eitaa logo
تسبیح۵ (دعا و نماز)
206 دنبال‌کننده
0 عکس
0 ویدیو
10 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
*دعای روز نوزدهم ماه مبارك رمضان:* *اللَّهُمَّ؛ وَفِّـــــــرْ فِيهِ حَظِّـي مِنْ بَرَكَاتِـــهِ* (خدايا؛ در اين روز و ماه بهره‏ مرا از بركتهاي آن فراوان و كامل کن،) خدایا؛ من در این ماه و در این شب که شاید *لیله القدر* باشد با *خودم* قرار دارم و از تو استعانت می‌جویم تا از *لحظات* گرانبهای باقیمانده *عمر کوتاهم،* حداکثر و *أحسن* استفاده را ببرم و با هر *بطالت* و *کسالت* و *تنبلی* و *بی‌برنامگی* خود، مبارزه کنم و از هر *لهو* و *لعب* و *لغوی* بپرهیزم و با تلاش عاقلانه و جهاد مؤمنانه، *قابلیت* و *لیاقت* و *استحقاق* خود و *شوق لقاء* تو را در خودم *هر روز* بیشتر کنم. پس سهمم را *فراوان کن.* خدایا؛ تو بر مبنای علم و حکمتت و مصالح هر فرد، *حظّ* و *سهم خاصی* را از *مادیات* برایش *واجب* کردی. مثلا: سهم *ارث مادی* پسر را *دو برابر ارث دختر* حُکم *می‌دهی* : *يُوصيكُمُ اللَّهُ ... لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ،* (نساء/11) اما اولا: *حظّ* و *سهم معنوی* هیچ فردی را *محدود* نکردی. لذا می‌فرمائی: *مَنْ كانَ يُريدُ الْعاجِلَةَ* .... (18) *وَ مَنْ أَرادَ الْآخِرَةَ* ... (19) كُلاًّ *نُمِدُّ هؤُلاءِ* وَ هَؤُلاءِ مِنْ عَطاءِ رَبِّكَ* وَ *ما كانَ عَطاءُ رَبِّكَ مَحْظُوراً* (أسراء/20)(عطاء ربوبی برای هر دو گروه است و منحصر به یک گروه نیست.) جالب اینکه *حظ معنوی* و *سهم انسانی* را به *تلاش هر فرد* واگذاشتی. لذا می‌فرمائی: فقط آنهائی می‌توانند *دشمنی* را با محبتشان به *دوستی* تبدیل کنند که *صبور* باشند و *فقط* افرادی می‌توانند صبور باشند که به *حظ عظیم* رسیده باشند: ... *ادْفَعْ بِالَّتي‏ هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذي بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ عَداوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَميمٌ* (34) *وَ ما يُلَقَّاها إِلاَّ الَّذينَ صَبَرُوا* وَ *ما يُلَقَّاها إِلاَّ ذُو حَظٍّ عَظيمٍ* (فصلت/35) ثانیا: تو تلاش برای دستیابی به *حظ معنوی* و *سهم انسانی* را *واجب* کردی و می‌فرمائی: هر که *حظ* خود را عمداً *فراموش* کند: ... *وَ نَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ* ... (13) ...‏ *أَخَذْنا ميثاقَهُمْ فَنَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ* ... (مائده/14) ما هم آنها را *در دنیا* به *دشمنى* و *كينه‌توزی* گرفتار می‌کنیم: ... *فَأَغْرَيْنا بَيْنَهُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ إِلى‏ يَوْمِ الْقِيامَةِ ... (مائده/14) و تو برای این افراد *کافر* و *عهد شکن* در *قیامت* هم *سهمی قرار نمی‌دهی* بلکه آنها، *مجازات سنگین* دارند: ... *الَّذينَ يُسارِعُونَ فِي الْكُفْرِ* ... *يُريدُ اللَّهُ أَلاَّ يَجْعَلَ لَهُمْ حَظًّا فِي الْآخِرَةِ* وَ *لَهُمْ عَذابٌ عَظيمٌ* (آل‌عمران/176) خدایا؛ *حظ* و *سهم* من از این روز و شب و ماه، دستیابی به *بركات* و آن *خیرات همیشه جاری* این ایام است. که عبارتند: *سحرخیزی* و *خودسازی با دعا* و *مناجات* و *ذکر* و *خواندن با دقت آیات* و *قرائت فکورانه قرآن* و *کشف کاربرد مفاهیم آن در زندگی* و *شناخت حجّت الهی* و *نایب او* در هر زمان و مکان، (که اگر امامم و نایبش را نشناسم، در جاهلیت می‌میرم،) و *اطاعت* و *تبعیت* از *پیشوای منصوب الهی* و *تحوّلی* به اندازه *هزار ماه* و شوق و تلاش برای اینکه خودم *ولی الله* و *امام* شوم و در *اقتدار* و *استقرار نظام اسلامی* در خودم و خانواده و محل و شهر و کشور و جهان، دائما *بکوشم.* *وَ سَهِّــــلْ سَبِيلِــــي إِلَى خَيْرَاتِـــــــهِ* (و دستیابی به این برکات سرشار از خیر را برایم هموار نما،) خدایا؛ دستیابی و *تسلّط* به *حظّ معنوی* و *برکات رمضانی* و *نورانیت قرآنی* بدون *حمایت تو* برایم سخت و دشوار و اصلا نشدنی است. پس خدایا؛ *اختیار عاقلانه* و *انتخاب مؤمنانه‌ی* این *عبادت موحدانه* و *اطاعت کامل* و *تبعیت دقیق* از *قرآن صامت* و *ناطق* و *صاعد* را و این *توجّه قلبی* و *تلاش ظاهری* و *تحوّل باطنی* و *تعالی مداوم* و این *امام متقین شدن* را برایم *هموار* و *آسان* و *شوق‌أنگیز* و *دست‌یافتنی* کن. *وَ لا تَحْـــرِمْنِـي قَبُــــولَ حَسَــنَاتِــــهِ* (و از پذيرفتن ‏زیبائیــهاي آن، مرا محروم مساز،) خدایا؛ *برکات سحرها* و *خیرات این شب عظیم و ماه مبارک،* سرشار از *حُسن شوق‌أنگیز* و *زیبائی پایدار* است اما برای *دستیابی* به آنها باید در نزدِ تو *قبول* شوم و *قابلیت* و *لیاقت* خود را با *تصدیق تعالیم زیبای قرآن‌* و *تحسین احکام شرعی* باید *إثبات* کنم، خدایا؛ مطمئنّم که تو *هیچ فردی* را از این *شکوه* و *زیبائی* هرگز محروم *نمی‌کنی،* پس به حمایتِ تو نیازمندم تا مبادا دچار *غفلت* و دنبال‌روی از *هوا و هوسم* شوم و با *تخلّفات* خود، *قابلیتم* را برای این همه *برکات* و *خیرات* و *حسنات،* از دست بدم و از آنها *محروم* شوم. *يَا هَادِيـــــا إِلَــى الْحَــــــــقِّ الْمُبِيـنِ* (اى هدايت‌كننده به ح
*دعای روز بیستم ماه مبارك رمضان:* *اللَّهُمَّ افْتَـحْ لِي فِيهِ أَبْـوَابَ الْجِنَانِ* (خدايا در اين روز و ماه، درهاى بهشت‌هايت را به رويم باز كن،) *فتح* یعنی: *رفع تمام موانع مادی و معنوی* و گرفتنِ *اجازه ورود* به هر *فضای مادی* یا *مقام علمی* و *معرفتی* و *معنوی،* برای *برخوردار* شدن از *برکات* و *خیرات* و *حسنات* آن *مکان* یا *مقام.* *ابواب،* تمام *موانع* مادی یا علمی، معرفتی، معنوی، رفتاری و اخلاقی برای *ورود* به هر *مکان* یا *مقام* اند و عوامل *رفع هر مانع* و *کلیدهای* هر *گشایشی* عبارتند از: ۱ـ *إعمال قدرت* و در هم شکستن موانع. ۲ـ *پرداخت هزینه،* ۳ـ *لایق شدن* به خاطر داشتن *شأن و مقام خاص،* ۴ـ *لایق شدن* به خاطر *شفاعت* و *معیت* افراد لایق که لازمه‌اش *إحراز سنخیت* با *شفیعان* و *توفیق آمرزش* و مورد *اعتماد* قرار گرفتن است. خدایا؛ من هیچ قدرت و مال و شأنی ندارم، پس *گزینه اول* و *دوم* و *سوم* محال است و *تنها* راه ورود *من* به *جنّات تو* اینست که کمکم کنی تا برای *همراهی* با *محمّد* و *آل محمّد* صلواتک علیهم که *بالاترین شأن* را نزد تو دارند، در این ضیافت با شکوه رمضانی، خودم را از هر نظر *پیراسته* و *شایسته* و *آراسته* کنم. چرا باید *گشایش هر دری* را فقط از *خدا* بخواهم؟ زیرا *فقط* او *فَتّاح* و *گشاینده مطلق* هر *أمر مخفی* و *معرفت حقیقی* است، پس تا *حسابم* را با *خالق* خود *صاف* نکنم، *هیچ باب نجاتی* برایم باز نمی‌شود. *نکته۱:* طبق *آیه ۵۸* سوره بقره، *تنها کلیدی* که تمام *درهای معنوی* را می‌گشاید، *سجده* است: *وَ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً.* خدایا؛ کمکم کن تا معنا و عمل *سجده* و شأن *مسجد* را مثل *ساحران* زمان فرعون بفهمم که تا *سجده* کردند، *درهای امید* و *معرفت* و *فطرت* و *عزّت* برایشان *گشوده* شد و چه *سخنان نابی* را به فرعون گفتند. زیرا اگر *سجده‌* انسان، *مخلصانه* باشد، *چشمه‌های حکمت* از *درون* او جاری و مثل *بلبل* خوش‌سخن می‌شود. *نکته۲:* اگر در *دنیا* و در این شبهای گرانقدر برای *سجده عالمانه* و *مخلصانه،* خوب *تمرین* نکنیم در *قیامت* از *ورود به جنّت* قطعا *محروم* می‌‌مانیم: *يَوْمَ يُكْشَفُ عَنْ ساقٍ وَ يُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ فَلا يَسْتَطيعُونَ* (قلم/۴۲) *جنّت،* هر *أمر جامع پنهان* و *فضای زیبا و دل‌أنگیز* و *باغی بسیار جذاب‌* و *سرشار از انواع نعمت* است و *حضرات معصومین* صلوات الله علیهم و *مادر نازنین* ما *حضرت زهرای أطهر* سلام الله علیها، *مصداق* حقیقی *جنت المأوی* هستند. *نکته۳:* به *قلب* هم *جِنان* می‌گویند زیرا ‌نحوه ارتباط آن با *عالم غیب* برایمان *پنهان* است و بشر *فقط* با *قلب سلیم* به *ملاقات* می‌رسد: *إِلاَّ مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَليمٍ* (شعراء/۸۹) حضرت *إبراهیم* صلوات الله علیه هم با چنین قلبی به *میقات* آمد؟ *إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَليمٍ* (صافات/۸۴) *وَ أَغْلِـقْ عَنِّي فِيـهِ أَبْوَابَ النِّيرَانِ* (و در این روز و ماه، درهاى آتش دوزخ را به روي من‏ ببند،) خدایا؛ *یقین* دارم که اگر *حکیمانه* بود هر *آتشی* را *سرد* و *سالم* می‌کردی: *فَبِالْيَقِينِ أَقْطَعُ لَوْ لاَ مَا حَكَمْتَ بِهِ ... لَجَعَلْتَ النَّارَ كُلَّهَا بَرْداً وَ سَلاَماً* ... پس این *خود من* هستم که *درهای آتش* را به روی خودم باز می‌کنم که با *عقلم* آن *عوامل آتش‌زا* را *می‌شناسم* و *سوزش* برخی از آنها را *تجربه* کرده‌‌ام مثل: *دروغ* ، *ظاهربینی* ، *خودخواهی* ، *حسادت* ، *بی‌حیائی* ، *حرص* ، *طمع* ، *شهوترانی* ، *هوسبازی* ، *غرور* ، *لجاجت* ، *مال‌پرستی* ، *تفاخر* ، *ربا* ، *ریا* ، *خشونت* ، *کینه* ، *عداوت* ، *اعتیاد* ، *بخل* ، *شرک* ، *کفر* ، *نفاق* ، *فحشاء* ، *فساد* ، *خیانت* ، *شرارت* .... خدایا؛ کمکم کن تا این *درهای آتش* را به روی خودم *باز* نکنم. *وَ وَفِّقْنِي فِيـهِ لِتِلاوَةِ الْقُـرْآنِ* (و در این روز و ماه، مرا به تلاوت قرآن موفق فرما،) *تلاوت* یعنی: *توجّه دائمی* به یک *واقعیت* یا *حقیقت بیرونی* و او را *إثبات* کردن و *نورانیت* آن را به *نمایش* درآوردن. مانند *ماه* که هر چند *دور زمین* می‌چرخد، اما *توجه* دائم آن به *خورشید* است و *بودن* او را *إثبات* و *نورانیت* او را *منعکس* می‌کند. مسلمان هم باید *نورانیت قرآنی* را که خداوند *قبل از آوردنش* به دنیا، در *فطرت* او *تعلیم* نموده: (الرَّحْمنُ. عَلَّمَ الْقُرْآنَ) و با *إنزال* و *تنزیل* توسط حضرت *خاتم الأنبیاء* صلی الله علیه و آله و سلم آن را به او *یادآوردی* کرده: {إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا *الذِّكْرَ* ... (حجر/۹)} را *دائما* برای *هدایت خود* و *اطرافیان* خود، به زیبائی *مطرح* کند. *يَا مُنْزِلَ السَّكِينَةِ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ* (اى آنکه *باران آرامش* حیاتبخش را بر قلب مؤمنان فرو می‌فرستی.)
*دعای روز بیست و یکم ماه مبارك رمضان:* *اللَّهُمَّ؛ اجْعَلْ لِي فِيهِ إِلَى مَرْضَاتِـــــكَ دَلِيلا* (خدايا؛ در اين روز و ماه، مرا براى رسیدن به رضایتت، راهنمائیم کن،) ظاهراً *مهمترین شرط* ورود به *بهشت لقاء* آنهم در جمع *بهترین عباد،* رسیدن به مقام *رضایت دو طرفه* است. زیرا قرآن می‌فرماید: وقتی (خودت) راضی و مورد رضایت (خدا هم) شدی، برگرد: *ارْجِعي‏ إِلى‏ رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً* (فجر/۲۸) وقتی *انسان* با چیزی، *موافقت* دارد و *هیچ اعتراضی* هم ندارد، یعنی از آن *راضی* است. اما تمام *افراد راضی* به *دو گروه* تقسیم می‌شوند: گروه اول: با اینکه شاید ظاهراً *مذهبی* هم باشند اما با سرگرم بودن با *ظواهر دنیا* و *عناصر مادّی* آن *موافق* اند و هیچ *اعتراضی* هم ندارند و کودکانه خوش‌اند: .. *أَ رَضيتُمْ بِالْحَياةِ الدُّنْيا مِنَ الْآخِرَةِ؟* (توبه/۳۸) گروه دوم: افراد عاقل و مؤمنی‌اند که *إراده خالق* خود را *عالمانه* و *حکیمانه* می‌دانند و *تسلیم* اویند و از *هر امانت* و هر *وضع* و *شرائطی* که *نظام الهی* یا *نظام اسلامی* برایشان *مقدّر* کنند، *موافق* و *شاکر* اند و *کمترین اعتراضی* ندارند: .. *رَضُوا ما آتاهُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ* .(توبه/۵۹) خدایا؛ *رضايتِ تو* در *چیست؟* و من *چگونه* باید به *آن* برسم؟ *اولاً:* قرآن می‌فرماید: باید با *خودشناسی* به *خداترسی* برسی و *أهل ایمان* و *أهل عمل صالح* شوی (و *عامل* هیچگونه *فسادی* نباشی) تا حتماً به *رضایت دو طرفه* برسی: *و إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ* ... *رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ* وَ *رَضُوا عَنْهُ* ذلِكَ لِمَنْ *خَشِيَ رَبَّهُ* (بینه/۸) *ثانیاً:* قرآن می‌فرماید: اگر مؤمنانه از *مودّت* و *دوستی* با *دشمنان خدا و رهبر الهی* بپرهیزی (حتی اگر پدر، پسر، برادر یا بستگانت باشند)، تو *مؤمن حقیقی* و مورد *حمایت الهی* و *بهشتی* و *رستگار* هستی و به *رضایت دو طرفه* رسیده‌ای: لا تَجِدُ قَوْماً يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ *يُوادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ* وَ لَوْ كانُوا آباءَهُمْ أَوْ أَبْناءَهُمْ أَوْ إِخْوانَهُمْ أَوْ عَشيرَتَهُمْ أُولئِكَ كَتَبَ في‏ قُلُوبِهِمُ الْإيمانَ وَ *أَيَّدَهُمْ* بِرُوحٍ مِنْهُ وَ يُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ .... *رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ* وَ *رَضُوا عَنْهُ* .... (مجادله/۲۲) پس *من* (با هر جنسیت و خصوصیاتی که دارم) اگر *عاقلانه* و *مؤمنانه* در *مسیر حقّ* قرار بگیرم و به ایفاء *همان نقشی* که *مطلوب خالق* من است و او برای آن مرا *آفریده* بپردازم و *وظایف* و کارهای *خداپسندانه‌* را انجام دهم، قطعا به *رضایت دو طرفه* و *رضایتمندانه‌ترین زندگی جاودانه* می‌رسم: *فَهُوَ في‏ عيشَةٍ راضِيَةٍ* (قارعه/۷) *وَ لا تَجْعَلْ لِلشَّيْطَانِ فِيهِ عَلَيَّ سَبِيلا* (و در اين روز و ماه براى شيطان، *تسلّط* و *حاکمیتی* بر من‏ قرار مده،) خدایا با *آیات مکرر* و *نورانی قرآن* باور دارم که اگر *نگاهم قرآنی* باشد و از خودم *ضعف* و *چراغ سبز* نشان ندهم، و *وساوس* و *شایعات* را باور نکنم، هیچ *شیطان* جنّ و انسی، هرگز بر من *تسلّط* پیدا نمی‌کند: *وَ قالَ الشَّيْطانُ* ... *ما كانَ لِيَ عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطانٍ* ... (ابراهیم/۲۲) پس خدایا؛ در این روزهای باقیمانده *این ماه مبارک* به من *عنایت* کن تا با *همه جوارح* خودم *روزه* بگیرم و در *محضر تو* بکوشم *نفسانیت* و *شهواتم* را *عاقلانه مهار* کنم و از *خودخواهی* و *تنبلی* و *حسادت* و *کینه* و از *هر کار غیر مجاز* و از هر *گناه* و هر *رذیلتی* و از هر کار *دشمن‌خواه* و *کافرپسند* و *منافقانه‌ای* گریزان باشم، تا از *نفوذ* و *تسلّط* شیاطین وسوسه‌گر و خنّاسان حیله‌گر برای همیشه در *امان* بمانم. *وَ اجْعَلِ الْجَنَّةَ لِي مَنْزِلا وَ مَقِيلا* (و بهشت را منـــزل و آسايشگاه من قرار ده،) حضرت *أمیرالمؤمنین* صلوات الله علیه می‌فرمایند: *فقط* آنهائی به بهشت می‌رسند که با *نفس* خود *مبارزه* کنند. زیرا آن *بهشت زیبائی‌های دل‌أنگیز،* میعادگاه *پاکان* و *صالحان* و *نیکانی* است فقط دنبال *خوبی* و *پاکی* هستند و از هر *ناپاکی* و *معصیت* و *رذالت* و *شرارتی،* با تمام وجود *نفرت* دارند. خدایا؛ چنین *معرفت* و *ایمان* و *همّتی* را روزی من قرار ده تا با روسفیدی به *بهشت رضوان* تو برسم. *يَا قَاضِيَ حَوَائِــــــجِ الطَّالِبِـينَ* (اى برآورنده حاجات خواهندگان پیگیر.) 👈واژه: ۲۱ 🔻 ما را می توانید در رسانه های زیر دنبال کنید: ایتا، بله، سروش، واتساب، تلگرام، سایت، اینستاگرام، ایمو، روبیکا @dr_ghofrani2
*دعای روز بیست و دوم ماه مبارك رمضان:* *اللَّهُمَّ افْتَحْ لِي فِيهِ أَبْوَابَ فَضْلِكَ* (خدايا در اين روز و ماه درهاى فضلت را به روى من بگشا،) نکته۱: هر *گشودنی* برای *دو منظور* است. اول: *دستیابی* به *ذخایرِ ارزشمند* (مثل: کشف گنج یا کشف رازهای علمی ...) دوم: برای *رفع موانع نامرئی.* (مثل: رفعِ غم و غصه و ابهام در نزاع‌ها) اگر *أبواب فضل الهی* که سرشار از *نور* و *بصیرت* و *معرفت* اند برایم باز و در *جان* من *جاری* ‏‌شوند، پشت هر *زحمتی* چندین *رحمت* می‌بینم و *مسائل* را *حل* و از تمام *موانع* (که فقط برای *آزمایش* اند،) با *توکّل* و *امید* عبور می‌کنم. نکته۲: *کلید* تمام *تفضلات الهی* فقط *دعا* است. لذا *أمیرالمؤمنین* صلوات الله علیه در *نامه ۳۱* می‌فرمایند: خدا *کليدهای خزائنش* را در *دست تو* گذارده و از تو خواسته تا از او بخواهی پس *با دعا درهای نعمت خدا* را بگشا: *جَعَلَ فِي يَدَيْكَ مَفَاتِيحَ خَزَائِنِهِ ... اسْتَفْتَحْتَ بِالدُّعَاءِ أَبْوَابَ نِعْمَتِهِ* نکته۳: *فضل* به *شرائطی* می‌گویند که *بیش از نعمت معمول* به فرد *امانت* می‌دهند که از یکسو *مسئولیتِ‌ِ* او و از سوی دیگر *امکان رشدِ* او را *بیشتر* می‌کند: *تفَضّلات* الهی، *دو دسته‌اند:* اول: *تفضلاتی* که *اُمت* را از *آسیب‌ها* حفظ می‌کند: *فَلَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ لَكُنْتُمْ مِنَ الْخاسِرينَ* (بقره/۶۴) یا: *لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ لاَتَّبَعْتُمُ الشَّيْطانَ إِلاَّ قَليلاً* (نساء/۸۳) دوم: *تفضّلاتی* که به *افراد لایق* می‌دهند. مثل: *ولایت* حضرت *آصف برخیا* در انتقال تخت بلقیس: *قالَ هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَني‏ أَ أَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ* (نمل/۴۰) یا توانائی‌هائی که به *حضرت داود* علیه السلام داده شد: *وَ لَقَدْ آتَيْنا داوُدَ مِنَّا فَضْلاً* (سبأ/۱۰) *فضل الهی،* جایزه *مؤمنین صالح* است: *لِيَجْزِيَ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ مِنْ فَضْلِهِ* (روم/۴۵) ضمنا *همه* مجازند *فضل خدا* را بخواهند: *لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلاً مِنْ رَبِّكُمْ* (بقره/۱۹۸) زیرا *هر فضلی* فقط در دست خداست: *قُلْ إِنَّ الْفَضْلَ بِيَدِ اللَّهِ* (آل‏عمران/۷۳) *مؤمنین* فضل الهی را *باید* بجویند: *وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ* (جمعه/۱۰) *توجّه:* اولا: هیچ فضیلتی *امتیاز* نیست و نباید عامل *تفاخر* باشد اما باید در *رفتار* فرد *دیده* شود. مثلا: در زمان *طلاق‌* طرف *با تقواتر* باید *فضل* خود را نشان دهد: *لا تَنْسَوُا الْفَضْلَ بَيْنَكُمْ إِنَّ اللَّهَ بِما تَعْمَلُونَ بَصيرٌ* (بقره/۲۳۷) ثانیاَ: اگر فردی *فضل الهی* را *ابراز نکند* و *بُخل* بورزد و به *تعهد* خود عمل نکند *مجازات* می‌شود: *مِنْهُم مَّنْ عَاهَدَ اللّهَ لَئِنْ آتَانَا مِن فَضْلِهِ لَنَصَّدَّقَنَّ وَ لَنَكُونَنَّ مِنَ الصَّالِحِينَ* فَلَمَّا آتاهُمْ مِنْ فَضْلِهِ، *بَخِلُوا بِهِ* ... (توبه/۷۵ تا ۷۷) نکته۴: برای *گشایش* در کارها علاوه بر *کلید* باید *أَبْوَاب* آنرا هم بشناسیم. مثلا: *ازدواج اسلامی* (شاید) *اولین باب تفضّل الهی* است و *پذیرفتن امامت* مهمترین *باب تفضّل علم الهی* است: *و عَلِیٌّ بابُها،* یا: *ظهور آخرین حجّت* در کعبه، *تنها باب* حاکمیت عدالت و أمنیت در *تمام جهان* است: *أَیْنَ بابُ اللَّهِ الَّذى مِنْهُ یُؤْتى؟* (دعای ندبه) *وَ أَنْــزِلْ عَلَـــيَّ فِيهِ بَرَكَاتِــكَ* (و بركاتت را بر من نازل فرما،) *بركت،* هر *زمان* ، *مکان* ، *موقعیت* و *شرائطی* است که آنرا *فرصت‌* و *غنیمت* برای *خودسازی* و *اصلاح* و بالابردن *لیاقت* خودم *بدانم.* مثل: برکت *سلامتی* ، *بیماری* ، *جوانی* ، *مسلمانی* و *محب أهل البیت* بودن و *سَحَرها* و *شب قدر* و *دعا* و *ذکر* و *قرائت قرآن* و *دقت در مفاهیم آن* و در *اُمتِ آخر الزمان* و *نظام اسلامی* و *نزدیک صبح ظهور* بودن ... و هزاران *فرصت* گرانقدر دیگر. *وَ وَفِّقْنِي فِيهِ لِمُوجِبَاتِ مَرْضَاتِكَ* (و خدایا؛ مرا در آنچه رضایت تو را برایم واجب می‌کند موفّق ساز،) *مُوجِبَاتِ مَرْضَاتِكَ* یعنی: کاری کنم که *تو* حتماً از من *راضی* شوی. اینکه عاقلانه *مخلوقیتم* را بفهمم و *خالقیت تو* را در عمل *تصدیق* کنم و زندگیم را با تعالیم *قرآن* و *سنّت أهل البیت* تطبیق دهم و به تمام احکام *شرعی* عمل کنم و همواره *مؤمن* و *صالح* و *حق‌طلب* باشم زیرا: *إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ* ... *رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ* ... (بینه/۸) *وَ أَسْكِنِّي فِيهِ بُحْبُوحَاتِ جَنَّاتِكَ* (پس خدایا؛ مرا در متن بهشت‌هايت جايم ده،) *يَا مُجِيبَ دَعْــــوَةِ الْمُضْطَرِّينَ* (اى برآورنده تقاضای پناه جویان درمانده‏.) 👈واژه: ۲۲ 🔻 ما را می توانید در رسانه های
*دعای روز بیست و سوم ماه مبارك رمضان:* *اللَّهُمَّ اغْسِلْــــنِي فِيهِ مِنَ الذُّنُــــوبِ* (خدايا در اين روز و ماه، از گناهان ــ فردی ــ شستشويم ده،) *غسل* برای *پاک کردن* است که برای *دو منظور* حتماً *واجب* است. اول: برای *پاک کردن جوارح* خود از *جنابت درونی* برای *إقامه* نماز: .... *إِذا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ* (مائده/۶) دوم: برای *پاک کردن بدن* خود از *جنابت بیرونی :* *... فَاغْسِلُوا .... إِنْ كُنْتُمْ جُنُباً* (مائده/۶) اما *ذنوب* (که با *خطا* و *جُرم* و *إثم* و ... فرق دارند)، *بدرفتاری‌های فردی* و *کارهای* غیر مجاز و *تخلّفات خودخواهانه* و *حُرمت‌شکنانه‌‌* انسان‌اند که او با *آگاهی در محضر خدا* آنها را مرتکب شده و *عوارض زشتِ* آن از *زندگی* او جدا نمی‌شوند و این *سوءسابقه،* همیشه او را *دنبال* می‌کند و چون در ارتباط *فرد با خدا* رخ داده‌اند، لذا *آمرزش* آنها فقط به دست خداوند است: *إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً* (زمر/۵۳) *نکته اول:* با اینکه خداوند *تمام گناهان فردی* افراد را به *شرط توبه‌* می‌آمرزد و فرموده: *هیچ بنده گنهکاری* نباید از آمرزش خود، *نا امید* باشد: قُلْ: *يا عِبادِيَ* ... *لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ* ... (نساء/۴۸) اما همه باید بدانند که *شرک* تنها گناهی است که *بخشیدنی* نیست: *إِنَّ اللَّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ* ... (نساء/۴۸) (که باید از خودم بپرسم: *مگر شرک* چه *چرکی* است که *پاک‌شدنی* نیست؟) *نکته دوم:* چون *ذنوب* مربوط به *رفتار* اند و *باطن* انسان را *آلوده* و *کثیف* می‌کنند (و کاری به بدن او ندارند)، پس *اغْسِلْنِي فِيهِ مِنَ الذُّنُوبِ* یعنی: خدایا؛ آن *ناپاکی‌های علمی* و *ذهنی* و *محاسباتی* مرا که باعث *زنگار قلب* من شده‌اند و ارتباط مرا با *غیب* مسدود و مرا از *بصیرت* و *الهامات غیبی* و از *لذت عبادت* محروم کرده‌اند، *پاک* کن. *نکته سوم:* باید بدانم که لازمه *إجابت* این دعا اینست که از *گذشته* خود *استغفار* و *توبه* کنم و *متعهّد* شوم که از این به بعد، *نگاهم* را با *موازین عقلی* تنظیم کنم و *باورهای ذهنی* خود (که گاهی خودخواهانه زیر پایم می‌گذارمشان) را به *باورهای قلبی* تبدیل کنم و *همه مسائل* فردی و خانوادگی و اقتصادی و اجتماعی و سیاسیم را با *معیارهای قرآنی* حل کنم و هر چیزی را فقط از منظر *حق* ببینم و از *ظاهربینی* و *سطحی‌نگری* و *خودخواهی* و *هوسرانی* و *دنیاگرائی* و *حرص* و *حسد* و *دل بستن به مکتبهای بشری* دست بردارم. *وَ طَهِّرْنِــــــي فِيهِ مِنَ الْعُيُـــــوبِ* (و در این روز، از هر عيب ـ گفتاری و رفتاری و اخلاقی ـ پاكم كن،) نکته۱: *ذُّنُوبِ* فقط *رفتاری* اند، اما *عُيُوبِ،* آن *خصلت‌های زشتی* مثل: *هواپرستی* و *دروغ* و *بخل* و *حسد* و *حرص* و *حقارت* و *تکبّر* اند که *ریشه نفسانی* دارند و مانع *رشد انسانی* و *تکامل معنوی* انسان‌اند. نکته۲: چون این صفات *نفسانی* اند، لذا خودشان، *گناه* نیستند، اما اگر انسان دائماً *مراقب* ظاهر و باطن خود نباشد و *نفسانیت* او بر *عقلانیتش* غلبه کند، این صفات زشت، در *گفتار* و *رفتار* او *نمایان* و او را به *انواع گناهان* و انواع *خیانت* و *جنایت* می‌کشانند. نکته۳: بدون *خودشناسی قرآنی،* انسان هرگز نمی‌تواند *عیوب* خودش را به درستی *بشناسد.* نکته۴: فرموده‌اند: خوشا به حال آنکه *پرداختن به رفع عیوب خودش* او را از *عیبجوئی دیگران* منصرف کند. پس خدایا؛ *معرفت عاقلانه* و *اراده مؤمنانه* برای *خودشناسی* به من *عطا* کن تا *لحظه‌ای* از خودم *غافل* نشوم و *عیوب نفسانیم* را درست *بشناسم* و با *مراقبت دائم،* از *بروز* و *ظهور* آنها در گفتار و رفتار و اخلاق و مواضعم، *جلوگیری* کنم و در پیشگاه تو *روسفید* باشم. *وَ امْتَحِنْ قَلْــبِي فِيهِ بِتَقْـــوَى الْقُلُوبِ* (و در این روز و ماه، قلبم را برای تقوا با حوادث خاص، خالص کن،) نکته۱: *امتحان* آن *حوادث سخت و خاصی* اند که *فلزات گرانبها* را با آنها، *خالص* می‌کنند و بر *میزان مقاومت* و *صبر* آنها می‌افزایند. نکته۲: *مرکز* (روح) انسان، *قلب* اوست که اگر *سالم* و با عالم *غیب* در *ارتباط* نباشد انسان هرگز نمی‌تواند با قلبش، *تعقّل* و *تفقّه* کند: *لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها* (اعراف/۱۷۹) نکته۳: *تقوا* یعنی: *رعایت* کردن *چراغ قرمز* یا *چراغ سبز خدا* در انجام *هر کاری.* یعنی: با هر چراغ قرمز *حرام شرعی* بایستم و با هر چراغ سبز *حلال شرعی،* بروم. خدایا؛ مرا با *حوادث ویژه* چنان *خالصم* کن که از *حلال‌ها* و *حرام‌های شرعی* هرگز *تخلّف* نکنم و در *صراط مستقیم تو،* همواره *مقاوم* و *صبور* باشم. *يَا مُقِيــــــــــلَ عَثَـــرَاتِ الْمُذْنِبِينَ* (اى صرفنظرکننده از لغزشهاى گنهکاران.)
*دعای روز بیست و پنجم ماه مبارك رمضان:* *"اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي فِيهِ مُحِبّا لِأَوْلِيَائِكَ* وَ *مُعَادِيا لِأَعْدَائِكَ"* ("خدايا؛ در اين روز و ماه، مرا مشتاق کارگزارانت و دشمنِ دشمنانت قرار ده،") نکته اول: از *ویژگی‌ها* و *نشانه‌های* هر *موجود زنده‌ای،* داشتن *جذب* و *دفع* است که هر قدر *تجلّی حیات* در آن موجود *بیشتر* باشد، حتماً *دوستی* و *دشمنی* هم در رفتار او، *نمایان‌تر* می‌شود. نکته دوم: *تمام* افراد بشر از منظر قرآن، در *دو* جبهه *حق* و *باطل* قرار می‌گیرند که یکی از مشخصات بارز آنها، *اختلاف* در *دوستی‌ها* و *دشمنی‌ها* و *حُب* و *بُغض* آنهاست. نکته سوم: یکی از *تعهّدات روشن شیعیان* که بارها إعلام می‌شود، موضعگیری *دشمنانه* و *دوستانه* آنها با *خودی‌ها* و *بیگانگان* است: *اِنّى سِلمٌ لِمَن سالَمَکُم* وَ *حَربٌ لِمَنْ حارَبَکُم* (زیارت عاشوراء) پس اکنون در این ماه مبارک رمضان، *یکی* از کارهائی که برای إثبات *مسلمان* و *مؤمن* و *شیعه* بودنم و برای قطعی شدن *تقرّبم* به *بارگاه الهی* باید انجام دهم اینست که *جهت‌* و *مواضعم* را با *أولیاء حقّ* (که مهمترین آنها، أئمه أطهار صلوات الله علیهم و نوّاب خاص و عام آنها در هر زمانند،) و با *أهل باطل* (که مهمترین آنها، طاغوتیان و مشرکین و کفّار و منافقین و مُفسدینند،) از هر نظر، *روشن* و *شفاف* کنم. زیرا *دوستی* با *أولیاء تو* تنها راه *دوستی با توست* و این *محبّت قلبی،* فقط با *دشمنی عملی* با *دشمنان تو* از هر نظر *اثبات* می‌شود. پس *محبّت واقعی* و *عداوت عملی* هر فرد، باید هم زندگی او را *إصلاح* کند و هم *جهتگیری مکتبی* و *خطّ مشی کلی زندگی* او را نسبت به اطرافیانش مشخص‌کند. پس *تمام* دوستیها و دشمنیها، رابطه‌ها و قطع رابطه‌ها، پیوستن‌ها و گسستن‌ها، محبّت‌ها و دشمنی‌ها، موافقت‌ها و مخالفت‌های *فرد مؤمن،* باید بر مبنای *انگیزه الهى* و *تعالیم مکتبی* او باشد. مؤمن هرگز نباید مثلِ *أکثر مردم،* حُب و بُغض و دوستی‌ و دشمنیش بر مبنای *منافع مادی* و *دنیوی* و *عقده‌ها* و *کینه‌هاى فردى* و *غرور* و *ذهن آشفته* و *توقّعات خودخواهانه* او باشد. پس من با این *دو تقاضا* باید *تولّى* و *تبرّى* خودم را *روشن* کنم و بفهمم که هر چند این *دو* به عنوان *فروع دین* معرفی می‌شوند، اما در واقع، *مهمترین اصول زندگی* انسانند و *نباید* در حدّ *دوست داشتن* و *دوست نداشتن* متوقّف بمانند، بلکه باید به *دوستى کردن* و *دشمنى کردن* منجر شوند. لذا *حضرت رسول أکرم* صلی الله علیه و آله می‌فرمایند: *محکمترین دستگیره* در زندگی، *دوستى* و *دشمنى* در راه خدا و *تولّى با اولیاى خدا* و *بیزارى از دشمنان خدا* است. پس خدایا؛ کمکم کن تا محبّت و *کشش قلبیم* را به *کارگزاران تو* که خود را در *حصن ولایت تو* قرار داده‌اند و از *حمایت* و *هدایت تو* برخوردارند، *روزافزون* کنم تا با این *محبت مؤمنانه،* من هم از *برکات* و *نورانیت* و *هدایتِ* آنها برخوردار شوم و *عضویت* من در *جبهه حق* و *حزب الله،* قطعی شود و در زمینه‌سازی *ظهور آخرین حجّت تو* و *استقرار عدالت* و *أمنیت فراگیر* در *جهان،* من هم *سهیم* باشم. *"مُسْتَــنّا بِسُنَّـــةِ خَاتَمِ أَنْبِيَائِـــكَ"* ("و مرا به راه و روش پایانبخش پيامبرانت آراسته ساز.") خدایا؛ *سومین* تقاضای من اینست که کمکم کنی تا: اولا: من *خاتم الأنبیاء* صلی الله علیه و آله را به عنوان *قرآن مجسم* و *مهمترین کارگزار* و *ولی* تو *بشناسم* و *بپذیرم* و بکوشم *تمام* ابعاد اخلاقی و رفتاری و آداب اجتماعی و معاشرت‌ در خانواده و جامعه و *زندگیم* را با *گفتار* و *رفتار* ایشان، *تطبیق* دهم. چون تو فرمودی: *قُلْ: إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُوني‏ يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ* (آل‌عمران/۳۱) ثانیاً: کمکم کن تا من هم با *تبعیت کامل* از ایشان، به افتخار *معیت* با ایشان برسم و *حُب* و *بُغض* و *موضعگیری* موحدانه‌ای داشته باشم: *مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُمْ* (فتح/۲۹) *"يَا عَاصِـــــــمَ قُلُـــوبِ النَّبِيِّـينَ"* {"اى نگهبان و نگهدارنده قلوب پيامبران (از هر غفلت و انحرافی)"}‏ 👈واژه: ۲۵ 🔻 ما را می توانید در رسانه های زیر دنبال کنید: ایتا، بله، سروش، واتساب، تلگرام، سایت، اینستاگرام، ایمو، روبیکا @dr_ghofrani2
*دعای روز بیست و ششم ماه مبارك رمضان:* *"اللَّهُمَّ اجْعَلْ سَعْيِي فِيهِ مَشْكُورا"* ("خدايا؛ تلاشم در این روز و ماه را مفید قرار ده.") نکته۱: تمامِ کارگران و کارکنان *کار* می‌کنند اما *سعی* آنها *برابر* نیست زیرا *أنگیزه* و *دغدغه* برخی از آنها در انجام *کار* بیشتر است. به *مجموعه دغدغه‌ها* و *حالتِ کارکردنِ* هر فرد، *سعی* می‌گویند. نکته۲: افراد در *بانکها* پول *ذخیره* می‌کنند و امیدوارند وقت نیاز از آن استفاده کنند، اما اگر با مراجعه به بانک ببینند حسابشان *موجودی* ندارد، عصبانی و *معترض* می‌شوند، اما وقتی ببینند که *چک‌هائی* که در حال *غفلت* و *مستی* کشیده‌اند، حسابشان را خالی کرده، چاره‌ای جز *حسرت* ندارند. کشاورز، باغبان، صنعتگر، مخترع و مؤمن هم برای رسیدن به * نتیجه* مطلوب، *سعی* و *تلاش* می‌کنند اما اگر بعداً ببینند که کارشان با *آفتی* یا *اشتباهی* از بین رفته و *ثمری* ندارد و *زیانکار* شده‌اند، *پشیمان* و *افسرده* ‌شده و *زجر* می‌کشند. نکته۳: *سرنوشت* انسان در قیامت، به *نحوه تلاش* او در دنیا بستگی دارد: *وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى‏* (نجم/۳۹) *وَ أَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُرى* (نجم/۴۰) *مصلّین* ، *صائمین* و *خیرین* هم منتظر *پاداش* این همه *نماز* و یکماه *گرسنگی* ، *تشنگی* و *مجاهدات* خویشند، امّا خیلی *دردناک* است اگر بعداً *ببینند* که پرونده اعمالشان *خالی* است و *آتش* یا *آفتی* تمام زحماتشان را از بین برده و به هیچ *پاداشی* نرسیده‌اند. پس چون *مخاطب دعاها و نمازها، خودم هستم،* با این تقاضا که: خدایا *سعیم* را *مشکور* قرار بده، به *خودم هشدار* می‌دهم که: *اولا:* باید خیلی *مراقب* باشم تا *زحماتم* را با غفلت و جهالت و گناه، *هدر* ندهم، زیرا *غیبت* یا *ظُلم* یا *تهمتِ* من، (به همسر یا افراد دیگر)(دقیقا مثل چک بانکی) *اندوخته* مرا به *حساب* آن *غیبت‌شونده* یا *مظلوم* و یا *متّهم* منتقل می‌کند. پس خیلی باید *نگران* ظاهر و باطنم باشم زیرا مثل آن صاحبان باغ، شاید *بُخل* من، *باغم* را *بسوزاند* یا *تمام زحمات سالها تحصیل* خود را با *فراموشی* از دست بدهم: *هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرينَ أَعْمالاً؟* (۱۰۳) *الَّذينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا* .. (کهف/۱۰۴) *ثانیا:* پزشکان هم گاهی به بیمارانشان، *پرهیز* می‌دهند اما یکماه گرسنگی، تشنگی و روزه‌های من، برای لاغر شدن یا بهبود گوارش و جوارح بدنم *نیست،* بلکه *سعی* من در این ضیافت، باید *رام کردن هوای نفسم* باشد تا در بقیه سال، *تمایلات طبیعی* و *نیازهای غریزی* مرا *اسیر* خودشان نکنند. نکته۴: باید بدانم که *شرط قبولی* هر *سعی* و *تلاشی* در پیشگاه الهی، *آگاهانه* ، *عاقلانه* ، *مؤمنانه* ، *مخلصانه* و *مجاز* بودن آن و منزّه بودن از *ریا* ، *تکبّر* ، *توقّع* ، *منّت* و *أذیت* است: *يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لاتُبْطِلُوا صَدَقاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذى‏* (بقره/۲۶۴) *"وَ ذَنْبِي فِيهِ مَغْفُورا وَ عَمَلِي فِيهِ مَقْبُولا وَ عَيْبِي فِيهِ مَسْتُورا"* ("و گناهم را مورد آمرزش قرار ده و اعمالم را بپذير و عيبم را پوشيده نگهدار.") نکته۵: قرآن می‌فرماید: *تمام مردم* در *رهن* رفتار خویشند: *كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ رَهينَةٌ* (مدثر/۳۸) لذا *حضرت رسول أکرم* صلی الله علیه و آله در آخر ماه شعبان فرمودند: با *استغفار* در این ضیافت، *خود* را از *گرو* درآورید و با *سجده آگاهانه* پشتتان را از *بار* گناه *سبک* کنید: *أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ أَنْفُسَکُمْ مَرْهُونَةٌ بِأَعْمَالِکُمْ، فَفُکُّــــوهَا بِاسْتِغْفَارِکُمْ* وَ *ظُهُورَکُمْ ثَقِیلَةٌ مِنْ أَوْزَارِکُمْ فَخَفِّفُـــوا عَنْهَا بِطُولِ سُجُودِکُمْ.* نکته۶: در *وسط دعای ابوحمزه ثمالی،* (به خودم) می‌گویم: خدایا؛ *چُرت* من در *نماز* و *مناجات شبانه* بخاطر *ده تخلّف* من در روز بوده، پس اینکه شب یا سحر اصلا *بیدار نمی‌شوم* یا *شوق نماز* ، *روزه* و *عبادت* ندارم حتماً أثر *گناهان بزرگتر* من است. پس در این ماه باید *خودآگاه* شوم تا *قدر سحر* را بفهمم زیرا *هر که سحر ندارد از خود خبر ندارد* و باید *استغفار* را *بفهمم* (و خود فریبی نکنم) و به آن *عمل* کنم و *سجده آگاهانه* را *بفهمم* و *عاشقانه* به آن *عمل* کنم تا به *تشهّد* و مقام *شهید* و به آن *قدر* و *اعتباری* برسم که بتوانم *خود* را از *رهن گناهانم* درآورم و *پشتم* را سبک کنم. نکته۷: باید از خدا متشکر باشم که برای *گناهان* من *بـو* قرار نداده و إلاّ أحدی مرا تحمّل نمی‌کرد و از همین خدای *ستار العیوب* باید عاجزانه *بخواهم* که *عیوبم* را تا *پاکسازی* و *متحوّل* شدنم بپوشاند و برای *اجابت* دعایم باید از *افشاء عیوب دیگران* بپرهیزم. *"يَا أَسْمَعَ السَّامِعِينَ"* ("اى شنواترين شنوايان") چه اشتباه بزرگی است اگر بپندارم تو صدایم را نمی
*دعای روز بیست و هفتم ماه مبارك رمضان:* *"اللَّهُمَّ؛ ارْزُقْنِي فِيهِ فَضْلَ لَيْلَةِ الْقَدْرِ"* ("خدايا؛ در اين روز و ماه، فضائلِ شب قدر را روزى‏ام فرما") نکته۱: با اینکه هر *نماز* و *دعائی* را در *محضر الهی* بجا می‌آورم اما *مخاطب اصلی* آنها خودم هستم، پس ابراز این *تقاضا* باید به این معنی باشد که من، *قابلیت* و *لیاقت* لازم برای جاری شدن *تفضّلات* و *برکات لیله القدر* در خود را دارم. نکته۲: این *چند شب باقیمانده* از این *ضیافت* با شکوه، هنوز احتمال *لیله القدر* بودن را دارند و اگر من *إحیا* را *إحیا* کنم و مظهر *سلام* و *صبح* شوم، حتماً *تفضّلات* و *تحوّلات* آن در تمام *روز* من باید *نمایان* باشد. نکته۳: *لیل* و *لیله* هر دو *شب* اند، اما لیل، *مذکّر* و عاملِ *تاریکی* ، *پوشانندگی* ، *پشت‌کردن* ، *زمان خوابیدن* و *تمام شبها* لیل است: *يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهارَ* (رعد/۳) *وَ اللَّيْلِ إِذا عَسْعَسَ* (تکویر/۱۷) ولی لیله، *مؤنّث* و *زمان بیداری* ، *ملاقات* ، *بارش نور* ، *إحیا* شدن و *لیله* فقط *یک شب* است: *وَ إِذْ واعَدْنا مُوسى‏ أَرْبَعينَ لَيْلَةً* (بقره/۵۱)، لیله، *قدرت زایندگی* و *قدرتِ پروراندن* دارد و *محل نزول* ملائکه و *حضرت روح* علیه السلام است. *لیله* وجودی است که *کُلِّ أمر* در *جانِ پاک او* واقع است و *انسان‌های کامل* از او *ظهور* می‌کنند. لذا هر *مؤمن منتظری* در *لیله القدر* باید (مثل تمام ملائکه) *خود* را به *امام* خودش *عرضه* و *کسب تکلیف* کند و *تمام خواسته‌هایش* را کنار بگذارد و فقط *اراده امام* را *بخواهد* و خود را با آن *قطب* عالم *تنظیم* کند. پس انسان در *لیله‌ القدر* تا خود را به *تسلیم* و *اطاعت* نرساند، هیچ *تفضّل* ، *نزول* ، *سلام* و *صبحی* در او *جاری* نمی‌شود و *لایق* هیچ *خیر* و *فضلی* نخواهد شد که لازمه این *تسلیم امام* شدن، *مراقبتِ دقیق* از *افکار* ، *گفتار* ، *رفتار* ، *اخلاق* و *مواضعِ* سیاسی و اجتماعی خویش است. نکته۴: اگر *بانوان* (در قامت: مادر، خواهر، همسر، دختر) *قدر* خود را در *لیله القدر* پیدا نکنند با *تحریک حماله الحطبها،* نامردان *زمین گیر* و *شب‌پرست* زمانشان، *خورشیدهای عالم‌تابی* مثل *أمیرالمؤمنین* صلوات الله علیه را به *شهادت* می‌رسانند و زمین و زمان را (به خیال خود) در *ظلمت* فرو می‌برند. *"وَ صَيِّـرْ أُمُورِي فِيهِ مِنَ الْعُسْرِ إِلَى الْيُسْرِ"* ("و كارهايم را در اين روز و ماه از سختى به آسانى برگردان") نکته۵: باید بدانم که در تمام مدت *توقفم* در *دنیا،* حتماً *سختی* با *آسانی* و *فراز* با *نشیب* همراهند و *معیت دائمی* دارند و جدا نمی‌شوند و هیچ گریزی از آنها نیست: *فَإِنَّ مَـعَ الْعُسْرِ يُسْراً* (إنشراح/۵) نکته۶: برای رسیدن به *یُسر زندگی* (و آسان دیدن بندگی و لذت بردن از اطاعت عاقلانه،) علاوه بر *زیباشناسی مؤمنانه* و *زیبابینی موحّدانه‌،* هر نوع زیبائی در *هر چیزی* را باید *تصدیق* کنم: *فَأَمَّا مَنْ أَعْطى‏ وَ اتَّقى* ۵ *وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنى* ۶ *فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْری* (لیل/۷) اما *خودخواهی* ، *غرور نفسانی* ، *بی‌إعتنائی* به *تعالیم الهی* و *تکذیب زیبائی،‌* عامل تداوم *سختی‌ها‌* (وآسان دیدن بردگی و لذت بردن از نافرمانی جاهلانه) است: *وَ أَمَّا مَنْ بَخِلَ وَ اسْتَغْنى* ۸ *وَ كَذَّبَ بِالْحُسْنى* ۹ *فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْعُسْرى* (لیل/۱۰) *"وَ اقْبَـلْ مَعَاذِيرِي وَ حُطَّ عَنِّيَ الذَّنْبَ وَ الْوِزْرَ"* ("و پوزش‌هايم را بپذير و گناه و بار گران را از شانه‌ه‏ایم بريز") نکته۷: یک *نشانه* درک *لیله القدر* اینست که برای: ۱ـ *خودشناسی،* ۲ـ *خداباوری،* ۳ـ *آخرت‌نگری* و ۴ـ *تطبیق* خود با *امامم* مشتاقانه بکوشم و در نتیجه، از *تخلّفات* خودم *پشیمان* شوم و از *نافرمانی‌های گذشته* خود *عذرخواهی* کنم و برای *اصلاح* و *خودسازی* دائمی تلاش کنم. *"يَا رَءُوفا بِعِبَادِهِ الصَّالِحِينَ"* ("اى مهربان به بندگانی که می‌کوشند شايسته باشند") نکته۸: اگر *قصد* و *تلاشی* برای: ۱ـ *خودشناسی،* ۲ـ *خداباوری،* ۳ـ *آخرت‌نگری* و ۴ـ *تراز* و *تطبیق* تمام ابعاد زندگیم با *امامم* را ندارم وـ پیگیر *اصلاح* خودم *نیستم،* پس نباید منتظر *إجابت* این دعا باشم. 👈واژه: ۲۷ 🔻 ما را می توانید در رسانه های زیر دنبال کنید: ایتا، بله، سروش، واتساب، تلگرام، سایت، اینستاگرام، ایمو، روبیکا @dr_ghofrani2
*دعای روز بیست و هشتم ماه مبارك رمضان:* *"اللَّهُمَّ وَفِّـرْ حَظِّـي فِيهِ مِنَ النَّوَافِـلِ"* ("خدايا؛ بهره‏‌ام را در اين روز و ماه از مستحبّات‏ فراوان كن") نکته۱: اگر انسان مورد *پرسش* قرار ‌گیرد با اطلاعاتش *فوراً* به آن *پاسخ* می‌دهد، اگر *گرسنه* شود، هر خوراکی *در دسترسی* را می‌خورد، و اگر *پلیس* مورد *حمله* قرار بگیرد فوراً *واکنش* نشان می‌دهد. اما اگر انسان بخواهد *کنکور* بدهد، *ماهها* خود را برایش *آماده* می‌کند، و اگر *فرصت* داشته باشد، *قبل از غذا* برای خود (و مهمانان عزیزش) انواع *سالاد* و *پیش‌غذا* را آماده می‌کند، و پلیس نیز *قبل* از هر نوع *درگیری* مدتها با *تمرین* خود را *آماده* می‌سازد. پس برای انجام *هر کار مهمی* در *شرائط مناسب* باید خود را *آماده* کنیم. لذا *ورزشکاران* بدون *آمادگی* و *گرم کردن بدن* وارد *مسابقه* نمی‌شوند، و *هیچ پزشکی* بدون *آمادگی* به *طبابت* نمی‌پردازد. نکته۲: *آماده‌سازی* برای *هر عبادتی* را در اسلام *نافله* می‌گویند و چون *نوافل* نشانه *شدّت محبّت* عبد به *معبود* است، به آن *عمل مستحبّی* (یا رفتار عشقولانه) می‌گویند. نکته۳: خدایا؛ پس از ۲۷ روز که به من توفیق *روزه* گرفتن دادی تا *نیازهای طبیعی* و *تمایلات غریزیم* را *مدیریت* و *اسب سرکش هوای نفسم* را *رام* کنم، تقاضا می‌کنم بر *سهمم* از *نوافل* بیفزائی. یعنی *شوقم* را به *مستحبّات* روزافزون سازی تا در *تقرّب* به بارگاهت موفّق‌تر باشم و (مثل أولیاء تو) *واسطه فیض* و *فضل تو* باشم. نکته۴: خدایا؛ *مراقبتی* به من عطا کن که در هیچ شرائطی، *تکالیف واجبم* را فدای *مستحبّات* نکنم. {مثلا: *ازدواج واجبم* را برای *احتمالات بهتر* به *تأخیر* نیاندازم و *مجرد* نمانم، یا: *شب‌زنده‌داری* مرا از *نماز صبح* باز ندارد، یا: با *عزاداری ظهر عاشوراء* از *نماز ظهر عاشوراء* محروم نشوم،یا: با *تقسیم شله‌زرد!!!* از *عفّتم* غافل نشوم، یا: برای *إصلاح دیگران* خود را به *فساد* نکشانم: *لَا أَرَى إِصْلَاحَكُمْ بِإِفْسَادِ نَفْسِي* (خطبه/۶۹)} زیرا *حضرت أمیرالمؤمنین* صلوات الله علیه می‌فرمایند: *لَا قُرْبَةَ بِالنَّوَافِلِ‏ إِذَا أَضَرَّتْ بِالْفَرَائِضِ* { *مستحبی* که به واجبات *زيان* برساند، هرگز عامل *نزدیکی به خدا* نیست. (حکمت/۳۹)} *"وَ أَكْرِمْنِــي فِيهِ بِإِحْضَـــارِ الْمَسَائِــلِ"* ("و مرا در این روز و ماه با تحقّق درخواست‌ها گرامی بدار") نکته۵: خداوند *تمام* عناصر جهان را *برای انسان* پدید آورده‌: *خَلَقَ لَكُمْ ما فِي الْأَرْضِ جَميعاً* (بقره/۲۹) لذا *تنها* مخلوقی که در قبال *گفتار* و *رفتار* خود *مسئول* است و *باید* برای کوچکترین آنها در پیشگاه الهی *پاسخگو* باشد *انسان* است. نکته۶: *گرامی‌ترین* مردم *باتقواترین* آنهاست، پس *گرامی‌ترین* فرد آنست که در هر شرائطی، *مسئولیت‌هایش* در برابر *خالقش* را *به درستی بشناسد* و به آنها بپردازد. پس خدایا؛ در این ضیافت با شکوه، مرا به *مسئولیتهای* فردی، خانوادگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگیم *آگاه* و با توفیق در *رعایت* آنها مرا در نزد خود، *گرامی* بدار. *"وَ قَـرِّبْ فِيهِ وَسِيلَتِي إِلَيْـكَ مِنْ بَيْـنِ الْوَسَائِـلِ"* ("و در این روز و ماه، از ميان وسايل، وسيله‏ مناسب را برای تقرّبم به نزدت مهیا كن") نکته۷: *وسیله* هر *کار* یا *فرد* یا *چیزی* است که *مجوّز تقرّب* به *مقام* و *مقصدی* را دارد و *می‌تواند* ما را به *قرب* و *نزدیکی* آن برساند. نکته۸: *کارها* و *وسائل مختلفی* برای رسیدن به *مقاصد مختلف* مقابلِ انسان است، اما *هر وسیله‌ای* برای تقرّب به *خدا* برای انسان، *مجاز* و *مناسب* نیست. (مثلا: أنا مدینه العلم و *علیٌ بابُها.* یا: *بی‌عشق خمینی* نتوان عاشق مهدی شد. یا: نماز *بی‌ولایت* بی‌نمازی است. یا: اگر *نماز* قبول شود بقیه اعمال قبول می‌شوند. یا: النکاح سنّتی، *فمَن رَغَبَ عن سنّتی فلیس منّی.* یا: *فمن شرب منه فلیس منّی.* یا *پیش‌نیازها* و *منازل* و *پله‌های* دیگر که بدون *پاس‌داشت* آنها به هیچ مقامی نمی‌رسم.) نکته۹: خدایا؛ یاریم کن تا آن کار و وسیله‌ *مجاز* و *مناسب* برای *تقرّب* به بارگاهت را *بشناسم* و با *اطاعت* و *تبعیت* از آن، خودم را به *أسماء الحسنای* تو و به *سعادت جاودانه* برسانم. *"يَا مَنْ لا يَشْغَلُهُ إِلْحَـاحُ الْمُلِحِّينَ"* ("اى آنكه پافشارى دعاکنندگان او را غافل نمی‌سازد") نکته۱۰: مردم باید *آب* و *برق* و *گاز* را *کم* مصرف کنند، زیرا *منابع* آنها *محدود* است، اما آنها در استفاده از *نــــور* روز محدود نیستند. *هستی* تماماً *نور* است و *نورانیت خدا* با کثرت *دعاهای* مردم *کم* نمی‌شود. پس اگر *کاهلم* و *لیاقت* و *قابلیتم* را بیشتر نمی‌کنم، قطعاً *تقصیر خالقم* نیست زیرا او هرگز مرا *فراموش* نمی‌کند. 👈واژه: ۲۸ @ghofrani5
*دعای روز ۲۹ ماه مبارك رمضان:* *"اللَّهُمَّ غَشِّـنِي فِيــهِ بِالرَّحْمَـةِ"* ("خدايا؛ مرا در اين روز و ماه با رحمت فراگیرت بپوشان") نکته۱: حتی *یک نقطه* در این جهان وسیع، *خالی* از *رحمت* خدای *رحمان* نیست، اما غالبِ افراد بشر پس از اتمام دوران *زلال کودکی،* با *عناوین خودساخته* و *لباسِ‌* ، *آرایش* ، *رفتار خاص* و با *هر چیزی* خود را می‌پوشانند و *وانمود* می‌کنند که (به خیال خود) *فرد مهم* و *با کلاسی* اند و با همین *توهمات ذهنی* و *تفاخرات پوچ،* خودشان و دیگران را به *زحمت* می‌اندازند. نکته۲: غالب ساختمان‌ها را با *نماسازی* زیبا می‌کنند، برخی از *صنایع فلزی* (مثل: لوزام و وسائل آشپزخانه) را هم که *ظاهر* زشتی دارند و با *رطوبت* هوا، *زنگ* می‌زنند و *سمّی* می‌شوند، با *فلزات زیبا و مقاوم* (مثل: طلا، کروم، و غیره) *آبکاری* و *زیبا* می‌کنند. خدایا؛ اکنون که با یکماه ریاضت و مراقبت زیاد، *اسب چموش هوای نفسم* را *رام* کرده‌ام، مرا با *رحمتت* چنان *بپوشان* تا *نمائی خدائی* و *زیبا* پیدا کنم و *آیت* و *معرّف رحمانیتت* باشم و برای خود و اطرافیانم، هرگز *زحمت* ایجاد نکنم. *"وَ ارْزُقْنِـي فِيـهِ التَّوْفِيقَ وَ الْعِصْمَةَ"* ("و در این روز و ماه، *توفيق؟* و *عصمت؟* را در من جاری فرما") نکته۳: از *روی هم قرار گرفتن* عناصر مادی، *طبقه* پدید می‌آید، مثل: طبقات کتابخانه یا طبقات یک برج مسکونی، امّا از مطابقت *دو أمر غیر مادی* و از *پیاده* شدن *یک فکر* در *یک رفتار* از هر نظر *موفقیّت* رخ می‌دهد. (مثلا: یزید، پیروز شد اما در نابودی اسلام، موفق *نشد* اما امام حسین صلوات الله علیه ظاهرا *شکست* خوردند اما در زنده نگهداشتن اسلام موفق شدند.) نکته۴: حضرت *شعیب* علیه السلام به مردم فرمودند: من قصدی جز *إصلاح* شما ندارم اما (نه آنطور که *خودم* می‌پسندم و نه آنطور که *شما* می‌خواهید، بلکه فقط) *آنطور* که *خدا* می‌خواهد: *إِنْ أُريدُ إِلاَّ الْإِصْلاحَ* ... *وَ ما تَوْفيـــقي‏ إِلاَّ بِاللَّهِ* (هود/۸۸) پس *توفیق* ‌خواستن من از *خدا* برای اینست که او یاریم کند تا اولا: *تکالیفم* را از *قرآن* و *سنّت* بشناسم، ثانیا: به آنها *عمل* و *تمام ابعاد زندگیم* را عاقلانه و مؤمنانه با آن *تعالیم حیاتبخش،* تطبیق و *وفق* دهم و *تنظیم* کنم تا *موفّق* باشم. نکته۵: برای اینکه *موفّقیتم* (مثل خیلی‌ها که ظاهرا دنبال موفقیتند اما به گمراهی می‌رسند) *ذهنی* و *خیالی* نباشد و *ضامن اجرائی* داشته باشد، باید *بدانم* که *نیازمند مراقبت* از *بیرونم،* پس باید *فقط* از *مولای* خودم *عصمت* بخواهم: *وَ اعْتَصَمُوا بِاللَّهِ* (نساء/۱۴۶) *وَ اعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلاكُمْ* (حج/۷۸) تا او مرا در *پوشش مراقبتهای دقیق راداری* خود قرار دهد و *عوامل او* (مثل برج مراقبت) مرا (مثل خلبانان) از *هر خطا* و *هر رفتار غیر مجازی* در تمام زمینه‌های رفتاری، اخلاقی، خانوادگی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و تفریحی *حفظ کنند.* نکته۶: برخورداری از *عصمت الهی* اولاً: *بی‌واسطه* و ثانیاً: به صورت *انفرادی* اصلاً *امکان ندارد،* لذا خداوند می‌فرماید: ای أهل ایمان؛ اولاً: از *طریق عوامل خاص من،* ثانیاً: *همگی با هم* از من *عصمت* بجوئید تا هدایت شوید: *يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا؛ ... وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَميعاً* ... *لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ* (آل‌عمران/۱۰۳) پس خدایا؛ کمکم کن تا: اولاً: در *انس با قرآن و دعا و ذکر* و *انجام نماز به موقع* و *نماز شب* موفّق باشم تا به اوج *رغبت* و *اشتیاق* برسم، ثانیاً: در *شناختن مصادیق حبل الله* و *عروه الوثقی* (که یکی از آنها *امام* است) *موفّق* باشم، ثالثاً: از *هر طاغوتی* بیزار باشم و خودم را در *مسک* آن *سفینه‌های نجات* قرار دهم تا از هر خطا و گناهی، *عصمت* و *مصونیّت* پیدا کنم: *فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ فقد استَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى* (بقره/۲۵۶) *"وَ طَهِّـرْ قَلْبِـي مِنْ غَيَاهِبِ التُّهَمَةِ"* ("و قلبم را از تيرگيهاى شک و تردید پاك گردان") نکته۷: *جاری* شدن *توفیق* و *عصمت* در تمام ابعاد زندگیم، *شرط* دیگری هم دارد و آن اینست که خودم را از *تیرگی‌های شک* و *تردید* ( *به:* زنده و حیاتبخش بودن قرآن، *به:* حقیقی بودن تمام وعده‌های الهی، *به:* امامت أمیرالمؤمنین، صلوات الله علیه، *به:* نیابت مالک اشتر، *به:* نیابت مسلم بن عقیل، *به:* پیروزی قطعی حق‌طلبان در جهان و به همین زودیها ...) *برهانم.* *شک کردن* خوب و گاهی لازم است اما *توقّف* در *شک،* انسان را *فلج* و *زمین‌گیر* می‌کند و حتّی فرد اسیر شک را از *چند قدمی قله* به *قهقرا* سرنگون می‌سازد. (مثل بلعم باعورا)(اعراف/۱۷۵ و ۱۷۶) *"يَا رَحِيـما بِعِبَـادِهِ الْمُؤْمِنِينَ"* ("اى مهربان به بندگان‏ مؤمن و أمنیت آفرین")
*دعای روز ۳۰ ماه مبارك رمضان:* *"اللَّهُمَّ اجْعَلْ صِيَامِي فِيهِ بِالشُّكْرِ وَ الْقَبُولِ عَلَى:* ۱ـ *مَا تَرْضَاهُ وَ يَرْضَاهُ الرَّسُولُ"* ۲ـ *"مُحْكَمَةً فُرُوعُهُ بِالْأُصُولِ"* *"بِحَقِّ سَيِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ"* ("خدايا؛ روزه‌‏ام را در اين روز و ماه، با آنچه تو و رسولت آن را مى‏‌پسندید مورد شکر و قبول قرار ده") ("تا فروعش بر اصولش استوار باشد") ("به حق سرورمان محمّد و اهل بيت پاكش در حالی که تمام حمد برای معبود و خداى جهانيان است") نکته۱: صِيَام: *إمساک* و با یک *طرح* مشخّص *منضبط* شدن است. نکته۲: روزه *سه نوع* است: اول: *روزه عام:* که امساك *شکم* و پرهیز از *خوردن* و *آشامیدن* است. *حضرت أمیرالمؤمنین* صلوات الله علیه مى‏ فرمايند: *كَمْ مِن صَائِمٍ لَيْسَ لَهُ مِنَ الصِّيامِ إلّا الظَّمَأ* (چه بسا افرادی كه جز تشنگى بهره‌‏اى از روزه ندارند.) دوم: *روزه خاص:* علاوه بر *مدیریت شکم،* شخص از گناهان چشم، گوش و *زبانش* نيز مى‏‌گریزد. آن حضرت مى‌‏فرمايند: *الصِّيِامُ اجتنابُ المَحارِمِ كَما يَمْتَنِعُ الرَّجُلُ مِنَ الطَّعامِ وَ الشَّرابِ* سوم: روزه أخص: که علاوه بر *امساک شکم* و *امساک از محرمات* شخص *قلبش* را فقط به *خدا* متوجّه می‌کند. پس: *صَوْمُ القلبِ* خَيْرٌ مِن *صيامِ اللِّسانِ* و *صِيامُ اللِّسانِ خَيرٌ* من *صِيامِ البَطْنِ* ‏ نکته۳: گاهی فقط *ظاهر* عبادات درست‌اند اما گاهی آنها بسیار *مفید* و *مقبول* اند. مثلا: دانش‌آموزی که *مسائل ریاضیش* را از کتاب *حل المسائل* فقط *کپی* می‌کند، شاید *نمره* بگیرد اما برایش *مفید* نیست و قطعاً در کنکور *قبول* نمی‌شود. ‌*وضو* ، *نماز* و *روزه‌ی* سپاه عمر سعد هم ظاهراً *ایرادی* نداشت و *درست* بود اما در *تطهیر* و *تحوّل* آنها اصلاً *مفید* نبود و لذا آنها *مردود* شدند. (مثلا: آنها برای *وضو* گرفتن *صورتشان* را می‌شستند اما *عینکشان* را کنار نگذاشتند و *نگاهشان* را آسمانی نکردند و یا *دستهایشان* را می‌شستند اما از *جاذبه‌های* ری، *دست* نشستند.) از نظر *قرآن* فقط *روزه‌ای‌ قبول* است که مرا به *تقوا* برساند: *كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ* ... *لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ* (بقره/۱۸۳) نکته۴: طبق عبارت: *اجْعَلْ صِيَامِي فِيهِ بِالشُّكْرِ وَ الْقَبُولِ،* فقط با *دو شرط* روزه من، *قبول* می‌شود: *شرط اول* اینست که من *روزه‌هایم* را *عَلَى مَا تَرْضَاهُ وَ يَرْضَاهُ الرَّسُولُ* مطابق با *رضایت خدا* و *رضایت مجری أمر خدا* (در هر زمان) انجام دهم. (یا انجام داده باشم.) *اولاً:* واضح است که *جلب رضایت،* عملی غیر از *رعایت احکام* و *شکل ظاهر* روزه است. *ثانیاً:* از منظر قرآن، *رسول* غیر از *نبی* و *تجسّم رضایت الهی* است که *مأموریت اجرائی* دارد و برای *انتصابش* به *معجزه* نیاز ندارد. *ثالثاً:* از نظر قرآن، *رسالت* رسول أکرم صلی الله علیه و آله در *أئمه أطهار* صلوات الله علیهم ظهور دارد که *انتصاب الهی* آنها با *علم جامع*.، *کلام* و *رفتار* منطقی و کاربردی آنها إثبات می‌شود. *رابعاً:* مسلمان باید از *رسول* خدا *اطاعت* و *تبعیت* کند: *أَقيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ* (نور/۵۶) *ما جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتي‏ كُنْتَ عَلَيْها إِلاَّ لِنَعْلَمَ مَنْ يَتَّبِعُ الرَّسُولَ* (بقره/۱۴۳) پس من بدون *اطاعت* کامل و *تبعیت* دقیق از *رسول* زمانم، هرگز به *رضایتش* و در نتیجه به *رضایت خدا* نمی‌رسم و *عبادات* و *روزه‌ی* من شاید *مشکور* باشند اما در *إصلاح* و *تطهیر* و *تحوّل* ظاهر و باطن من *مفید* نیستند و قطعاً *مقبول* نخواهند بود. نکته5: *میوه* تا بر *شاخه* باشد از *ريشه* می‌نوشد و تازه می‌ماند، اما اگر از شاخه *جدا* شود از *ريشه* و *اصل* خود جدا و خیلی زود *خشك* شده و از بين می‌رود. پس *شرط دوم:* برای *قبول* شدن *روزه‌ام* اینست که: *مُحْكَمَةً فُرُوعُهُ بِالْأُصُولِ* باشد. یعنی: با *عبادات* سرگرم نشوم بلکه آنها را *مقدمه* و *أمور فرعی* بدانم برای *تحقق اصول دین* و *ظهور* دین در جهان. لذا *جهاد خوارج* و *عبادت منافقین* و *۱۶* بار *پیاده‌* به *حج* رفتن *شمر* هرگز برایشان *مفید* و *مقبول الهی* نبود. به همین خاطر می‌گویند: « نماز *بی‌ولایت* بی‌نمازی است. » *هزاران سال عبادت إبلیس* هم با استنکاف او از قبول *ولایت انسان کامل* همگی *باطل* شد. *خدایا؛* همیشه بر سر سفره محبّت توأم اما این ماه *مهمان ضیافت قرآنی* تو بودم پس *توجّه‌ات* را برای سید و سرورمان حضرت *محمّد* و *خاندان پاك* او و تمام حمدم را برای خودت قرار ده و به *شأن والای* آن عزیزان نازنین مرا به بالاترین عقلانیت، معرفت، تدیّن و تعهّد برسان و عاقبتم را ختم بخیر بفرما و در زمینه‌سازی ظهور آخرین حجّتت سهیمم
بخشی از دعای ۴۵ صحیفه سجادیه در « وداع » حضرت سید الساجدین صلوات الله علیه با « ماه رمضان »: *اَلسَّلاَمُ عَلَیْكَ یَا شَهْرَ اللَّهِ الْأَكْبَرَ وَ یَا عِیدَ أَوْلِیَائِهِ،* بدرود اى بزرگترين ماه خداوند ، و اى عيد اولياى خدا. *اَلسَّلاَمُ عَلَیْكَ یَا أَكْرَمَ مَصْحُوبٍ مِنَ الْأَوْقَاتِ وَ یَا خَیْرَ شَهْرٍ فِی الْأَیَّامِ وَ السَّاعَاتِ؛* بدرود اى گرامیترين اوقاتى كه ما را همنشين بودى، اى بهترين ماه در همه روزها و ساعتها. *اَلسَّلاَمُ عَلَیْكَ مِنْ شَهْرٍ قَرُبَتْ فِیهِ الْآمَالُ وَ نُشِرَتْ فِیهِ الْأَعْمَالُ؛* بدرود اى ماه دست يافتن به آرزوها، اى ماه سرشار از اعمال شايسته. *اَلسَّلاَمُ عَلَیْكَ مِنْ قَرِینٍ جَلَّ قَدْرُهُ مَوْجُوداً وَ أَفْجَعَ فَقْدُهُ مَفْقُوداً وَ مَرْجُ و آلَمَ فِرَاقُهُ،* بدرود اى ياری كه تا هست ارزشش با شکوه است، و چو رخت بر بندد فراقش رنج افزا و مايه اميدی كه دوريش دردناك، *اَلسَّلاَمُ عَلَیْكَ مِنْ أَلِی فٍآنَسَ مُقْبِلاً فَسَرَّ وَ أَوْحَشَ مُنْقَضِیاً فَمَضَ،* بدرود اى همدمی كه چون بيايى شادمانى آرى و چون بروى رفتنت وحشت خيز است و تألم افزاى. *اَلسَّلاَمُ عَلَیْكَ مِنْ مُجَاوِرٍ رَقَّتْ فِیهِ الْقُلُوبُ وَ قَلَّتْ فِیهِ الذُّنُوبُ،* بدرود اى همجواری كه تا بودى، دلهاى ما را نرمی بود و گناهان ما را نقصان. *اَلسَّلاَمُ عَلَیْكَ مِنْ نَاصِرٍ أَعَانَ عَلَى الشَّیْطَانِ وَ صَاحِبٍ سَهَّلَ سُبُلَ الْإِحْسَانِ،* بدرود اى ياريگری كه در برابر شيطان ياريمان دادى و اى همنشينی كه راههاى نيکى را برما هموار ساختى. *اَلسَّلاَمُ عَلَیْكَ مَا أَكْثَرَ عُتَقَاءَ اللَّهِ فِیكَ وَ مَا أَسْعَدَ مَنْ رَعَى حُرْمَتَكَ بِكَ،* بدرود كه چه بسيارندآزادشدگان از عذاب خداوند در تو و چه نيکبخت شد آنکه حرمت تو نگهداشت. *اَلسَّلاَمُ عَلَیْكَ مَا كَانَ أَمْحَاکَ لِلذُّنُوبِ وَ أَسْتَرَکَ لِأَنْوَاعِ الْعُیُوبِ،* بدرود كه چه بسا گناهان كه از ما زدودى و چه بسا عيبها كه پوشيده داشتى. *اَلسَّلاَمُ عَلَیْكَ مَا كَانَ أَطْوَلَكَ عَلَى الْمُجْرِمِینَ وَ أَهْیَبَكَ فِی صُدُورِ الْمُؤْمِنِینَ؛* بدورد كه درنگ تو براى گنهکاران چه به درازا كشيد و هيبت تو در دل مؤمنان چه بسيار بود. *اَلسَّلاَمُ عَلَیْكَ مِنْ شَهْرٍ لَتُنَافِسُهُ الْأَیَّامُ،* بدرود اى ماهى كه ايام ديگری را توان همتايی با او نيست. *اَلسَّلاَمُ عَلَیْكَ مِنْ شَهْرٍهُ وَ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ سَلاَمٌ،* بدرود اى ماهى كه تا بودى، همه امن و سلامت بود. *اَلسَّلاَمُ عَلَیْكَ غَیْرَ كَرِیهِ الْمُصَاحَبَةِ وَ لَذَمِیمِ الْمُلاَبَسَةِ،* بدرود اى آن كه نه در مصاحبت تو كراهت بود و نه در معاشرتت ناخوشنودی . *اَلسَّلاَمُ عَلَیْكَ كَمَا وَفَدْتَ عَلَیْنَا بِالْبَرَكَاتِ وَ غَسَلْتَ عَنَّا دَنَسَ الْخَطِیئَاتِ،* بدرود كه سرشار از بركات بر ما در آمدى و ما را از آلودگیهاى گناه شست و شو دادى. *اَلسَّلاَمُ عَلَیْكَ غَیْرَ مُوَدَّعٍ بَرَماً وَ لَمَتْرُوکٍ صِیَامُهُ سَأَماً،* بدرود كه به هنگام وداع از تو نه غبارى به دل داريم و نه از روزه ات ملالتى در خاطر. *اَلسَّلاَمُ عَلَیْكَ مِنْ مَطْلُوبٍ قَبْلَ وَقْتِهِ وَ مَحْزُونٍ عَلَیْهِ قَبْلَ فَوْتِهِ،* بدرود كه هنوز نرسيده از آمدنت شادمان بوديم و هنوز رخت بر نبسته از رفتنت اندوهناك. *اَلسَّلاَمُ عَلَیْكَ كَمْ مِنْ سُوءٍ صُرِفَ بِكَ عَنَّا وَ كَمْ مِنْ خَیْرٍ أُفِیضَ بِكَ عَلَیْنَا،* بدرود كه چه بديها كه با آمدنت از ما دور شد و چه خيرات كه ما را نصيب آمد. *اَلسَّلاَمُ عَلَیْكَ وَ عَلَى لَیْلَةِ الْقَدْرِ الَّتِی هِیَ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ،* بدرود تو را و آن شب قدری كه از هزار ماه بهتر است. *اَلسَّلاَمُ عَلَیْكَ مَا كَانَ أَحْرَصَنَا بِالْأَمْسِ عَلَیْكَ وَ أَشَدَّ شَوْقَنَا غَداً إِلَیْكَ،* بدرود، ديروز كه در ميان ما بودى آزمند ماندنت بوديم و فردا كه از ميان ما خواهى رفت اشتياق ما برتو شدت خواهد گرفت . *اَلسَّلاَمُ عَلَیْكَ وَ عَلَى فَضْلِكَ الَّذِی حُرِمْنَاهُ وَ عَلَى مَاضٍ مِنْ بَرَكَاتِكَ سُلِبْنَاهُ،* بدرود تو را و فضلت را كه اينك از آن محروم مانده‌ايم و برآن بركات پيشين كه اينك از كفش داده‌ايم. *اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اجْبُرْ مُصِیبَتَنَا بِشَهْرِنَا وَ بَارِکْ لَنَا فِی یَوْمِ عِیدِنَا وَ فِطْرِنَا،* ....... بار خدايا، بر محمد و خاندان او توجه کن و اندوه ما را در فراق شهرمان جبران فرما و روز عيد و روزه گشادن را بر ما مبارك گردان. 👈واژه: 🔻 ما را می توانید در رسانه های زیر دنبال کنید: ایتا، بله، سروش، واتساب، تلگرام، سایت، اینستاگرام، ایمو، روبیکا @ghofrani5