دیروز و امروز.mp3
4.96M
#هفته_بسیج
#استاد_راستگو
#امام_عسکری_ع
🌹دیروز و امروز🌹
👨👧👧بالای ۶ سال
🎤با اجرای:اسماعیل کریمنیا
#عمو_قصه_گو
🗣قرائت :#سوره_ماعون
🎶 تدوین : خانم کاشانی
📚منبع:قصه ی ما مثل شد
https://eitaa.com/joinchat/1409548311C6b48882918
🔰کپی آزاد با یک صلوات🔰
3⃣1⃣8⃣
دوموش و یک گربه.mp3
4.04M
#هفته_بسیج
#استاد_راستگو
#امام_خمینی
🌹دو موش و یک گربه🌹
👨👧👧بالای ۶ سال
🎤با اجرای:اسماعیل کریمنیا
#عمو_قصه_گو
🗣قرائت :#سوره_فیل
🎶 تدوین : خانم کاشانی
📚منبع:قصه ی ما مثل شد
http://Eitaa.com/lalaiyehfereshteha
🔰کپی آزاد با یک صلوات🔰
3⃣1⃣7⃣
8.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فیلم تکان دهنده التماس های کادر درمان کرونایی از مردم در پارک
کادر درمان خسته از بی توجهی مردم ، به پارک رفتند ، بلندگو به دست گرفتند و از مردم التماس کردند که به خانه هایشان بروند.
اين ويديو كوتاه، واقعي، تلخ و تاثيرگذار رو ببينيم.
لطفاً در منزل بمانيم. هواي منزل را مرتب تهويه كنيم.
@ghesehayemadarane
* #مدیریت_زمان
🔻 از امام حسن عسکری علیه السلام حکایت شده: «مَنْ لَمْ يُحْسِنْ أَنْ يَمْنَعَ لَمْ يُحْسِنْ أَنْ يُعْطِي. بحارالانوار، ج ۷۵، ص۳۸۰» يعني کسي که نداند چگونه اوقاتش را سامان بدهد و کجا خودش را جمع کند و اوقاتش را دريغ کند، نميداند کجا هم بايد وقتش را هزينه کند.
🔸 يعني اي بشر تو ميهمان يک مديريت هوشمندانه هستي. خودت را درياب. بايد يک جا اوقات، ملاقات و ارتباطهايت را دريغ کني تا يک جاهايي بتواني بهره ببري. اي انسان تمام ارزش تو به جوهرهي گرانبهايي است که در درونت به وديعه گذاشتهاند.
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
@ghesehayemadarane
🌹 شعر کودکانه بسیج 🌹
🇮🇷 در سال پنجاه و هشت
🇮🇷 در پنجم آذر ماه
🇮🇷 بعد از انقلاب ما
🇮🇷 بعد از فرار آن شاه
🇮🇷 امام خوبِ امت
🇮🇷 یه دستورِ جدید داد
🇮🇷 برا تشکیل بسیج
🇮🇷 یه فرمان شدید داد
🇮🇷 آن روزا ، مردم ما
🇮🇷 حرف امام شنیدند
🇮🇷 هم با دل و هم با جان
🇮🇷 به سوی او دویدند
🇮🇷 در جای جای ایران
🇮🇷 کودک و پیر و جوان
🇮🇷 به پیروی از امام
🇮🇷 فدا کردن دل و جان
🇮🇷 وقتی امام امت
🇮🇷 شور بسیجیان دید
🇮🇷 یه روز تو جمع ملت
🇮🇷 خود را بسیجی نامید
✍ شاعر : ط . شامحمدی
🔮 @amoomolla
#بسیج #هفته_بسیج
🕋 تیک و تیک و تیک ، صبح شد بچهها
🕋 با نام خدا ، برخیزید از جا
🕋 با اخلاق خوش ، با لبی خندان
🕋 سلام بدین به ، بابا و مامان
🕋 شستن دست و ، شستشوی رو
🕋 با آب تمیز ، بگیرید وضو
🕋 با نماز صبح ، با شکر خدا
🕋 میشود آغاز ، روز خوب ما
✍ مصطفی رحماندوست
🔮 @amoomolla
🕌 #نماز #شعرنماز
🐈🐀موش میخوری یا آبگوشت؟!🐀🐈
یكی بود، یكی نبود. پیرزن فقیری بود كه در خانه خرابه ای زندگی میکرد، نه شوهری داشت و نه فرزندی. نه فامیلی و نه آشنایی.
تنها همدم پیرزن گربه ای ضعیف و لاغر بود كه وقتی راه میرفت، دنده هایش از زیر پوستش بیرون زده و شكمش به پشتش چسبیده بود. پیرزن چشمش به دست مردم بود و گربه چشمش به موش های آن خانه ی خرابه. پیرزن با لقمه ای نان سیر میشد و هر بار خدا را شكر میكرد كه روزی او را رسانده و او را از یاد نبرده. ولی گربه غر میزد و به خانه های اطراف سرك می كشید، به امید این كه غذایی چرب تر از موش های خانه ی پیرزن پیدا كند.
روزی گربه همان طور كه به دنبال غذا بو میكشید، از خانه ی پیرزن دور شد.به كوچه و محله ای رسید كه از هر طرف آنجا بوی خوبی می آمد.گربه گیج از آن همه بو به راهش ادامه داد و ازآشپزخانه ی قصر پادشاه سر در آورد. آهسته و آرام پشت دیگی پنهان شد و تنش را به دیگ چسباند و به آن پنجه كشید. پنجه اش را جمع كرد و یك طرف صورتش را به دیگ چسباند و دور آن چرخید، راه ورودی پیدا نكرد. صدای پای آشپز را شنید و دوباره پشت دیگ پنهان شد. آشپز كنار دیگ ایستاد. در آن را باز كرد و ملاقه ای در دیگ فرو كرد، آن را بالا آورد. لبهایش را به لبه ی ملاقه چسباند، قدری چشید و گفت : به به! در همین لحظه بوی خوش آبگوشت در آشپزخانه پیچید. آشپز برگشت كه كاسه ای بردارد. گربه از خود بیخود شد و به لب دیگ پرید.
آشپز برگشت و گربه را دید . ساطور را برداشت و به طرفش پرتاب كرد. گوشه ی ساطور به پای گربه خورد. تا مغز استخوانگربه از درد تیر كشید. با یك جست پرید و از آشپزخانه بیرون دوید. با این كه از دسترس آشپز دور شده بود، از ترس او باز هم تندتند میدوید. وقتی نفس نفس زنان به خانه ی پیرزن رسید. تازه آرام در گوشه ای نشست، زخمش را لیسید و با خود گفت: « نه گوشت و آبگوشت را میخواهم و نه درد این زخم را. نزد یك بود، سرم را از دست بدهم. خوب شد كه زودتر خودم را به این جا رساندم.»
گربه چشمهایش را بست و بعد از مدتی كه دوباره چشم باز كرد. موشی را دید، پرید آن را گرفت و خورد. این بار موش به دهانش از آبگوشت هم خوشمزه تر بود.
#قصه_متنی
╲\╭┓
#قانع_بودن
╭🐈🐀@ghesehayemadarane
┗╯\╲
#نکته_تربیتی
💢جملاتی که اعتماد به نفس فرزندتان را بالا میبرد:
● من به تو اعتماد دارم.
○حضور او در جمع خانواده را مهم بدانید. مثلا بگویید «وقتی خدا تو رو به ما داد، می دانست ما چه چیزی در زندگی احتیاج داریم»
● ببخشید عزیزم. می توانی من را به خاطر کاری که کردم ببخشی؟
○من تو را می بخشم. و دیگر این موضوع را مطرح نمی کنم. باشه؟
●امشب می خواهم فقط وقتم را با تو بگذرانم. چه کاری دوست داری که انجام بدهیم؟
○بله،امشب غذایی رو میپزم که دوستش داری.
● از تو ممنون هستم.
💕
🧡💕
╲\╭┓
╭ 🧡💕@ghesehayemadarane
┗╯\╲
با قصه ذهن و رفتار بچه ها را جهت دهیم.
بچه ها ما رو عاشق خدا میکنند.
در اینجا مطالب به حفظ امانت با لینک قرار میگیره.
فرق این کانال با بقیه کانالهای قصه این هست که مطالب اضافی نداره و نیز سعی شده قصه از لحاظ محتوا بررسی و بعد بارگزاری شود
.
آیدی ارتباط با مدیر
@OmidvarBeFazleElahi
@ghesehayemadarane
اجازه دهید فرزندتان خانه را زیر و رو کند...
از حدود ۹ ماهگی به بعد کودکان دست بهکار میشوند که خانه را بههم بریزند و والدینشان را از این کار حسابی عصبانی کنند.
یکی از دلایلی که کوچولوهای خانه دست به چنین کارهایی میزنند بیحوصله شدن آنها است، آنها معمولا از روی بیکاری به وسایل خانه رو میآورند. اما خبر خوش اینجاست که کودکان کنجاوتر در آینده افرادی موفقتر میشوند.
به همین دلیل روانشناسان به والدین توصیه میکنند خیلی کودکان را از این کار منع نکنند و حداقل اجازه دهند آنها در اتاق خودشان ریختوپاش کنند، چراكه بههم ریختن وسایل موجب میشود اعصاب کودک آرامش بگیرد و حتی سیستم ایمنی آنها تقویت شود.
جالب اینجاست که بههم ریختن وسایل موجب ترشح هورمونی در کودکان میشود که رشد آنها را دو برابر میکند
#کانال_تربیتی_نوردیده 👇
Join @nooredideh