eitaa logo
قرآن#پژوهی
118 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
607 ویدیو
91 فایل
مشاوره و راهنمایی جهت تالیف مقاله و پایان‌نامه های قرآنی و انواع کتب مذهبی https://eitaa.com/ghoranpazhoohi 🆔️ @S_t_moshavere
مشاهده در ایتا
دانلود
وقتی نگاهی به درونت بیندازی، ابولهب را آنجا خواهی دید. نفسی آتشین و طماع که خورنده ای سیری ناپذیر است. اتفاقاً همسرش نیز که همان هواها و آرزوهاست، در همان حوالی، آتش بیار معرکه است. این نفس پر لهیب، با آنکه مال بسیار دارد، اکنون چشم طمع به حقایق الهی دوخته است. در اطراف “قلب” پرسه می زند. غافل از اینکه خداوند، دستانش را از چنین دستبردی کوتاه کرده است. او پس از قدرت مادی، اکنون متوجه قدرتهای معنوی شده است تا منیّت اش را بیش از پیش ارضاء کند. و زهی خیال باطل! او در چنین روندی شیطان صفتانه، حتی مالش را نیز از دست خواهد داد و از آن طرفی نخواهد بست. چنین نفسی، در بند گرفتاری ها، به دام خواهد افتاد و هر دم زیان خویش را به مشاهده خواهد نشست. : مسعود ریاعی ابی لهب عموی پیامبر و برادر ابوطالب علیه السلام بود همان که نعمت پدر شدن را نچشید و زنش نازا بود و با اینکه کنیزی داشتند که نوزاد داشت و می توانست به حضرت محمد در نوزادی شیر بدهد اما از حسادت به عبدالله و آمنه و ابوطالب و همسرش فاطمه بنت اسد اجازه ندادند کنیز آنها به آمنه کمک کند و نوزادش را سیر کند و این بُخل و تنگدستی آنان در دنیا باطن کثیف آنها را نشان داد و بدرستی که کسی که در دنیا دو دستش را از انفاق دور میکند در آخرت دستهایش به گردنش آویزان می شود و خداوند آنها را لعنت می کند ، و جالب است که نقش همسران خسیس و حسود که هیزم کش آتش جهنم اند به وضوح به تصویر کشیده شده و چه بسیارند زنان افسونگری که راه خیر را بر مردان خود میبندند و مناع للخیر هستند . و این نشان می دهد که در گناه مردان زنانی شریک هستند @pazhoheshq
۶۰۰- “قالُوا لَو کُنّا نَسمَعُ اَو نَعقِلُ ما کُنّا فِی اَصحابٍ السَعِیرٍ” (گفتند؛ اگر می شنیدیم و عقل مان را به کار می بستیم اکنون از دوزخیان نبودیم!) ☆ وقتی طرز شنیدن به حق را ندانیم و نتوانیم، وقتی در این دنیا حاکمیت عقل از دست برود، آنچه بر جای می ماند چیزی جز حسرت نخواهد بود. چه تنها حاکمیت مورد تأیید خداوند که راه به صلاح می برَد، حکومت عقل است. عقل است که اولین مخلوق خداست؛ “اَوَّلُ ما خَلَقَ اللهُ العَقل ”. عقل است که بزرگترین تابع “حق” است. عقل است که عدالت را می فهمد و قادر است به عدالت رفتار کند. عقل است که خلّاق است، که گره گشای معضلات و مشکلات مادی و معنوی است. این نور عقل است که خوب می بیند و صلاح را از فساد تشخیص می دهد. عقل، آفریننده ی خوبی‌ها، زداینده ی بدیها و ایجادکنندهٔ فوائد عدیده است. عقل محبوب خداست و از میان تمامی مخلوقاتش، برگزیده ای کارآمد و ارزشمند است. عقل، بهشت آفرین و دوزخ زُداست. این عقل همان است که شایسته حکومت است. هر نوع حاکمیتی که بی بهره از عقل خداداده باشد جز خسارت و ویرانی به بار نخواهد آورد. و یادت باشد که “عذاب سعیر” نتیجه ی بی عقلی و حماقت است. ای دوست، این عقلی که می گویم خود عین عشق است، عین فرزانگی است، و تو با مراقبه به چنین عقلی واصِل می شوی. عقلی که درست می شنود و درست می بیند، عقلی که خود دروازه ی شهود است. مراد از این عقل، ذهن و ذهنیات تو نیست، احساسات و عواطف تاریک و آگاهی های ناقص و مغشوش نمی باشد. این عقل علت و منشأ خلقتی است که در آن واقع گشته ای. نور است؛ “العَقلُ نُورٌ”. مسعود ریاعی @masoudriaei01
۶۰۱- “الکاذبین” ☆ “کاذبین” را غالباً به دروغگویان ترجمه می کنند. اما این ترجمه ای ناقص و نارساست. زیرا دروغ گفتن فقط یک وجه از معنای “کاذب” است. دروغ حیطه های گوناگون دارد. شخص کاذب گاه احساساتش دروغین است، گاه اندیشه ها و باورهای ذهنی اش دروغین است، گاه رفتارش دروغین است، آن هم بی آن که حتی سخنی بر زبان آورده باشد. گفتن سخن دروغ فقط یک وجه ظاهری از قضیه است. اهل کذب کسانی اند که در دروغ و با دروغ زندگی می کنند. کارشان را با دروغ به پیش می برند و همواره در دروغ قوام یافته و می یابند. اینان مَظهَر دروغ و تجلّیگاه آنند. این کسان از دیگران انتظار راستی و درستی دارند اما وجود خودشان کمترین بهره ای از راستی و درستی نبرده است. کاذبین، انکار کنندگان حق اند و در این کار تخصص و تبحری شگفت به دست آورده اند. اینان می توانند براحتی برای عوام، یک چیز باطل و احمقانه را، مفید و ارزشمند جلوه دهند، و بالعکس، هر مفید و نجات بخشی را، مضر و شیطانی معرفی نمایند. بر خلاف تصور بسیاری که خیال می کنند کاذبین هر جامعه بیشتر از افراد بی سواد و کم سواد و بیکار و کم نفوذ تشکیل شده است، باید گفت که ابداً اینطور نیست. اتفاقاً بیشترین کاذبین دارای دانش و بینش اند و عموماً از قدرت و نفوذ برخوردارند. زیرا اگر اهل دانش نباشند چگونه می خواهند آیات حق را انکار کنند؟! دقت کن! کسی که بتواند آیات حق را انکار کند باید دارای دانش و بینش کافی برای رد و انکار باشد. باید چنان خود را بنمایاند و چنان بیانی داشته باشد تا بتواند حقی را انکار کرده، و حتی بتواند آن را به نفع خود مصادره نماید. “کاذبین”، یک گروه احمق نیستند. آنها یک جمع منسجم اند که در هر جامعه، برخوردار از قدرت تخریبی قابل توجهی اند. و دقیقاً از این روست که قرآن کریم بارها نسبت به آنها و خطرات شان هشدار می دهد. “لَعنَتَ اللهِ عَلَی الکاذِبِینَ”(کاذبین از رحمت خدا دور باد!). ای دوست، از دیگر نشانه های کاذبین، توانایی شان در تمسخر و استهزا است. این چنین رفتاری برایشان همچون یک سلاح کارآمد است. زیرا دریافته اند که اگر بتوان با تکه پراندنی، یا برچسبی، یا تکه کلامی عوام پسند، نکته ی حقی را مورد حمله قرار دهند و تکذیبش کنند، چنین روشی بهتر و کارآمدتر و کم هزینه تر از هر بحث و نقد و گفتگویی است. کاذبین، توجیه گرانی زبر دست اند. هر چیزی را به راحتی و آنگونه که بخواهند توجیه می کنند و حتی برایش سند و مدرک دست و پا می کنند. زیرا کاذبین برای پیشبرد اهداف شان باید در انظار عموم راستگو جلوه کنند. تا باورشان کنند. پس مجبورند به جلوه ی صادقین در آیند. فلذا منافق نیز هستند. مسعودریاعی @masoudriaei01
. ۶۰۲- “لا تَدخُلُوا بُیُوتاً غَیرَ بُیُوتِکُم حَتَّیٰ تَستَأنِسُوا” (به خانه ای غیر از خانه های خودتان وارد نشوید مگر آنکه اجازت طلبیده باشید) معنای اول: خانه هر کس حریم شخصی اوست، مکان امن و راحت اوست. هیچ کس حق ندارد بدون اجازه ی قلبی صاحب خانه بدان وارد شود. دقت کن! قرآن این اجازه را با فعل “تَستَأنِسُوا” آورده است. و آن یک اجازه ی واقعی و قلبی است. ریشه ی آن اُنس است. این یعنی حتی اخذ اجازت های فریبکارانه نیز باطل است. این اجازه ریشه در اُنس و رضایت خاطر دارد. در خبر آمده است که خلیفه دوم در یکی از شبگردیهای دوران خلافتش، متوجه خانه ای می شود که از آن صدای ساز و آواز و هلهله شادی می آید. پس به بهانه اینکه جلوی منکری را بگیرد بدون اجازه وارد آن خانه می شود… و آخرالامر چون در می یابد که این کارش صرفاً از روی یک احساس، و خلاف شرع و حکم قرآن بوده است، توبه می کند(جامع التمثیل ص ۶۶۹). ای دوست، ورود به حریم خصوصی هر کس، اذن ورود می خواهد. این یعنی حتی خلیفه ی مسلمین نیز نمی تواند بدون اجازه ای که مورد تایید حق تعالی باشد، وارد خانه ی کسی شود، چه رسد به دیگران. معنای دوم: خانه ی هر کس سینه ی پر اسرار اوست. نمی توان به اسرار دیگران سَرَک کشید. نمی توان با سؤال پیچ کردن دیگران، به درونیات شان ورود کرد. تجسس در اندیشه و احساس دیگران مذموم است. خطاست. اگر شخصی تو را در باره مسائل خصوصی اش صالح دانست و طرف مشورت قرار داد، این یعنی اجازه ی ورود داده و تو حق ورود داری. جز این باشد یک تجسس زیانبار است. پیامبر اکرم (ص) فرمودند:”من مأمور نیستم که دل های مردم را بکاوم و درونشان را بشکافم” (کَنزُ العُمّال ج ۱۱، ص ۳۱۱ ح ۳۱۵۹۷) در ادامه همین آیه شریفه نیز آمده است “ذلِکَم خَیرٌ لَکُم”؛ یعنی رعایت این نکات برایتان “خیر” دارد. پس اگر واقعاً بدنبال خیر هستی باید چنین نکاتی را رعایت کنی. بدان که عدم رعایت، یعنی “شر” را به روح و جان خود تزریق کردن. معنای سوم: “بیوت” در اینجا اشاره به مقام و مرتبت الهی سالکان دارد. این یعنی هر کسی را جایگاهی است الهی، که متناسب با شعور و قابلیت اش است. اینجا خانه ی روح اوست. کرسی اقتدار و توانمندی‌های باطنی اوست. ورود و دخالت در مقام و رتبت باطنی کسی جایز نیست مگر با اجازت قلبی صاحب مقام. مسعودریاعی
📣📣📣📣علت گشایش و بسته شدن رزق “یَبسُطُ الرِّزقَ لِمَن یَشاءُ وَ یَقدِر اِنَّهُ بِکُلِ شَیءِِ عَلِیمٌ” (بر هر که بخواهد گشایش می دهد یا تنگ می گیرد زیرا او به هر چیزی داناست!) 🍁به یکی می گوید؛ کشتی را بساز، 🍁 به یکی می گوید؛ کشتی را سوراخ کن! 🍁 به یکی آسان می گیرد و گشایش می دهد، 🍁به یکی سخت و تنگ می گیرد! 🍁یکی سلیمان(ع) می شود با “داشتن” 🍁یکی ایّوب(ع) می شود با “نداشتن”. 🍁زیرا این اوست که بر بندگانش آگاه و حکیم است. 🍁اوست که می داند رشد هر کسی در کدام جریان رُبُوبی محقق می شود. 🍁 چرا که رشد روحی برخی در گشایش است و رشد برخی در تنگ گرفتن. 🍁این بدان معناست که هر روحی، آگاهی خویش را در وضعیتی متناسب با مقدَّرات خودش بدست می آورد. 🍁و در عین حال، این به آن معنا نیست که آنهایی که برخوردار از گشایش اند، به تنگدستان بی توجه باشند. 🍁 زیرا همین قضیه ماده ی امتحانی آنها نیز هست. 🍁چرا که خود خداوند در سوره نحل آیه ۷۱ می فرماید؛ “[خداوند روزی برخی از شما را از برخی دیگر افزون کرده است، پس آنان که فزونی یافته اند چرا از روزی خود به زیردستانشان نمی دهند تا همه در روزی یکسان شوند؟! آیا نعمت خدا را انکار می کنید؟!]” 😊 یک سالک آگاه چه در گشایش باشد و چه در تنگی، چه داشته باشد و چه نداشته باشد، رشد و آگاهی اش را بر می گیرد و می گذرد. 📣زیرا او این بازی را خوب می شناسد. : مسعود ریاعی https://eitaa.com/ghoranpazhoohi
۶۰۰- “قالُوا لَو کُنّا نَسمَعُ اَو نَعقِلُ ما کُنّا فِی اَصحابٍ السَعِیرٍ” (گفتند؛ اگر می شنیدیم و عقل مان را به کار می بستیم اکنون از دوزخیان نبودیم!) ☆ وقتی طرز شنیدن به حق را ندانیم و نتوانیم، وقتی در این دنیا حاکمیت عقل از دست برود، آنچه بر جای می ماند چیزی جز حسرت نخواهد بود. چه تنها حاکمیت مورد تأیید خداوند که راه به صلاح می برَد، حکومت عقل است. عقل است که اولین مخلوق خداست؛ “اَوَّلُ ما خَلَقَ اللهُ العَقل ”. عقل است که بزرگترین تابع “حق” است. عقل است که عدالت را می فهمد و قادر است به عدالت رفتار کند. عقل است که خلّاق است، که گره گشای معضلات و مشکلات مادی و معنوی است. این نور عقل است که خوب می بیند و صلاح را از فساد تشخیص می دهد. عقل، آفریننده ی خوبی‌ها، زداینده ی بدیها و ایجادکنندهٔ فوائد عدیده است. عقل محبوب خداست و از میان تمامی مخلوقاتش، برگزیده ای کارآمد و ارزشمند است. عقل، بهشت آفرین و دوزخ زُداست. این عقل همان است که شایسته حکومت است. هر نوع حاکمیتی که بی بهره از عقل خداداده باشد جز خسارت و ویرانی به بار نخواهد آورد. و یادت باشد که “عذاب سعیر” نتیجه ی بی عقلی و حماقت است. ای دوست، این عقلی که می گویم خود عین عشق است، عین فرزانگی است، و تو با مراقبه به چنین عقلی واصِل می شوی. عقلی که درست می شنود و درست می بیند، عقلی که خود دروازه ی شهود است. مراد از این عقل، ذهن و ذهنیات تو نیست، احساسات و عواطف تاریک و آگاهی های ناقص و مغشوش نمی باشد. این عقل علت و منشأ خلقتی است که در آن واقع گشته ای. نور است؛ “العَقلُ نُورٌ”. مسعود ریاعی @masoudriaei01