🍃🌹۰۰۰﷽۰۰۰🍃🌹
#قسمت_پنجم
#داستانِ_واقعی
🌕 #سه_دقیقه_تاقیامت 🌕
☘️من #قبل از #بلوغ نمازم را شروع کرده بودم و با #تشویق های پدر و مادرم همیشه در #مسجد_حضور داشتم.کمتر روزی پیش میآمد که نماز صبحم #قضا شود.
☘اگر یک روز خدای نکرده نماز صبحم #قضا میشد تا شب خیلی ناراحت و افسرده بودم. این اهمیت به نماز را از بچگی آموخته بودم و خدا را #شکر همیشه #اهمیت می دادم.
☘ وقتی آن (#ملک؛ )یعنی جوان پشت میز به عنوان اولین مطلب اینگونه به نماز اهمیت داد و بعد به سراغ بقیه رفت، یاد حدیثی افتادم که #معصومین علیه السلام فرمودند:
🔻 #اولین چیزی که مورد #محاسبه قرار می گیرد #نماز است.اگر نماز #قبول شود بقیه #اعمال قبول می شود و اگر نماز رد شود...
☘خوشحال شدم به صفحه اول کتاب نگاه کردم، از همان روز بلوغ تمام کارهای من با جزئیات نوشته شده بود. #کوچکترین کارها حتی #ذره ای کار خوب و بد را دقیق نوشته بودند و #صرف نظر نکرده بودند.
تازه فهمیدم که
🔻فَمَن یَعمَل مِثقالَ ذَرَّةٍ خَیرًا یَرَهُ
یعنی چی!
☘هرچی که ما اینجا #شوخی_حساب کرده بودیم آنها #جدی_جدی نوشته بودند.
درداخل این کتاب ، در کنار هر #نوشته #چیزی_شبیه_یک_تصویر_کوچک وجود داشت.
وقتی به آن خیره می شدیم مثل #فیلم به #نمایش در می آمد،
درست مثل قسمت ویدئو در موبایل های جدید فیلم آن #ماجرا_را_مشاهده میکردیم با تمام جزئیات.
❌یعنی در #مواجهه با #دیگران_حتی_فکر_افراد را هم میدیدیم لذا
نمی شد هیچ کدام از این کارها را #انکار کرد.
❌غیر از #کارها حتی #نیت های ما #ثبت شده بود.آنها همهچیز را #دقیق نوشته بودند.
جای هیچگونه اعتراضی نبود، تمام اعمال ثبت بود.
هیچ حرفی هم نمیشد زد...
☘اما خوشحال بودم که از کودکی همیشه همراه پدرم در مسجد و هیئت بودم و خودم را از همین حالا در بهترین #درجات_بهشت می دیدم!
☘همینطور که به صفحه اول نگاه میکردم و به اعمال خودم #افتخار می کردم یک دفعه دیدم یکی یکی #اعمال خوبم در حال #محو شدن است!!
❌ صفحه ای که پر از اعمال خوب بود ناگهان تبدیل به کاغذ سفید شده بود!
با عصبانیت به آقایی که پشت میز نشسته بود گفتم: چرا اینها #محو شد؟مگه من این همه کارهای #خوب_نکرده ام؟
☘گفت:بله درسته،اما همان روز غیبت یکی از دوستانت را کردی.اعمال خوب شما به #نامه_عمل او منتقل شد.
🔥با عصبانیت گفتم چرا، چرا همه اعمال من؟؟ او هم غیرمستقیم اشاره کرد به حدیثی از پیامبر که می فرماید:
👇#سرعت_نفوذ_آتش در#گیاه_خشک، به پای سرعت اثر #غیبت در #نابودی_حسنات بنده نمی رسد.
✍رفتم صفحه بعد.
☘آن روز هم پر از #اعمال خوب بود،نماز اول وقت مسجد، بسیج، هیئت،رضایت پدر مادر و..
تمام اعمال خوب، مورد تایید من بود.
☘آن زمان دوران #دفاع مقدس بود و خیلی ها مثل من بچه مثبت بودند،خیلی از کارهای #خوبی که #فراموش کرده بودم تماماً برای من یادآوری می شد،اما با تعجب به یکباره مشاهده کردم که دوباره تمام اعمال من در حال #محو شدن است!
❗️گفتم: این دفعه چرا!
من که در این روز #غیبت نکردم؟
☘جوان گفت: یکی از رفقای مذهبیت را مسخره کردی،این عمل #زشت باعث #نابودی_اعمال شد. سپس بدون اینکه حرفی بزند آیه ۳۹ سوره یاسین برایم یادآوری شد:
🔥 روز قیامت برای #مسخره کنندگان روز #حسرت بزرگی است.
"یا حَسرَةً عَلَی الْعِبادِ ما یَاتِیهِم مِن رَسولٍ اِلّا کانوا بِهِ یَسْتَهْزِون"
☘خوب به یاد داشتم که به چه چیزی اشاره دارد.
من خیلی اهل #شوخی و #سرکار گذاشتن #رفقا بودم. با خودم گفتم اگه اینطور باشه که خیلی اوضاع من #خرابه...!
✍ادامه دارد ۰۰۰۰۰
•┈┈••❥•🌺•❥••┈┈•
╔═🦋🌿════╗
@dastane313
╚════🌿🦋═╝
🔴 #طعم_خاص_غذا
یکی از#شاگردان آیت الله مجتهدی تعریف میکند که یک روز با #اصرار بعد از کلاس درس استاد را برای ناهار به منزل خودمون بردم، بعد از یک بار #غذا کشیدن از من خواست دوباره برایشان غذا بکشم، خیلی تعجب کردم اما چیزی نگفتم، بعد از جمع کردن #سفره طاقت نیاوردم از ایشان پرسیدم حضرت استاد ببخشید که ازتون این سوال رو میپرسم، آخه شما اهل غذا نیستید چطور دوبار غذا کشیدید؟ البته برای من باعث #افتخار و خوشحالیست... استاد فرمودند سوال رو از من کردی برو جوابشو از خانومت بگیر. رفتم از #همسرم پرسیدم موقع پختن غذا چه کردی؟ کمی فکر کرد و گفت باوضو بودم. رفتم به ایشان گفتم #خانمم با وضو بوده. فرمودند اینکه کار #همیشگی شان است، بپرس دیگر چکار کرده؟ رفتم پرسیدم، خانومم کمی فکر کرد و گفت وقتی داشتم #غذا میپختم کمی با خودم #روضه سیدالشهدا رو زمزمه کردم و قطره اشکی هم ریختم. نزد استاد رفتم و اینرا گفتم. لبخندی زدند و گفتند بله #دلیل رفتارم این بود. اگر نیت کنید ثواب اين غذاي امروز نذر يكي از ائمه شود، آنوقت هم #آشپزي برايت دلنشين تر است،هم اينكه خانواده هر روز سر #سفره يكي از ائمه نشستهاند.
🆔 @khanevadeh_313