم این ها قصد ماندن دارند .آخه من دیدم دارند برای خودشان لانه (کندو ) می سازند . لک لک گفت : بگذارید به عهده ی من . من الان با آن ها صحبت می کنم .لک لک بلند شد و رفت کنار درخت ایستاد و گفت : بزرگ شما زنبورها کیست؟ ملکه ی زنبورها آمد کنار کندوی ناتمام ایستاد و گفت :کیست که با من کار داره ؟ لک لک جلو رفت و گفت : ملکه ، ما سال هاست که در کنار و روی این درخت زندگی می کنیم با هم خوب و مهربان بوده ایم .اما احساس می کنیم که با آمدن شما این آرامش از ما گرفته می شود . ملکه گفت :چرا این طور فکر می کنید . ما که به شما آزاری نرسانده ایم . چه بدی از ما دیدید .ما زیاد این جا نمی مونیم ، برای مدتی کم ، این جا هستیم بعد از تولد زنبورهای کوچولو می رویم لک لک گفت :اگر شما مزاحم دوستان ما نباشید ما هم با شما مشکلی نداریم ، همینطور هم شد و آن ها برای مدت زیادی در کنار هم بودند و هیچ وقت مزاحم زندگی همدیگر نشدند . 🌼🍃🌸🌼🍃🌸 کانال تربیت کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃لینک کانال جهت ارسال،دعوت و عضویت👇 http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
34.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 قصّه جمکران به مناسبت هفدهم رمضان ، سالروز فرمان امام زمان عجل الله تعالی فرجه جهت تأسیس مسجد مقدس جمکران ⬅️روایت تصویری بنای مسجد مقدس جمکران به امر مبارک حضرت ولی عصر ارواحنافداه و دستور به حسن بن مثله. 🌼🍃🌸🌼🍃🌸 کانال تربیت کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃لینک کانال جهت ارسال،دعوت و عضویت👇 http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🔸️شعر 🔶 بیداری درشب‌ قدر ودعابرای‌ظهورصاحب‌الزمان عج 🌸قدرِ شبای قدرمون 🌱مابچه‌هاخوب‌میدونیم 🌼چندساعت‌ازروز‌میخوابیم 🍃که شب رو بیدار بمونیم 🌸ارزشِ این یه شب‌ شده 🌱بالاتر از هزار تا ماه 🌼چقدرقشنگه دوربشیم 🍃از هر بدی و هرگناه 🌸چقدر قشنگه با دعا 🌱توو مسجدو توو خونه‌ها 🌼قرآن به سر بگیریم و 🍃بگیم بلند و یکصدا 🌸یاصاحب الزمان بیا 🌱تادنیامون آباد بشه 🌼با دیدنِ جمالِ تون 🍃تمامِ دلها شاد بشه 🌸🌼🍃🌼🌸 شاعرسلمان آتشی ‌‌🌼🍃🌸🍂🌼🍃🌸 🌼اولین کانال تخصصی قصه های تربیتی کودکانه http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4 🌼🌼🍃🌸🌸 👈 کانال تربیت کودکانه 👈کتاب اختصاصی کودکانه
شب بیداری_صدای اصلی_79987.mp3
11.72M
🍃 شب بیداری 🌸🍂🍃🌸 کانال تربیت کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام حسن مجتبی (علیه السلام) در مکانی نشسته بود و غذا می­ خورد. در این موقع، سگی جلو آمد و پیش روی حضرت ایستاد. در این هنگام امام حسن (علیه السلام) یک لقمه غذا می­ خورد و یک لقمه هم به سگ می­ داد. یکی از دوستان حضرت گفت: اجازه بدهید این سگ را از اینجا دور کنم. امام (علیه السلام) به او فرمود: نه! هرگز این کار را نکن! چون دوست ندارم در حالی که غذا می­ خورم جانداری به من نگاه کند و چیزی به او ندهم. بگذار باشد، وقتی که سیر شد خودش می­ رود. 🌸🌸🌸🌸 کانال تربیت کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
👇 قصه کودکانه " کیومرث و اهریمن " برگردانی از شاهنامه حکیم فردوسی برای کودکان(گروه سنی 8 تا 12 سال) بازنویسی: محمد رضا یوسفی یکی بود یکی نبود،غیر از خدای مهربان هیچ کس نبود. کیومرث در این سوی آسمان بود و اهریمن در آن سو. کیومرث روشنایی را با خودش می آورد و اهریمن تاریکی را.👼👺 روشنایی و تاریکی با هم جنگ داشتند. آدم ها در جهان روشنایی زندگی می کردند و دیوها در جهان تاریکی. دیو ها مانند شب، سیاه بودند. بازوی قوی داشتند و چنگال دراز. این دیو دو شاخ داشت، آن دیو سه شاخ و بعضی دیو ها چهار شاخ داشتند. اهریمن گفت: « من جهان را مانند شب تاریک می کنم! »👹 کیومرث گفت: « من جهان را مانند روز روشن می کنم. »👼 اهریمن به دیوها گفت: « باید آدم ها را نابود کنید تا جهان تاریک شود و شما صاحب همه ی دنیا شوید! »🌑 صدای غرش دیوها در آسمان پیچید. تخته سنگ های بزرگ را به سینه گرفتند. هوهوهو کردند. بلند شدند، پرواز کردند و به بالای سر آدم ها آمدند.🎃 آدم ها در کوه و دشت زندگی می کردند. لباس آن ها از برگ و پوست درختان بود. تا دیو ها را دیدند به این طرف و آن طرف فرار کردند.😱 دیوها تخته سنگ ها را از آسمان بر روی آدم ها انداختند. زن ها جیغ و داد کردند. مرد ها به جنگ دیو ها رفتند و بچه ها مثل خرگوش فرار کردند.😨 اهریمن غرش کنان آمد و تاریکی را جلو آورد. آدم ها به دل غار ها رفتند و جهان تاریک و تاریک تر شد. آدم ها فریاد کشیدند و کیومرث آمد.👤 کیومرث به تاریکی نگاه کرد. او بر گاوی به مانند یک کوه سوار بود. دیوها را دید که هوهو می کردند و تاریکی را در همه جا پخش می کردند. چشمان کیومرث مانند دو یاقوت بود و تاریکی را شکافت.👀 اسم گاو کیومرث، زرینه بود، چون به رنگ طلا بود. تاریکی برهمه جا سایه انداخت. نه روز بود و نه خورشید و نه روشنایی. شیرها، ببرها، پلنگ ها غرش کردند. عقاب ها، شاهین ها، پرستوها، به دنبال خورشید بودند. گل ها، سبزه ها، درخت ها خشک شدند.🌝 دیو ها نعره کشیدند و اهریمن با صدای بلند خندید. کیومرث فریادی بلند کشید. صدای او در کوه و دشت و بیابان پیچید. شیرها آمدند. ببرها آمدند. پلنگ ها آمدند. خرگوش ها و سنجاب ها و راسو ها هم آمدند. پرنده ها و آدم ها هم آمدند. همه به دور کیومرث جمع شدند و او گفت: « دیو ها با نعره ی خود ما را می ترسانند و جهان را تاریک می کنند، حال باید آن ها نعره ی ما را بشنوند! »😇 یک باره شیرها، ببرها، پلنگ ها غرش کردند. آدم ها فریاد کشیدند. پرنده ها در آسمان، آدم ها و جانوران در زمین با دیو ها جنگیدند. کیومرث سوار بر زرینه بود. گرز بزرگی در دستش بود و این دیو و آن دیو را از پا درآورد و پیش رفت. دیوها از چشمان درخشان او می ترسیدند و به دل تاریکی ها فرار می کردند.😖 هر دیوی که بر زمین می افتاد، آتش می شد، دود می شد و به آسمان می رفت. صدای جیک جیک، و بغ بغو و کوکوی پرنده ها در گوش کیومرث بود و دیوان را از سر راه بر می داشت.💪 اهریمن نعره کشید. به دل تاریکی ها رفت. شب و سیاهی از کوه و دشت و بیابان دور شد. خورشید، تاریکی را شکافت و بیرون آمد.🌞 روشنایی به جهان برگشت. اهریمن و دیوها نعره کشان به میان تاریکی ها رفتند. جهان غرق در روشنایی شد. آدم ها از شادی فریاد کشیدند، شیرها غرش کردند، پرنده ها آواز خواندند، طوفان به دنبال دیوها رفت، باد شاخه و برگ درختان را رقصاند، روز و روشنایی و شادی از راه رسید.🎄🐂🐳 آدم ها، شیرها، ببرها، پلنگ ها، خرگوش ها، راسوها، سنجاب ها، پروانه ها، پرنده ها، همه به دور کیومرث جمع شدند و او را پادشاه خود کردند. کیومرث نخستین پادشاه روی زمین و همه ی آدم ها و جانوران و باد و طوفان بود.👼 منبع : ماهنامه نبات کوچولو - شماره 5 ‌⭕️كپی مطالب فقط به صورت فوروارد و با ذکر نام کانال مجاز است _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ ✅ كانال تربیت کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh لطفا ما را به دوستان خود معرفی نمایید👇 http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
دویارمهربان.mp3
11.09M
🌃 قصه شب 🌃 🐔دو یار مهربان🐓 🌸🌸🌸🌸 کانال تربیت کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🌼داستان کودکانه کمک حضرت علی (ع) به فقرا مرد فقیری نزد حضرت علی (ع) رفت تا کمی درددل کند. کودکان این مرد از شاخه‌ درخت خرمای همسایه، که به خانه‌شان راه پیدا کرده بود، خرما می‌چیدند و این کار سبب عصبانیت مرد همسایه می‌شد. حضرت علی به نزد مرد همسایه رفت تا به طریقی رضایت او را جلب کند تا اجازه دهد کودکان مرد فقیر روزی چند خرما از درخت بچینند اما مرد همسایه به هیچ‌وجه راضی نشد. سرانجام حضرت علی علیه السلام پیشنهاد داد که نخلستان ارزشمندش را با خانه‌ی کوچک مرد همسایه تعویض کند. مرد همسایه شگفت‌زده شده بود، پیشنهاد را پذیرفت و دلیل این کار را از حضرت پرسید. امام فرمود: دلم می‌خواهد کودکان این مرد شاد باشند و بی‌ترس از درخت، خرما بچینند و بخورند. سپس حضرت علی (ع) به پدر کودکان فرمود: این خانه را به تو می‌بخشم به این‌جا اسباب‌کشی کن و بگذار کودکانت با خیال راحت خرما بچینند، بگذار این نخل، دل کودکانت را شاد کند. ‌‌🌼🍃🌸🍂🌼🍃🌸 🌼اولین کانال تخصصی قصه های تربیتی کودکانه http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4 🌼🌼🍃🌸🌸 👈 کانال تربیت کودکانه 👈کتاب اختصاصی کودکانه
نذر مادر_صدای اصلی_217602.mp3
11.56M
🍃 نذر مادر 🌸🍂🍃🌸 کانال تربیت کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
32.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
:راه نادرست 🌸قصه ای از زندگانی امام علی علیه السلام شهادت امام علی علیه السلام تسلیت باد 🌼🍃🌸🖤🌼🍃🌸 کانال تربیت کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh لینک کانال جهت ارسال و دعوت👇 http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🌸امیرالمومنین (ع) و کمک به دیگران روزى در کوچه‏ هاى کوفه به تنهائى راه مى ‏رفت، همانند همه مسلمین در کمال سادگى با نرمى و آرامش و همه‏ جا را زیر نظر داشت، چون مسئول بود و نقش رهبریت جامعه را ایفا مى ‏کرد، در راه زنى را ملاحظه فرمود که مشک آب بر دوش و ازنفس افتاده، به آرامى نزدیک آمد و آن زن را خسته و رنجیده خاطر یافت، مشک آب را بدوش گرفت تا زن مقدارى استراحت کند،در راه جویاى احوال آن زن شد؟ زن عرضه داشت: شوهرم در یکى از جنگها در سپاه على بن ابى طالب شهید شد، حال من و چند کودک یتیم، بدون سرپرست مانده و آهى در بساط نداریم. امام على علیه السلام برگشت و آن شب را تا سپیده صبح به ناراحتى گذراند. صبح زنبیل طعامى با خود برداشت و به طرف خانه زن روان شد. بین راه، کسانى از حضرت درخواست مى کردند زنبیل را بدهید ما حمل کنیم. حضرت مى فرمود: روز قیامت اعمال مرا چه کسى به دوش مى گیرد؟ به خانه آن زن رسید و در زد. زن پرسید: کیست ؟ حضرت جواب دادند: کسى که دیروز تو را کمک کرد و مشک آب را به خانه تو رساند، براى کودکانت طعامى آورده، در را باز کن! زن گفت: خداوند از تو راضى شود و بین من و على بن ابیطالب خودش حکم کند. حضرت وارد شد، به زن فرمود: نان مى پزى یا از کودکانت نگهدارى مى کنى؟ زن گفت: من در پختن نان تواناترم، شما کودکان مرا نگهدار! زن آرد را خمیر نمود. امام على علیه السلام گوشتى را که همراه آورده بود کباب مى کرد و با خرما به دهان بچه ها مى گذاشت.با مهر و محبت پدرانه اى لقمه بر دهان کودکان مى گذاشت و هر بار مى فرمود: از خدا بخواهید که على را ببخشد. خمیر که حاضر شد امیرمؤمنان علیه السلام تنور را هیزم کرد و شعله ور ساخت و چهره مبارک خود را نزدیک مى ‏آورد و به خود خطاب مى ‏کرد: یا على آتش دنیا را مى بینی چه سوزان است! بدان که آتش آخرت بسیار سوزان ‏تر است. در این میان یکى از زنان همسایه که امام را می شناخت، وارد شد و به مادر کودکان نهیب زد: واى بر تو! می دانى این آقا کیست؟! این پیشواى مسلمین و زمامدار کشور، على بن ابى طالب علیه السلام است. زن که از گفتار خود شرمنده بود با شتاب زدگى گفت: یا امیرالمؤمنین! از شما خجالت مى کشم، مرا ببخش ! اما حضرت با تواضع و فروتنى زیادى فرمودند: شما ببخشید که تا کنون مشکلات شما را حل نکرده بودم، از درگاه خدا بخواهید که على را مورد عفو و بخشش خود قرار بدهد. ‌‌🌼🍃🌸🍂🌼🍃🌸 🌼اولین کانال تخصصی قصه های تربیتی کودکانه http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4 🌼🌼🍃🌸🌸 👈 کانال تربیت کودکانه 👈کتاب اختصاصی کودکانه
قنبر مى گوید: روزى امـام عـلى عـلیه السّلام از حال زار یتیمانى آگاه شد، به خانه برگشت و برنج و خـرمـا و روغـن فـراهـم کـرده در حـالى کـه آن را خـود بـه دوش کـشـیـد، مـرا اجـازه حمل نداد، وقتى بخانه یتیمان رفتیم غذاهاى خوش طعمى درست کرد و به آنان خورانید تا سیر شدند. سـپـس بـر روى زانـوهـا و دو دسـت راه مـى رفـت و بـچـّه ها را با تقلید از صداى بَع بَع گوسفند مى خنداند، بچّه ها نیز چنان مى کردند و فراوان خندیدند. سپس از منزل خارج شدیم. گفتم : مولاى من، امروز دو چیز براى من مشکل بود. اوّل : آنکه غذاى آنها را خود بر دوش مبارک حمل کردید. دوم : آنکه با صداى تقلید از گوسفند بچّه ها را مى خنداندید. امام على علیه السّلام فرمود: اوّلى براى رسیدن به پاداش، دوّمـى بـراى آن بـود کـه وقـتـى وارد خـانه یتیمان شدم آنها گریه مى کردند، خواستم وقتى خارج مى شوم، آنها هم سیر باشند و هم خندان. ‌‌🌼🍃🌸🍂🌼🍃🌸 🌼اولین کانال تخصصی قصه های تربیتی کودکانه http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4 🌼🌼🍃🌸🌸 👈 کانال تربیت کودکانه 👈کتاب اختصاصی کودکانه
فاصلمون زیاده با بچه های غزه ولی یه رمز 🔒داریم آزادی اسم رمزه. از امام حسینمون یه درس گرفتیم 📝ماها باید مقاوم باشیم برابر دشمنا این آخرین جمعه از ماه قشنگ 🌙خداست بین ما مسلمونا یه اشتراک زیباست ماییم سلیمانی ها می جنگیم با دشمنا یه روزی آزاد می کنیم قدس رو ما مسلمونا💕 🖌شاعر انسیه سپاهی 🔷👈 ایجاد آمادگی 🌸🌸🌸🌸 کانال تربیت کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
عیادت از خانم بهاری_صدای اصلی_433905-mc.mp3
3M
🌸عنوان:عیادت از خانم بهاری 🌼«هدی» و «عزیزجون» برای عیادت خانم بهاری به بیمارستان رفتن،هدی دوست داره هرچه زودتر ایشون رو ببینه اما هنوز وقت ملاقات نرسیده ، ولی اون عجله داره و حوصله اش هم سررفته هدی دفعه ی قبل هم به ملاقات خانم بهاری اومده ولی... 🌸این داستان با زبانی ساده و روان به کودکان یاد میده که به فکر نعمتهایی که خداوند بهشون داده باشن و همیشه خدا رو شکر کنن. 🌼در این قسمت از برنامه ی یک آیه یک قصه» عزیزجون به آیه ی سیزدهم سوره ی مبارکه ی «الرحمن» اشاره میکنن. 🍃خداوند در این آیه می فرماید: «فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَان؛ پس کدام یک از نعمتهای پروردگارتان را منکرید؟» 🌸🌸🌼🌸🌸 کانال تربیت کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
﴿ مظلومین غزه ﴾ ان شاء الله پیروزند 🏴🕌🍃🇵🇸 🌸 پیغمبرِ گرامی (ص) 🌱 بسیارخوش‌سخن‌بود 🌸 رفتار و هم کلامش 🌱 الگویِ مرد و زن بود 🏴🕌🇵🇸 🌸 می‌گفت‌ حرفِ‌حق را 🌱 با قلبِ مهربانش 🌸 روشنگرِ حقیقت 🌱 می‌بود با بیانش 🏴🕌🇵🇸 🌸ما بچه هایِ مؤمن 🌱 درهرکجا که هستیم 🌸 مثلِ پیمبرِ خود 🌱 همواره حق پرستیم 🏴🕌🇵🇸 🌸 الگویِ‌ماست ایشان 🌱 حق‌را همیشه‌گوییم 🌸 ما با محمدیم و 🌱 غیر از خدا نجوییم 🏴🕌🇵🇸 🌸امروز بیگناهان 🌱در غزه بی پناهند 🌸ای ظالمینِ دنیا 🌱تاکی‌سکوت‌و‌لبخند 🏴🕌🇵🇸 🌸 این کودکان و زنها 🌱 در غزه اند مظلوم 🌸 از آب و از غذا هم 🌱 گردیده اند محروم 🏴🕌🇵🇸 🌸 امروز غزه مظلوم 🌱 درچنگِ‌ ظالمین است 🌸 آماجِ بمب و موشک 🌱 از دشمنانِ دین است 🏴🕌🇵🇸 🌸 مستضعفانِ دنیا 🌱 دیگر شدند بیدار 🌸 آزاد میشود قدس 🌱 بالطفِ رزم و ایثار 🇵🇸🇵🇸🇵🇸🇵🇸 🍃شاعر: سلمان آتشی ‌‌🌼🍃🌸🍂🌼🍃🌸 🌼اولین کانال تخصصی قصه های تربیتی کودکانه http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4 🌼🌼🍃🌸🌸 👈 کانال تربیت کودکانه 👈کتاب اختصاصی کودکانه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زنبور و فیل.pdf
3.31M
🌼پی دی اف 🌼عنوان: زنبور و فیل 🍃 مترجم: زهرا سلیمانی کاریزمه 🍃🌸🍃🌸🍃🌸 کانال تربیت کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
باغ زیتون (ویژه روز جهانی قدس)_صدای اصلی_255488.mp3
3.6M
سرود ویژه روز جهانی قدس 🌸🍂🍃🌸 کانال تربیت کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
کودکان آسمان_صدای اصلی_450644-mc.mp3
3.64M
🍃 کودکان آسمان 🌸حنا کوچولو وقتی میبینه که مامان داره تلویزیون نگاه میکنه و خیلی ناراحت شده ازش میپرسه که چه اتفاقی افتاده. مامان برای حنا کوچولو توضیح میده که توی کشور فلسطین یه جنگی اتفاق افتاده و باعث شده که ساختمونها خراب بشه و ... 🌼موضوع این قسمت: جنگ ناجوانمردانه اسرائیل علیه مردم مظلوم فلسطین. البته با لحنی کاملاً ملایم و اشاره ای که خشونت آن به روحیه‌ی کودکان آسیب نزند. 🌸🍂🌼🍃🌸 کانال تربیت کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کوچ اجباری قسمت اول_صدای اصلی_257239-mc.mp3
8.52M
🍃 کوچ اجباری 🌼 قسمت اول 🍃سام و سوگند خواهر برادر دوقلویی هستند که به نویسندگی خیلی علاقه دارند. تا اینکه پدرشون اون ها رو با جایزه هانس کریستین اندرسون آشنا میکنه تا بتونند داستان هاشون رو برای شرکت در مسابقه بفرستند.جایزه هانس کریستین آندرسن که جایزه نوبل کوچک هم گفته میشه، جایزه‌ای بین‌المللیه که هر دو سال یک بار از طرف دفتر بین‌المللی کتاب برای نسل جوان به مؤلفان در زمینه ادبیات کودک تعلق می‌گیره. این جایزه در دو گروه اهدا می‌شود: نویسندگان و تصویرگران. جایزه به نام هانس کریستین آندرسن نویسنده دانمارکی است و برنده جایزه خود را از دست ملکه دانمارک دریافت می‌کند. برنامه "کوچ اجباری" به تهیه کنندگی آتی جان افشان در سه قسمت تولید شده است. 🌸🍂🍃🌸 کانال تربیت کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4