📸 درحاشیهی خوشمزهجاتِ پُر از سُس و پنیر🍕 با طعمِ کافه بهدخت😉
و محصولاتی متنوع از جنسِ بازارچه دائمِ بهدخت🛍️
5⃣/6⃣
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
@golabbaton95
#جشن #هیئت #حاشیه #بهدخت
#حسینیه_انقلاب_اسلامی_دختران_قم
گُلابَتون
#کاپ_کیک_اختصاصی ❤️🤍💚 با طعم خامه و شکلات🍫🧁 جاتون خااااالی😋😋😋 پذیرایی با سلیقه، خوووووشمزه و رنگی
#حاشیه
تعرفه و صندوق رای نمادین هم طراحی و آماده شده بود... همه چیز مهیای جشن تکلیف سیاسیِ تو❤️
وسط جشنانه و مسابقه و خوشمزهجات و هدایا و.... ؛ تعرفهها هم با حرف دل شما یکی یکی پر میشه...
جشن تکلیف سیاسیت مبارک رای اولی😘
🔥🔥🔥🔥🔥
@golabbaton95
#گعده #گپ #چالش #دختران #جشن
#جشن_تکلیف_سیاسی #رای_اولی_ها
#حسینیه_انقلاب_اسلامی_دختران_قم
گُلابَتون
#حاشیه_جشن
#حاشیه_طنز
🔻روایتی طنز از حاشیهی یک جشن😁✨️
➖️بخش اول:
ـ برنامه کی شروع میشه؟
برگشتم به سمت صدا. یک حاج خانم خیلی مدرن
با بلوز و شلوار سورمهای و روسری ساتن سفید،
خیلی جدی کنارم نشسته بود و خیره منتظر جواب
من بود.🙂 گفتم: ساعت ۱۵:۳۰ حاج خانم.
ـ من حاج خانم نیستم. سنی ندارم که. ۱۴ سالمه!
اتفاقاً به اون دختر خوشگله دم در هم گفتم، به
من بگو عزیزم گل دختر...😀
لبخندی زدم و زیر لب چشمی گفتم. سرم را توی
لپتاپ بردم و خودم را مشغول کارهای تصویری
هیئت کردم.
- حالا شما چند سالته؟
با تعجب نگاهشان کردم. لبخند زنان گفتند:
- تو سن منو فهمیدی من ندونم سنت رو؟؟؟🤨
- منم ریا نباشه یه ۲ سالی از شما کوچیکتر!
- یعنی ۶۳ سالته؟🤔
- نه دیگه ۱۲!😁
- حالا جدی چند سالته؟
- خودمم نمیدونم شناسنامم دست مسئولمونه!
- نه دیگه اومدی نسازی بگو دیگه کشتیمون!
- حاج خانم عزیز ۳۳ سالم هست ( آره جان خواهرشوهر عمه پسر داییم ...)🫠🤭
- آه! بهت نمیخوره اصلا! یه دختر خوب و نجیب
سراغ نداری ۱۸ تا ۲۰ سال باشه با خدا، باایمان باشه؟
در این فاصله فقط چند تا پلک پشت سر هم زدم که ادامه داد: که حالا قدش ۱۷۰ و سفید رو
باشه، خونشون همین اطراف باشه، اصالتا... باشه،
خیلی هم خانوادشون شلوغ نباشه. ترجیحا تک دختر
و مردههاشون هم باغ بهشت خاک کنند؟
دیگر پلک نمیزنم و سعی میکنم آب دهانم را قورت دهم و فقط همین به زبانم میآید: نه شرمنده!😶🌫️🤯
در دلم میگویم: چیزی که دنبالش هستید رو
فقط باید سفارش میدادید خدا با پست بهشتی
براتون بفرسته!😶😅
ادامه دارد...
1️⃣
🌹@golabbaton95
#حاشیه #طنز #جشن #هیئت
#حسینیه_انقلاب_اسلامی_دختران_قم
گُلابَتون
#حاشیه_جشن #حاشیه_طنز 🔻روایتی طنز از حاشیهی یک جشن😁✨️ ➖️بخش اول: ـ برنامه کی شروع میشه؟ برگشتم
#حاشیه_جشن
#حاشیه_طنز
🔻روایتی طنز از حاشیهی یک جشن😁✨️
➖️بخش دوم:
یک یا چند تا سوال دیگر هم پرسیدند. چون مشغول
کار بودم و چیزی تا شروع هیئت نمانده بود، با بله و
خیر و نمیدانم جواب سر بالا دادم.🫤
بعد از چند لحظه حاج خانم از جا بلند شدند و درست
روی صندلی مهمان نشستند. اینطور دقیق رو به روی
همه دخترها قرار داشتند. چشمهایشان را ریزتر کرده
و دخترها را خیلی دقیق از زیر نظر گذراندند.😆😐
معذب شدن چندتا از دخترها که هی چادرشان را به
شرق، غرب و روسریشان را به شمال جنوب هدایت
می کردن حس کردم. از آن جایی که حاج خانم که نه،
عزیز دلم، گل قلب دکور بودند. خادمهای انتظامات
هوشمندانه ایشان را به بهانه تصویربرداری از دکور
به محیطی دیگر هدایت کردند. ایشان هم سر صبر از جا بلند شدند و از بچهها پرسیدند: پذیرایی چی میدید؟ خادم انتظامات گفت: سیب دیگه حاج خانم!
- عههه. من خیلی نمیمونم پس!👋🏼🚶🏻♀️
چشمانم بیاختیار تا درب خروج همراهیشان کرد و
از عدم حضورشان که مطمئن شد؛ برگشت پای کار
خودش! اما آخرش نفهمیدم؛ ما عزیزشان نبودیم،
عزیز خاص مورد نظرشان را پیدا نکردند که گل قلبشان
بشود یا حس کردند کدبانوهای خوبی نیستیم که رفتند.😊😅😉
پایان-
2️⃣
🌹@golabbaton95
#حاشیه #طنز #جشن #هیئت
#حسینیه_انقلاب_اسلامی_دختران_قم