eitaa logo
گفتمانِ کتابی📚
84 دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
377 ویدیو
83 فایل
الهی و ربی من لی غیرک.... ادمین کانال: @Fm2409 ادمین کانال: @boshra245
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃 🍃 مزاج روزه گرم است یا سرد؟ 1⃣ روزه گرفتن با گرسنگی طولانی ✅ یکی از عادات ناپسند روزه داری، ترک وعده سحری است. ✅ گرسنگی طولانی از دیدگاه طب سنتی ایران باعث سردی و خشکی می‌شود. ✅ این سبک از روزه داری در برخی افراد باعث سردی و خشکی بدن شده و بیماری‌های سرد و خشک مانند غلظت خون، خشکی پوست، لاغری، ضعف قوای جنسی و … به همراه خواهد داشت. 2⃣ پرخوری در افطار و سحر ✅ روزه داری با پرخوری و درهم خوری در وعده افطار و سحر نه تنها باری از دوش بدن بر نمی‌دارد بلکه باعث ضعف قوا و افزایش سردی و تری بدن می‌شود. ✅ بیماری‌های ناشی از سوء مزاج سرد و تر مانند درد مفاصل، ضعف هضم، نفخ، پف صورت، ضعف حافظه، ریزش مو و … در این سبک روزه داری تشدید می‌شوند. ⬅️پس وعده سحر را حذف نکنید پرخوری و در هم خوری نداشته باشید روزه های خوبی را سپری کنید🌼 🍃 🌸🍃
عجب جمعه ای ...😔 علی رفت و مهدی هم نیامد !💔💔
02.Baqara.014.mp3
1.05M
🌸سوره مبارکه بقره🌸 ✅قسمت چهاردهم 🔈استاد قرائتی التماس دعای فرج🤲 https://eitaa.com/joinchat/1304363056C5e4b050cbc
سلام همراهان عزیز،عزاداری و طاعاتتون قبول باشه ان شاء الله. ببخشید امروز یه کم روال برنامه به هم ریخته شد.فایلها نمیرسید،روندش کند شد. حلال کنید😊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Eftetah.mp3
7.82M
🍃🍃 🎤با نوای گرم مهدی سماواتی 🌸اللهم انی افتتح الثناء بحمدک....🌸 🤲التماس دعای فرج🤲
10.mp3
19.82M
🔶🔸صوت جلسه هشتم🔸🔶 🔸🔶قسمت دوم🔸🔶
:( - دلم‌برات‌میسوزه +چرا؟!! - چون‌برات‌شهادت‌مینویسم با‌گناهات‌خط‌میزنے....シ
شهادت که لیاقت میخواد،اون به کنار ولی میشه اینا برای هر کاریمون استفاده کنیم. به نظرتون چقدر برامون کارهای خیر نوشتن و ما خودمون خراب کردیم😔 پنج دقیقه در روزم اگه فکر کنیم به خیلی چیزا میرسیم،خوب شدن شاید ظاهرش سخت باشه ولی واقعا به اندک کاری میشه خوب بود و خوب موند،ولو به برداشتن یه زباله از روی زمین تا باعث آزار کسی نشه.👌👌 به همین راحتیه😊
🌹خاطراتی از شهید حججی 🌹 چند باری من را با خودش برد سر مزار .😍 آن هم با ماشین یا اتوبوس یا مثل این ها. هوندایش شرایط آتیش می کرد و از می کوبید می رفت تا اصفهان.😎 یک ساعت یک ساعت و خوردهای توی راه بودیم به که می‌رسیدیم دو سه متر قبل از مزار حاج احمد می ایستاد.😇 دستش را به سینه می گذاشت، سرش را خم می کرد و به حاج احمد می داد.🤗 بعد آرام آرام می رفت جلو.می نشست کنار قبر. اول یک دل سیر میکرد. بعد می رفت توی عالم خودش انگار دیگر هیچ چیز و هیچ کس را دور و برش نمی دید. عشق میکرد با حاج احمد. کسی اگر نمی دانست که فکر می‌کردم محسن آمده سر قبر بابایش. اصلا نمی فهمیدمش.😳🙄 با خودم می گفتم یعنی چه جور میشود آدم با کسی که توی قبر از بیشتر باشد تا آنهایی که زنده اند و هر روز می بیندشان؟🙄 وقتی هم می خواستیم برگردیم دوباره دستش را به سینه می گذاشت و همانطور عقب می‌آمد انگار که بخواهد از حرم امامزاده‌ای بیرون بیاید. نمی فهمیدمش واقعا نمی فهمیدمش.😞 ♥♥♥♥♥ مسئول بزرگی توی اصفهان بودم یک بار آمد پیشم و گفت: "ببخشید من دوست دارم این هیئت بشم. ممکنه؟"🤩✌🏻 سخت گیری خاصی داشتم روی انتخاب خادمین هیئت هر کسی را قبول نمی‌کردم. اما محسن را که دیدم بلافاصله قبول کردم.😍 و از توی صورتش می‌بارید نیاز به سوال و تحقیق و اینجور چیزها نبود. رو کرد به من و گفت: "ببخشید فقط دو تا تقاضا." گفتم: "بفرمایید."😯 گفت: "لطفاً توی هیئت کارهای و رو به من بدید. بعد هم اینکه من رو بزارید برای کارهای . نمیخوام توی دید باشم." توی تمام کلمات پیدا بود. قبول کردم. ماه که می شد هر شب با ماشینش از نجف آباد می کوبید و می‌آمد اصفهان هیئت.😯 ساعت‌ها خدمت می‌کرد و می ریخت غذا درست می کرد. چای درست میکرد. نظافت می‌کرد. کفش را جفت می کرد. ☺️ یک تنه اندازه ۱۰ نفر کار می‌کرد تا آخر شب ساعت ۱۱ دوازده می نشست توی ماشینش را خسته و کوفته راه افتاد سمت نجف آباد.😶 تا ۴۰ شب کارش همین بود بعضی وقت ها بهش می گفتم: "آقا محسن همه کارهای سنگین رو که تو انجام میدی خیلی داری اذیت میشی."😅 نگاهم میکرد لبخند می زد و می گفت: "حاجی اینا کار نیست که ما برای امام حسین علیه السلام انجام میدیم برای امام حسین علیه السلام فقط باید داد!!!😔 ♡♠️✧❥꧁♥️꧂❥✧♠️♡