☘مسئولیت سنگینی گرفته بودم.
🌷یک روز شهید تهرانی مقدم پیش من آمد و گفت دوست داری کارت خوب پیش برود؟ گفتم: بله.
💠گفت : به تمام نیروهای تحت امرت بگو بگویند خدایا ما این کار را برای تو انجام می دهیم اگر ثواب دارد آن را تقدیم حضرت زهرا (سلام الله علیها) می کنیم.
🌸 بعد از آن به صورت عجیبی کارهای ما درست می شد...
💥خوبه ما هم نیت کنیم بگوییم : خدایا ما کار خوبی نداریم همین اندک کارهای خوبمان را هم تقدیم حضرت زهرا (سلام الله علیها) می کنیم.
🌹ان شاء الله کارهای ما هم وسط کارهای خیر ائمه قرار می گیرد و اجر و قرب و برکت پیدا میکند..
🌼شادی روح شهدا صلوات🌼
اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم
شهید #حسن_طهرانی_مقدم
#طلائیه
http://eitaa.com/joinchat/3123904515Ca8b8b61b04
شهیدانه
🔻یه روز عصر که پشت موتور نشسته بود و می رفت ، رسید به چراغ قرمز ...
ترمز زد و ایستاد ...
یه نگاه به دور و برش کرد و موتور رو زد رو جک و رفت بالای موتور و فریاد زد :
الله اکبر الله اکــــبر…
🔻نه وقت اذان ظهر بود ، نه اذان مغرب!
أشهد أن لا إله إلا الله…
هرکسی آقا مجید رو نمی شناخت ، غش غش می خندید و متلک مینداخت
و هر کس هم که می شناخت ، مات و مبهوت نگاهش می کرد که ؛ این مجید چش شُدِه ؟!
قاطی کرده چرا ؟!
🔻خلاصه چراغ سبز شد و ماشینا راه افتادن و رفتن و آشناها اومدن سراغ مجید که آقااا مجید ! چطور شد یهو ؟ حالت خوبه ؟!
🔻مجید یه نگاهی به رفقاش انداخت و گفت :
مگه متوجه نشدید؟
پشت چراغ قرمز یه ماشین عروس بود که عروس توش بی حجاب نشسته بود و آدمای دورش نگاهش میکردن.
من دیدم تو روز روشن ، جلو چشم امام زمان علیه السلام داره گناه میشه ، به خودم گفتم چکار کنم که اینا حواسشون از اون خانوم پرت شه . دیدم این بهترین کاره !
شهید مجید زین الدین
#طلائیه
#امام_زمان
🌺🌺
http://eitaa.com/joinchat/3123904515Ca8b8b61b04