eitaa logo
قصه ♥ قصه
118 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
394 ویدیو
69 فایل
با قصه ذهن و رفتار بچه ها را جهت دهیم.بچه ها ما رو عاشق خدا میکنند.مطالب به حفظ امانت با لینک قرار میگیره.فرق این کانال با بقیه اینه که جز اندک،مطلب اضافی نداره.نیز سعی شده قصه از لحاظ محتوا بررسی بشه.آیدی ارتباط با مدیر @Omidvar_Be_Fazle_Elahi
مشاهده در ایتا
دانلود
در بسیاری از خانواده‌ها مشارکت میان پدر و مادر و کودک وجود دارد؛ اما در تماشای کارتون و فیلم و سریال و بازی‌های رایانه‌ای. پدر و مادر در کنار فرزندشان نشسته و برنامه‌های مخصوص به کودکان را تماشا کرده یا به همراه کودک بازی رایانه‌ای می‌کنند. کودک نیز هم‌نشین والدین شده و فیلم و سریال‌های مربوط به بزرگ‌ترها را می‌بیند. چنین مشارکتی نه تنها آثار مثبت بازی‌های مشارکتی را ندارد؛ بلکه فاصلۀ میان کودک و والدین را زیاد هم می‌کند. @ghesehayemadarane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎊 کنید برنامه جذاب، آموزنده و سرگرم کننده این قسمت: لیوان رو بنداز 🎈این برنامه شاد و آموزنده رو ببینید و کلی بازی های مهیج و جدید خانوادگی یاد بگیرید 💕 💜💕 ╲\╭┓ ╭ 💜💕 ┗╯\╲@ghesehayemadarane
بالا بردن دقت و تمرکز ابتدا روی مقوای سفید اندازه طول گوش پاکن مثل تصویر صفحه دو خط بکشد، و‌ دو سر خطها رو با ماژیک رنگ کنید،تعدادی گوش پاکن بردارید و سرشون رنگ کنید مثل تصویر سه😉 صفحه ای و که طراحی کردین با گوش پاکنهای رنگی در اختیار کودک قرار بدین مرحله اول از کودک بخواین که گوش پاکن ها رو بر اساس رنگ طبقه بندی کنند و مرحله بعد هر گوش پاکن بر اساس رنگ روی صفحه بزاره،لازم نیست کودک در دوره پیش دبستان خواندن و نوشتن بلد باشه ،بالا بردن دقت و تمرکز یکی از کارهایی هست ک باید برای بچه ها انجام داد ،ممنون که با ما هستین🌸 مناسب به بالا . 💕 💜💕 ╲\╭┓ ╭ 💜💕 ┗╯\╲@ghesehayemadarane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بازیکده راه اندازی شد در این کانال، مجموعه ای از بازی های آندرویدی و رایانه ای که بعد از ساعت ها بررسی دقیق طلبگی برای خانواده ها و کودکان مناسب تشخیص داده شده رو خدمت شما عزیزان معرفی میکنیم ورود به کانال https://eitaa.com/ttej_bazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
طبیعی در طب اسلامی👇👇 ✍️این روزها شاید دچار سرماخوردگی بشوید,لطفا خود را از باد بپوشانید,دقت کنید که چطور باد پاییزی درختان را زرد میکند🍁🍂 ,همانطور هم باعث ضرر زیادی به انسانها میشود, بنابراین از باد پاییزی خود را حفظ کنید🍁🍂💨. ✍️واکسن آنفولانزا ضرر بسیاری به بدن شما میرساند از آن دوری کنید.😱بجای واکسن کنید و. داروی امام کاظم (علیه السلام) استفاده کنید ✅ ✍️یک واکسیناسیون طبیعی که در طب اسلامی میتوانید استفاده کنید کاظم(علیه السلام) است که زمستانه و تابستانه دارد.برای فصل پاییز وزمستان داروی زمستانه توصیه میشه ✅ ✍️برای پیشگیری و درمان بیماریهای پاییز و زمستان نظیر سرماخوردگی,آنفولانزا,گلودرد,تب میتوانید از آن استفاده کنید.👌🏼این ترکیب بهترین تقویت کننده است.☝️🏼 ✍️ مصرف:برای :هر ده شب یکبار مقداری در گلو ریخته شود و بعد از آن تا یک ساعت چیزی خورده نشود. ✍برای مصرف درمانی : پشت سر هم استفاده شود. 👆✅👆✅
نیکی ۱.mp3
12.19M
🌹نیکی (قسمت اول)🌹 👨‍👧‍👧بالای ۴سال 🎤با اجرای:اسماعیل کریم‌نیا 🗣قرائت :سوره واقعه (آیه ۵۹تا ۶۳) 🎶 تدوین : محمد حسین مکاریان پور 📚منبع:کتاب قصه های خیلی قشنگ Eitaa.com/lalaiyehfereshteha 2⃣6⃣6⃣ 🔰کپی با یک صلوات🔰
مرد خسیس.mp3
12.8M
🌹مرد خسیس🌹 👨‍👧‍👧بالای ۴سال 🎤با اجرای:اسماعیل کریم‌نیا 🗣قرائت :سوره واقعه (آیه ۶۹ تا ۷۴) 🎶 تدوین : محمد حسین مکاریان پور 📚منبع:کتاب قصه های خیلی قشنگ Eitaa.com/lalaiyehfereshteha 2⃣6⃣8⃣ 🔰کپی با یک صلوات🔰
نیکی ۲ .mp3
8.76M
🌹نیکی (قسمت دوم)🌹 👨‍👧‍👧بالای ۴سال 🎤با اجرای:اسماعیل کریم‌نیا 🗣قرائت :سوره واقعه (آیه ۶۴تا ۶۸) 🎶 تدوین : محمد حسین مکاریان پور 📚منبع:کتاب قصه های خیلی قشنگ Eitaa.com/lalaiyehfereshteha 2⃣6⃣7⃣ 🔰کپی با یک صلوات🔰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خونه کرم کرم کوچولو یه خونه داشت خونشو خیلی دوست می داشت کلاغه داشت می رفت سفر کرمی می گفت منم ببر رفتن باهم اون دور دورا اما دلش شور می زدا بعد یه ماهی بی خبر برگشتن اون دو همسفر دنبال خونه کرمه گشت اما ندیدش توی دشت خونه ی اون که خوب بود حالا یه تیکه چوب بود
از اینکه من هم یک مسلمانم خیلی خوشحالُ شاد و خندانم پیامبرم هست محمد، امین با او وَ قرآن هستم همنشین پیامبرم را من دوست دارم از دشمن او خیلی بیزارم
┄┅─✵🍃🌸﷽🌼🍃✵─┅┄ سلام رفقا ☺️✋ 💥 مژده مژده 💥 ⏳شمارش معکوس برای ثبت نام دوره ی جدید در آموزشگاه مجازی حیات برتر زیر نظرتشکیلات تنها مسیر آرامش شروع شد👏 🌾☘🌾☘🌾 ضمنا👇😍 با ثبت نام دردوره جدیدلینک آموزشهای دو دوره ی قبلی (حیات برتر ورهایی از رنجها) به صورت رایگان در اختیارتون قرار داده میشه. هزینه هر ترم ۳ماهه ۲۰ هزار تومان است که افرادی که تازه ثبت نام می کنند برای هر سه ترم فقط ۲۰ هزار تومان پرداخت می کنند😍 دراین آموزشگاه شما با این مباحث که با محوریت سخنان استاد پناهیان میباشد آشنا می شوید👇😇 و 🎈🎁🎈 🎓گواهی پایان دوره نیز اعطا میشود ┄┅─✵🍃•°🌸°•🌼°•🍃✵─┅┄ برای همراهی و در کلاس جدید من اینجام😊👇 @Hosna_23 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
004 - HamayeshTMA 1399.mp3
17.99M
🌺 کلاس آموزش 4 حفظ اقتدار مرد 💥 دکتر حبشی جلسه چهارم 🎨 همایش همسرداری اصفهان - مرداد 99 🎁 @IslamlifeStyles
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
0149 ale_emran 30.mp3
9.46M
۱۴۹ آیه ۱۳۰ «عاقبت توهین به پیامبر» ✅ شنبه ها و چهارشنبه ها، ساعت ۹شب 📣 بچّه‌های لالایی خدا! رزمنده‌های جبهه مواسات! از لشگر بچّه‌های صاحب زمانی جا نمونید. این هفته با هم دیگه بناست به نیازمندا، حبوبات کمک کنیم. 🔴 بچه های سحری لالایی خدا! کسایی که دوست دارن عمو عباسی شب جمعه بهشون زنگ بزنن و قرار بچه های سحری رو یاد آوری کنن، اسمشون رو به همراه شماره تلفن به این آدرس ارسال کنن👇👇👇👇👇 https://docs.google.com/forms/d/e/1FAIpQLSceo3c6E4RaXJp9vGI0QRANsN-vI1ufr4ieLuzLhb5gYc-IPw/viewform?usp=sf_link @lalaiekhoda
0148 ale_emran 28-29.mp3
6.48M
۱۴۸ آیات ۲۹ - ۲۸ «دوستی با کافران» ✅ شنبه ها و چهارشنبه ها، ساعت ۹شب 📣 بچّه‌های لالایی خدا! رزمنده‌های جبهه مواسات! از لشگر بچّه‌های صاحب زمانی جا نمونید. این هفته با هم دیگه بناست به نیازمندا، حبوبات کمک کنیم. 🔴 بچه های سحری لالایی خدا! کسایی که دوست دارن عمو عباسی شب جمعه بهشون زنگ بزنن و قرار بچه های سحری رو یاد آوری کنن، اسمشون رو به همراه شماره تلفن به این آدرس ارسال کنن👇👇👇👇👇 https://docs.google.com/forms/d/e/1FAIpQLSceo3c6E4RaXJp9vGI0QRANsN-vI1ufr4ieLuzLhb5gYc-IPw/viewform?usp=sf_link @modir_lalaiekhoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یک عالمه بازی توپ قلقلی از گوشه ی باغچه به این طرف و آن طرف حیاط نگاه کرد. زیر لب گفت:« چرا هیچ کس با من بازی نمی‌کند؟خیلی دلم برای بازی با بچه ها تنگ شده است» بعد هم قل خورد و قل خورد تا به دیوار حیاط رسید محکم خودش را روی زمین کوبید و به آسمان رفت، از روی دیوار پرید آن طرف دیوار سعید روی پله ی جلوی خانه شان نشسته بود و با یک تکه چوب روی زمین خط می کشید، کمی آن طرف‌تر رضا را دید که به دیوار تکیه داده و زانویش را بغل گرفته بود. توپ قلقلی خودش را جلوی پای سعید انداخت. سعید با دیدن توپ بلند شد و گفت :«آخ جان توپ » رضا با دیدن توپ جلو آمد و گفت:« می آیی توپ بازی؟» سعید خندید و توپ را روی زمین گذاشت و گفت:« برو توی دروازه » رضا در حالی که عرق می ریخت گفت:« بیا یک بازی دیگر کنیم» سعید دست رضا را گرفت و گفت :« بیا قایم باشک» بعد هم روی همان دیوار چشم گذاشت. توپ قلقلی از اینکه رضا و سعید را با هم دوست کرده بود بالا پایین پرید. تصمیم گرفت باز هم راه بیفتد. باز قل خورد و قل خورد تا به یک کوچه بن بست رسید. ته کوچه بابایی را دید که لباس‌های کهنه پوشیده صورت بابا توی آفتاب سوخته بود، بابا جلوی در کوچک خانه ایستاده بود و سرش را پایین انداخته بود. توپ قلقلی باز هم قل خورد و زیر پای بابا ایستاد. چشمان بابا با دیدن توپ قلقلی برقی زد. خم شد و توپ را برداشت. دستهای بابا به خاطر کار زیاد سفت و پوسته‌پوسته بود توپ قلقلی قلقلکش آمد و ریز خندید. بابا توپ را با خودش به خانه برد؛ علی جلو دوید و خودش را توی بغل بابا انداخت و گفت:« سلام بابایی» علی تا چشمش به توپ قلقلی افتاد بالا پایین پرید و گفت :«می دانستم یادت نمی رود بابای خوش قولم» اشک خوشحالی از چشم بابا ریخت، علی توپ را از بابا گرفت و گفت:« بابا من می روم با بچه ها توپ بازی کنم» و از خانه بیرون دوید. دوستانش را صدا زد و با هم گل کوچیک بازی کردند. یک دفعه یکی از بچه‌ها شوت محکمی زد و توپ توی خیابان افتاد. تا خواست پیش بچه ها برگردد، ماشینی آمد و از روی او رد شد، توپ قلقلی فیس محکمی کرد و پنچر شد. علی توپ را برداشت و پیش دوستانش برگشت با آستینش اشکش را پاک کرد، توپ قلقلی هم دلش می خواست گریه کند. مجید گفت:« بیایید جنگ بازی!» توپ را گرفت و از وسط نصف کرد، نصفش را روی سر علی گذاشت و نصفش را روی سر خودش! چند تا چوب برداشت و گفت:«اینها هم اسب های چوبیمان، این توپ پاره هم کلاه جنگی، بیایید یاران من باید به جنگ دشمن برویم» بچه ها خندیدند و سوار بر اسب های چوبی دنبال هم دویدند، توپ که حالا دو کلاه شده بود خندید. بچه ها از بازی خسته شدند کلاه های جنگی را گوشه‌ای انداختند و به خانه‌هایشان رفتند، کلاه های جنگی حوصله شان سر رفته بود کلاغی آمد روی دیوار نشست این طرف را دید آن طرف را دید یک دفعه چشمش به کلاه‌های جنگی افتاد، زود پرید و کنار آنها نشست. کلاه های رنگی رنگشان پرید خواستند عقب بروند اما نتوانستند، کلاغ یکی از کلاه ها را با پاهایش برداشت و بالای درخت برد، بعد هم مقداری برگ و چو ب تویش گذاشت و جوجه هایش را روی آن نشاند. کلاه جنگی حالا خانه کلاغ شده بود و می‌خندید. باد آمد و کلاه جنگی دیگر را با خودش برد کمی بعد به یک برکه رسیدند قورباغه با دیدن کلاه جنگی خوشحال شد آن را برداشت و توی برکه انداخت و پرید رویش و گفت:« چه قایق خوبی پیدا کردم.» رده سنی زیر ۴سال 🌸🍂🍃🌼🌸🍂🍃🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh لینک کانال جهت ارسال،دعوت و عضویت👇 http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe43