#روایت_نوشت
اگر مرتضی بود...
📻 آوینی: شهيد چه میكند؟
شهيد تنها كارش اين نيست كه در مقابل دشمن میايستد،
يا دشمن را میزند و يا از دشمن میخورد،
اگر تنها اين بود،
بايد بگوئيم آن وقتيكه از دشمن میخورد، و خونش را میريزد، خونش هدر رفته؟
نه ، هيچوقت خون شهيد هدر نمیرود، خون شهيد بزمين نمیريزد، خون شهيد هر قطرهاش تبديل به صدها قطره، و هزارها قطره، بلكه به دريايی از خون میگردد و در پيكر اجتماع وارد میشود.
صدای مرتضی در ذهنم، به نرمی مینشیند. با خیال گریز پا، مشغول صحبت میشود و میگوید: اگر مرتضی، آن روز در کرمان بود، قلمش را اینطور بر کاغذ میدواند:
چه می جویید؟
عشق همینجاست...
حاج قاسم اینجا حاضر است.
قدم های زلال، کرمان را آیینه کرده است...
آری؛
معراجِ آسمان کنون باز است...
ما می بینیم که اکبر و اصغر، در صف ِ وصال ایستادهاند...
میبینیم که خونها، بر زمین فرش شده تا جانها به عرش برسند...
میبینیم که پیکرها زخمی عشق شده و عهد خود را با خدا وفا کردهاند...
ما میبینم که مردمان، دست در دست حاج قاسم رهسپارند...
چه پیوندی بوده است میان مهمان و میزبان؟
آری، خونِ رگ به قلب اقتدا میکند.
نبضِ شهادت، مردمان را احیا میکند و همه را به تمثل چهره ی او در خون میغلطاند...
سلام بر خونهای جاری...
سلام بر قاسم...
#روایتکرماناززبانمرتضیآوینی
به قلم دخترِ حسینیه انقلاب اسلامی
✨🖤✨🖤✨🖤✨
@golabbaton95
#حاج_قاسم_سلیمانی #سرداردلها
#گلزار_شهدای_کرمان #کرمان_تسلیت
#شهدای_کرمان #زائر_شهید
#جنایت_تروریستی #پاسخ_سخت
#حسینیه_انقلاب_اسلامی_دختران_قم