"حریر" تنها یک روایت عاشقانه از یک دختر و پسر سادهدل روستایی نیست بلکه فرصتی است برای نشان دادن تلاشهای کارگزاران حکومت پهلوی برای برانداختن حجاب از میان ایرانیانی که حتی در دوران نامسلمانیشان هم حجاب بر سر داشتند.
💎@gohaarirany
#فاطمه_سلطانی
تنها اطلاعاتی که تونستم از ایشون به دست بیارم این بود که علاوه بر حریر، کتابی هم به نام "و دریا آتش گرفت" براساس داستان زندگی شهید محمد اویسی دارن.
💎@gohaarirany
جوایز و افتخارات کتاب ارمیا
- تقدیر ویژه دومین دورهی کتاب سال دفاع مقدس، بنیاد حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس (1376)
- تقدیر ویژه اولین دورهی جشنوارهی «فرهنگی هنری مهر»، دفتر نشر و تنظیم آثار امام خمینی (1378)
- کتاب برگزیدهی جشنواره «ادب و پایداری»، بیست سال ادبیات دفاع مقدس، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی (1379)
💎@gohaarirany
{بخشی از کتاب}
رستوران را کنار پمپ بنزین ساخته بودند. این دو عمارت توانسته بودند اندکی لختی کسلکنندهی جاده را بر هم بزنند. ارمیا اشارهای به پدر کرد و در سکوت او و پدر، رستوران که رنگ در و دیوارش با حصارهای پمپ بنزین تفاوت زیادی نداشت، انتخاب شد. وقتی پا را روی زمین گذاشتند، انگار تمامی طول مسیر کیلومتر به کیلومتر وزنهای شد و روی کمرشان قرار گرفت. ابتدا لنگلنگان و سپس استوار به سوی رستوران گام برداشتند.
رستوران بزرگ بود و قدیمی. معلوم بود مدتها از آن استفاده نمیشده است. روی زمین خاکی اطراف، روغن اتومبیل، لکههای سیاهی کشیده بود. بوی بنزین با بوی چربی کباب مخلوط شده بود. در توری رستوران را احتمالاً برای این گذاشته بودند که مگسها بیرون نیایند. مگسها از اجزای اصلی اکوسیستم جنوب هستند، با وزوزهای کرکننده و کثیفی چندشآوری که به مرور زمان عادی میشود؛ تکامل انسانها در برخورد با مگس. پدر و پسر زیر نگاههای عمیق مشتریان و پیشخدمتها منتظر غذا بودند. در آن رستوران کثیف بین راه قیافه پدر هر چند به فضای آنجا نمیخورد اما غریب نبود. نگاهها مسحور ریشها و موهای بلند پسر نیز نبودند بلکه نگاهها در شگفتی پیوند عجیب مردی میانسال با موهای جوگندمی شانهشده و جوانی کمسن با موهای بلند، غرق شده بودند. مرد میانسال یک کراوات کم داشت و جوان کمسن چفیهاش را در سنگرش جا گذاشته بود. مدتی روی صندلی جابهجا شدند، اما هیچکس به سراغشان نیامد.
شاید اینجا را با هتلهای تهران اشتباه گرفته بودند. صاحب کافهی بین راه، آنقدر رانندهی کامیون و سرباز به مرخصی آمده، دیده بود که دیگر به کسی فهرست غذا تعارف نمیکرد. از پشت میز آهنیاش تازهواردها را برانداز میکرد. منتظر بود تا بیایند و چیزی سفارش بدهند. دست آخر خسته شد و بهطرف میز پدر و پسر به راه افتاد. پدر از او صورت غذاها را پرسید. صاحب کافه دستی به صورت چرب و خیس از عرقش کشید و خندید.
💎@gohaarirany
#رضا_امیرخانی
زادهی ۱۳۵۲
نویسنده و منتقد ادبی
او تاکنون آثار مختلفی را در قالب رمان، داستان کوتاه، سفرنامه و مقالات تحلیلی به رشتهی تحریر درآورده است.
رضا امیرخانی در خلال سالهای 1384 تا 1386 رئیس هیئتمدیرهی انجمن قلم ایران بود. آثار او تاکنون به زبانهای زیادی از جمله روسی، اندونزیایی، عربی، اردو و ترکی ترجمه شدهاند و بنا به گزارش سایت رسمی وی، تاکنون بیش از 600 هزار نسخه از آثار او به فروش رسیده است.
آثار:
▫️من او
▪️نفحات نفت
▫️نیم دانگ پیونگ یانگ
▪️قیدار
▫️جانستان کابلستان
💎@gohaarirany
سلام و احترام🌱
با #معرفی_کتاب درخدمتتونم اما یه مقداری متفاوت از همیشه!
خیلی دلم میخواست امروز کتابایی که مربوط به شهید ادواردو آنیلی هستن رو معرفی کنم تا این مرد بزرگ رو بیشتر و بهتر بشناسیم.
اما حقیقتا کتابی که در شان و اندازهی ایشون باشه نوشته نشده به نظرم! یا حداقل من پیدا نکردم.
به همین خاطر فقط پیشنهاد میکنم ازشون خیلی خیلی زیاد بخونید...
یه معرفی کوتاهی هم از ایشون براتون میذارم مطالعه بفرمایید.
💎@gohaarirany
ادواردو آنیِلی
فرزند جیانی آنیلی، سرمایهدار و میلیاردر ایتالیایی و سرمایهدار و کارآفرین ایتالیایی، میراث دار خاندان مشهور آنیلی، مالک گروه سرمایهگذاری اکسور و مالک کارخانجات اتومبیل سازی فیات، فراری، مازراتی، آلفا رومئو، لانچیا، آبارت، اویکو به همراه چندین کارخانه تولید قطعات صنعتی، چند بانک خصوصی، شرکتهای طراحی مد و لباس، روزنامههای لاستامپا و کوریره دلاسرا، باشگاه اتومبیلرانی فراری و باشگاه فوتبال یوونتوس بود. افزون بر اینها چندین شرکت ساختمانسازی، راهسازی، تولید لوازم پزشکی و بالگردسازی هم وجود دارد که خانواده آنیلی جزء سهامداران اصلی آنها هستند.
گفته میشود که ادواردو از ثروتی حدود سه برابر درآمد نفتی ایران گذشته...
💎@gohaarirany
وی میگوید:
در نیویورک که بودم یک روز در کتابخانه قدم میزدم و کتابها را نگاه میکردم چشمم افتاد به قرآن. کنجکاو شدم که ببینم در قرآن چه چیزی آمدهاست. آن را برداشتم و شروع کردم به ورق زدن و آیاتش را به انگلیسی خواندم، احساس کردم که این کلمات، کلمات نورانی است و نمیتواند گفته بشر باشد. خیلی تحت تأثیر قرار گرفتم، آن را امانت گرفتم و بیشتر مطالعه کردم و احساس کردم که آن را میفهمم و قبول دارم.🌱
💎@gohaarirany
آنیلی در مرکز اسلامی نیویورک به اسلام و تسنن گروید و نامش به هشام عزیز تغییر یافت.
وی سپس با آیت الله سید علی خامنهای در ایران ملاقات میکند و گفته میشود که به تشیع روی میآورد.
به گفته محمدحسن قدیری ابیانه، او به فخرالدین حجازی اظهار میدارد که با نام «مهدی» به اسلام و تشیع گرویده.🌿
💎@gohaarirany
بسم الله الرحمن الرحیم 🌸
از درد سخن گفتن و از درد شنیدن
با مردم بیدرد ندانی که چه دردی است
#مهرداد_اوستا
سلام و عرض ادب
ایام به کام و روزگار بروفق مرادتون باشه انشاءالله
با برنامه #گوهرشناسی "معرفی شاعران" در خدمتتون هستیم...
شاعر این هفته:
#مهرداد_اوستا
🍃گوهرشناسی هر هفته سه شنبهها ساعت15🍃
💎@gohaarirany
محمدرضا رحمانی در ۲۰ بهمن ۱۳۰۸ هجری خورشیدی در خانوادهای که به شعر و ادبیات علاقه داشتند، در شهر بروجرد به دنیا آمد. پدر بزرگ مادری وی، شاعری خوش قریحه بود که در شعر رعنا تخلص میکرد. مهرداد استعداد فراوانی برای شعرگویی داشت به گونهای که از کلاس پنجم ابتدایی با تشویق معلمان خود به سرودن شعر پرداخت. شعرهای دوران نوجوانی وی کمتر به انتشار رسیدند. علت آن، تمایل وی به قصیدهسرایی بود که سنگینتر از نوع اشعار متداول آن روزگار بود. در سال ۱۳۲۰ و هنگامی که مهرداد نوجوانی دوازه ساله بود به همراه خانوادهاش به تهران آمد و دوره دبیرستان خود را در یکی از دبیرستانهای شبانه این شهر به پایان رساند. وی تحصیلات دانشگاهی خود را از سال ۱۳۲۷ با ورود به دانشکده معقول و منقول (الهیات) دانشگاه تهران آغاز کرد و ابتدا لیسانس معقول و منقول گرفت و سپس با ادامه دادن تحصیل، با مدرک فوق لیسانس در رشته فلسفه از این دانشگاه فارغالتحصیل شد. از استادان وی میتوان به بدیع الزمان فروزانفر اشاره کرد. مهرداد اوستا همزمان با تحصیل در دانشگاه، به استخدام وزارت آموزش و پرورش درآمد و به عنوان دبیر در چندین دبیرستان تهران به تدریس پرداخت. مهرداد اوستا در شهریور ماه ۱۳۳۲ خورشیدی شعرهایی در مخالفت با رژیم پهلوی سرود و مدت هفت ماه را به عنوان زندانی سیاسی در زندان گذراند.
او در سال ۱۳۳۳ خورشیدی ازدواج کرد که یادگار این ازدواج فرزندان دختر با نامهای فریبا، شهرزاد و فروغ بود. در سالهای ۱۳۳۳ تا ۱۳۳۹ خورشیدی همراه با تحصیل نزد سباستین مونه فیلسوف و شرقشناس فرانسوی، به او عرفان مشرق زمین آموخت.
💎@gohaarirany
🍃سبک شعری مهرداد اوستا🍃
نظرفکری از آغاز شاعری تا وقوع انقلاب که مضمون اشعار مهرداد اوستا دارای خصایص درونگرایی و انزوا و مبتنی بر یاس، شکوه از زمانه و اهل آن و عشق اسطوره ای آمیخته با عرفان است و بعد از انقلاب اشعارش به حالت برون گرایی تغییر می یابد و رنگ وبوی حماسی و غرور گرفته است.
💎@gohaarirany
ژان پل سارتر فیلسوف؛ رماننویس و نمایشنامه نویس فرانسوی از وی به عنوان یکی از متفکران برجسته مشرق زمین نام بردهاست. اوستا علاوه بر شاعری، در زمینه فلسفه، موسیقی و ادبیات فارسی نیز فعالیت داشت.
در سال ۱۳۲۷ وی به عنوان مسئول ساماندهی کتابخانهها و مقالات و کتابهای ادبی در وزارت فرهنگ (آموزش و پرورش) مشغول به کار شد.
از سال ۱۳۳۳ و هنگامی که تنها ۲۵ سال سن داشت به عنوان جوانترین استاد به تدریس در دانشگاه (تهران) در رشتههای گوناگون علوم انسانی پرداخت.
💎@gohaarirany
"آثار مهرداد اوستا:
تصحیح دیوان سلمان ساوجی
عقل و اشراق
از کاروان رفته
پالیزبان
حماسهٔ آرش
از امروز تا هرگز
اشک و سرنوشت
روش تحقیق در دستور زبان فارسی و شیوهٔ نگارش
شراب خانگی ترس محتسب خورده
تیرانا
امام، حماسهای دیگر"
💎@gohaarirany
"بازآ که چون برگ خزانم رخ زردی است
با یاد تو دم ساز دل من دم سردی است
گر رو به تو آوردهام از روی نیازی است
ور دردسری میدهمت از سر دردی است
از راهروان سفر عشق درین دشت
گلگونه سرشکی است اگر راهنوردى است
در عرصه اندیشه من با که توان گفت
سرگشته چه فریادی و خونین چه نبردى است
غمخوار به جز درد و وفادار به جز درد
جز درد که دانست که این مرد چه مردی است
از درد سخن گفتن و از درد شنیدن
با مردم بیدرد ندانی که چه دردی است؟
چون جام شفق موج زند خون به دل من
با این همه دور از تو مرا چهره زردی است
#مهرداد_اوستا
💎@gohaarirany