eitaa logo
کتابخانه مسجد قبا
208 دنبال‌کننده
747 عکس
82 ویدیو
42 فایل
اینجا فضاییست برای تنفس لابلای ورق های خیال انگیز کتاب ارتباط با مدیر و تمدید کتابها ازطریق آیدی: @Sarbaaazevelaayat ⏰ساعات کاری کتابخانه: روزهای زوج از ساعت ۱۷ تا ۱۹ لینک کانال برای معرفی به هم محله ای هامون .
مشاهده در ایتا
دانلود
📚استاد عشق خاطرات پروفسور محمود حسابی ✍ایرج حسابی 📃۲۱۶صفحه ✂️برشی از کتاب: خیلی از شبها خوابم نمی برد، کتاب قصه ای برمی‌داشتم و می‌خواندم، بی آن که حواسم باشد که چه می‌خوانم زیرا از فکر کردن به زندگی و گذشته‌ی عجیب و طاقت‌فرسای پدرم فارغ نمی‌شدم. کتاب را می‌بستم چراغ را خاموش می‌کردم و به رختخواب می‌رفتم. گاهی اوقات در سکوت شب صداهایی از اتاق ابزار شنیده می‌شد، گوش می‌کردم نه اشتباه نمی‌کردم! صدا از همانجا می آمد. آهسته از جا بر می‌خاستم و پاورچین ،پاورچین به طرف اتاق می‌رفتم. چراغ کارگاه پدرم طبق معمول روشن بود با خودم می‌گفتم چطور پدرم می‌توانند با وجود خستگی و بعد از سه ساعت درس دادن به من و یک ساعت گفتن خاطرات، و بعد از سه ربع آلمانی خواندن تازه بیایند و مشغول کار آزمایشگاهی و پژوهشی بشوند!🤔 میخواستم بروم تو و صدایشان بزنم ولی فکر کردم بهتر است اول، از پشت در اتاق ابزار نگاهی به داخل بیفکنم و ببینم چه کار می‌کنند🧐 یکی از شبها، آهسته به پشت در نزدیک شدم، خوشبختانه پدر پشتشان به در بود راحت ایستادم و به داخل نگاه کردم با کمال تعجب دیدم مشغول سوار کردن یک پمپ تهیگر (وکیوم پمپ) بودند که به تازگی طراحی آن را تمام کرده بودند حتی برای سوار کردن این دستگاه سنگین که دقت زیادی برای این کار لازم بود مرا صدا نکرده بودند!🥺 به سرعت داخل رفتم سلام کردم و گفتم :«ببخشید چطور با مریضی و تب در ساعت ۳ بعد از نیمه شب این کار را انجام می‌دهید؟ آیا بهتر نیست شما بروید بخوابید تا هر طور که میگویید من این دستگاه را سوار کنم؟» ایشان... ✳️کتابخانه مسجد قبا @ghobalib📚
۱۸ دی
هدایت شده از انتشارات شهید کاظمی
7.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷 😔حاج قاسم عزیز: دلم می‌خواد همه‌ی عمرم رو بدم، فقط یک‌بار دیگه صدای احمد رو بشنوم. 🥀چیزی تا آسمانی شدن فرمانده نمانده 📌 انتشارات‌شهیدکاظمی 🆔 @nashreshahidkazemi
۱۹ دی
📚مستوری ✍صادق کرمیار 📃۳۷۱ صفحه ✂️برشی از صفحه: پدر و مادرم تماس گرفته‌اند بروم برای میوه‌چینی🍎🍏 - فکر میکنی عملیات بهتر است یا میوه چینی؟ -برای میوه چینی که می‌توانند کارگر بگیرند، بیشتر بیکاریِ اینجا کلافه‌ام کرده😣 - بهترین کاری هم که در بیکاری می‌شود کرد سیگار کشیدن است،نه؟! 🚬 بهزاد کلافه گفت: «نه بهترین کار این است که بیایی اینجا به من گیر بدهی!» -حالا اگر بروی عملیات و شهید بشوی چی کار میکنی؟🤔 بهزاد به مهدی نگاه کرد و گفت:«به قول آقامهدی زین الدین، شهادت قبل از جهاد است ما اول شهید شدیم بعد آمدیم اینجا» و به سیگار پک زد! مهدی با لبخند گفت: «اگر فرمانده لشکر در منطقه یک بیسیم تحویلت بدهد و بگوید این را امانت نگه دار وقتی رسیدیم پادگان سالم تحویلم بده چیکار میکنی؟»🤔 بهزاد گفت:« اصول دین می‌پرسی؟ خب معلوم است به هر قیمتی شده بیسیم را حفظ می‌کنم.»😌 مهدی بلند شد و سیگاری که گرفته بود به بسیجی برگرداند. ریه و قلب و دست و پا و مغزی که داری خدا بهت امانت داده به موقعش سالم تحویلش بدهی؛ اما تو داری خیانت در امانت میکنی، اگر شهید بشوی تازه باید جواب پس بدهی! مهدی به راه افتاد و رفت بهزاد رفت در فکر و مات نگاهش کرد. رفیقش رسید و پرسید: چی کارت داشت؟ بهزاد گفت: «چطور مگر؟»😧 -نشناختی‌اش؟... ✳️کتابخانه مسجد قبا @ghobalib📚
۲۰ دی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️حال و هوای حرم امیرالمومنین (ع) در آستانه ۱۳ رجب، میلاد با سعادت امام علی(ع) 😍😍😍🌺🌺🌺 علیه السلام
۲۳ دی
11.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️ بسیار زیبا😍 پیشنهاد دانلود علیه السلام ✳️کتابخانه مسجد قبا @ghobalib 📚
۲۴ دی
‼️‼️‼️خبر فوری ‼️‼️‼️ 📣 امروز (دوشنبه ۲۴ دیماه) بدلیل ایام اعتکاف کتابخانه تعطیل می باشد.
۲۴ دی
📚حیدر (امام علی علیه السلام از زبان خودش) ✍نویسنده: آزاده اسکندری 📄 ۳۱۴ صفحه ✂️برشی از کتاب: حارث برادر مرحب جلو آمد، نعره ای کشید که سرباز های پشت سرم بی اختیار عقب کشیدند پا بر زمین محکم تر کردم، درگیر شدیم بعد از زد و خوردی جسد بی جانش را جلوی چشم برادرش زمین زدم مرحب قهرمان نامدار یهود برای انتقام روبرویم ایستاد. زره آهنی یمنی اش به قد بلندش می آمد. رجز خواند: من مرحبم، اهل خیبر همه من را می شناسند. قهرمانی هستم که شمشیر تیزش همه را به حیرت انداخته است. مبارزی کارآزموده و باتجربه ام 💚رجز خواندم: مادرم من را حیدر نامیده است من مثل شیرهای بیشه شجاعم شما را با پیمانه شمشیرم برانداز می کنم بر خاک هلاکت می‌اندازم حمله ورشدیم... در یک فرصت مناسب چنان ضربه ای به سرش زدم که کلاه خود شکست.شمشیرم سرش را شکافت... پیش چشم نیروهای وحشت زده اش، بی جان روی زمین یله شد. مثل شیر هر کس که جلوی من می‌آمد را زمین گیر می کردم زیر فشار ناامیدی به قلعه پناه بردند و در را بستند. چاره ای نبود باید قدرت اسلام را نشانشان میدادم. با همین دست هایم در خیبر را از جا کندم و از آن به عنوان سپر استفاده کردم در آن لحظات جز خدا کسی یاورم نبود. به تنهایی داخل رفتم هرکس جلو آمد کشته شد و بقیه به اسارت در آمدند لحظه‌ای بعد قلعه را فتح کردم در را پشت سرم انداختم تا بقیه هم به این طرف گودال بیایند👏 تعداد شهدا از ۲۰ نفر تجاوز نمی کرد با پیروزی که نصیب لشکر اسلام شده بود به اردوگاه برگشتم پیامبر گرم به استقبالم آمدند و بغلم کردند... ❤️ ✳️کتابخانه محله قبا @ghobalib📚
۲۵ دی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۵ دی
‼️‼️‼️خبر فوری ‼️‼️‼️ 📣 امروز (جهارشنبه ۲۶ دیماه) بدلیل ایام اعتکاف کتابخانه تعطیل می باشد.
۲۶ دی
📚پرنده‌ی مهاجر ✍مجید ملامحمدی 📄۴۰صفحه ✂️برشی از کتاب آن روز حضرت محمد صلی الله علیه و آله رو به جعفر چنین گفت:« من به تو چیزی می‌بخشم که اگر آن را هر روز به کار ببری برای تو از دنیا و هر آنچه که در آن است بهتر خواهد بود، اگر در دو روز یک بار انجام بدهی گناهان بین دو روز تو آمرزیده شود، اگر هفته ای یک بار انجام دهی، گناهان آن یک هفته ات بخشیده شود؛ و اگر هر ماه یکبار آن را انجام بدهی گناهان آن ماه ریخته شود و اگر سالی یک بار انجام دهی گناه آن سال تو پاک شود.» 😍 هنوز هم چشمها در انتظار دیدن آن هدیه بود، پیامبر خدا چهار رکعت نماز به جعفر هدیه داد؛ دو نماز دو رکعتی سپس چگونگی انجام آن دو نماز را به او یاد داد 📿 آن نماز در بین مسلمانان به نماز جعفر طیار مشهور شد. پیامبر خدا خواسته بود با دادن این هدیه به جعفر و مسلمانان، نام و خاطر یار بزرگ خود را در میان مسلمانان و مؤمنان راه خدا زنده نگه دارد✨ ✳️کتابخانه مسجد قبا @ghobalib📚
۲۷ دی