برای شهید آتش نشان فریدون علی تبار
باد
صدای چه کسی را در خود پنهان می کند
که مدام راه می رود
و زمزمه می کند
اگر امروز پنجشنبه باشد
اگر ۳۰ دی ماه باشد
اگر سال ۱۳۹۵ باشد
و چهارراه استانبول پالتوی بلند بپوشد
در مرکز شهر بایستد
به سوختن پلاسکو فکر کند
و ماه
نام تمام ماموران آتش نشانی که زیر آوار مانده اند را
فریدون علی تبار« صدا بزند »
باید صدای باد را
زیر آوار پنهان کنم
حالا
مرگ سه ساعت و نیم
آتش روشن می کند
و شروع می کند
به سوختن بخشی از تهران
سوختن بخشی از زندگی
سوختن بخشی از شعر
و من هنوز می ترسم
می ترسم درخت ها
گذشته
خواب گنجشک ها
و ادامه این شعر را فراموش کنند
می ترسم تو زیر آوار بهشت را ببینی
و ماه
در جمجمه شکسته شب
بخشی از مرگ را پیدا کند
فاطمه بیرانوند - خرم آباد
https://eitaa.com/ghiyamesholeha
ابر بر شانه
مرد باران و آتش
مرد کوه است و دریا
آسمان نگاهش
روشنی های فردا
صبح در دستهایش
ابر بر شانهی او
محکم و برقرار است
عزم مردانهی او
پیش پایش همیشه
سرد میگردد آتش
رعد و برقی بهاری
گفته از چشمهایش
جنگلی مهربان است
یک درخت صبور است
مردی از جنس آتش
مردی از جنس نور است
اکرم السادات هاشمیپور
https://eitaa.com/ghiyamesholeha
مثل یک صخره
هم مثل یک صخره
هم مثل طوفانی
در جنگ با آتش
مانند بارانی
از شعله ی آتش
ترسی نداری تو
با شوق در میدان
پا می گذاری تو
پروانه ای هستی
از هر چه عاشق تر
هرگز نمی رنجی
از دود و خاکستر
بالاتر از توصیف
نه این نه آنی تو
آتش نشان هستی
یک قهرمانی تو
قاسم بای
https://eitaa.com/ghiyamesholeha
گفتی نکند که قصه ناجور شود
غم، شعله کشد به ایل، سرزور شود
با آتش داغ، دست خالی چه کنم؟
اسپند شدی بلکه بلا دور شود!
■
هرگز نه معطل پرِ پروازند
نه چشم به راه فرصت اعجازند
مردان خدا برای زیبا رفتن
هر بار، مسیر تازه ای می سازند !
سید اکبر سلیمانی
https://eitaa.com/ghiyamesholeha
عکسی که به خانه آوردند
خبر چه بود که آن را شبانه آوردند؟
غمی بزرگ به این آشیانه آوردند
برای آن که بدانی که بی پسر شده ای
لباس سوخته اش را نشانه آوردند
برای آن که گلوی بریده ی او را
به چشم خویش نبینی، بهانه آوردند
به رسم رایج دامادها، رفیقانش
تمام راه، گل ات را به شانه آوردند
از آن پرنده که با آسمان صمیمی بود
شکسته بال و پری را به لانه آوردند
به قصد این که دلت را فقط بسوزانند
ببین چه بر سرت از این زمانه آوردند
از آن درخت تناور که روی خاک افتاد
فقط برای تو عکسی به خانه آوردند
چقدر پشت سرش، صبح، آب پاشیدی
جنازه ی پسرت را شبانه آوردند
خدابخش صفادل (پدر شهید آتشنشان مهدی صفادل)
به مناسبت بیست و یکمین سالروز شهادت آتشنشانان حادثه ی قطار نیشابور
@ghiyamesholeha
رفتی
میان آتش و آوار رفتی
همه در خواب، تو بیدار رفتی
خیابان های ما میدان رزماند
به جنگ ِشهرِ سهل انگار رفتی
اگر عاشق شود فرقی ندارد
که جان را در کجا جا می گذارد
برای مرد دریا دیده سهل است
اگر از آسمان آتش ببارد
تو را چشم انتظارم در مقابل
از این طوفان بیایی سوی ساحل
غریقی در حریق افتاده، ای موج!
به دریا نه، به آتش می زنی دل
جوانمردی، شهیدی، قهرمانی
نداری ادعایی، بی نشانی
مبادا دامنِ گل، گُر بگیرد
به اشک ِدیده، آتش می نشانی
زهرا بَشَری موحد
https://eitaa.com/ghiyamesholeha
شهدای آتشنشان
مگر چه می شد بهار یک شب سر از تنور خزان درآرد؟!
به شعله پوشی زبان بگیرد به شعله نوشی زبان درآرد
نه کار پروانه پر زدن شد ! بنا از اول به سوختن شد
وگرنه می شد پرنده جایی سر از دل آشیان درآرد
مباد یارب دلی فروزان غمی بزرگ است داغ انسان
چه کوه باشد چه برج تهران نباید آتشفشان درآرد
خدای آتش ! خدای توفان ! خدای خاک و خدای باران!
پیمبرت را چه شد گلستان ؟! چه باید از امتحان درآرد؟
شب دبستان سحر شد اما فقط نوشتیم مشق شب را
ولی نگفتیم رفته بابا میان آتش که نان درآرد
شهید هرگز نمیرد آری ، معاد یعنی که گه گداری
همین که ققنوس پر بسوزد ز خاکش آتشنشان درآرد
خطر چُنان باد اگر که دانه ، شهادت اینسان اگر که میوه
چه باغبانی است مرد آتش ! هم این بکارد هم آن درآرد
نثار جان را چه مین چه ترکَش چه در خیابان به جنگ آتش
چه فرق دارد کجا سیاوش سر از دل داستان درآرد؟!
قسم به سوز دل یتیمان به ناله ی مادر شهیدان
برای عشق این نبود آسان ز خاک داغ استخوان درآرد
شهید آتش نشان نه از خاک ، گاه باید به سینه ی چاک
شرار مستی بجوید از تاک از آب و آتش ، نشان درآرد
محسن ناصحی / اصفهان
https://eitaa.com/ghiyamesholeha
19.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕊دومین سالروز شهادت ،قریب رضا دارابی
شهید آتش نشان