فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شب_جمعه
امام عصر علیه السلام امشب به همراه مادرشون حضرت فاطمه میرن زیارت حرم شش گوشه و حرم عموجان شون عباس علیه السلام....
ماهم دلتنگ کربلاییم...
با پای سر مقدور نیست ولی با پای دل با ذکر #پنج شاخه🌷 صلوات و قرائت #سوره 💠 توحید میریم برای زیارت...
#السلام_علیک_یااباالاحرار
سلامتی و تعجیل در فرج باشه، انبیاء، اولیاء، امام راحل، شهداء، علماء، مومنین و مومنات بویژه جانباز سرافراز حجت الاسلام حاج آقاافتخاری روحشون مستفیض بشه از ادای ذکر و قرائت ما، طول عمر بابرکت رهبرمعظم انقلاب، پیروزی جبهه حق و نابودی جبهه باطل محقق بشه به زودی ان شاءالله به دعای امشب مهدی فاطمه سلام الله تحت قبه سیدالشهداء.
#یارب_الحسین_بحق_الحسین
#اشف_صدرالحسین
#بظهورالحجه
#شعر آشنایی با:
پیش دبستان امین #مهدوی گلبرگ
تو پیش دبستانی مون
یاد می گیریم الفبا
میریم که آشنا بشیم
با امام خوبی ها
ما یاران آفتابیم
یار امام زمان
از گل نرگس میگه
مربی مهربان
یاد می گیریم با شادی
شعر و حدیث و دعا
خدا کنه که باشیم
دوستای خوب آقا
ان شاالله داریم با گلبرگ های لطیف و خوش عطر و رنگارنگِ گلهای زندگیمون فعالیت پیش دبستان مهدوی رو آغاز می کنیم... ☺️
😌😍😎 از خدای مهربون برای شنیدن صدای خنده قشنگ و دیدن چهره خوشگل شما گلبرگای نازنینم یه عالمه تشکر می کنیم😌😘😍
🌸 خدایاشکر🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_صوتی
💠 فرار بچه ها از دین...
💠حجت الاسلام عالی
https://eitaa.com/joinchat/1277100051C48e58c3f80
🥀🥀🥀
🥀🥀
🥀
امام صادق علیه السلام فرمودند:
✨ " لَقَدْ كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِمَا السَّلاَمُ يَمُرُّ عَلَى الْمَدَرَةِ فِي وَسَطِ الطَّرِيقِ فَيَنْزِلُ عَنْ دَابَّتِهِ حَتَّى يُنَحِّيَهَا بِيَدِهِ عَنِ الطَّرِيقِ؛ امام سجاد علیه السلام( هر گاه از راه مى گذشت، در ميان جاده به كلوخى برمى خورد، از مركب خويش پياده مى شد و آن را با دست خود از وسط راه برمى داشت، آنگاه سوار شده، به راه خود ادامه مى داد." ✨
📚 بحارالانوار، ج ۷۲، ص ۵۰.
🥀
🥀🥀
🥀🥀🥀
🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀
💠 السلام علیک یا علی بن الحسن علیه السلام💠
🥀🌷🥀 #قصه_مناسبتی 🥀🌷🥀
🌷 عنوان #قصه: کار قشنگ🌷
💠 شهادت امام سجاد علیه السلام💠
بنام خدای مهربان
خدای دانا و توانا
سجاد و ساجده بچه های آقای دانایی بودن.
آجی ساجده ۳ سالش بود. داداشی سجاد ۶ سال داشت.
بابایی داداشی سجاد رو توی مهد گلبرگ ثبت نام کرد.
داداشی سجاد یه روز میرفت مهد با دوستاش بازی میکرد.
یه روز توی خونه با آجی ساجده بازی میکرد.
یک شب توی ماه محرم داداشی سجاد با آجی ساجده مشغول بازی بود.
بابا بازی بچه های رو تماشا میکرد و به حرفای مامان گوش میداد...
مامان توی آشپزخونه مشغول کار بود...
آجی ساجده کلاسکه عروسکشو گذاشت جلو در آشپزخونه.
مامان شمع روشن کرد روی اوپن آشپزخونه گذاشت...
سینی چای و کیک رو دستش گرفت، داشت از آشپزخونه میومد بیرون.
داداشی سجاد دوید کالسکه عروسک آجی رو از جلو در آشپزخونه برداشت.
بابا یک صلوات بلند برای پسرزرنگش فرستاد...
مامان گفت: برای چی صلوات بلند فرستادی؟
بابا کار قشنگ آقا سجاد رو به مامان گفت.
مامان خوشحال شد و پرسید: پسرم بگو ببینم این کار قشنگ رو از کجا یاد گرفتی؟
آقا سجاد به مامان گفت: امروز توی مهد یاد گرفتم.
خاله مربی گفت: امام سجاد از سر راه چیزا رو برمیداشتن.
من به خاله و خانم مدیر و دوستام گفتم اسم منم سجادِ. همه منو تشویق کردن.
بله گلبرگای زرنگم! آقاسجاد قصه ما از
اون به بعد همیشه این کارقشنگ رو داره انجام میده.
ما بچه های زرنگ هم در شب و روز شهادت امام سجاد علیه السلام این کار قشنگ رو یاد می گیریم.
اینطوری امام سجاد و امام زمان علیه السلام از ما خوشحال میشن.
🌷🥀 با استفاده از حدیث بالا🥀🌷
https://eitaa.com/joinchat/1277100051C48e58c3f80
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 #شهادت_امام_علی_بن_الحسین علیه السلام تسلیت و تعزیت باد🥀
#امام_چهارم_سجاد_علیه_السلام
#سجاد= بسیارسجده کننده
#انیمیشن_کودکانه_شهادت_امام_چهارم
https://eitaa.com/joinchat/1277100051C48e58c3f80
🌷🌷🌷
🌷🌷
🌷
براساس سخنان معصومان(علیهم السلام)، معلمان و مربیان، به خصوص آنان که در تعلیم آموزه های دینی می کوشند، حق بزرگی برجامعه دارند و باید تلاش صادقانه شان مورد قدردانی و سپاسگزاری قرارگیرد تا رغبت و انگیزه بیشتری بیابند. مرحوم بحرانی از شیخ فخرالدین نجفی که از فضلا و زهاد بود. چنان نقل کرده که شخصی به نام عبدالرحمان در مدینه معلم کودکان بود و یکی از فرزندان امام حسین علیه السلام به نام «جعفر» نزدش آموزش می دید.معلم جمله «الحمدلله رب العالمین» را به جعفر تعلیم داد. هنگامی که جعفر این جمله را برای پدر قرائت کرد، حضرت معلم فرزندش را فراخواند و هزار دینار و هزار حله... به اوهدیه داد. وقتی حضرت به خاطر پاداش زیاد مورد پرسش قرار گرفت، در جواب فرمود:
« و انی تساوی عطیتی هذا بتعلیمه الحمدلله رب العالمین. »
هدیه من برابر با تعلیم «الحمدلله رب العالمین » است. "
📚 حلیة الابرار، ج 1، ص 582.
🌷
🌷🌷
🌷🌷🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#آغاز فعالیت پیش دبستانی امین مهدوی گلبرگ سال تحصیلی ۱۴۰۰- ۱۳۹۹
برنامه #صبحگاه ۲۵ شهریور ۹۹
#همخوانی_سرود_ملی نوآموزای زرنگم
اللهم ما بنا من نعمت فمنک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#آغاز فعالیت پیش دبستانی امین مهدوی گلبرگ سال تحصیلی ۱۴۰۰- ۱۳۹۹
برنامه #صبحگاه ۲۵ شهریور ۹۹
#همخوانی_دعای_سلامتی_امام_خوبیها
اللهم وفقنا لما تحب و ترضی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#آغاز فعالیت پیش دبستانی امین مهدوی گلبرگ سال تحصیلی ۱۴۰۰- ۱۳۹۹
برنامه #صبحگاه ۲۵ شهریور
#ورزش_با_آهنگ_مهدوی
اللهم ایاک نعبد و ایاک نستعین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#آغاز فعالیت پیش دبستانی امین مهدوی گلبرگ سال تحصیلی ۱۴۰۰- ۱۳۹۹
برنامه #صبحگاه ۲۵ شهریور
#بازی_مهدوی😍
شادی های معصومانه و قدم های کوچکم
نذر ظهور صاحب الزمان علیه السلام
🌷🌷🌷
✅ #داستانک_تربیتی
💠 آرزوی مادر💠
🌸 بنام خدای مهربان🌸
🌸خدای دانا و توانا🌸
پسر کوچولو به مامان گفت: مامان داری کجا میری؟
مامان گفت: عزیزم بازیگر معروف سریال یوسف پیامبر به شهر ما اومده.
بهترین فرصته.👌
من می تونم اونو از نزدیک ببینم و باهاش حرف بزنم.
میرم و خیلی زود برمیگردم.
کاش اون وقت داشته باشه که با من حرف بزنه.
مامان با لبخندی شادِ شاد با پسرش خداحافظی کرد.😍
یه خورده بعدتر مامان با ناراحتی به خانه برگشت.😔
پسر به مامان گفت: چرا ناراحتین؟
بازیگر معروف رو ندیدین؟🤔
مامان با صدای خسته و ناراحت گفت:
من و یه عالمه مردم منتظرش موندیم؛
یه آقایی با 📣📢 گفت: به ما خبر دادن که بازیگر معروف با ماشینش زودی از شهرمون رد شده...
یعنی اون توی شهر ما واینستاده....😔😔😔
ای کاش خدا ما رو معروف کرده بود. 😔
پسرمهربون بعد از شنیدن حرفای مامان، به اتاقش رفت و لباسای نو پوشید.🧦👟👖👕
از اتاقش بیرون اومد و گفت: مامان آماده شو با هم به جایی بریم.
من می تونم این آرزوی شما رو برآورده کنم.
اما مامان خیلی ناراحت بود اون گفت: حوصله شوخی ندارم. 😔
پسر گفت: مامان جونم خواهش می کنم با من بیا.🙏🌸
مامان پسرشو خیلی دوست داشت.
به همین خاطر حرفشو قبول کرد.💞
اونا باهم به بیرون از خانه رفتن.
کمی قدم زدن پسر به مامانش گفت: رسیدیم.
اونا به مسجد محل رسیده بودن. 🕌
مامان که از این کار پسرش خیلی دلخور شده بود با ناراحتی گفت: من به تو گفتم که الان وقت شوخی نیست. 😔
این رفتار تو خوب و زیبا نبود.😔
پسر جواب داد: مامان شما گفتی ای کاش خدا ما رو بجای اون بازیگر معروف کرده بود.
دلت نمیخواد با کسی که اون بازیگر رو معروف کرده، حرف بزنی؟
مامان لبخند زد و خوشحال شد... ☺️
اونا باهم به مسجد رفتن و با خدای مهربون یه عالمه حرف زدن.
بله بچه های زرنگم! پسرکوچولو قصه ما از خدا خواست تا مامانش معروف بشه،
مامانش یه عالمه کار خوب انجام داد و معروف شد. اون یکی از بهترین یاران امام زمان مون شد.😍
https://eitaa.com/joinchat/1277100051C48e58c3f80