eitaa logo
نــــدایـــ🎶دخـــتــرانـــهــ🎀💕
99 دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
429 ویدیو
69 فایل
یه کانال پر از حس خوب 💫 کپے ممنوع!فقط فوروارد🚫❌ آیدی مدیر👇🏻 @zahra_a16 آیدی کانال لینک ناشناس مون👇🏻 @linknashenas_Girl_Village لینک ناشناس:) https://harfeto.timefriend.net/16534876748701
مشاهده در ایتا
دانلود
After the turbulence of the waves of our lives, we will find peace. بعد از تلاطم موج‌های زندگی‌مان، آرامش خواهیم دید... #دیالوگ🌱 #والپیر☘️ ‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┄❅⌛❅┄┄┄ 〇➣ @Girl_village
‍I may not be better than other people, but at least I'm different. شاید از بقیه‌ی مردم بهتر نباشم اما حداقلش اینه که متفاوتم. #والپیر🐸 #دیالوگ🍡 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┄❅⌛❅┄┄┄ 〇➣ @Girl_village
ایده برای کیوت کردن بولت ژورنال 🖌️📖 #ایده🍒 #بولت_ژورنال💸 #کیوت💫 @Girl_village
۵ گفتگوی صمیمانه با بدنمون🥑🍒 @Girl_village
چند دلیل کوچولو واسه خوشحالی ⁦。◕‿◕。⁩ @Girl_village
#والپیر🌳 #کیوت☘️ @Girl_village
هدایت شده از اد تب خوش جذب صورتی
سلام مدیرا گوش کنید همه عضو اینفوم بشن خبر مهمی گذاشتم⭕️⭕️ اگه عضو نشی از کانالت لفت میدم😕 https://eitaa.com/joinchat/2406350981Cd19dd4b407 اد تب پر جذب دریا💦
https://eitaa.com/Rozzzmeshki/972 تشکرات😌💕 عاشقان گوجه بریزین تو کانال👀🍅
هدایت شده از اینفو تب صورتی
200جذب داخل 3 روز😃 اگه میخوا از ابن جذب ها داشته باشی بیا پیوی فقط مذهبی یا دخترونه‌مذهبی میپذیرم اگه دخترونه بیحجاب داری نیا پی سرم شلوغه @famasi
زندگی مانند یک فلوت است؛🎶 توخالی و پر از سوراخ اما اگر درست با آن کار کنی، برایت آهنگ‌های دلنوازی می‌نوازد... 👤 #آتوان_سورگین #والپیر #آووکادو🥑 ┄┄┄❅⌛❅┄┄┄ 〇➣ @Girl_village
نــــدایـــ🎶دخـــتــرانـــهــ🎀💕
کاش می شد تمامِ آدم های غمگین و تنهایِ جهان را در آغوش کشید ، برایشان چای ریخت ، کنارشان نشست و با چند کلامِ ساده ، به لحظاتشان رنگِ آرامش پاشید و حالشان را خوب کرد . کاش می شد این را قاطعانه و آرام در گوشِ تمامِ آدم ها گفت ؛ که غم و اندوه ، رفتنی است و روزهایِ خوب در راه اند ، که حالِ همه مان خوب خواهد شد ... برایتان آرزوهای خوب می کنم ، چون به تاثیر انرژی های خوبِ کائنات ، ایمان دارم 🌱☕️ من ایمان دارم ؛ ایمان دارم که روزی همه چیز درست خواهد شد ...🙃🌱💚 _نرگس صرافیان طوفان 🍭 ☕️ @Girl_village⁦⟵☘️
♥️✨ شب رفتن ، توي خانه كوچكمان ، آدم هاي زيادي براي خداحافظي و بدرقه جمع شده بودند. صد و چند نفري مي شدند. عباس صدايم كرد كه برويم آن طرف ، خانه سابقمان . از اين خانه جديدمان ، كه قبل از اين كه خانه ما بشود موتورخانه پايگاه بود، تا آن يكي راه زيادي نبود . رفتيم آن جا كه حرف هاي آخر را بزنيم . چيزهايي مي خواست كه در سفر انجام بدهم . اشك همه پهناي صورتش را گرفته بود. نمي خواستم لحظه رفتنم ، لحظه جدا شدنمان تلخ شود. گفت:((مواظب سلامتي خودت باش ، اگر هم برگشتي ديدي من نيستم ….)) اين را قبلا هم شنيده بودم . طاقت نياوردم . گفتم:((عباس چه طوري مي توانم دوريت را تحمل كنم ؟ تو چه طور مي تواني ؟)) هنوز اشك هاي درشتش پاي صورتش بودند. گفت:((تو عشق دوم مني ، من مي خواهمت ، بعد از خدا. نمي خواهم آن قدر بخواهمت كه برايم مثل بت شوي .)) ساكت شدم . چه مي توانستم بگويم ؟ من در تكاپوي رفتن به سفر و او….؟ گفت:((مليحه ، كسي كه عشق خدايي خودش را پيدا كرده باشد بايد از همه اين ها دل بكند.)) 💫 ‍♥️ @Girl_village⁦⟵☘️