بسمه تعالی شانه
شرح زیارت جامعه کبیره
قسمت ۳۲
۲۲ فقره شریف وَ خُزَّانَ الْعِلْمِ
شرافت_علم
آن «من» من ترِ شما خداست، او آن کسی است که از خودت به خودت نزدیکتر است؛ «نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ» (ق/۱۶). «وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ» (أنفال/۲۴). او کسی است که بین تو و قلب تو است. «وَفِي أَنفُسِكُمْ أَفَلَا تُبْصِرُونَ» (ذاریات/۲۱) باید تشر بزند! چقدر شما بی بصیرت هستید! او در جان خود شماست اما شخص در آسمانها به دنبال خدا میگردد! خدا فقط در آسمان نیست، خدا در درون خودت هم هست... خودت را خوب تماشا کن، وقتی میخواهی #نماز بخوانی زیبا بخوان! مقابل خدا نماز نخوان که خدا را محدود کنی! ببین اوست که مصلی است؛ «هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ» (احزاب/۴۳). او خودش است که دارد اینگونه نماز میخواند... گوینده اوست، شنونده اوست، همه اوست!
شوخ شیرین مشرب من کیستی
ای سخنگو از لب من کیستی
این منم یارب چنین دستان سرا
یا دگر کس میکند تلقین مرا؟!
میگوید که امام زمان ارواحنا فداه به همهی امور ما عالِم است. یعنی یک امام زمان خارج از شما که به شما احاطه دارد؟ این احاطه که مدنظر اوست احاطه «عَلیٰ» است، احاطه «بِـ» نیست. احاطه «عَلیٰ» یعنی چیزی بر چیز دیگری محیط است به وجهی، اما «مُحیطٌ بِکُلّ شَیء» یعنی تار و پود وجود تو امام زمان است. این که او از علم تو مطلع است به این دلیل است که او در درون توست، در واقع او از درون خودش مطلع است. اینکه بزرگان ما گفتهاند همین که حرف میزنی، در فاصله رسیدن کلام تو به گوش خودت، پیش از آن که خودت بشنوی امام زمان ارواحنا فداه میشنود، این تعبیر از باب توسع تعبیر و به دلیل ضیق الفاظ است، حتی همین فاصله هم وجود ندارد! وقتی که سخن میگویی، انشاء سخن متعلق به امام زمان علیهالسلام است... اوست که در تو و جلوتر از تو سخن را انشاء میکند؛ «أَنطَقَنَا اللَّهُ الَّذِي أَنطَقَ كُلَّ شَيْءٍ» (فصلت/۲۱)
رفقا شما نمیدانید این نفس ناطقهای که دارید چه موهبت عظیمی است! اگر خودتان را بشناسید دچار حیرت میشوید لذا نباید کسانی که در طول تاریخ حکمت و عرفان ما، فریاد «أنا الحَق» سر دادهاند را مذمت کنیم. شخصی که چنین گفته، درون خودش برایش آشکار شده است، فهمیده که اصلا او نیست! آن کسی نیز که أنا الحَق گفته، خود خدا بوده که از لسان او أناالحق میگفته... یا آنکه شخصی گفت «سُبْحاني مَا أعْظَمَ شَأني»... شما میگویید «سُبحانَ رَبّي الأعلی وَ بِحَمدِه»، او نیز به قرب فریضه راه یافته که چنین کلامی از او صادر میشود، در واقع گوینده او نیست. میآیند و به بزرگان ما ایراد میگیرند که فلان عارف در طول تاریخ آمده و گفته که سُبْحاني مَا أعْظَمَ شَأني... من منزه هستم! چقدر شأن من عظیم است! او که خودش حرف نزده! بلکه خداست که از لسان او ظهور کرده است. او در قرب فریضه و مستغرق در حق متعال بوده است که چنین گفته.
متن واقع همین است، چه ما بفهمیم و چه نفهمیم... به متن واقع که دست نمیخورد! بعضی از آقایان آمدهاند و گفتهاند که این فلاسفه و بزرگانی که در این وادی سخن گفتهاند و این حقایق عرفانی و شهودات را بیان نمودهاند، در واقع تجارب عرفانی خود اینهاست! برای اینها چنین «حالی» پیش آمده و اینان فقط «حال» خود را بیان کردهاند! خیر... حال خود را بیان نکردهاند! این عرفا همگی متن واقع را بیان کردهاند. اگر در عالم یک عارف هم پیدا نشود، به #متن_واقع که آسیبی نمیرسد، متن واقع خود اوست؛ «هُوَ في الأَرضِ إلهٌ وَ في السَّمَاءِ إله»، «هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْبَاطِنُ». اینکه امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود «مَا رَأَيتُ شَيئاً اِلاّ وَ رَأَيتُ اللهَ قَبلَهُ وَ بَعدَهُ وَ مَعَهُ وَ فيهِ»، این که صرفا بیان حال خود حضرت نبوده بلکه حضرت عین متن واقع را بیان کرده است، أرنی الأشیاء کَماهی بوده، حالا چه جنابعالی به آن برسی، چه نرسی.
دائم الوصلیم اما بی خبر
در پی اصلیم اما بی خبر
ادامه دارد
التماس دعا
صادقزاده