#کفویت در ایمان
👈 اصلی ترين ملاك در منابع دينی براي ازدواج #ايمان است. برای پیدا کردن همسری مناسب در این زمینه، باید خود فرد، ایمان خود را تقویت کند.
💙❤️💙
@golbarg_ezdevaj
💞 #کفویت فرهنگی در ازدواج چیست؟
✅ ما باید ببینیم عادات، آداب ، رسوم، لباس، زبان، لحجه و سنتها معاشرتها و روابط اجتماعی مان چقدر به هم شبیه است. گاهی وقتها این رسمها خیلی با هم متفاوت است و باعث تنش می شود. خیلی ها این چیزها را ندیده می گیرند و بعد از ازدواج کلی دردسر می کشند. فرض کنید دختر در خانواده ای بزرگ شده که زن سالار بوده و پسر در خانواده ای که مرد سالار بوده این دو با هم کفویت فرهنگی ندارند. چون پسر می خواهد حرف خودش را به کرسی بنشاند و دختر هم حرف خودش را.
بیشتر ازدواجهای دانشجویی که دو طرف از شهرهای مختلف با فرهنگهای مختلف با هم ازدواج می کنند دچار عدم تفاهم فرهنگی با یکدیگر هستند.
مثلا یک خانواده اهل تجمل است و دیگری اهل تجمل نیست. یا مثلا خانواده دختر از فلان طایفه ایرانی (مثلا لر) و دختر از طایفه دیگر(مثلا بلوچ)، اینها دچار مشکل می شوند.
ما نمی گوییم کلا ازدواج بین دو شهر یا طایفه ممنوع است، می گوییم سعی کنید مشترکات فرهنگی تان بیشتر باشد. اگر دیدید تناسب فرهنگی تان نزدیک است اشکالی ندارد.
دانستنی های #قبل_از_ازدواج
🆔 @golbarg_ezdevaj
گلبرگ ازدواج
❤️ بسم رب الشهدا ❤️ #شهید_ایوب_بلندی #قسمت_سی_ونهم ⭕️ توی فامیل پیچیده بود که ربابه خانم و تیمور
❤️ بسم رب الشهدا ❤️
#شهید_ایوب_بلندی
#قست_چهلم
💠 ایوب به همه محبت می کرد.
ولی گاهی فکر می کردم بین محبتی که به هدی می کند،
با پسرها فرق دارد.
بس که قربان صدقه ی هدی می رفت.
💕 هدی که می نشست روی پایش، ایوب آنقدر می بوسیدش که کلافه می شد، بعدخودش را لوس می کرد و می پرسید:
-بابا ایوب، چند تا بچه داری؟
جوابش را خودش می دانست،
دوست داشت از زبان ایوب بشنود:
_من یک بچه دارم و دو تا پسر...
🌹هدی از مدرسه آمده بود.
سلام کرد و بی حوصله کیفش را انداخت روی زمین
ایوب دست هایش را از هم باز کرد:
"سلام دختر بانمکم،
بدو بیا یه بوس بده"
هدی سرش را انداخت بالا
"نه،دست و صورتم را بشویم ،بعد"
_نخیر، من این طوری دوست دارم، بدو بیا
و هدی را گرفت توی بغلش
مقنعه را از سرش برداشت.
🍁چند تار موی افتاد روی صورت هدی..
ایوب روی موهای گیس شده اش دست کشید و مرتبشان کرد.
هدی لب هایش را غنچه کرد و سرش را فشرد به سینه ی ایوب
"خانم معلممان باز هم گفت باید موهایم را کوتاه کنم."
🌟موهای هدی تازه به کمرش رسیده بود.
ایوب خیلی دوستشان داشت، به سفارش او موهای هدی را میبافتم که اذیت نشوند.
با اخم گفت:
"من نمیگذارم، آخر موهای به این مرتبی چه فرقی با موهای کوتاه دارد؟
اصلا یک نامه می نویسم به مدرسه،
می گویم چون موهای دخترم مرتب است، اجازه نمی دهم کوتاه کند.
💠 فردایش هدی با یک دسته برگه آمد خانه
گفت: معلمش از دستخط ایوب خوشش آمده و خواسته که او اسم بچه های کلاس را برایش توی لیست بنویسد.
🌸 رسیدگی به درس بچه ها کار خودم بود.
ایوب زیاد توی خانه نبود.
اگر هم بود خیلی سختگیری می کرد.
چند بار خواست به بچه ها دیکته بگوید همین که اولین غلط املایشان را دید، کتاب را بست و رفت.
مدرسه ی بچه ها گاهی به مناسبت های مختلف از ایوب دعوت می کرد تا برایشان سخنرانی کند.
💕 روز جانباز را قبول نمی کرد، می گفت:
"من که جانباز نیستم، این اسم را روی ما گذاشته اند،
وگرنه جانباز حضرت عباس است که جانش را داد"
🌟از طرف بنیاد،
جانبازها را حج می برند و هر کدامشان اجازه داشتند یک مرد همراهشان ببرند.
ایوب فوری اسم آقاجون را داد.
وقتی برگشت گفت:
"باید بفرستمت بروی ببینی"
گفتم: "حالا نمیخواهم، دلم میخواهد وقتی من را میفرستی، برایم گاو بکشی،
بعد برایم مهمانی بگیری و سفره بندازی از کجاااا تا کجااا" 😊
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
👈با ما همراه باشید....
هر روز ، ساعت 15
@golbarg_ezdevaj
✨ #مردان_بدانند
#اخلاق_در_خانواده
💠 آیا میدانستید زنانی که در خانه پرخاش میکنند و داد میزنند کمبود محبت شدید از طرف همسر دارند؟ برای آرامش همسرتان، محبت خرج کنید!
💠 تنها انرژی و سوخت زن برای مدیریت خانه و همسرداری و تربیت فرزند، محبت شوهر است.
💠 با مهربانی و ابراز محبت به همسرتان او را آرام کنید.
❤️گلبرگ ازدواج❤️
@golbarg_ezdevaj
#مردان_بدانند
۱- با همسرتان همانند با شکوه ترین زن روی زمین رفتار کنید.
۲- برای همسرتان شعر بخوانید.
۳- همسرتان را با کارهای کوچک اما مهم غافلگیر کنید، مثلا گل بگیرید برایش.
🌷🌷
@golbarg_ezdevaj
🌸اگر اشتباهی کردیم آن را بپذیریم و عذرخواهی کنیم؛
معذرت خواهی
شکستن غرور نیست،
نمایش #شعور است!
با شعور باشیم...
#زندگی_شیرین
❣ @golbarg_ezdevaj
گلبرگ ازدواج
❤️ بسم رب الشهدا ❤️ #شهید_ایوب_بلندی #قست_چهلم 💠 ایوب به همه محبت می کرد. ولی گاهی فکر می کردم
❤️ بسم رب الشهدا ❤️
#شهید_ایوب_بلندی
#قسمت_چهل_ویکم
🌹برایم پارچه آورده بود و لوازم آرایش.
هدی بیشتر از من از آن استفاده می کرد، با حوصله لب ها و گونه هایش را رنگ می کرد و می آمد مثل عروسک ها کنار ایوب می نشست.
ایوب از خنده ریسه می رفت و صدایم می کرد:
"شهلا بیا این پدرسوخته را نگاه کن"
🌷 هدی را فرستاده بودم جشن تولد خانه عمه اش.
از وقتی برگشته بود یک جا بند نبود.
می رفت و می آمد،
من را نگاه می کرد.
می خواست حرفی بزند،
ولی منصرف می شد و دوباره توی خانه راه می رفت.
+ چی شده هدی جان؟ چی می خواهی بگی؟
ایستاد و اخم کرد..
_ من نوار میخواهم، دلم می خواهد برقصم.
میخواهم مثل دوست هایم لاک بزنم.
🌸جلوی خنده ام را گرفتم:
+ خب باید در این باره با بابا ایوب حرف بزنم،
ببینم چه می گوید.
ایوب فقط گفت:
"چشمم روشن"
و هدی را صدا زد:
"برایت می خرم بابا ولی دوتا شرط دارد.
اول اینکه نمازت قضا نشود و دوم اینکه هیچ نامحرمی دستت را نبیند"
❤️ از خانه رفت بیرون و با دو تا نوارکاست و شعر و آهنگ ترکی برگشت.
آنها را گرفت جلوی چشمان هدی و گفت "بفرما، حالا ببینم چقدر می خواهی برقصی"
دوتا لاک و یک شیشه آستون هم گرفته بود.
دو سه روز صدای آهنگ های ترکی و بالا پریدن های هدی، توی خانه بلند بود.
چند روز بعد هم خودش نوار ها را جمع کرد و توی کمدش قایم کرد .....
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
👈با ما همراه باشید....
هر روز ، ساعت 15
🌷 @golbarg_ezdevaj
#هردو_بدانیم
💝 ازدواج پیوندی است كه از درختی به درخت دیگر بزنند،
👈اگر خوب گرفت هر دو " زنده " می شوند؛
و اگر " بد " شد هر دو می میرند...!
#انتخاب_همسر
🆔 @golbarg_ezdevaj
🔺سئوال
چگونه میتوان از #سلامت جسمی و روحی شخص مورد نظر برای ازدواج اطمینان حاصل کرد؟
✅ جواب
اگر به هر دلیلی (مثلا نشانههایی در چهره یا رفتار و... ) به این موضوع شک پیدا کردید، مراحل زیر را انجام دهید:
1-گزارشی از وضعیت جسمی و روحی خود ارائه دهید و بگویید که من در سلامت کامل هستم، شما چطور؟... حتی #دفترچه_درمانی خود را به او نشان دهید تا او هم نشان دهد.
2- اگر پاسخ قانع کننده ای نداشت و دفترچه را نداد، بگویید: برای اینکه خیالتان راحت باشد، میخواهم چکاپ انجام دهم و #گواهی_سلامت ارائه کنم...شما هم گواهی سلامت خود را ارائه دهید.
3-اگر این کار را هم نکرد و گواهی سلامت نداد، بگویید: من گواهی ها را ارائه دادم، شما نمی خواهید بدهید؟ خانواده من مایلند این گواهی ها را ببینند.
اگر بعد از این مراحل باز هم بی توجهی کرد، این یعنی #هشدار وجود مشکل ... یعنی باید دقت کرد.
[استاد دهنوی]
🆔 @golbarg_ezdevaj
گلبرگ ازدواج
❤️ بسم رب الشهدا ❤️ #شهید_ایوب_بلندی #قسمت_چهل_ویکم 🌹برایم پارچه آورده بود و لوازم آرایش. هدی بی
❤️ بسم رب الشهدا ❤️
#شهید_ایوب_بلندی
#قسمت_چهل_ودوم
💕 برای هر نماز با پنبه و استون می افتاد به جان ناخن هایش،
بعد از وضو دوباره لاک می زد و صبر می کرد تا نماز بعدی.
وقتی هم که توی کوچه می رفت، ایوب منتظرش می ماند تا خوب لاک هایش را پاک کند.
بالاخره خودش خسته شد و لاک را گذاشت کنار بقیه یادگاری ها...
توی خیابان،
ایوب خانم ها را به هدی نشان می داد: "از کدام بیشتر خوشت می آید؟"
هدی به دختر های چادری اشاره می کرد و ایوب محکم او را می بوسید.
🌺 برای هدی جشن عبادت مفصلی گرفتیم،
با شصت هفتاد تا مهمان.
مولودی خوان هم دعوت کردیم، ایوب به بهانه جشن تکلیف هدی تلویزیون نو خرید.
می خواست این جشن همیشه در ذهن هدی بماند.
🌻 کم تر پیش می آمد ایوب سر مسائل دینی عصبی شود،
مگر وقتی که کسی از روی عمد اعتقادات دانشجوها را زیر سوال می برد.
مثل آن استادی که سر کلاس،
محبت داشتن مردم به امام حسین و ایام محرم را محبت بی ریشه ای معرفی کرد.
ایوب داد و بیداد راه انداخت و کار را تا کمیته انضباطی هم کشاند.
❤️از استاد تا باغبان دانشگاه ایوب را می شناختند.
با همه احوال پرسی می کرد،
پی گیر مشکلات مالی آنها می شد.
بیشتر از این دلش می تپید برای سر و سامان دادن به زندگی دانشجوها.
واسطه آشنایی چند نفر از دختر پسرهای دانشکده با هم شده بود.
خانه ما یا محل خواستگاری های اولیه بود یا محل آشتی دادن زن و شوهرها.
🌻کفش های پشت در برای صاحب خانه بهانه شده بود. می گفت:
"من خانه را به شما اجاره دادم، نه این همه آدم"
بالاخره جوابمان کرد.
با وضعیتی که ایوب داشت نمی توانست راه بیفتد و دنبال خانه بگردد.
کار خودم بود.
چیزی هم به کنکورکارشناسی نمانده بود.
شهیده و زهرا کتاب های درسی را که یازده سال از آنها دور بودم،
بخش بخش کرده بودند.
جزوه های کوچکم را دستم می گرفتم و در فاصله ی این بنگاه تا آن بنگاه درس می خواندم.
☺
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
👈با ما همراه باشید....
هر روز ، ساعت 15
🌷 @golbarg_ezdevaj
💞نکات #قبل_از_ازدواج
🔰 اگر دیدید طرف مقابل شما برای خواستگاری و عقد عجله دارد بدانید که:
👈 ھمان قدر که تاخیر یک مرد برای پیشنھاد دادن می تواند شک برانگیز و گیج کننده باشد، عجله او در این موضوع ھم چندان طبیعی به نظر نمی رسد.
👈 اگر به فاصله کمی بعد از اولین ملاقات دونفره خواست به خواستگاری تان بیاید، مراقب باشید. شاید او برای فرار از چیزی در زندگی خودش تصمیم به این کار گرفته یا شاید ھم موقعیت خاص شما باعث شده که بدون شکل گرفتن شناخت و عشق واقعی چنین پیشنھادی را مطرح کند.
👌 ازدواج اتفاق پیچیده ای است و درست است که به ھیجان و عشق برای وارد شدن به آن نیاز دارید، اما گذشته از این احساسات، نیازمند شناخت یکدیگر ھم ھستید.
🆔 @golbarg_ezdevaj 💕
دانستنی های #قبل_از_ازدواج ✨❤️
👈 هر دختر و پسر جوان، پیش از ازدواج، باید خود را برای بحرانها آماده کنند و با نخستین اشتباه همسرشان آشفته نشوند.
👈 به جای شناسایی مقصر، آگاهی خود را بالا ببرند تا با استفاده از این آگاهیها بتوانند بسیاری از اختلافاتشان را از میان بردارند.
👈 این تفکر باید در هر یک از زوجین نهادینه شود که زندگی همیشه در آرامش مطلق یا در تلاطم مطلق نخواهد بود بلکه هر دو اینها در کنارهم به زندگی معنا و مفهوم میبخشد.
❣️گلبرگ ازدواج❣️
@golbarg_ezdevaj