نامزد مورد نظر!
وقتِ مسابقه شده بود، ۵ نفر از بین دواطلب ها انتخاب شدند. چالش بانمک بود، سر کلاف هر سوال را که میگرفتی آخرش به ایران ختم میشد. کف و جیغ و جایزه ها به همدیگر بافته شده بودند و امید و حالِ خوش غرور را نقش میزدند. چقدر دکور حالمان را توضیف میکند. جوهر اثر انگشت هر کداممان میجوشد در سه رنگ پرچم ایران... مجری در این حال و هوای خوش از نماینده کاملا مردمی درخواست میکند به جمع مان بیاید.
در کت و شلوار نمایش، نماینده مردمی همراه جارپایه اش وارد میشود و شعری سر میدهد:
من اگر رای آورم آن می کنم این می کنم
آب دریای خزر را بنده، شیرین می کنم
جای ماهی قرمز تنگ بلور شام عید
داخل هر حوض خانه بنده دلفین می کنم
صدای کف زدن ها بالا میرودی. چند نفری شعار سر میدهند و از کاندید مورد نظر حمایت میکنند و او همچنان با استدعا دارم و دیت روی سینه ادای احترام میکند و ادامه میدهد:
گر روم مجلس شوم شاید زمانی من رییس
بعد از آن رفتن به دولت را که تمرین می کنم
هر کسی مانع شود تا رای من کم آورم
در دل خود من به او بس آه و نفرین می کنم
✨✨✨✨
@golabbaton95
#جشن #هیئت #انتخابات۱۴۰۲ #من_رای_میدهم
#حسینیه_انقلاب_اسلامی_دختران_قم
زائر نجف بودیم!
معلومه انرژی هاتون بالاست ماشاالله! مولودی خوان این را میگوید وقتی صدای کف و جیغ دخترها بلند میشود. همانطور که گوشه لپ آخرین برش از ساندویچ اولویه خوشمزه را چپاندم، من هم همراهیشان میکنم. صدای دست های مشتاق قطع نمیشود تا خانم مولودی خوان با مدح حضرت رقیه آغاز میکند و ما ذکر "رقیه جان" را تکرار میکنیم.
برف شادی، صدای کِل و کف های مکرر درهم میپیچد و دل مان را شعرها به صحن و سرای نجف میبرد و از مهربان پدربزرگ حضرت رقیه مدد میخواهد. مولودی خوانی هیئت را برای همین دوست دارم. دل ادم با هر ذکر پرواز میکند در صحن و سرای حرمی... روی سنگ فرش ها مرمر قدم گذاشته باشی انگار... آن یا امیرالمومنین سبز رنگ درب ورودی را ببینی و دلت بلرزد انگار... به خانه امیرالمومنین در ذکرهای آخر مولودی مهمان شدیم انگار.... به چه شبی شد، در هوای سرد و برفی ما زائر نجف بودیم.
✨✨✨✨
@golabbaton95
#جشن #هیئت #مولودی
#حسینیه_انقلاب_اسلامی_دختران_قم
من مرضیه حدیدچی(دباغ) نیستم!
با بیت های زیبایی از دل و جان شاعره بانو هداخانم هیئت به دقایقی اخرش نزدیک شد. با اشک میخواند و میگریاند جمع را. دعای عهد خواندیم و دست دعا بالا بردیم. صدای اذان اعلام میکرد آخرین جشن سال تمام شده. خانم دباغ باید میرفت. خیلی از سوالهایم را نپرسیدم. واقعیتش هنوز باور نکردم بانو مرضیه حدیدچی دباغ میتواند الگو من باشد یا نه! انتخاب مهمی است. با خدا که نمیشود تعارف داشت. باید خوب فکر کرد. باید تصویر درست و دقیقی از انچه میخواهی بشوی برای خودت ترسیم کنی... من مرضیه حدیدچی نیستم. من همان سرباز صفری هستم که میخواهد راهش را آغاز کند. با ذکر اهلبیت به شور و احساس آمده ولی باید برای پارچ خالی وجود بیش از این ها تلاش کند. باید با تفکر و اعتقاد عمیق خوب میدان را رصد کرد. بعد ببیند کجای دنیا میخواهد کار کند؟ اصلا چه کار کند؟ شاید هیچ وقت در نقشه حق و باطل من مرضیه حدید چی نباشم، کسی که شکنجه ها را با جان خریده و مبارز و چریک واقعی بوده، محافظ امام بوده، فرمانده سپاه همدان بوده و...
او راهش را انتخاب کرده، دخترش خاله رضوانه هم، برای انتخابشان هزینه داده اند و حالا نام و رسمشان در بین دختران جوان و نوجوان ۴۵ سال بعد از انقلاب تکرار میشود. قرار نیست حتما مرضیه حدیدچی شوم ولی وقتِ آن است که من هم مسیرم را برای میدان دار حق بودن انتخاب کنم و هزینه دهم!
✨✨✨✨
@golabbaton95
#جشن #هیئت #مرضیه_حدیدچی_دباغ
#حسینیه_انقلاب_اسلامی_دختران_قم