eitaa logo
"گوهرشناسی سرچشمه‌ی‌شعر"
62 دنبال‌کننده
315 عکس
49 ویدیو
0 فایل
گوهرشناسی سرچشمه‌ی‌شعر👈 💎@gohaarirany شنونده پیشنهادات👈 @yahosnan
مشاهده در ایتا
دانلود
جوایز و افتخارات کتاب ارمیا - تقدیر ویژه‌ دومین دوره‌ی کتاب سال دفاع مقدس، بنیاد حفظ آثار و ارزش‌های دفاع مقدس (1376) - تقدیر ویژه اولین دوره‌ی جشنواره‌ی «فرهنگی هنری مهر»، دفتر نشر و تنظیم آثار امام خمینی (1378) - کتاب برگزیده‌ی جشنواره «ادب و پایداری»، بیست سال ادبیات دفاع مقدس، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی (1379) 💎@gohaarirany
{بخشی از کتاب} رستوران را کنار پمپ بنزین ساخته بودند. این دو عمارت توانسته بودند اندکی لختی کسل‌کننده‌ی جاده را بر هم بزنند. ارمیا اشاره‌ای به پدر کرد و در سکوت او و پدر، رستوران که رنگ در و دیوارش با حصارهای پمپ بنزین تفاوت زیادی نداشت، انتخاب شد. وقتی پا را روی زمین گذاشتند، انگار تمامی طول مسیر کیلومتر به کیلومتر وزنه‌ای شد و روی کمرشان قرار گرفت. ابتدا لنگ‌لنگان و سپس استوار به سوی رستوران گام برداشتند. رستوران بزرگ بود و قدیمی. معلوم بود مدت‌ها از آن استفاده نمی‌شده است. روی زمین خاکی اطراف، روغن اتومبیل، لکه‌های سیاهی کشیده بود. بوی بنزین با بوی چربی کباب مخلوط شده بود. در توری رستوران را احتمالاً برای این گذاشته بودند که مگس‌ها بیرون نیایند. مگس‌ها از اجزای اصلی اکوسیستم جنوب هستند، با وزوزهای کرکننده و کثیفی چندش‌آوری که به مرور زمان عادی می‌شود؛ تکامل انسان‌ها در برخورد با مگس. پدر و پسر زیر نگاه‌های عمیق مشتریان و پیش‌خدمت‌ها منتظر غذا بودند. در آن رستوران کثیف بین راه قیافه پدر هر چند به فضای آن‌جا نمی‌خورد اما غریب نبود. نگاه‌ها مسحور ریش‌ها و موهای بلند پسر نیز نبودند بل‌که نگاه‌ها در شگفتی پیوند عجیب مردی میان‌سال با موهای جوگندمی شانه‌شده و جوانی کم‌سن با موهای بلند، غرق شده بودند. مرد میان‌سال یک کراوات کم داشت و جوان کم‌سن چفیه‌اش را در سنگرش جا گذاشته بود. مدتی روی صندلی جابه‌جا شدند، اما هیچ‌کس به سراغ‌شان نیامد. شاید این‌جا را با هتل‌های تهران اشتباه گرفته بودند. صاحب کافه‌ی بین راه، آن‌قدر راننده‌ی کامیون و سرباز به مرخصی‌ آمده، دیده بود که دیگر به کسی فهرست غذا تعارف نمی‌کرد. از پشت میز آهنی‌اش تازه‌واردها را برانداز می‌کرد. منتظر بود تا بیایند و چیزی سفارش بدهند. دست آخر خسته شد و به‌طرف میز پدر و پسر به راه افتاد. پدر از او صورت غذاها را پرسید. صاحب کافه دستی به صورت چرب و خیس از عرقش کشید و خندید. 💎@gohaarirany
زاده‌ی ۱۳۵۲ نویسنده و منتقد ادبی او تاکنون آثار مختلفی را در قالب رمان، داستان کوتاه، سفرنامه و مقالات تحلیلی به رشته‌ی تحریر درآورده است. رضا امیرخانی در خلال سال‌های 1384 تا 1386 رئیس هیئت‌مدیره‌ی انجمن قلم ایران بود. آثار او تاکنون به زبان‌های زیادی از جمله روسی، اندونزیایی، عربی، اردو و ترکی ترجمه شده‌اند و بنا به گزارش سایت رسمی وی، تاکنون بیش از 600 هزار نسخه از آثار او به فروش رسیده است. آثار: ▫️من او ▪️نفحات نفت ▫️نیم دانگ پیونگ یانگ ▪️قیدار ▫️جانستان کابلستان 💎@gohaarirany
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام و احترام🌱 با درخدمتتونم اما یه مقداری متفاوت‌ از همیشه! خیلی دلم می‌خواست امروز کتابایی که مربوط به شهید ادواردو آنیلی هستن رو معرفی کنم تا این مرد بزرگ رو بیشتر و بهتر بشناسیم. اما حقیقتا کتابی که در شان و اندازه‌ی ایشون باشه نوشته نشده به نظرم! یا حداقل من پیدا نکردم. به همین خاطر فقط پیشنهاد می‌کنم ازشون خیلی خیلی زیاد بخونید... یه معرفی کوتاهی هم از ایشون براتون می‌ذارم مطالعه بفرمایید. 💎@gohaarirany
ادواردو آنیِلی فرزند جیانی آنیلی، سرمایه‌دار و میلیاردر ایتالیایی و سرمایه‌دار و کارآفرین ایتالیایی، میراث دار خاندان مشهور آنیلی، مالک گروه سرمایه‌گذاری اکسور و مالک کارخانجات اتومبیل سازی فیات، فراری، مازراتی، آلفا رومئو، لانچیا، آبارت، اویکو به همراه چندین کارخانه تولید قطعات صنعتی، چند بانک خصوصی، شرکتهای طراحی مد و لباس، روزنامه‌های لاستامپا و کوریره دلاسرا، باشگاه اتومبیل‌رانی فراری و باشگاه فوتبال یوونتوس بود. افزون بر این‌ها چندین شرکت ساختمان‌سازی، راه‌سازی، تولید لوازم پزشکی و بالگردسازی هم وجود دارد که خانواده آنیلی جزء سهام‌داران اصلی آن‌ها هستند. گفته می‌شود که ادواردو از ثروتی حدود سه برابر درآمد نفتی ایران گذشته... 💎@gohaarirany
وی می‌گوید: در نیویورک که بودم یک روز در کتابخانه قدم می‌زدم و کتابها را نگاه می‌کردم چشمم افتاد به قرآن. کنجکاو شدم که ببینم در قرآن چه چیزی آمده‌است. آن را برداشتم و شروع کردم به ورق زدن و آیاتش را به انگلیسی خواندم، احساس کردم که این کلمات، کلمات نورانی است و نمی‌تواند گفته بشر باشد. خیلی تحت تأثیر قرار گرفتم، آن را امانت گرفتم و بیشتر مطالعه کردم و احساس کردم که آن را می‌فهمم و قبول دارم.🌱 💎@gohaarirany
آنیلی در مرکز اسلامی نیویورک به اسلام و تسنن گروید و نامش به هشام عزیز تغییر یافت.  وی سپس با آیت الله سید علی خامنه‌ای در ایران ملاقات می‌کند و گفته می‌شود که به تشیع روی می‌آورد.  به گفته محمدحسن قدیری ابیانه، او به فخرالدین حجازی اظهار می‌دارد که با نام «مهدی» به اسلام و تشیع گرویده.🌿 💎@gohaarirany
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم 🌸 از درد سخن گفتن و از درد شنیدن با مردم بی‌درد ندانی که چه دردی است سلام و عرض ادب ایام به کام و روزگار بروفق مرادتون باشه ان‌شاءالله با برنامه "معرفی شاعران" در خدمتتون هستیم... شاعر این هفته: 🍃گوهرشناسی هر هفته سه شنبه‌ها ساعت15🍃 💎@gohaarirany