#حدیث_شبانه
✨امام علی علیه السلام :
✨هر کس اطمینان داشته باشد انچه خدا برایش مقدرکردی است به او میرسد✨
✨ دلش آرام گیرد❤
📚 غرر الحکم
#خدا_با_ماست 😊
#دلت_را_به_خدا_بسپار ❤
〰️〰️〰✨🌹✨〰️〰️〰️
🆔️ @gofteman245
┄┅─✵💝✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
با توکل به اسم الله
آغـــاز روزی زیبـــا
با صلوات بـــر محمـد
و آل محمــــد (ص)
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم
#با_یاد_خدا_دلها_آرام_میگیرد
┄┅─✵
〰️〰️〰✨🌹✨〰️〰️〰️
🆔️ @gofteman245
❣ #سلام_امام_زمانم❣
#در دفترم ...
به یاد تـ❤️ـو ...
نرگـ🌼ـس کشیده ام
نرگـ🌼ـس هم ...
از فراق تـ❤️ـو ...
#دلگیر شد بیا ...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌸🍃
🌹🍃🌹🍃
#اسماء_الله
#منزلگاه۱
#ولی_مولا
🌺🌺🌺
خداوند خود را به عنوان #ولی معرفی میکند
و انسان هم به این ولایت احتیاج دارد.
اگر کسی خود را به خدا نزدیک کند از محبت و نصرت و یاری خدا بهره میبرد.
🍃🍃🍃🍃🍃🍃
#يَا_نِعْمَ_الْمَوْلَى #اى_نیکو_سرور
〰️〰️〰✨🌹✨〰️〰️〰️
🆔️ @gofteman245
02.Baqara.070-71.mp3
1.62M
#تفسیر_کلام_وحی
🌸سوره مبارکه بقره🌸
✅#قسمت_هفتاد_وهفتادویک
🔈استاد قرائتی
التماس دعای فرج🤲
https://eitaa.com/joinchat/1304363056C5e4b050cbc
✅کارگردان دنیا خداست!
✍مهم نیست نقش ما ثروتمند است یا تنگدست، سالم است یا بیمار! مهم این است که محبوبترین کارگردان عالم نقشی به ما داده! نباید از سخت بودن نقش گله مند بود، چرا که سخت بودن نقش، نشانه اعتماد کارگردان به شایستگی بازیگر است. امیدوارم خوش بدرخشیم !
غر نزن.
گله نکن
خدا حکمت همه کارها را میدونه
فقط مرتب بهش بگو: "ای که مراخوانده ای راه نشانم بده..."..،،
〰️〰️〰✨🌹✨〰️〰️〰️
🆔️ @gofteman245
🌺🌹🌺
#ولایت یعنی مظهریّت،
یعنی خداوند اگر بخواهد روی زمین تجلی کند
بشر نیاز به این دارد که الگو داشته باشد.
🌺🌹🌺
الگوی ما چه کسی است...
❤️❤️❤️
کسی که ولایت ندارد
اگر از زمین تا آسمان پول و طلا انفاق کند از او قبول نمیشود.
انسان عظیمترین مخلوق خداست نمیتواند به تنهایی برای تربیت طبیعتش تصمیم بگیرد.
#دلت_را_به_مولا_بسپار
❤️❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#تولدتمبارکایعزیزترازجان
⚘سایه ات مستدام باد⚘
۲۴ تیر تاریخ تولد شناسنامه ای رهبر عزیز؛ بهانه ای برای ابراز ارادت
سلامتی نائب امام زمان صلوات
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_نهم
💠 برای اولین بار در عمرم احساس کردم کسی به قفسه سینهام چنگ انداخت و قلبم را از جا کَند که هم رگهای بدنم از هم پاره شد.
در شلوغی ورود عباس و حلیه و گریههای کودکانه یوسف، گوشه اتاق در خودم مچاله شده و حتی برای نفس کشیدن باید به گلویم التماس میکردم که نفسم هم بالا نمیآمد.
💠 عباس و عمو مدام با هم صحبت میکردند، اما طوری که ما زنها نشنویم و همین نجواهای پنهان، برایم بوی #مرگ میداد تا با صدای زهرا به حال آمدم :«نرجس! حیدر با تو کار داره.»
💠 شنیدن نام حیدر، نفسم را برگرداند که پیکرم را از روی زمین جمع کردم و به سمت تلفن رفتم. پنهان کردن اینهمه وحشت پیش کسی که احساسم را نگفته میفهمید، ساده نبود و پیش از آنکه چیزی بگویم با نگرانی اعتراض کرد :«چرا گوشیت خاموشه؟»
همه توانم را جمع کردم تا فقط بتوانم یک کلمه بگویم :«نمیدونم...» و حقیقتاً بیش از این نفسم بالا نمیآمد و همین نفس بریده، نفس او را هم به شماره انداخت :«فقط تا فردا صبر کن! من دو سه ساعت دیگه میرسم #تلعفر، ان شاءالله فردا برمیگردم.»
💠 اما من نمیدانستم تا فردا زنده باشم که زیر لب تمنا کردم :«فقط زودتر بیا!» و او وحشتم را بهخوبی حس کرده و دستش به صورتم نمیرسید که با نرمی لحنش نوازشم کرد :«امشب رو تحمل کن عزیزدلم، صبح پیشتم! فقط گوشیتو روشن بذار تا مرتب از حالت باخبر بشم!»
خاطرش بهقدری عزیز بود که از وحشت حمله #داعش و تهدید عدنان دم نزدم و در عوض قول دادم تا صبح به انتظارش بمانم. گوشی را که روشن کردم، پیش از آمدن هر پیامی، شماره عدنان را در لیست مزاحم قرار دادم تا دیگر نتواند آزارم دهد، هر چند کابوس #تهدید وحشیانهاش لحظهای راحتم نمیگذاشت.
💠 تا سحر، چشمم به صفحه گوشی و گوشم به زنگ تلفن بود بلکه خبری شود و حیدر خبر خوبی نداشت که با خانه تماس گرفت تا با عمو صحبت کند.
اخبار حیدر پُر از سرگردانی بود؛ مردم تلعفر در حال فرار از شهر، خانه فاطمه خالی و خبری از خودش نیست. فعلاً میمانَد تا فاطمه را پیدا کند و با خودش به #آمرلی بیاورد.
💠 ساعتی تا سحر نمانده و حیدر بهجای اینکه در راه آمرلی باشد، هنوز در تلعفر سرگردان بود در حالیکه داعش هر لحظه به تلعفر نزدیکتر میشد و حیدر از دستان من دورتر!
عمو هم دلواپس حیدر بود که سرش فریاد زد :«نمیخواد بمونی، برگرد! اونا حتماً خودشون از شهر رفتن!» ولی حیدر مثل اینکه جزئی از جانش را در تلعفر گم کرده باشد، مقاومت میکرد و از پاسخهای عمو می فهمیدم خیال برگشتن ندارد.
💠 تماسش که تمام شد، از خطوط پیشانی عمو پیدا بود نتوانسته مجابش کند که همانجا پای تلفن نشست و زیر لب ناله زد :«میترسم دیگه نتونه برگرده!»
وقتی قلب عمو اینطور میترسید، دل #عاشق من حق داشت پَرپَر بزند که گوشی را برداشتم و دور از چشم همه به حیاط رفتم تا با حیدر تماس بگیرم.
💠 نگاهم در تاریکی حیاط که تنها نور چراغ ایوان روشنش میکرد، پرسه میزد و انگار لابلای این درختان دنبال خاطراتش میگشتم تا صدایش را شنیدم :«جانم؟» و من نگران همین جانش بودم که بغضم شکست :«حیدر کجایی؟ مگه نگفتی صبح برمیگردی؟»
نفس بلندی کشید و مأیوسانه پاسخ داد :«شرمندم عزیزم! بدقولی کردم، اما باید فاطمه رو پیدا کنم.» و من صدای پای داعش را در نزدیکی آمرلی و حوالی تلعفر میشنیدم که با گریه التماسش کردم :«حیدر تو رو خدا برگرد!»
💠 فشار پیدا نکردن فاطمه و تنهایی ما، طاقتش را تمام کرده بود و دیگر تاب گریه من را نداشت که با خشمی #عاشقانه تشر زد :«گریه نکن نرجس! من نمیدونم فاطمه و شوهرش با سه تا بچه کوچیک کجا آواره شدن، چجوری برگردم؟»
و همین نهیب عاشقانه، شیشه شکیباییام را شکست که با بیقراری #شکایت کردم :«داعش داره میاد سمت آمرلی! میترسم تا میای من زنده نباشم!»
💠 از سکوت سنگینش نفهمیدم نفسش بنده آمده و بیخبر از تپشهای قلب عاشقش، دنیا را روی سرش خراب کردم :«اگه من #اسیر داعشیها بشم خودمو میکُشم حیدر!»
بهنظرم جان به لبش رسیده بود که حرفی نمیزد و تنها نبض نفسهایش را میشنیدم. هجوم گریه گلوی خودم را هم بسته بود و دیگر ضجه میزدم تا صدایم را بشنود :«حیدر تا آمرلی نیفتاده دست داعش برگرد! دلم میخواد یه بار دیگه ببینمت!»
💠 قلبم ناله میزد تا از تهدید عدنان هم بگویم و دلم نمیآمد بیش از این زجرش بدهم که غرّش وحشتناکی گوشم را کر کرد.
در تاریکی و تنهایی نیمه شب حیاط، حیران مانده و نمیخواستم باور کنم این صدای انفجار بوده که وحشتزده حیدر را صدا میکردم، اما ارتباط قطع شده و دیگر هیچ صدایی نمیآمد...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
♥️ #اللهم_ارزقنا_شهادت ♥️
#صفحه31
#تلاوت_قرآن
🌹ثواب تلاوت امشب تقدیم به پیشگاه مطهر امام سجاد،امام باقر و امام صادق علیهم السلام و شهدای عزیز🌹
2406389 (1).mp3
4.31M
#صفحه31
#سوره_بقره
🌸آیات ۱۹۷ الی ۲۰۲🌸
💐التماس دعای فرج💐
رزمایش همدلی 2
📚 نهضت کتابخوانی عمار برگزار می کند...
مجددا برآن شدیم که لبیک گوی ولی خود باشیم
و باقدمی هر چند ناچیز مسبب شادی دلی شویم و مقارن با عید بزرگ غدیر دوباره سیره مولا علی (علیه السلام) را زنده کنیم.
باشد که توفیق یارمان شود
کسانی که مایلند دراین امر پربرکت سهیم باشند،جهت تهیه بسته معیشتی
نذورات خود را به شماره کارت
6037997518987756
واریز نمایند
#نشر_صدقه_جاریه
┄┅─✵💝✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
با توکل به اسم الله
آغـــاز روزی زیبـــا
با صلوات بـــر محمـد
و آل محمــــد (ص)
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم
#با_یاد_خدا_دلها_آرام_میگیرد
┄┅─✵
〰️〰️〰✨🌹✨〰️〰️〰️
🆔️ @gofteman245
مولای یا مولای
❤️❤️
، بنده بهجانب چه کسی جز مولایش میرود؟
و آفریده به چه کسی جز آفریدگارش پناه میبرد؟
#دلت_رابه_مولا_بسپار ❤️
#ولایت_الهی
#اسماءالله
انسان به میزانى كه خود را تحت ولایت خداوند تبارك و تعالى قرار می دهد
دائماً در حال رشد است
و هر مقدار مقاومت از انسان سر بزند
به همان میزان از ولایت خدا خارج می شود.
🖊(استاد شجاعی)
✨🍃با ولایت میتوانیم بالا برویم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹🌹🌹
#کلیپ_تصویری
#حدیث_بندگی
از پیامبر اکرم صل الله علیه و اله و سلم
خواستند تا خدا را معرفی کند
حضرت سکوت کردند تا اینکه....
کلیپشا از دست ندید،حس خوبی داره👌👌👌
🌲🌲🌲چهارشنبه روز زیارتی آقا امام رضا علیه السلام است ، روز بیست و سوم ذی القعده ، ۲۳ ذی القعده روز بسیار شریفی است، این روز زیارتی مخصوص امام رضا (علیه السلام) است و زیارت آن حضرت از دور و نزدیک سنت است
🌲🌲🌲 از عبدالعظیم حسنی روایت شده است که گفت : شنیدم امام محمد بن علی الجواد (علیهماالسلام) می فرمایند: «هر که پدرم را زیارت کند و از باران یا سرما یا گرما به او آزاری رسد، خداوند آتش را بر بدنش حرام کند
در این روز بخوانید
1سوره حمد
1سوره قدر
1 آیت الکرسی
3 تا توحید
7 تا صلوات