حضرت محمد
(صلیاللهعلیہوآلهوسلم✨):
-رَأْسُ الْعَقْلِ بَعْدَ الدِّينِ التَّوَدُّدُ إِلَى النَّاسِ وَ اصْطِنَاعُ الْخَيْرِ إِلَى كُلِّ بَرٍّ وَ فَاجِرٍ.
"اساس و ریشۀ خرد بعد از دین، دوستی با مردم و نیکی کردن به هر انسان خوب یا بدی است 💛🌿."
📖بحار الانوار، جلد ۷۱، صفحۀ ۴۰۱
اژدهای کوچک گفت: «برگ ها دارن میمیرن.»
پاندای بزرگ گفت: «ناراحت نباش. طبیعت با پاییز بهمون نشون میده رها کردن چقدر میتونه زیبا باشه.»
📖 #پاندایبزرگ_و_اژدهایکوچک
«صدای پیچیدن باد توی درختها رو میشوی اژدهای کوچک؟ طبیعت اینجوری به ما میگه یه لحظه بایستیم، نفس بکشیم و فقط باشیم.»
📖 #پاندایبزرگ_و_اژدهایکوچک
~
سلام کتابخونا :)
چهل و چهارمین سالروز پیروزی مردم ایران علیه ظلم و وحشت و فقر مطلق رو به تک تکتون از طرف ادامین باشگاه تبریک میگم.💚🤍❤️
امیدوارم این روز با یادآوری اتحادمون به یاد موندنی بشه، امیدوارم این روز با فشاری شدن دشمنامون پربرکت بشه؛
و ان شاء الله از امروز به بعد یادمون باشه میتونیم هر کاری که تو روز انجام میدیم، به نیت ظهور منجی بشریت باشه🇮🇷
~
@book_club
آری، او در چهل و چند سالگی به بازی با بچهها پرداخته بود و همچون آن ها بازی را باور کرده بود. فقط اینکه در کودکان نوعی سبکبالی فرشته گون است. درحالی که او با ایمانی سنگین و سخت -فروخورده ی سالها کاهلی، بی آنکه از آن باخبر باشد- به طور جدی به آن (بازی) باور داشته بود.
📖#شصت_داستان
داستان مرد جادو شده
همسرش فریاد زد: « یالا بپپینو. بازم میخوای منتظرمون بذاری؟ مگه چته؟ چرا جواب نمیدی؟»
او سرش را انگار برای گفتن آری پایین آورد. بی آنکه دوباره بلندش کند. او سرانجام، انسان متعالی؛ نه حقیر. اکنون بالاتر و تنها. سرش روی سینه افتاده بود. همانگونه که مناسب مرگ است. و لبان سردش، هنوز کمی لبخند داشتند. انگار که بی اعتنا بگویند، بر تو پیروز شدم ای عالم حقیر. نتوانستی نگهم داری.
📖#شصت_داستان
داستان مرد جادو شده