فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺 قدرت و انسان جدید
🔺 دکتر مهدی #بنایی
🔗 لینک شنیدن نسخه کامل در ساندکلاد👇
https://soundcloud.com/goftman_ir/drbanaei
🔗 لینک شنیدن نسخه کامل در کست باکس👇
https://castbox.fm/episode/پرسش-از-وجهِ-عرفانیِ-فرهنگِ-ایرانی-id4289831-id407749345?country=ir
@goftman_ir
37.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 نتایج بحث از #فلسفه_تاریخ
🔺آیت الله سید محمد مهدی #میرباقری
این ویدیو بخشی از اپیزود نهم پادکست گفتمان با موضوع ضرورت بحث از فلسفه تاریخ است.
اپیزود نهم پادکست گفتمان در sound cloud
📜فلسفه تاریخ
"فلسفه تاريخ، علمی نظری است كه به تحليل و تعليل تاريخ به مثابه كليتی فراگير و منسجم و مبتنی بر روابط قاعده مند می پردازد؛ به گونه ای كه نتايج آن، معطوف به كاركردهای عينی است و در آن، سؤالاتی همانند علل پيدايش و تكامل تاريخ، مراحل و مراتب تاریخ، آغاز تاريخ و فرجام آن، نقش خالقيت و ربوبيت الهی و نيز نقش اراده های انسانی در پيدايش و تحولات تاريخی، جبهه بندی و مرزبندی های اصلی و فراگير درون تاريخ و عوامل و ريشه های آن و... مورد بحث و بررسي قرار گرفته و پاسخ می يابند.
بر اساس تعریف ارائه شده، وجود يک فلسفه تاريخ صحيح، ضروری است تا بتوانيم حركت تاريخ و تحولات و درگيری هاي تاريخی را تبيين كرده و بفهميم اين تحول و تكامل چگونه اتفاق می افتد و چه مراحلی بايد پشت سرگذاشته شود تا تاريخ به مرحله نهايی و كمال خود برسد؟ پاسخ به این سؤالات از آن جا ضروری است که بتوانيم از طريق آشنايي به وضعيت كنوني و دست رسی به قواعد حاکم بر تاریخ، سياستی مناسب را براي آينده اتخاذ كنيم . به ديگر سخن، اگر چه سطحی از عبرت آموزی از تاريخ در سايه تحليل حوادث تاريخی و شناخت و تحليل آنها صورت می گيرد، اما تنها در سايه شناختِ اصول و قوانين حاكم بر تاريخ، كشف فرآيند حركت تاريخ و شناخت اهداف و محرک های تاريخ، فرد يا جامعه می تواند به موقف تاريخی خود اشراف پيدا كرده و طرحی برای حركت آينده خود داشته باشد. بر اين اساس در طراحی استراتژی و اهداف توسعۀ يک جامعه و در مهندسی ابعاد مختلف توسعه اجتماعی، داشتن فلسفه تاريخ خاص، ضرورتی اجتناب ناپذير است."
سید محمد مهدی #میرباقری
جهت تفصیل مباحث منابع ذیل معرفی می گردد:
📘کتاب " در شناخت غرب " نوشته سید محمد مهدی میرباقری
📙کتاب " ما و علوم انسانی 2" مجموعه نشست های دومین دوره مقدماتی طرح ملی گفتمان نخبگان علوم انسانی
📕کتاب "فلسفه تاریخ" نوشته شهید مرتضی مطهری
@goftman_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧 #پادکست گفتمان
با موضوع فهم تاریخ بر اساس اوقات سهگانهٔ تاریخ بشر
دکتر شهریار #زرشناس
🔗 شنیدن نسخه کامل در ساندکلاد
🔗 شنیدن نسخه کامل در کست باکس
گفتمان
🎥 سیری در ابعاد نظری و عملی الهیات #یونان باستان 🔺دکتر سید جمال الدین #میر_شرف_الدین @goftman_ir
📜 تئوس در فرهنگ اساطیری یونانیان
خدایان و نامیرایان یونانی قدرتهایی هستند که جلوههای گوناگون کیهانی، اجتماعی، فرهنگی و انسانی را در هم میآمیزند و این آمیزش چنان است که نمیتوان اجزای آن را از یکدیگر جدا انگاشت. درمذهب یونانیان کهن و بخصوص در بینش هومر، ایزدان نیروهای فراطبیعی نبودند. در واقع این حوادث و رویدادهای بزرگ بودند که خود را با لباسهای مینوی و قدسی در طبیعت نشان میدادند. برای مثال ارس خدای جنگ نبود، بلکه نیرویی بود که جنگ را الوهیت میبخشید. در فرهنگ اساطیری باستان، جهان در پرتو نیروهای قدسی شکل میگرفت و تجلی مییافت. البته برعکس ادیان ابراهیمی نیروهای قدسی فراسوی زمین و طبیعت نبود، بلکه در متن طبیعت حضور داشت. از نظر یونانیان، این جهان قدسی و مینوی محسوب میشد و خدایان در کلیه شئون هستی، نقشی فعال داشتند. هنگامی که هومر در ایلیاد می گوید: "پوزایدون بر امواج خروشان سوار بود و در واقع منظور او جلوه مینوی موجهای دریاست." در زبان یونانی واژه تثوس به هر رویداد خلاف عادت و خارق العادهای اطلاق میشد. در نظر یونانیان تئوس معنایی محمولی و خبری ( predicative ) داشت و به هیچ وجه موضوعی و فاعلی نبود. به قول گاتری چنین نبود که یونانیان همچون مسیحیان و یهودیان ابتدا وجود خدا را اثبات نمایند و سپس به وصف او بپردازند و مثلا بگویند "خدا خیر مطلق است یا خداوند خالق زمین و آسمانهاست". بلکه آنها به رویدادهای خطير، وصف تئوس و یا قدسی میدادند. آنها از چیزی که هراس، هیبت و هیمنه را بر میانگیخت با صفت تئوس باد میکردند. مثلا میگفتند "عشق در زمره ایزدان است"، اما نمیگفتند "خداوند سرچشمه عشق است". در آثار هومر هر نوع توانایی، حالت، اندیشه و یا عملی در گوهر مینوی بازتاب مییابد و از این رو هر واقعه مهمی واجد وصف قدسی میشود. بدین اعتبار خدای یونانی را نمیتوان به یک وجود و یا یک صورت خاص تقلیل داد، بلکه خدا در کلیه پدیدههای عالم جلوه مییابد. یونانیان نه تنها به خدایان گوناگون باور داشتند، بلکه هریک از آنها را دارای ذاتی مبتکر میشمردند. در واقع خدایان یونانی منش و ماهیت حیات بر روی زمین را به نحوی بارز متجلی میساختند.
جهت تفصیل مباحث منابع ذیل معرفی می گردد:
📙کتاب " جدال عقل و اسطوره در یونان باستان" نوشته پژمان گلچین
📗کتاب" نخستین فیلسوفان یونان" نوشته شرف الدین خراسانی
📕کتاب "گذر از جهان اسطوره به فلسفه" نوشته محمد ضیمران
@goftman_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 معرف شناسی در فلسفه جدید و حکمت اسلامی
🔺دکتر انشاءالله #رحمتی
@goftman_ir
گفتمان
🎥 مدرنیته و #حقوق_بشر 🔺دکتر سید محمد قاری #سید_فاطمی @goftman_ir
📜 #کانت و برابری حیثیات انسانی
محوریترین تلاش كانت در حوزه اخلاق ارائه آموزههایی است که در فرایندی صرفأ عقلانی به دست آمده باشند. در گفتمان اخلاق کانتی عمل مبتنی بر اراده آزاد و همراه با نیت خیری (Good wil) که ریشه در استقلال و آزادی فردی (Autonomy) داشته و بدون لحاظ تمایلات نفسانی و خودخواهیهای شخص انجام گیرد اخلاقی تلقی خواهد شد. اما آیا واقعا می توان بر مبنای (ظاهرا) ذهنی فوق سیستمی از آموزهای اخلاقی را بنا نهاد. در اینجا است که نظریه اخلاقی کانتی مفهوم قاعده و قانون فراگیر (Universal law) را مطرح میکند. قاعده و قانون فراگیر در حقیقت ملاک و معیاری عینی تر برای ترسیم آموزههای هنجاری ارائه میدهد. اخلاق در نظریه کانتی با نفی هر آموزه غير جهان شمول آغاز میشود. در حقیقت آموزه غيرقابل تسرّی به دیگران، نمیتواند یک آموزه اخلاقی تلقی شود. کانت با این آموزه بنیادین آغاز میکند؛ «بر اساس آموزهای عمل کن که مایلی آن آموزه قاعده و قانونی فراگیر باشد». قاعده و قانون فراگیر در واقع چیزی نیست جز ترجمان عقلانی توافق انسانها بر اصول و هنجارهای مقبول و مطلوب. اینک می توان ادعا کرد که کانت پیشنهادی قرارداد مدارانه برای هنجارها و آموزههای اخلاقی و در نتیجه مبانی حقوق بشر ارائه میدهد. طرح كانت كشف وجدان اخلاقی جامعه در یک فرایند عقلانی است. حال از حاصل جمع اصل غایت بودن انسان (Principle of end) و قانون جهان شمول، مبنایی عقلانی برای حقوق بشر ارائه داده خواهد شد. مقتضای قانون جهانشمول و همچنین اصل غایت بودن انسان، تصویر برابری انسانها در حیثیت انسانی است. بنابراین می توان گفت اخلاق کانتی در حقیقت بر یک اصل بنیادین اخلاقی که حاصل جمع برابری و حیثیت انسانی است استوار است؛ «با همه انسانها به صورت برابری به عنوان غایت بالذات (End) رفتار کنید». ترجمان این اصل کانتی در حوزه توجیهی حقوق بشر بسیار واضح است. از آنجا که همه انسانها به صورت برابر از حیثیت ذاتی و انسانی برخوردارند، پس به صورت برابر و فقط به دلیل انسان بودنشان از حقهایی که لازمه محترم شمردن آنها به عنوان غایت ذاتی است، بهرهمند هستند.
سید محمد قاری #سید_فاطمی
جهت تفصیل مباحث منابع ذیل معرفی میگردد:
📗 کتاب "حقوق بشر در جهان معاصر(درآمدی بر مباحث نظری)" نوشته محمدقاری سید فاطمی
📘مقاله " مبانی توجیهی- اخلاقی حقوق بشر معاصر" محمدقاری سید فاطمی
📒مقاله " حقوق طبیعی و حق طبیعی: تحلیل مفهومی و تکامل تاریخی"نوشته مجید نکویی و محمدقاری سید فاطمی
@goftman_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ضرورت بحث از فلسفه تاریخ
🔺آیت الله سید محمد مهدی #میرباقری
این ویدیو بخشی از اپیزود نهم پادکست گفتمان با موضوع "ضرورت بحث از فلسفه تاریخ" است.
اپیزود نهم پادکست گفتمان در castbox
48.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 منفعت شخصی و امر اجتماعی
🔺دکتر علیرضا #رعنایی
@goftman_ir
گفتمان
🎥 منفعت شخصی و امر اجتماعی 🔺دکتر علیرضا #رعنایی @goftman_ir
📜تقسیم کار
"...این تقسیم کار که منشأ امتیازات بسیار است در اصل حاصل خرد هیچ انسانی که با پیش بینی و به منظور چنین غنای همه جانبه ای که از تقسیم کار حاصل آمده، نبوده است. تقسیم کار در واقع پیامد تدریجی و بسیار کند گرایشی معین در سرشت انسان است که به هیچ روی چنین سودمندیِ گسترده ای را در نظر ندارد: گرایش به معامله، داد و ستد پایاپای، و مبادله یک چیز با چیزی دیگر.
خواه این گرایش یکی از آن اصول اصیل در سرشت انسان باشد که نمی توان توضیح بیشتری درباره آن ارائه کرد؛ خواه، آن گونه که محتمل تر می نماید، پیامد ضروری استعدادهای خرد و گفتار باشد، به هر روی این مسئله به موضوع مورد بررسی در اینجا مربوط نمی شود. این گرایش در همه انسانها مشترک است، و در هیچ نژاد جانوری دیگری یافت نمی شود، این انواع به نظر نمی رسد که هیچ نوع قرارداد دیگری را بشناسند. گاه به نظر می رسد که دو سگ شکاری که خرگوشی را دنبال می کنند به نوعی هماهنگ با یکدیگر عمل می کنند. هریک خرگوش را به سوی همراهش می راند، یا هنگامی که همراهش خرگوش را به سوی او می راند می کوشد تا راه بر او بگیرد. به هرروی، این همه نتیجه هیچ قرار دادی نیست، بلکه هم زمانی تصادفی شورهای آنها در شیء واحدی در زمانی مشخص است. بچه گربه خودش را برای خانم جوانی که مراقب اوست لوس می کند تا به او غذا بدهد. انسان هم گاه از همین هنرها برای جلب توجه برادران نوعی اش استفاده می کند، و هنگامی که هیچ چاره دیگری برای درگیر کردن آنان در اقداماتی که مورد علاقه اوست ندارد، تلاش میکند تا با هر نوع توجه متواضعانه و چاپلوسانه خیرخواهی آنان را جلب کند. با این حال، در هر موردی مجال انجام این کار را ندارد. جامعه متمدن پیوسته نیازمند همکاری و یاری گروه کثیری است، در حالی که سراسر زندگی اش برای یافتن دوستی چند نفر هم به سختی کفایت میکند. تقریبا در هر نژاد دیگری از جانوران، هر فردی وقتی به بلوغ می رسد کاملا مستقل است، و در وضع طبیعی اش فرصت مساعدت با هیچ موجود دیگری ندارد. اما انسان تقریبا همیشه فرصتی برای یاری به برادران نوعی اش دارد، و انتظار این یاری صرفا از سر خیرخواهی آنان بیهوده است."
آدام اسمیت
@goftman_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧 #پادکست گفتمان
با موضوع ظهور مدرسه عالی دانش در یونان
دکتر میثم سفید خوش
🔗 شنیدن نسخه کامل در کست باکس
@goftman_ir
30.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 تاثیر مباحث انسان شناسی بر علوم انسانی
🔺حجت الاسلام علی #امینی_نژاد
@goftman_ir
گفتمان
🎥 تاثیر مباحث انسان شناسی بر علوم انسانی 🔺حجت الاسلام علی #امینی_نژاد @goftman_ir
📜از اقسام غایت در فعل انسانی
"بدان که علت غایی یا تحت کون (و وجود) واقع است و یا اینکه برتر از کون است، پس اگر تحت کون واقع است، یا این است که در قابل موجود است، مانند وجود صورت خانه در گیل و خشت . مثلا برای بنا، و یا این است که در نفس فاعل موجود است، مانند خانه ساختن، و در تمامی غایت، در واقع همان سبب اول است نسبت به دیگر علتها، و این بدان جهت است که تا غایت در نفس فاعل تصویر و تصور نشده باشد، جایز نیست که فاعل، فاعل باشد، ولی آن (غایت) نسبت به دیگر علتها در وجود خارجی، معلول است، اگر تحت کون واقع باشد.
پس در قسم اول آن (یعنی موجود در قابل و فاعل) گوییم: وقتی (خیر) قیاس با فاعل شود، یعنی از آن حیث که تصورش محرک آن و علت آن - چون فاعل است - می گردد، غایت و هدف است و وقتی که قیاس با حرکت شود، نهایت است نه غایت، چون غایت اصل شئی است، پس جایز نیست که با وجودش، شئی باطل شود، بلکه استكمال می یابد، ولی حرکت با به پایان رسیدنش باطل می شود؛ و چون قیاس با فاعل - از حیث استكمالش بدان - شود و پیش از این در آن بالقوه بوده، این خیر است، چون زایل کنندۀ قوه، مکمل است و عدم، شر؛ پس حصول و وجود بالفعل، خیر است؛ و چون قیاس با قابل - از آن حیث که قابل است و بدان بالفعل گردیده - شود، صورت است، بنابراین با امور چهارگانه نسبت دارد و با هر حیثیتی دارای نامی خاص می باشد.
و در قسم دوم (یعنی موجود در فاعل و قابل): در این صورت، آن صورت و یا عرضی است در فاعل، که چون از حیث استكمالش بدان نسبت داده شود، خیر است، و از آن جهت که مبدأ حرکت وی می باشد غایت است؛ و تحقق و ثبوت یافته که هرغایتی، به اعتباری غایت است و به اعتبار دیگر خیر، یا حقیقی و یا گمانی، مانند برخی از حرکاتی که مبدأ آن تخیل صرف است، بدون قصدی فکری و طبیعی..."
صدالدین محمد شیرازی(ملاصدرا)
جهت تفصیل مباحث منابع ذیل معرفی می گردد:
📗کتاب "درآمدی به نظام حکمت صدرائی-جلد 1" عبدالرسول عبودیت
📘کتاب "حکمت متعالیه در اسفار اربعه-جلد2" نوشته صدرالدین محمد شیرازی
📙📗 کتاب "رحیق مختوم- شرح حکمت متعالیه" آیت الله عبدالله جوادی آملی
@goftman_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 معناداری نزد پوزیتویسیت های منطقی
🔺دکتر مهدی #گلشنی
@goftman_ir