eitaa logo
کتابخانه مسجد قبا
216 دنبال‌کننده
729 عکس
81 ویدیو
42 فایل
اینجا فضاییست برای تنفس لابلای ورق های خیال انگیز کتاب ارتباط با مدیر و تمدید کتابها ازطریق آیدی: @Sarbaaazevelaayat ⏰ساعات کاری کتابخانه: روزهای زوج از ساعت ۱۷ تا ۱۹ لینک کانال برای معرفی به هم محله ای هامون .
مشاهده در ایتا
دانلود
📚فرشته‌ها هم عاشق می‌شوند ✍نعیمه اسلاملو 📃۳۷۶صفحه ✂️برشی از کتاب بعد از عروسی فرزانه و سوت وکوری خانه بیشتر به موضوع ازدواج فکر می‌کردم، دوری از فرزانه من را بیشتر با واقعیت‌های زندگی مواجه کرده بود هفته‌ی اول و حتی هفته ی دوم بعد از عروسی فرزانه دانشگاه نرفتم تا با خانم افتخاری و بحث ازدواج با الیاسی روبه رو نشوم اما دیگر بیشتر از آن نمی‌شد سر کلاسها غیبت کرد؛ خصوصاً آن کلاس آخری را که نرفته بودم خانم افتخاری دستم را خوانده بود و برایم عکس ملخ فرستاده بود با این متن یه بار جستی ملخک🦗 دوبار جستی مَلَخَک🦗 آخرش کف دستی ملخک! و من فقط چند شکلک خنده 😂برایش فرستادم، اما احساس می‌کردم که واقعاً دارم مثل همان ملخک بال بال می‌زنم و بالا و پایین می‌پرم که جواب الیاسی را چه بدهم! یکی دو بار تصمیم گرفتم با واقعیت کنار بیایم و به خانم افتخاری زنگ بزنم و بگویم جوابم مثبت است ولی هربار اضطراب همه‌ی وجودم را فرا می‌گرفت و دست و دلم به این کار نمی رفت. بالاخره دلم را به دریا زدم و بعد از ده- پانزده روز رفتم دانشگاه. حال و هوای دانشگاه به طور ناخودآگاه من را یاد امیر می‌انداخت، ولی چون عادت کرده بودم که به خودم تلقین کنم که دیگر این قصه یک قصه ی تمام شده است، خودم را به فراموشی می‌زدم و حواسم را به چیزهای دیگر پرت می‌کردم. آن قدر تمرین کرده بودم او را نبینم که انگار دیگر واقعاً نمی‌دیدم!!🙃 ✳️کتابخانه مسجد قبا @ghobalib📚
📚چایت را من شیرین می‌کنم ✍زهرا بلنددوست 📃۳۶۷صفحه 🍰برشی از کتاب: آرام آرام روی قبرهای وسط حیاط قدم می‌زدم و با گوشه ی چشم تاریخ نوشته شده بر آنها را می‌خواندم. بعضی جوان، بعضی میانسال، بعضی پیر راستی مردن درد داشت؟!🤔 ناگهان یک جفت کفش سرمه‌ای رنگ با عطرى تلخ وآشنا، مقابل چشمانم سبزشد. سرم را بالا آوردم صدای کوبیده شدن قلبم را با گوشهایم شنیدم🫀 چند روز از آخرین دیدنش می‌گذشت؟ زیادی دلتنگ این غریبه نبودم؟!🧐 اما این غریبه، با شلوار کتان مشکی و پیراهن مردانه‌ی سرمه‌ای رنگش، زیادی دلنشین به کام احساسم می‌آمد😌 باز هم موهای کوتاه و ته ریشی به سیاهی زغال ... ✳️کتابخانه مسجد قبا @ghobalib📚
❌توجه کتابخانه در ایام اربعین تعطیل است❣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚حریر ✍فاطمه سلطانی 📄۲۱۱صفحه 🍰برشی از کتاب: تا به حال دیده‌اید کسی از نفس کشیدن خجالت بکشد؟! حالِ آن لحظۀ علیسان بود. داشت از نفس کشیدنش خجالت می‌کشید چطور زنده مانده بود با این همه بغض، خدا عالم است. زنش را، عشقش را، ناموسش را بردند و کلاه بی غیرتی ماند بر سرش و زنده ماند😱 آخ حرير حرير حرير... مثل ذكرى مقدس صدایش زد 😔 هفده سال عاشقش بود از همان وقتی که قنداق‌پیچ گذاشتندش توی بغل آقاجانش تا توی گوشش اذان بخواند، چشمش را خیره کرد وقتی که آقاجانش گفت: «چهارزانو بشین» و او را گذاشت توی بغل علیسان، فکر کرد دیگر مال خودش شده فقط سه سالش بود ولی بچه ندیده بود که شد بلاگردانش🫀 ✳️کتابخانه مسجد قبا @ghobalib📚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♡°° 《من اگر هر روز یک ساعت باید حرف بزنم و نتیجه‌اش این باشد که مردم کتابخوان بشوند، حاضرم روزی یک ساعت و نیم حرف بزنم!》 امام خامنه ای همه ی ما می دونیم که مطالعه و کتاب خوندن ، چقدر خوب و لازمه ، کلی هم‌کتاب خوووب داریم که نخوندیمشون😫 اما آیا چطور این همه کتاب رو خوندن اصلا چه کتابی رو خوندن و چه کتابی رو نخوندن و چطور یک نسل کتابخون پرورش دادن رو هم می شناسیم؟؟🤔🤷‍♂️ اینجا یه جمع صمیمی و جذّاب ، برای اهالی مطالعه و علاقمندان به کتابه ،که جواب خیلی از سوالاتت رو میده و میتونه تو رو به یه کتابخون حرفه ای تبدیل کنه این یه فرصت توووپه😉 از دستش ندین 👌 https://eitaa.com/joinchat/4117562037C8787f56b07
کتاب خاطرات مرضیه حدیدچی (دباغ)، یکی از مبارزان زن پیش از انقلاب، به ذکر خاطرات و جان فشانی‌هایش در راه انقلاب می‌پردازد تا به همگان یادآوری کند که مردان تنها مبارزان این عرصه نبودند و زنانی هم بودند که زنانه بر سر اعتقادات و آرمان‌هایشان جنگیدند تا این پیروزی را نصیب مردم ایران کنند. تکه ای از کتاب : حدود شانزده روز بدترین و وحشتناکترین شکنجه ها رو تحمل کردم ولی هنوز چیزی و یا مطلبی در دمخور و با اهمیتی به ماموران نگفته ام و این امر سخت بر ماموران و بازجو ها گران امد و از این رو دست به کاری کثیف و غیر انسانی و خباثت امیز زدند ..دختر دومم رضوانه را که به تازگی به عقد جوانی درآمده بود دستگیر و به کمیته نزد من اوردند ...انها فکر می کردند با چنین اقدامی و ایجاد فشار روحی و روانی ، مقاومت مرا در هم شکسته و مرا به حرف در می اورند ..زهی خیال باطل ........ :عضو فعال کتابخانه زینب سادات تقوی ✳️کتابخانه مسجد قبا @ghobalib📚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا