📚آزادی معنوی
✍شهید مرتضی مطهری
📄۲۵۷صفحه
✂️برشی از کتاب:
آیا ممکن است بشر آزادی اجتماعی داشته باشد ولی آزادی معنوی نداشته باشد؟🤔
یعنی بشر اسیر شهوت و خشم و حرص و آز خودش باشد ولی در عین حال آزادی دیگران را محترم بشمارد؟
امروز عملاً می گویند: بله! 😳 عملاً میخواهند بشر برده حرص و آز و شهوت و خشم خودش باشد، اسیر نفس اماره خودش باشد و در عین حال چنین بشری که اسیر خودش است، آزادی اجتماعی را محترم بشمارد!! 🤯 این یکی از نمونه های کوسه ریش پهن است. یکی از تضادهای اجتماعی امروز بشر همین است 😞
بشر باید در ناحیه وجود خودش، در ناحیه روح خودش آزاد بشود تا بتواند به دیگران آزادی بدهد
لهذا آزاد مرد واقعی جهان کیست؟ علی بن ابی طالب یا افرادی که از تراز علی بن ابیطالب و یا تربیت شده دبستان او باشند. چون اینها افرادی هستند که در درجه اول از اسارت نفس خودشان نجات پیدا کرده اند👌
#آزادی_معنوی
#عید_فطر
#کتابهای_شهید_مطهری
#روز_معلم
#موجود_در_قفسه
✳️کتابخانه محله قبا
@ghobalib📚
کتابهای علمی جدید به قفسه اضافه شد✅
با عکسهای رنگی و جذاب🤩
ویژه ی دوست داران علم🔍🔬🔭
@ghobalib📚
📚کمال الدین و تمام النعمة
✨کتابی که به دستور امام زمان(عج) به شیخ صدوق نوشته شد👌
✍شیخ صدوق (ابوجعفر محمدبن علی ابن حسین ابن بابویه قمی)
💚 به مناسبت ۱۵ اردیبهشت بزرگداشت شیخ صدوق
🌕 شیخ صدوق رحمه الله علیه از بزرگترین محدثین جهان تشیع می باشد که یکی از ارزشمندترین کتاب ها در حوزه مهدویت را به نام« کمال الدین و تمام النعمه» را تالیف نموده است و پیرامون تالیف این کتاب می گوید :
🛑 خواب دیدم در مکه بودم و در حال طواف کعبه که در شوط هفتم مقابل حجرالاسود آمدم و استلام و تقبیل (دست مالیدن و بوسیدن) حجر نمودم. در همان حال چشمم به باب کعبه افتاد، شخص بزرگواری را مقابل باب ایستاده دیدم و به من الهام شد که او حضرت امام مهدی(ع) است، جلو رفتم و سلام کردم، به من فرمودند:
«لم لاتُصنِّفُ کتاباً فی الغیبة حتّی یَکفیَ ما قد هَمّک»؛
«چرا کتابی در موضوع غیبت نمینویسی تا پریشانی خاطرت را برطرف سازد؟»
گفتم: مولای من در این باب مطالبی نوشتهام. فرمود:
«لیس من سبیل ذلک» ( آن از این قبیل نیست)
«اینک از تو میخواهم کتابی بنویسی و غیبتهایی را که انبیاء(ع) داشتهاند، در آن بیاوری». از خواب بیدار شدم و تا سحر به گریه و ناله و زاری پرداختم و صبح قلم برداشتم و امتثالاً للامر نوشتن این کتاب را آغاز کردم.
🌷این کتاب مجموعاً دارای ۶۲۱ روایت از ۸۸ راوی در ۶۳ باب است.
#کمال_الدین_و_تمام_النعمه
#امام_زمان
✳️کتابخانه محله قبا
@ghobalib📚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک روحانی میره داخل دبیرستان، بچّهها با شبهات بیپرده #سیاسی حالشو میگیرن! امّا جالب اینه که حاج آقا با یک ابتکار عمل، بچهها رو شوکه میکنه! بچّهها دیگه ولش نمیکنن و تا هفت جلسه حاج آقا رو به کلاسشون دعوت میکنن تا شبهات سیاسی اونا رو پاسخ بده!
👈این داستان جنجالی را در #کتاب_دکل بخوانید!
⛔️ این کتاب، خیلی راحت، #رهبرانقلاب و نظام و مسئولین را نقد میکنه! بالاخره از دستش ندید خیلی جذّابه ☺️
📕 چاپ #دوازدهم رسید!
@ghobalib
شما هم تو ذهنتون کلی سوال دارین و روتون نمیشه از کسی بپرسین؟🤯
سلسله نشست های کتابخوانی با محوریت کتاب دکل
{ویژه ی نوجوانان و جوانان کنجکاو محله قبا}
دوشنبه ها ساعت۱۷ الی ۱۹
کتابخانه مسجد قبا
@ghobalib📚
کتابخانه مسجد قبا
یک روحانی میره داخل دبیرستان، بچّهها با شبهات بیپرده #سیاسی حالشو میگیرن! امّا جالب اینه که حاج آ
عزیزانی که تمایل به شرکت دارند لطفا کاغذ و قلم همراه داشته باشند✍🗒
📚اصیل آباد
روایتی متفاوت از ایران قوی👌
✍محمدرضا سرشار
📄۴۸صفحه
✂️برشی از کتاب:
آن شب و شب و روزهای بعد هم گذشت آوازه ی پیله ور در اصیل آباد پیچید و روز به روز مشتریانش بیشتر شد چند روزی که گذشت دیگر نقل مجلس اهالی، شده بود «شهر»👀
توی قهوه خانه، سرِزمین، در صحرا، توی مدرسه، داخل خانه ها، همه جا صحبت از «شهر» بود و چیز هایی که پیله ور درباره آن تعریف کرده بود: شهریها، زندگی راحتشان، لباس های زیبا، خیابان های تر و تمیز، ماشین ها، هواپیما، زن های شهری، اسباب بازی...
کم کم تخممرغهای پیله ور زیاد می شد و ممکن بود فاسد شوند🥚او به سراغ خداداد رفت. خداداد تنها دکاندار ده بود پیله ور با او قرار گذاشت که از آن به بعد هر چه تخم مرغ دارد به او بدهد. در عوض هر وقت خواست، چیزهای دیگری بگیرد.
پیله ور سعی زیادی کرد تا زنها را هم به تماشای شهر فرنگ بکشاند
زن ها هم دلشان می خواست شهر فرنگ را ببینند. اما حیای خودشان و غیرت مرد ها این اجازه را به آنها نمی داد🧕
پیله ور دید اینطوری کاری از پیش نمیبرد، از راه دیگری وارد شد...
#اصیل_آباد
#ایران_قوی
#داستان
#نوجوان
#موجود_در_قفسه
✳️کتابخانه محله قبا
@ghobalib📚
📔یا زهرا(سلام الله علیها)
خاطرات و زندگینامه شهید محمدرضاتورجی زاده
✍تدوین:بنیادخیریه المهدی
۳۰۸صفحه(مصور رنگی)
برشی ازکتاب:
هر زمان به مرخصی می آمد، تقریبا همه وقایع جنگ را برایمان تعریف می کرد...
یک بار برایمان تعریف می کرد:《ما شب عملیات زیاد غذا میخوردیم؛ 🍝🍛🥘زیرا می دانستیم ممکن است تا چند روز درست و حسابی چیزی نخوریم. در یکی از عملیات ها در آشپزخانه به جای نمک 🥣، اشتباهی پودر لباسشویی 👕 ریخته بودند و بچه ها هم حسابی غذا خوردند. بعد از چند ساعت و هنگامی که با خودروهای نظامی🚓 به سمت دشمن در حرکت بودیم، همه حالت مسمومیت پیدا کردند🤢 و این در حالی بود که در دید و آتش مستقیم دشمن قرار گرفته بودیم.بچه ها وضعیت دردناکی راتحمل می کردند و در نهایت به همین علت، دستور توقف عملیات صادر شد.شهید این خاطرات را با حالت طنز می گفت و همگی می خندیدیم😂
#خاطرات_شهید_محمدرضا_تورجی_زاده
#شهدا
#شهدایی
#موجوددرقفسه
✳️کتابخانه مسجدقبا
@ghobalib📚