eitaa logo
◦•✿ قصہ בلبرے ✿•◦
26 دنبال‌کننده
41 عکس
8 ویدیو
0 فایل
﷽‌ قصہ دلبرے ما حکایت از آدم هایی داره که مقصد رو نشونه گرفتن و به سرعت به سمت مقصد قدم بر میدارن🌻💜 دلبری برای دلبرترینِ عالم ، یعنی خدا رو باید از اینا یاد بگیریم...! با عکس و قلم #اینجانب😉
مشاهده در ایتا
دانلود
° ننه میگفت: +جهانگیر و مجیدم خیلی باهم رفیق بودن پِیَ هم غذا میخوردن پِیَ هم درس میخوندن پِیَ هم کار میکردن... آخرم پِیَ هم شهید شدن💔 +ننه ناراحت نیستم ها، خدا دادش خدا هم بردش اما ناراحتم دستم بهش نرسید..🔗💔 °
° خداحافظی کردیم که برویم چادرش را سر کرد که حتما بدرقه مان کند از در که بیرون آمدیم تعداد زیادی از پسران دبیرستانی هم سنِ عبدالمجید با سروصدا و سرو کله زدن با هم از عرض کوچه عبور میکردند لحظه ای مادر ما را فراموش کرد و با خنده بلند و پشت بندش بغضی سوزناک غرق تماشای آنان شد دوستم جمله ای گفت که درمانده ام کرد +فکر کنم مجیدش رو میبینه و یادش افتاده 💔 تا انتهای کوچه با نگاهش پسران را بدرقه کرد این عکس حسرت بارش ،حسرت بر دل ما هم گذاشت... شادی روح شهید عبدالمجید زایرپور و همه ی بچه های صلواتی عنایت کنیم.. پایان🪴 °
° طلوعِ بارقه های گرمِ هر اتفاقی هر حرفی هر شخصی در زندگیِ مان می شود امید در جان و شعف در دلِ..♥️ @ghesehdelbari
° می داند کجا رخنه کند و سکونش را وام گیرد❣ کوچکی آلونکش را به رخ درخت میکشد؛ می داند همین اندک آرامگاه مسبب رشد ست و نفوذ به دل پر هیبتِ درخت.. نفوذی که می شود سرمنشا زوالِ هجرانش.. اما ! آلونک کوچک من هم تمنایش نفوذ در دل ابدیت ست و وصال..🌱 از آنِ خود کوتاه نمی آیم آنِ من آلونکم را در قلبم میفشارد و غزال تیزپای ابدیت میشود.. _ "قلبِ کوچک من! یادت باشد دنیا برای کیف و عشق و ساختنِ ابدیت است" دنیا اگر برایت چنین باشد خستگی را خسته میکنی💜🌻 📎 @ghesehdelbari
• در حوزه ی کوچک و دلنشین مان دلهایمان تپیدن گرفته استرس نتیجه امتحان فردا جایش را به نتیجه انتخابات داد..🌿 تمرکزی بر کتابم نداشتم کمی از کتاب و تلوبیون فاصله گرفتم تا مرحمی بر آتش استرسم بیابم❣ مفاتیح نام با مسمایی ست برای این گنجینه "باز کننده ی در های رحمت الهی" ست گمانم.. مفاتیحم چون روح بارانی استرس دلم را میشوید💌 حدیث کسایش را باز میکنم همان حدیث عشق ست نام اوست که تسلی دلم است.. هم فاطمه و ابوها و بعلها و بنوها ...♥️ یادم آمد صاحب کشورمان مهدی زهراست♡ پس آرامش تمام قلبم را فتح میکند؛ به امید عنایتِ مولا به امید فتح ابواب رحمت به سمت حرم الله.. به سمتِ ایران عزیزم♥️ 🕊 •
° دل در دلم نبود برای نتیجه ی انتخابِ پیش رویمان کیفم را زمین گذاشتم تا خستگی امروزم را از شانه ام بردارد و به امانت به زمین بسپارد. پدر که آمد، دریافتم آنقدر خسته تر ست که زمین هم بار خستگی اش را نتواند امانت گیرد. شعبه سیار را انتخاب کرده بود تا حتی یک نفر هم از نعمت شراکت در سرنوشت کشورمان جا نماند برایم چنین گفت: به جایی دور افتاده رفتیم، حدود دو کیلومتر پیاده روی سخت داشت فقط برای گرفتن رای سه خانواده اما خوشحالم؛ چون یکی از آنها خانواده شهید بودن اتفاقا به جناب جلیلی رای دادند.. به اتاق رفت برای استراحتی چند.. کلمه ی خانواده ی شهید آن هم در دوردست ها، در ذهنم هجی میشد. به سرعت پریدم به سمت در اتاق +گفتین خانواده شهید؟ کدام شهید؟؟ _شهید سرخاب جلیلی؛ برادر شهید سرخاب بود. چند لحظه ای وا ماندم درست شنیدم؟ همان سرخاب معروفِ خودمان؟ همشهری با غیرتم؟ برادرش در دوردست ها دست نیافتنی ست به راستی خبری از او داشتیم؟ حال کمی دلم آرام گرفته پشتوانه خانواده شهدا برای این انتخاب عظیم ما را بس ست؛ حتی اگر تقدیر چنان که میخواهیم رقم نخورد.. 📌پ.ن: انتخابات ۱۵ تیر ۱۴۰۳ ⏰ساعت نوشتن_ ۱ بامداد ۱۶ام @ghesehdelbari °
"""پس از یک سال باز هم گذرم به کوچه پس کوچه های پشت مسجد جامع افتاد...""" همان جایی که و دست رفاقت داده بودند محله از صدای خنده بچه ها پر بود از کوچک تا بزرگش اهل دل بودند و باصفا کوچه های پر از اقاقیا بن بست نداشت در خم هر کوچه خانه ی قدیمیِ دیگری خودنمایی میکرد در دل هر خانه پسری قد میکشید که در زمانِ تشخیص عیارِ انسانیت؛ غیرت و افتخار محل میشد از همین کوچه پس کوچه های کنار می گویم که بچه هایش برای شهادت با خنده مهلت را از دیگری میگرفتند.. @ghesehdelbari
بر سر بزنگاه کوچه با لبخندش دلم را میبرد به روضه خانه امراله سفارش مادرش را در اندیشه شیرینم مکرر میخواند هم دست رفاقتش را پس نمیکشد تا مبادا کوچه پس کوچه های خوشبختی را گم کنم... در همین کلمات و خیالات غرق بودم که خودم را جلوی منزل او یافتم انگار تمام بچه های باغیرت محل که حالا کلمه ی شهید زینت بخش اسمشان شده، حالِ دلم را به آرامی دل خودشان بدل کردند.. """وقتش شد به درون خانه ی قدیمی پا بگذارم سالی یک بار به روضه ی خانه شما آمدن هم می تواند عاقبت به خیرم کند..""" @ghesehdelbari
° میگفت: انتخاب یه آدم درست، یه رفیق درست، یه راه درست مثِ جوونه زدن توی دلِ برهوته یه لحظه بشین بشمر آدما ،رفیقا و راه های درست زندگیت رو بشمُر و به سینه فشار بده که جوونه هات بیشتر و بیشتر شن🌱 @ghesehdelbari📸✏️ °
° سه راهیِ دانشگاه کنار میدان حاج قاسم چشم انتظارش بودم شمایلِ تلفن قدیمیِ کنار ایستگاه دلم را به سال های قدیمی و دور پرت کرد📞 سوژه ی جذاب و دلربایی بود📸 یاد کلام قندیِ حاج حسین یکتا افتادم که می گفت: تلفن عمومی‌های قدیم دو ریالی می‌افتاد خط وصل میشد؛‎خدا پشت خط دلته،چرا دوزاریت نمی‌افته؟!💡 @ghesehdelbari °