هدایت شده از جزیرهٔ تنهایی
شادی برای تو غم عالم برای من
از ماههای سال، محرّم برای من
آوای آسمانی داوود، مال تو
خاموشی مقدّس مریم برای من
از عشق خود جدایم و جای گلایه نیست
این بود ارث حضرت آدم برای من
بی مهری است رسم محبت برای تو
تنهایی است مونس و همدم برای من
این زخمها معلم خندیدن مناند
حیرانم از ترحّم مرهم برای من
یوسف که نیستم ولی آن بندهام که هیچ
نگذاشته است صاحب من کم برای من
بگذار عمر در گذر عشق طی شود
حتی اگر نشد که تو یک دم برای من...
تابستان ۱۳۸۸ - تهران
📘 بیخبریها
✏️ #میلاد_عرفانپور
یک غزل تقدیم به نگاه روشن شهید والامقام مصطفی نوروزی
تو مروارید عمانی! شهیدی انچنان والا
زیارت میکنی مولای خود را در شب دریا
به پیچ وتاب این دریا، چنان رقصیدی آنگونه
که آهوها خرامان می روند از دامن صحرا
تو راه آسمان را از طریق عشق پیمودی
بگو! چندی توسل کرده ای بر حضرت زهرا؟؟؟
و قاب چشمهایت را خدا برداشت، بالا برد
به عرش قدسی اش آویخت آن چشمان زیبارا
تو ققنوسی که از خاکسترت تکثیر می گردد
هزاران مصطفی آیینه در آیینه ناپیدا
سه شب مهمان جزر و مد دریای جنون بودی
مسخر کرده ای امواج سرگردان دریا را
دل ما ماند این پایین تو تااوج خدا رفتی
تو را حبل الوریدت میکشید اینگونه تا بالا
صدایت، گرم می پیچد، زیارتنامه میخوانی
زیارتنامه ای از جنس بیعت های عاشورا
@
وامشب زیر باران اجابت، صحن آزادی
ثواب خدمتم نذر نگاه روشنت آقا!
#مرضیه_موفق_شورچه
5بهمن 1402
سیزده رجب1445
https://eitaa.com/Ghoghnooooooos
دلم گرفته از این آسمان بیپیغام
دلم گرفته برایم کبوتری بفرست!
#سیدوحید_سمنانی
#روزمرگی
#در_انتظار_اجابت
https://eitaa.com/Ghoghnooooooos
من سردم است
من سردم است و انگار هیچوقت گرم نخواهم شد
#فروغ
https://eitaa.com/Ghoghnooooooos
هدایت شده از احمد نوایی / سعیدیسم
نباشد دلت بیقرار و غمین
مدال تو را داده اُمالبنین🥇
تقدیم به پهلوان صادق بیت سیاح 🇮🇷
کانال سرباز جنگ رسانه#احمد_نوایی👇
➺@ahmad_navaei [عضویت]
هدایت شده از احمد نوایی / سعیدیسم
چقدر پیش حضرت زهرا(س) و سیدالشهدا(ع) و حضرت عباس(ع) عزیز شدی پسر خونگرم خوزستانی♥️خوشبحالت
سلام علی آل طاها
سلام علی آل یاسین
سلام آل خیرالنبیین 🌿
https://eitaa.com/Ghoghnooooooos
آغاز امامت حضرت حجت عج برشیعیان جهان مبارک باد🪴
https://eitaa.com/Ghoghnooooooos
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عاشقانی که مدام از فرجت میگفتند، عکسشان قاب شد و از تو نیامد خبری
https://eitaa.com/Ghoghnooooooos
هم اکنون شعرخوانی دوست ارجمندم
#عاطفه_سادات_موسوی
#سرزمین_شعر
خدا گذشت از آدم به احترام حسین
https://eitaa.com/Ghoghnooooooos
به دندان گرفتم که از سر نیفتد
که این عشق از دست باور نیفتد
به دندان گرفتم که این سایهٔ سر
به پای غمی گریهآور نیفتد
دلم گوشهٔ مسجد آتش گرفته
خدایا که آتش به منبر نیفتد
به کاشیِ مجروح ایوان بگویید
که بر روی بال کبوتر نیفتد
سر از شوق افتاده تا از مناره
سر شورِ اللهاکبر نیفتد
دل من دعا کن که چشمی پس از این
به جنگی چنین نابرابر نیفتد
سپردم شهان را به شاه خراسان
مگر کار ایشان به محشر نیفتد
گرفتم به دندان خود، چادرم را
بگو روضهخوان یاد معجر نیفتد
#عاطفه_سادات_موسوی
#سرزمین_شعر
https://eitaa.com/Ghoghnooooooos
نبودی در دلم انگار طوفان شد، چه طوفانی!
دو پلکم زخمی از شلاق باران شد، چه بارانی!
#حامد_عسکری
https://eitaa.com/Ghoghnooooooos
هدایت شده از جزیرهٔ تنهایی
دربارهٔ شهریار
سیدمحمدحسین بهجت تبریزی متخلص به شهریار، شاعر پارسیگوی آذریزبان، در سال ۱۲۸۵ هجری شمسی در بازارچهٔ میرزا نصرالله تبریزی واقع در چایکنار چشم به جهان گشود. در سال ۱۳۲۸ هجری قمری که تبریز آبستن حوادث خونین وقایع مشروطیت بود پدرش او را به روستای قیش قورشان و خشکناب منتقل نمود. دورهٔ کودکی استاد در خاستگاه پدری و در آغوش طبیعت و روستا سپری شد که منظومهٔ حیدربابا مولود آن خاطرات است. او تحصیلات خود را در مدرسهٔ متحده و فیوضات و متوسطهٔ تبریز و دارالفنون تهران گذراند و وارد دانشکدهٔ طب شد. سرگذشت عشق آتشین و ناکام او که به ترک تحصیل وی از رشتهٔ پزشکی در سال آخر منجر شد، مسیر زندگی او را عوض کرد و تحولات درونی او را به اوج معنوی ویژهای کشانید و به اشعارش شور و حالی دیگر بخشید. وی سرانجام پس از هشتاد و سه سال زندگی شاعرانهٔ پربار در ۲۷ شهریور ماه ۱۳۶۷ هجری شمسی درگذشت و بنا به وصیت خود در مقبرةالشعرای تبریز به خاک سپرده شد.
#شهریار
۲۷ شهریور، روز شعر و ادب فارسی
روز بزرگداشت شهریار
🌱
بیدار نشستم که غمت را چو چراغی
از شب بستانم، به سحر بسپرم امشب
#حسین_منزوی
https://eitaa.com/Ghoghnooooooos
هدایت شده از شعرزاد.معصومه سادات اسدیان
میلاد پیامبر مهرو رحمت گرامی
🍀🍀🍀
درخت تشنه ی باران و کویر تشنه ی دریا بود
بهار واژه ی غمگینی به روی ساحت لبها بود
تب خزان زده دنیا را ،نسیم در دل طوفان حبس
بنفشه تشنه گل دادن میان دامن صحرا بود
پرید پلک زمین و بعد به روی نور بغل وا کرد
از آسمان خبری امد ،که راه روشن فردا بود
ستاره ها همه دل بستند به جلوه های نگاهی نو
سپیده غرق قنوتی با دو دست گرم تمنا بود
وزید سمت حرا عطرت ،و کوه عاشق نامت شد
نزول سوره ی لبخندت برای شهر تسلا بود
اذان سبز حضورت را به گوش ظلمت شب خواندی
میان روح زمان جاری طنین اشهد ان لا ..بود
مسیر بکر نجاتی تو ،بهاری از صلواتی تو
خدا در آینه ی چشمت شبیه معجزه پیدا بود
یتیم مکه نه! با مهرت پدر برای جهان بودی
حجاز بی گل روی تو یتیم خانه ی دنیا بود
#معصومه_سادات_اسدیان