eitaa logo
قرآن#پژوهی
98 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
516 ویدیو
91 فایل
مشاوره و راهنمایی جهت تالیف مقاله و پایان‌نامه های قرآنی و انواع کتب مذهبی https://eitaa.com/ghoranpazhoohi 🆔️ @S_t_moshavere
مشاهده در ایتا
دانلود
(عاشورا در وادی این موجودات ) در پشت صحنه ماجرای عاشورا در عالم این موجودات مسائلی اتفاق افتاد که در نوع خود عجیب و شنیدنی است . یکی از این ماجراها , داستان زغفر جنی می باشد . بعضی از علما این داستان ها را رد می نمایند . ابتدا داستان هایی که در این باره آمده را نقل و سپس داستان را با روایتی متفاوت برایتان نقل خواهم نمود . { هنگامی که واقعه ی جانسوز کربلا در حال وقوع بود، زعفر جنی که رئیس شیعیان جن بود در بئر ذات العلم ، برای خود مجلس عروسی بر پا کرده بود و بزرگان طوایف جن را دعوت نموده و خود بر تخت شادی و عیش نشسته بود. در همین حال ناگهان متوجه شد که از زیر تختش صدای گریه و زاری می اید. زعفرجنی گفت : کیست که در وقت شادی ، گریه می کند؟ دراین هنگام دو نفر از جنیان حاضر شدند وزعفر از آنان سبب گریه را پرسید .آنان گفتند : ای امیر ! وقتی که ما را به فلان شهر فرستادی ، در حین رفتن به آن شهر ، عبور ما به رودفرات افتاد که عربها به ان نواحی نینوا می گویند . ما دیدیم که درآنجا لشکریان زیادی از انسانها جمع شده ودر حال جنگ هستند .وقتی که نزدیک آنان شدیم ، مشاهده کردیم که حضرت حسین بن علی علیه السلام ، پسر همان اقای بزرگواری که ما را مسلمان کرده ، یکه و تنها برنیزه ی بی کسی تکیه داده و به چپ وراست خود نگاه می کرد ومی فرمود : آیا یاری دهنده ای هست تا ما را یاری دهد ؟ و نیز شنیدم که اهل و عیال آن بزرگوار ، فریاد العطش العطش بلند کرده بودند . وقتی که این واقعه ناگوار را مشاهده کردیم فی الفور خود را به بئر ذات العلم رساندیم تا شما را خبر نماییم که اکنون پسر رسول خدا (ص) را به شهادت می رسانند . به محض اینکه زعفر جنی این سخنان را شنید ، تاج شاهی را از سر خود بر داشت و لباسهای دامادی را از تن خود خارج کرد و طوایف مختلف جن را با سلاحهای آتشین آماده کرد وهمگی با عجله به سوی کربلا حرکت نمودند . خود زعفر گفته است : وقتی که ما وارد زمین کربلا شدیم ، دیدیم که چهار فرسخ در چهار فرسخ رالشکریان دشمن فراگرفته است ، بعلاوه صفهای فرشتگان زیادی را دیدیم . ملک منصور با چندین هزار فرشته ی دیگر یک طرف، ملک نصر با چندین هزار فرشته از طرف دیگر ، جبرئیل با چندین هزار فرشته ی دیگر در ان طرف و در یک طرف دیگر میکائیل با چندین هزار فرشته ی دیگر در ان طرف ، ودر یک طرف دیگر اسرافیل ، ملک ریاح ( فرشته بادها ) ، فرشته ی دریاها ، فرشته ی کوهها ، فرشته ی دوزخ و فرشته ی عذاب و... هر یک با لشکریان خود منتظر گرفتن اجازه از حضرت بودند . بعلاوه ارواح یکصد و بیست و چهار هزار پیامبر ( علیهم السلام ) از ادم تا خاتم همه صف کشیده ، مات و متحیر مانده بودند . تمام موجودات و حقیقت کل اشیا در کربلا بودند و همگی گریان . چه کربلا و چه غوغائی .خاتم پیامبران (ص) آغوش خود را گشوده و به امام حسین علیه السلام می فرمود: پسرم ! عجله کن ! عجله کن ! به راستی که مشتاق تو هستیم . حسین بن علی علیه السلام یکه و تنها در میان میدان با زخمها و جراحات فراوان ، پیشانی شکسته، با سری مجروح، با سینه ای سوزان و با دیده ای گریان ایستاده بود و در هر نفسی که میکشید ، از حلقه های زره خون می چکید اما اصلا" توجهی به هیچ گروهی از ان فرشتگان نمی کرد به من هم کسی اجازه نمی دادتا خدمت ان حضرت برسم . همانطور که از دور نظاره میکردم ودر کار ان حضرت حیران بودم ،ناگهان دیدم که اقا امام حسین علیه السلام سر غربت از نیزه ی بی کسی بلند کرد و با گوشه چشم به من نگاه کرد و اشاره ای فرمود که : ای زعفر ! بیا .در این هنگام همه فرشتگان به سوی من نگاه کردند و مرا اجازه دادند تا نزد حضرت بروم . من خود را خدمت حضرت رساندم و عرض کردم : من با نود هزار جن به یاری شما امده ام . اگر بخواهی تمام دشمنانت را قبل از اینکه از جای خود حرکت کنی نابود میسازیم . حضرت فرمود : ای زعفر زحمت کشیدی ! خدا و رسولش از تو راضی باشند . خدمت تو مورد قبول درگاه حق باشد .اما لازم نیست که زحمت بکشید ،شما برگردید .عرض کردم : قربانت شوم چرا اجازه نمی فرمائید ؟! حضرت فرمود : خداوند چنین نخواسته است و باید به لقای حضرت دوست برسم . اگر من در جای خود بمانم خداوند بوسیله چه کسی این مردم نگونبخت را مورد امتحان قرار دهد ؟ و چگونه از کردار زشت خود آگاه خواهند شد و.......... جنیان گفتند : ای حبیب خدا و ای فرزند حبیب خدا ! به خدا سوگند اگر اطاعت از تو لازم و مخالفت با تو حرام نبود ، سخنت را قبول نمی کردیم و تمام دشمنانت را پیش از دستیابی به تو از میان می بردیم . حسین بن علی علیه السلام فرمود : به خداوند سوگند که ما بر این کار از شما جنیان تواناتریم ولی باید حجت بر مردم تمام شود تا آنکس که گمراه می شود با دلیل گمراه شود و انکس که هدایت می شود با دلیل هدایت شود .}
(عاشورا در وادی این موجودات 2) در داستان شفاهی از مرحوم شیخ جفر شوشتری که از علمای بزرگ شیعه بودند اینگونه نقل شده است : 👇👇👇👇👇👇👇 👇👇👇👇 {جعفر شوشتري (ره) ، زعفر جني را خيلي دشنام مي داد . يك شب نشسته و مشغول نماز بود . تسبيح را به لعن كردن زعفر مي گذارد . يك دفعه مي بيند يكي از سقف پايين امد و گفت سلام عليكم . ديد غولي ايستاده است . گفت شيخ دل درد داري ؟ مرض داري ؟ تو عجب عالمي هستي ؟ ما مقلد تو بوديم وانوقت تو شب و روز مرا لعن مي كني ؟ براي چه ؟ شيخ گفت لعن ات مي كنم براي اينكه مي توانستي ولي كمك به ابا عبدالله نكردي ! چرا نرفتي كمك و ايستاديد و تماشگر بوديد ؟ زعفر جني گفت روز عاشورا عروسي ام بود و از تمام طوايف جن دعوت شده بودند كه براي مبارك بادم بيايند . مادرم امد با يقه پاره ! گفت تو نشستي اينجا و اباعبدالله را در كربلا بكشند ؟ برو حركت كن . عروسي را بهم زديم . هفتصد هزار جن را جمع كرده و به سمت كربلا حركت كرديم . به پنج ، شش فرسخي كه رسيديم ، ديديم هيچ راه نيست . از زمين و زمان و از بالا ، ملك و از پايين جن هايي راديدم كه در همه عمر انها را نديده بودم و نمي دانستم كه از كجا امده اند ! بر خود لرزيدم . راهي نبود . مايوس ماندم . هفتصد هزار جن ، در مقابل انهمه از جن و ملك ، مثل يك قطره اب كوچكي بودند كه در برابر رودخانه اي قرار گرفته اند . همينطور مانده بودم . حضرت اباعبدالله صداي الناصرش رسيده بود . تمام زمين و زمان پوشيده بود از ملك و جن و پري . حضرت به من اشاره اي فرمودند . تنها توانستم خودم بروم . اهسته رفتم و ركابشان را بوسيدم . عرض كردم امده ايم جان نثاري ، هرچه شما امر فرماييد . فرمودند احتياجي نيست . احتياج به اوست كه او جه خواهد . انچه امر شود ، اوست . بعد خيلي تقاضا كردم فرمودند نمي شود ، انچه به شما گفتم اطاعت كنيد گفتم چشم . اما يك كار امر شد كه انرا اجرا كنيم . فرمودند در راه شام به بچه هاي ما كمك كن . وقتي كاروان اسرا حركت كرد ، ما رفتيم زير تازيانه ها و حدود 150 شهيد داديم . تازيانه كه مي امد بر دوش مي گرفتيم . انگونه كه تو فكر ميكني نبوده است ، ما همكاري كرديم . وقتي برگشتيم امديم خدمت امام سجاد (ع) و با حضرت بيعت كرديم . اقا به من دستوري دادند و مامور بر تبليغ و ارشاد جنيان شدم . ايشان هم دعا كرده و فرمودند انشاالله تا هزار سال ديگر زندگي مي كني . بعضي ها ميگويند زعفر جني تا سال 1320 زنده بود ودر مسجد جامع افراد زيادي براي فاتح خواني امدند . عزیزان داستان ها در باره زعفر جنی و ماجراهای پشت صحنه عاشورا کم و بیش متفاوت است . در مورد اصل وجود زعفر جنی شکی وجود ندارد . و ایشان چندین سال پیش به رحمت خدا رفتند و برای ایشان در شهر مقدس قم مجلس ترحیمی با حضور علما (بیشتر علمای مرتبط با جنیان شیعه ) و همچنین تعدادی از سران جنیان شیعه از جمله سعفر پسر ایشان برگزار شد . فقیر از یکی از اساتید خویش که در آن مجلس حضور داشتند نقل دارم که میگفتند : آن زمان تازه متوجه شدم خدای من چه کسانی (از علما ) که فکرش را هم نمی کردم در این وادی دست دارند .😊 علی ای حال فقیر ماجرای پشت پرده عاشورا را متفاوت از آنچه که در کتب روایت شده است یافته ام . ان شاالله بدان خواهیم پرداخت .
(عاشورا در وادی این موجودات 3) {واکرمنی بک ان یرزقنی طلب ثارک مع امام منصور من اهل بیت محمد صلی الله علیه و آله } بر خلاف آنچه که در میان مردم معروف است در پشت صحنه ماجرای عاشورا جنگ سختی بین دسته های این موجودات در گرفت . گروهی از شیاطین جنی که در خاک ایران زمین ساکن بودند . یعنی شش خاندان 👇👇👇👇👇👇👇👇👇 1: هیناش 2: هیتاش 3: هیناس 4: هخناس 5: خناش 6 : نسناس 😳(احتمالا ربطی به موجودی به نام نسناس که در روایات آمده ندارد ) به رهبری اطمار جنی نقش بسیار مهم و تاثیر گذار داشتند . (اطمار جنی از خاندان هیناس هست که رئیس خاندان خویش و رییس کل خاندان ها می باشد ) این جن معروف و دار و دسته اش هر چند که در نقاطی از خاک ایران زمین ساکن بوده و هستند . (نقاطی در استان های آذربایبجان شرقی و آذرباییجان غربی و گیلان و مرکزی و همدان محل زندگیشان می باشد ) اما محل رفت و آمدشان از دیرباز منطقه شبه جزیره عربستان تا نقاطی از خاک مصر و حبشه بوده است . اعراب در دوران باستان به وی اسمار یا سمسار یا حتی سوسمار جن نیز می گفتند . زیرا در دوران باستان که مرز دخالت این موجودات در عالم ما تا حدی باز بوده است . این جنیان خود را به شکل سوسمار و کروکودیل (در رودخانه نیل) و آفتاب پرست و مارمولک در بیابان ها در می آوردند . و خیلی وقت ها اعراب رو فریب می دادند . و هنگامی که اعراب به شکار مارمولک و سوسمار و ... می رفتند . این جنیان اعراب رو شکار می کردند . و به معبد خویش می بردند وقربانی می نمودند . این جنیان در تحریک یزید و یزیدیان (ابن مرجانه و شمر و عمر بن سعد و .....)در ایجاد واقعه عاشورا نقش بسیار مهمی داشتند . و این که گفته می شود زعفر جنی ناگهان در هنگام عروسی خویش که مصادف با حادثه کربلا بوده از این واقعه خبر دار می شود . واقعیت ندارد . هنگام واقعه عاشورا خاندان های جنیان زعیون و زعفریون که از جنیان خالص شیعه می باشند . و خاندان پریان «آتیما » که در منطقه طائف در عربستان ساکن بوده اند و از مسلمانان و شیعیان امیرالمومنین بودند . در یک سوی جبهه (جبهه حق) قرار داشتند . و در جبهه دشمن (باطل ) اطمار جنی و شش خاندان تحت تسلط وی بودند که البته گروهی از پریان سرزمین آشور در عراق که از نژاد خنیث بودند. و تحت نام خاندان آسورها یا آشورها به اطمار و دار و دسته وی پیوستند . جنگ سختی به موازات واقعه عاشورا در عالم این موجودات در گرفت . و این که در روایت هست که چهار هزار فرشته برای کمک به نزد امام حسین (ع) آمدند و امام به ایشان اجازه یاری ندادند . حقیقت دارد . ظاهرا پس از شهادت امام حسین (ع) 😭 از سوی امام سجاد (ع) یا حضرت زینب (س) اجازه دخالت در جبهه باطن به ایشان داده شد. جنگ با کشته هایی از هر دو سو پیگیری می شد که با دخالت این دسته از فرشتگان اطمار و دار و دسته اش شکست خودند و فرار نمودند . خاندان پریان آتیما , اطمار و دار و دسته اش را تعقیب نمودند . و گروهی از جنیان خاندان زعیون و زعفریون در صحرای کربلا باقی ماندند . و کاروان اسرای کربلا را تا شام همراهی نمودند .تا مانع دخالت و تحریک شیاطین شوند . آری شهدای واقعه کربلا در 72 تن خلاصه نمی شوند . و جنیان و پریان شیعه نیز در این واقعه شهید داده اند . و عده ای از علمای ما (اکثرا ازعلمای علوم غریبه کار) که با این جنیان شیعه در ارتباط هستند . از ماجراهای پشت پرده عاشورا خبر دارند . و حتی اسامی تعدادی از شهدای جنی را نیز نام می برند . اما علاقه ای به عمومی کردن چنین ماجراهایی ندارند . و ترجیح می دهند . تا سکوت نمایند . چنانچه از یکی از همین علمای بزرگ معاصر که به رحمت خدا رفته اند نقل است که عقول مردم طاقت شنیدن قضایای پشت پرده عاشورا را ندارد . 😳