هدایت شده از قرآن وسنت
✅ نمازى پرفضیلت
نمازی که باعث میشود سال را با خیر به پایان ببریم
🔶هر کس که این نماز را اقامه کند شيطان مى گويد:
واى بر من! هرچه در مدت اين سال زحمت كشيدم (و او را وسوسه كردم) با اين عمل، همه را از بين برد
و سالش را به خير پايان داد.
👈محدث بزرگوار «شیخ عباس قمی»
در کتاب شریف «مفاتیحالجنان» به نقل از مرحوم «سید بن طاووس» نقل کردهاند که در این روز،👇
دو رکعت نماز میخوانی
و در هر رکعت، یک مرتبه سوره «حمد»
و ده مرتبه سوره «قل هو اللّه» و ده مرتبه «آیةالکرسی» را میخوانی
و پس از نماز این دعا را قرائت میکنی👇
«اَللّهُمَّ ما عَمِلْتُ فى هذِهِ السَّنَةِ مِنْ عَمَل نَهَیْتَنى عَنْهُ وَلَمْ تَرْضَهُ،
وَنَسیتُهُ وَلَمْ تَنْسَهُ،
وَدَعَوْتَنى اِلَى التَّوْبَةِ بَعْدَ اجْتِرائى عَلَیْکَ.
خدایا آنچه در این سال انجام دادم از اعمالى که مرا از آن نهى فرمودى
و بدان راضى نبودى و من آن را فراموش کردم ولى تو فراموشش نکردى
و پس از سرکشی کردنم بر تو مرا به بازگشت به سویت خواندى.
اَللّهُمَّ فَاِنّى اَسْتَغْفِرُکَ مِنْهُ فَاغْفِرْ لى، وَما عَمِلْتُ مِنْ عَمَل یُقَرِّبُنى اِلَیْکَ
فَاقْبَلْهُ مِنّى، وَلا تَقْطَعْ رَجآئى مِنْکَ یاکَریمُ.»
خدایا من از آن اعمال آمرزش میطلبم پس بیامرز آنها را و هر عملى از اعمالى که مرا به تو نزدیک گرداند انجام دادم،
پس آن را از من قبول کن و امیدم را از خودت قطع مکن اى بزرگوار.
📝به استناد این روایت، وقتی این نماز را به جا آوری، شیطان میگوید:
واى بر من! هرچه در مدّت این سال زحمت کشیدم (و او را وسوسه کردم) با این عمل، همه را از بین برد و سالش را به خیر پایان داد!
🌷🌷🌷🌷🌷
از آیت الله بهجت پرسیدند: داستان ها و قضایایى از کسانى که پیوسته زیارت عاشورا مى خواندند و به این صورت، متوسل مى شدند، گردآورى و چاپ شده است. نظر حضرت عالى در این باره چیست؟
ایشان پاسخ داده اند که: متن زیارت عاشورا، بر عظمت آن گواه است؛ خصوصا با ملاحظه آنچه در سند زیارت رسیده است که حضرت صادق (علیه السلام) به صفوان مى فرماید: این زیارت و دعا را بخوان و بر آن مواظبت کن. به درستى که من چند چیز را بر خواننده آن تضمین مى کنم: ۱. زیارتش قبول شود. ۲. سعى و کوشش وى مشکور باشد ۳. حاجات او هرچه باشد، برآورده شود و ناامید از درگاه خدا برنگردد.
اى صفوان! این زیارت را با این ضمان، از پدرم یافتم و پدرم از پدرش...تا امیرالمؤمنین (علیه السلام) و حضرت امیر نیز از رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) و رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) از جبرئیل و او هم از خداى متعال نقل می کند و هرکدام این زیارت را با این ضمان، تضمین کرده اند و خداوند به ذات اقدس خود قسم یاد نموده که: هرکس این زیارت و دعا را بخواند، دعا و زیارت وى را بپذیرم و خواسته اش هر چه باشد، برآورده سازم.
و از سند او استفاده مى شود که زیارت عاشورا از احادیث قدسى است و همین مطالب، سبب شده است که علماى بزرگ ما و استادان ما - با آن همه مشغولیت هاى علمى و مراجعاتى که داشتند - به خواندن آن مقید بودند تا جایى که استاد ما، مرحوم حاج شیخ محمد حسین اصفهانى، از خداوند خواسته بودند که در آخر عمرشان، زیارت عاشورا را بخوانند و سپس قبض روح شوند و دعایشان هم مستجاب شد و پس از پایان این زیارت، درگذشتند.
* تقید شیخ صدرا بادکوبه ای به زیارت عاشورا
شیخ صدرا بادکوبه اى با تبحرش در علوم عقلى و نقلى، آنچنان مقید به زیارت عاشورا بود که به هیچ عنوان، آن را ترک نکرد و کسى باورش نمى آمد که ایشان، این چنین پاى بند به عبادات و زیارت عاشورا باشد.
یکى از بزرگان هم نقل مى کردند روزى به قبرستان وادى السلام رفتم، در مقام حضرت مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف) دیدم پیرمردى نورانى، مشغول زیارت عاشورا است و از حالات او معلوم شد که زائر است. نزدیک او رفتم ؛ حالت کشف براى من نمودار شد و حرم امام حسین (علیه السلام) و زائران آن حضرت را که مشغول رفت و آمد و زیارت بودند، مشاهده کردم! (شرح زیارت عاشوراء و داستان هاى شگفت آن: ۳۳-۳۶.)
*استادم سید علی قاضی اسوه العارفین را در خواب دیدم به او گفتم چه چیزی حسرت شما در دنیاست که انجام نداده اید؟
ایشان فرمودند:«حسرت میخورم که چرا در دنیا فقط روزی یک مرتبه زیارت عاشورا را میخواندم» نقل از آیت الله بهجت
*سبب آستان بوسی اهل بیت (ع) از سوی شیخ انصاری
مسلمانان در شان اهل بیت (علیه السلام) در غایت اختلاف اند، چنان که در مورد قرآن نیز چنین هستند. برخى آن قدر ضعیف هستند که در بوسیدن ضریح آن ها شک و اعتراض دارند.
آقایى ظاهرا به مرحوم شیخ انصارى که حرم یا ضریح را بوسید، اعتراض کرد که آقا شما هم؟! برعکس مرحوم دربندى به ایشان گفت: آقا کار شما براى مردم حجت است، وقتى به حرم مى روى، ضریح حرم حضرت ابوالفضل (علیه السلام) را ببوس. شیخ در جواب فرمود: عتبه درب را مى بوسم که گرد و خاک پاى زوار است! در یکى از زیارت حضرت سید الشهداء (علیه السلام) آمده است:
ثم قبل الضریح من اءربع جوانبه. بحار الانوار ۹۸: ۳۳۶؛ اقبال الاعمال: ۷۱۲.
منبع: آینه حقیقت امام حسین علیه السلام در کلام آیت الله بهجت - رحمتى
هدایت شده از قرآن وسنت
🏴🏴🏴اولین روز مُحرّم🏴🏴🏴
✅امام رضا علیه السلام در اولین روز ماه مُحرّم به "ريّانبنشبيب" فرمودند:
((آيا روزه هستى؟))
ریان بن شبیب پاسخ داد:
((خير))
امام رضا علیه السلام فرمودند:
((اولین روز ماه محرّم، همان روزى است كه حضرت زكريّا، پروردگارش را خواند و گفت:
«رَبِّ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعاءِ»
{پروردگارا! فرزندى پاك به من مرحمت فرما، همانا تو دعاى بندگان را ميشنوى}
(سوره آل عمران، آیه ۳۸)
و خداوند دعاى او را مستجاب كرد و يحيى را به او مژده داد.
پس هر كس اين روز را روزه بدارد و سپس دعا كند، خداوند همان طور كه دعاى زكريّا را مستجاب كرد، دعاى او را نيز مستجاب مىكند.
اى ابن شبيب! محرّم، ماهى است كه اهل جاهليّت به احترام آن، ظلم و جنگ را حرام كرده بودند ولى اين اُمّت، احترام آن و احترام پيغمبر خود را حفظ نكردند، و در اين ماه اولاد او را كشتند و زنانش را اسير كردند و اموالش را غارت نمودند.
اگر ميخواهى گريه كنى، بر حسين گريه كن، زيرا او را همچون گوسفند، ذبح كردند و از بستگانش، هجده نفر به همراهش شهيد شدند كه در روى زمين نظير نداشتند.
اگر دوست دارى ثوابى مانند ثواب كسانى كه همراه حسين شهيد شدند داشته باشى، هر گاه بياد او افتادى بگو:
«يا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِيماً»
(اى كاش با آنان مى بودم و به فوز عظيم ميرسيدم).
اى ابن شبيب! اگر دوست دارى با ما در درجات عالى بهشت همراه باشى، در اندوه ما اندوهگين و در خوشحالى ما، خوشحال باش، و بر تو باد به ولايت ما، زيرا اگر كسى سنگى را دوست داشته باشد، خداوند در روز قيامت او را با آن سنگ محشور خواهد كرد.))
📚عيون أخبار الرضا(ترجمه غفارى) جلد ۱، صفحه ۶۰۵
@ghoranvasonat
____🍃🌸🍃____
خواستند یوسف را بکشند، یوسف نمرد...
خواستند آثارش را از بین ببرند، ارزشش بالاتر رفت...
خواستند او رابفروشند که برده شود،پادشاه شد...
خواستند محبتش از دل پدرخارج شود، محبتش بیشتر شد...
از نقشه های بشر نباید دلهره داشت...
چرا که اراده ی خداوند بالاتراز هر اراده ای است...
یوسف میدانست، تمام درها بسته هستند، اما به خاطر خدا ؛حتی به سوی درهای بسته هم دوید...
و تمام درهای بسته برایش باز شد...
اگر تمام درهای دنیا هم به رویت بسته شد،به دنبال درهاي بسته برو
چون خدای "تو"و "یوسف" یکی ست.......
@ghoranvasonat🌺💐🌹🌸🌻🌾🌷🌺
هدایت شده از قرآن وسنت
خواستند یوسف را بکشند، یوسف نمرد...
خواستند آثارش را از بین ببرند، ارزشش بالاتر رفت...
خواستند او رابفروشند که برده شود،پادشاه شد...
خواستند محبتش از دل پدرخارج شود، محبتش بیشتر شد...
از نقشه های بشر نباید دلهره داشت...
چرا که اراده ی خداوند بالاتراز هر اراده ای است...
یوسف میدانست، تمام درها بسته هستند، اما به خاطر خدا ؛حتی به سوی درهای بسته هم دوید...
و تمام درهای بسته برایش باز شد...
اگر تمام درهای دنیا هم به رویت بسته شد،به دنبال درهاي بسته برو
چون خدای "تو"و "یوسف" یکی ست.......
@ghoranvasonat🌺💐🌹🌸🌻🌾🌷🌺
🎬 به طه به یاسین به معراج احمد
🌐 http://www.aparat.com/v/QGlgh
📌 لینک کانال بادصبا
https://t.me/baadesabaa
📌 سایت بادصبا
http://badesaba.ir
هدایت شده از نشریه عبرتهای عاشورا
4_297669198144867481.mp3
3.75M
⚫️زیارت عاشورا/ سماواتی
🌍 eitaa.com/ebratha_ir ایتا
🌍 sapp.ir/ebratha.org سروش
هدایت شده از الهادی
Mesbahol-Hoda3.pdf
4.01M
📜 #ویژه_نامه #مصباح_الهدی
➕نسخه جدید و گرافیکی
🔻بیانات حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری با موضوع امام حسین علیه السلام، عاشورا و اصحاب کربلا
🔺 @nasery_ir
💫 اگر مردم مى دانستند در #زيارت مزار #امام_حسين_عليه_السلام چه فضيلتى است از شوق آن مى مردند
🌷 #امام_باقر_علیه_السلام
📗 ثواب الاعمال، ص319
@ghoranvasonat
اهمّیت لباس روحانیت
حجت الاسلام حاج مجتبی اراکی مدیر کتابخانه مدرسه فیضیه قم، به نقل از علاّمه طباطبایی صاحب تفسیر المیزان فرمودند: در نجف اشرف که بودم، شخصی از ایران مخارج مرا قبول کرده و برای من، آن مخارج را حواله می کرد و امور من از همان حوالههای او اداره می شد.
مدّتی بهعلت سختگیریهای دولت وقت حواله به من نرسید، من بدهکار شدم و ادای آن به قدری به طول انجامید که روزی طلبکاران مطالبه بدهی خود را از من کردند، بدین جهت خیلی ناراحت شدم و شب از ناراحتی نتوانستم بخوابم. صبح که دمید، ناگاه متوجّه شدم درب منزل را می زنند، درب منزل شکافی داشت، از شکاف آن به بیرون منزل نگاه کردم، دیدم پیرمردی قدبلند پشت درب ایستاده است. بچهها به طرف درب حیاط رفتند و از او پرسیدند: چه میخواهی؟ گفت: میخواهم فلانی را ببینم. بچهها به من گفتند: پیرمردی است میخواهد شما را ببیند. گفتم: بگویید بیاید.
پیرمرد آمد و به من گفت: من فرستاده خدایم، خدا به شما سلام میرساند و می فرماید: بیست سال است که تو را فراموش نکردم، چرا نگران هستی؟! آن پیرمرد اضافه کرد که: من شاه حسین ولی هستم و کار شما نیز تا یک هفته دیگر درست می شود و از پیش من رفت.
علاّمه طباطبایی فرمود: من گفتم این چه شخصی بود که با رمز با من صحبت کرد؟ گفتم: اگر تا آخر هفته کار من درست شد، معلوم می شود او از جانب خدا آمده است. آخر هفته عدهای تجّار به نجفاشرف آمدند و حواله رمزی آوردند و کار من درست شد، ولی نکتهای که برایم مبهم باقی مانده بود، این بود که از آغاز تحصیل من بیش از بیست سال میگذشت و نمی دانستم چرا او بیست سال را به زبان آورد؟ پس از مدّتی متوجّه شدم بیست سال از وقت عمامهگذاری من سپری شده است.
من تا آن موقع شاه حسین ولی را نمیشناختم، وقتی به تبریز رفتم، در خانهای مهمان بودم، کتابی را به نام هزار مزار در آنجا دیدم که در آن، از شاه حسین ولی و محل قبر و خصوصیات دیگر او صحبت شده بود. روزی به قبرستانی که آن کتاب اشاره کرده بود، رفتم و قبر او را در آنجا پیدا کردم، ولی با تعجّب بسیار مشاهده کردم وی در دویست سال پیش فوت کرده است، (برخی اهل اطلاع فرمودند: پانصد سال قبل بوده) در حالی که خصوصیاتی را که در آن کتاب از او یاد کرده بود با آنچه من در بیداری از او دیدم، تطبیق می کرد.
ر.روزنه هایی از عالم غیب ؛ آیت الله محسن خرازی؛ ص 253
@ghoranvasobat
هدایت شده از قرآن وسنت
اهمّیت لباس روحانیت
حجت الاسلام حاج مجتبی اراکی مدیر کتابخانه مدرسه فیضیه قم، به نقل از علاّمه طباطبایی صاحب تفسیر المیزان فرمودند: در نجف اشرف که بودم، شخصی از ایران مخارج مرا قبول کرده و برای من، آن مخارج را حواله می کرد و امور من از همان حوالههای او اداره می شد.
مدّتی بهعلت سختگیریهای دولت وقت حواله به من نرسید، من بدهکار شدم و ادای آن به قدری به طول انجامید که روزی طلبکاران مطالبه بدهی خود را از من کردند، بدین جهت خیلی ناراحت شدم و شب از ناراحتی نتوانستم بخوابم. صبح که دمید، ناگاه متوجّه شدم درب منزل را می زنند، درب منزل شکافی داشت، از شکاف آن به بیرون منزل نگاه کردم، دیدم پیرمردی قدبلند پشت درب ایستاده است. بچهها به طرف درب حیاط رفتند و از او پرسیدند: چه میخواهی؟ گفت: میخواهم فلانی را ببینم. بچهها به من گفتند: پیرمردی است میخواهد شما را ببیند. گفتم: بگویید بیاید.
پیرمرد آمد و به من گفت: من فرستاده خدایم، خدا به شما سلام میرساند و می فرماید: بیست سال است که تو را فراموش نکردم، چرا نگران هستی؟! آن پیرمرد اضافه کرد که: من شاه حسین ولی هستم و کار شما نیز تا یک هفته دیگر درست می شود و از پیش من رفت.
علاّمه طباطبایی فرمود: من گفتم این چه شخصی بود که با رمز با من صحبت کرد؟ گفتم: اگر تا آخر هفته کار من درست شد، معلوم می شود او از جانب خدا آمده است. آخر هفته عدهای تجّار به نجفاشرف آمدند و حواله رمزی آوردند و کار من درست شد، ولی نکتهای که برایم مبهم باقی مانده بود، این بود که از آغاز تحصیل من بیش از بیست سال میگذشت و نمی دانستم چرا او بیست سال را به زبان آورد؟ پس از مدّتی متوجّه شدم بیست سال از وقت عمامهگذاری من سپری شده است.
من تا آن موقع شاه حسین ولی را نمیشناختم، وقتی به تبریز رفتم، در خانهای مهمان بودم، کتابی را به نام هزار مزار در آنجا دیدم که در آن، از شاه حسین ولی و محل قبر و خصوصیات دیگر او صحبت شده بود. روزی به قبرستانی که آن کتاب اشاره کرده بود، رفتم و قبر او را در آنجا پیدا کردم، ولی با تعجّب بسیار مشاهده کردم وی در دویست سال پیش فوت کرده است، (برخی اهل اطلاع فرمودند: پانصد سال قبل بوده) در حالی که خصوصیاتی را که در آن کتاب از او یاد کرده بود با آنچه من در بیداری از او دیدم، تطبیق می کرد.
ر.روزنه هایی از عالم غیب ؛ آیت الله محسن خرازی؛ ص 253
@ghoranvasobat