eitaa logo
قدس
308 دنبال‌کننده
17.9هزار عکس
14.3هزار ویدیو
184 فایل
🌼🍃🌼🍃 قدس کانالی برای بصیرت افزایی دینی وسیاسی eitaa.com/ghods2
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از رادار انقلاب
دانشجو سر کلاس دارد، تحقیق کلاسی را از کپی میکند، در امتحان از روی مینویسد، برگه امتحانی اش پر است از که تحویل استاد میدهد، بعد از امتحان دهها می بافد از بیمار بودن تا فوت عمه اش، بلکه نمره قبولی بگیرد! بعد همین دنبال مبارزه با در جمهوری اسلامی است!!! و هر روز پُست روشنفکری میگذارد! این دانشجو فردا روزی، مدیرکل، وزیر و یا دیگری خواهد شد. مبارزه با فساد را از خود شروع کنیم! حکومت و دیگران پیشکش http://eitaa.com/joinchat/2732982272C3beaf37c59
📚 آموزنده عاقبت عابد بدبخت بنى اسرائیل📚 عابد سخت کوش بنى اسرائیلى که دویست سال از عمر خود را در عبادت گذرانده بود، از خدا تقاضا کرد تا ابلیس را به او نشان دهد، ناگهان پیرى در برابر او ظاهر شد. - تو کیستى ؟ - من هستم . - چرا به سراغ من نیامدى تا مرا فریب دهى ؟ - بارها آمدم ولى در کمند من نیفتادى . - چرا؟ چون عبادت تو خالصانه انجام مى گیرد و به خاطر خدا تمام لحظات عمر خود را، به عبادت مى گذرانى و فکر مى کنى که نکند که عزرائیل فرا رسد در حالى که در گناه و عصیان باشى ، لذا من نتوانستم تاکنون بر تو مسلط شوم و به خاطر همین اطاعت تا الان دویست سال از خدا عمر گرفتى و دویست سال دیگر نیز زنده خواهى بود. ابلیس این را گفت و غایب گشت ! عابد به فکر فرو رفت و با خود گفت حالا که دویست سال مهلت دارم ، چرا خود را از کام جویى ها و لذات دنیوى محروم کنم ، صد سال را در عیش و نوش به سر مى برم و صد سال دیگر را در اطاعت و عبادت مى گذرانم ، پیرو این اندیشه ، دست از عبادت کشید و به دنیا روى آورد و کم کم خطاهاى فراوانى را مرتکب گشت ، ناگهان احساس کرد که عزرائیل به سراغ وى آمد. به عزرائیل گفت : من دویست سال مهلت دارم . عزرائیل گفت : آرى مهلت داشتى ، ولى بر اثر دورى از عبادت و غرق شدن در لذت جویى و انجام گناهان ، عمر تو کوتاه شد، و بدین وسیله عابد بیچاره عاقبت به شر شد.(1) 🌸✍️پیامبر اکرم(صلی ‏الله‏ علیه‏ و‏آله و سلم) در این باره فرمودند: مَوْتُ الاِْنْسانِ بِالذُّنوبِ اَکْثَرُ مِنْ مَوْتِهِ بِالاَْجَلِ وَ حَیاتُهُ بِالبِرِّ اَکْثَرُ مِنْ حَیاتِهِ بِالْعُمُرِ. 📚مرگ انسان‏ها در نتیجه گناهان، بیشتر از مرگ آنها در نتیجه فرا رسیدنِ اَجَل است و زنده ماندن انسان‏ها در نتیجه نیکی ‏هایشان، بیشتر از زندگی کردنشان به خاطر باقی بودنِ عمر است.(2) اللّهُمَّ اجْعَلْ عَواقِبَ امُورِنا خَیْراً 📚پاورقی: 1. بدعاقبت ها در تاریخ ، ص 24. 2.مکارم الاخلاق، ص 362. @Rahee_saadat
مقیم لندن بود. تعریف می‌کرد که یک روز سوار تاکسی می‌شود و کرایه را می‌پردازد. راننده بقیه پول را که بر می‌گرداند، 20 پنی اضافه‌تر می‌دهد! می‌گفت: چند دقیقه‌ای با خودم کلنجار رفتم که بیست پنی اضافه را برگردانم یا نه؟🤔🤨🧐 آخر سر بر خودم پیروز شدم و بیست پنی را پس دادم و گفتم آقا این را زیاد دادی. گذشت و به مقصد رسیدیم. موقع پیاده شدن راننده سرش را بیرون آورد و گفت: آقا از شما ممنونم. پرسیدم: بابت چی؟🤔 گفت: می‌خواستم فردا بیایم مرکز شما مسلمانان و مسلمان شوم؛ اما هنوز کمی مردد بودم. وقتی دیدم سوار ماشینم شدید، خواستم شما را امتحان کنم. با خودم شرط کردم اگر بیست پنی را پس دادید، فردا برای مسلمان شدن، بیام خدمت‌تان. تعریف می کرد: تمام وجودم دگرگون شد. حالی شبیه غش به من دست داد. من مشغول خودم بودم، در حالی که داشتم تمام اسلام را به بیست پنی می‌فروختم.🤕 مضمون روایتی از امام صادق علیه‌السلام هست که می‌فرمایند: مردم رو با اعمال خودتون به دین دعوت کنید.
معین‌الدینی|کانال‌داستان‌شبInShot_۲۰۲۳۰۹۰۱_۱۸۵۸۰۰۲۷۰_۰۱۰۹۲۰۲۳.mp3
زمان: حجم: 16.68M
سلام‌الله‌علیها🌼 ༺◍⃟ ☀️჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ رویکرد:داستان زندگی حضرت زینب سلام‌الله‌علیها 🌷@IslamlifeStyles
معافیت از سربازی به شرط نماز 🚀 (ره) نقل کردند: موقعی که من در قم ساکن بودم، یکی از جوان ‌هایی که با من رابطه داشت نامه‌ای به من نوشت که: فلانی! مرا برای سربازی طلبیده‌اند، شما دعا بفرمایید تا شاید از آن خلاص شوم. من هم به حرم حضرت ‌معصومه ‌ علیها سلام رفتم و برای نجات او دعا کردم. شبان‌گاه خواب دیدم که جوان مذکور به اتاقم آمده و به سینه می‌ زند و حسین، حسین می ‌گوید. خواب را برای آیت الله حجّت رضوان الله علیه نقل‌کردم. ایشان چنین تعبیر فرمود: این شخص مضطرّ است، بیشتر درباره او دعا کنید. من هم اجابت کرده و بیشتر دعا کردم. تا آن‌که شبی مجدّداً در عالم خواب به من گفتند: ما رفتن به سربازی را از او بر می‌داریم به شرط آن‌که او نماز بخواند و هرگاه در نماز کوتاهی کند، دوباره او را مبتلا می ‌کنیم. من پس از بیدار شدن از خواب، بسیار تعجّب کردم و همان‌طور که در خواب شرط شده بود، دستوری را طی نامه‌ای برای او نوشتم. او در جواب من نوشت: شما از کجا ملتفت شدید که من نماز نمی‌ خوانم؟! هیچ کس حتی پدر و مادرم نیز از آن اطّلاع نداشتند. 📚 روزنه هایی از عالم غیب ؛ ص 176) 👈 این مربوط به زمان می باشد. 🆔 @namazmt