May 11
هدایت شده از پنجِ پنج
📚 #داستانک
چشمهای منتظر
صدای تلفن سکوت خانه را شکست. گوشی را برداشت.
-الو مادر از بنیاد شهید تماس میگیریم.بعد این همه سال بالاخره منطقه عملیات رمضان تفحص شد.چشمت روشن. پسرت برگشت!
✍️فرشته عسگری
🇮🇷5⃣•5⃣•6⃣1⃣•6⃣5⃣•6⃣7⃣🇮🇷
۱۴ روز مانده تا....
روز ایـثار و مـقاومـت اراڪ
پـنجِ پنـجِ سـال ۱۳۶۱
پـنجِ پنـجِ سـال۱۳۶۵
پـنجِ پنـجِ سـال ۱۳۶۷
روزهاے حماسـہ و اقـتدارِ اراڪـےها
https://eitaa.com/panj_panj
﷽🕊
🍃أُوْلَئِکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهـمْ لِلتَّقـوَی
آنها کســانیاند که خدا قلبهاشان را برای تقـــوا امتحان کرده.💞
ܢ̣ܢܚܩܢ ܝܢ̣ߺ ߊܠܢܚ݅ܣܥߊ ࡐ ߊܠࡎܥࡅ࡙ܧࡅ࡙ࡍ߭
🗓#رزق_بیستودوم_تیر_ماه
🌱شهید علی گلابی سنجانی
📅تاریخ تولد: ۱۳۳۹/۰۷/۰۲
محل تولد: سنجان - اراک
📆تاریخ شهادت: ۱۳۶۷/۰۴/۲۲
محل شهادت: منطقه دزلی - مریوان
💎نشانی: اراک، قطعه۱۶، ردیف ۷، شماره ۱
📜برشی از وصیتنامه شهید:
عزیزانم صبور باشید، به خدا توکل کنید و مقاوم باشید. در صحرای کربلا خیمهها را آتش زدند و کودکان اباعبداللّه علیه السلام را به اسارت بردند، فقط به جرم دفاع از حق و عدالت و در اینجا نیز بار دیگر تاریخ تکرار شده است.
فرزند عزیزم! رسالت تو بسیار سنگین است.
ما باید حامل خون شهیدان باشیم و تا این ظالمان بر مستضعفان حکومت میکنند ما مبارزه میکنیم. قبلاً گفته بودم به مادرت، باز هم برای تذکر میگویم که بدون وضو غذای دهان تو نگذارد.
به گوش تو احکام اسلام را بخواند. یادت باشد الان باید به فرامین الهی و اسلام آشنا شوی یادت باشد در کشوری نفس میکشی که هوای آن بوی عطرآگین شهیدان را میدهد.
در هر نقطهی این مملکت خون مطهر شهیدی به زمین ریخته شده است.
#رفیق_شهید
#شهر_اراک
📌اگر می خواید رفیق شهید اراکی خودتون رو انتخاب کنید.
و یا با ۲۸۰۰ شهید شهر اراک آشنا بشید کانال گلبرگ سرخ را دنبال کنید.
ⓙⓞⓘⓝ↴
♡|→• https://eitaa.com/golbarg_sorkh
May 11
📚 #داستانک
دخترک با پیراهن توربافش از آغوش پدر پایین آمد. من، آن سوی خیابان، رو به رویشان ایستاده بودم.
-بابا، قول بده امروز زود برگردی، بعدش با هم بریم اون عروسک آستین پفی رو بخریم!
مرد پیشانی دخترک را بوسید:
-باشه نخودچی. زود میام. به اتوبوسه هم میگم قول بده که امروز خیلی تند ِتند حرکت کنه و من رو زود برگردونه.
راننده چراغهایم را روشن کرد و بوق زد. دخترک و مرد به من نگاه کردند. راننده شیشهام را پایین کشید:
-بیا بالا دیگه! دیر شد.
مرد که از پلههایم بالا آمد، دخترک هنوز جلوی در ایستاده بود.
آتش که از آسمان بارید، نه مرد به قولش عمل کرد و نه من.
✍️مولود توکلی
💠💠تقدیم به ۳۹ شهید بمباران کارخانه آلومینیومسازی اراک در ۱۳۶۵/۵/۵.
🇮🇷5⃣•5⃣•6⃣1⃣•6⃣5⃣•6⃣7⃣🇮🇷
۱۳ روز مانده تا.....
روز ایـثار و مـقاومـت اراڪ
پـنجِ پنـجِ سـال ۱۳۶۱
پـنجِ پنـجِ سـال۱۳۶۵
پـنجِ پنـجِ سـال ۱۳۶۷
روزهاے حماسـہ و اقـتدارِ اراڪـےها
https://eitaa.com/panj_panj
﷽🕊
🍃أُوْلَئِکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهـمْ لِلتَّقـوَی
آنها کســانیاند که خدا قلبهاشان را برای تقـــوا امتحان کرده.💞
ܢ̣ܢܚܩܢ ܝܢ̣ߺ ߊܠܢܚ݅ܣܥߊ ࡐ ߊܠࡎܥࡅ࡙ܧࡅ࡙ࡍ߭
🗓#رزق_بیستوسوم_تیر_ماه
🌱شهید جواد مشایخی مشهدالکوبه
📅تاریخ تولد: ۱۳۴۷/۰۹/۱۰
محل تولد: دولتآباد - فراهان
📆تاریخ شهادت: ۱۳۶۷/۰۴/۲۳
محل شهادت: منطقه حاج عمران
💎نشانی: اراک، قطعه۱۶، ردیف ۷، شماره ۸
📜برشی از زندگینامه شهید:
زمان جنگ تحمیلی نوبت سربازیاش فرا رسیده بود. کار و زندگی را رها کرد و برای هدفی بزرگ به خدمت سربازی رفت. در لشکر 64 ارومیه ارتش مشغول به فعالیت شد و در سرش هوای کارهای بزرگ بود. چون اهل روستا بود خستگیناپذیر بود و از کار کردن هراسی نداشت. در عملیاتهای مختلفی حضور داشت تا سرانجام در بیست و سوم تیرماه سال 1367 بر اثر اصابت ترکش خمپاره به سرش به شهادت رسید.
#رفیق_شهید
#شهر_اراک
📌اگر می خواید رفیق شهید اراکی خودتون رو انتخاب کنید.
و یا با ۲۸۰۰ شهید شهر اراک آشنا بشید کانال گلبرگ سرخ را دنبال کنید.
ⓙⓞⓘⓝ↴
♡|→• https://eitaa.com/golbarg_sorkh
May 11
📲#ارسالی_مخاطبین
📌انتشار به مناسبت سالگرد شهادت شهید محسن قربانعلی
ماشاالله و محسن قربانعلی در روستای رودباران به دنیا آمدند. ماشاالله در بهار سال ۱۳۴۵ و محسن در تابستان ۱۳۴۴. ماشاالله تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. کشاورزی میکرد. محسن سال سوم متوسطه در رشته اقتصاد درس میخواند. صدای جنگ که در همه جا پیچید از طریق بسیج به جبهه رفتند. محسن بعد از انجام رشادتهایش در سال ۱۳۶۱ در پاسگاه زید عراق بر اثر اصابت ترکش خمپاره به سرش به شهادت رسید. پیکرش را در زادگاهش به خاک سپردند. هنوز داغ خانوادهاش تازه بود که ماشاالله در سال ۱۳۶۳ در شرق رود دجله عراق به شهادت رسید. پیکرش در آنجا ماند. خانوادهاش در غم نبودش مو سفید کردند تا اینکه سال ۱۳۷۳ پس از تفحص پیکرش به زادگاهش بازگشت.
🌱شهدا را با ذکر صلوات یاد کنیم.
#شهید
#شهراراک
📌اگر می خواید رفیق شهید اراکی خودتون رو انتخاب کنید
و یا با ۲۸۰۰ شهید شهر اراک آشنا بشید کانال گلبرگ سرخ را دنبال کنید.
ⓙⓞⓘⓝ↴
♡|→• https://eitaa.com/golbarg_sorkh
#جمعههای_دلتنگی💔
بسمربالمهدی|🌱
و درهیاهوی پر جمعیت سلام
بر او که جایش همیشه خالیست....
#اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج💚
📌اگر می خواید رفیق شهید اراکی خودتون رو انتخاب کنید
و یا با ۲۸۰۰ شهید شهر اراک آشنا بشید کانال گلبرگ سرخ را دنبال کنید.
ⓙⓞⓘⓝ↴
♡|→• https://eitaa.com/golbarg_sorkh
هدایت شده از پنجِ پنج
🔻به مناسبت « بیستوچهارم تیرماه » سالگرد شهادت سردار شهید ناصر بختیاری #پست_ویژه🔻 پنجِ پنج منتشر شد.
✓شهید ناصر بختیاری را بیشتر بشناسیم
✓رفیق شهیدی از جنس شهرمان...
✓شهیدِ عملیاتِ رمضان
✓سردار بی سَر
💌با کلیک بر روی لینکهای زیر متن مورد نظر خود را مطالعه کنید.
❇️ گلبرگ سرخ بر صحنه تاریخ
https://eitaa.com/panj_panj/154
❇️ آتش و میخانه
https://eitaa.com/panj_panj/155
❇️ نابغهای به نام ناصر
https://eitaa.com/panj_panj/157
❇️ دعای مادر
https://eitaa.com/panj_panj/158
❇️ پلی به سوی خرمشهر
https://eitaa.com/panj_panj/159
❇️ فرماندهی هدایتگر
https://eitaa.com/panj_panj/160
❇️ تیربارِ شهادت
https://eitaa.com/panj_panj/161
❇️ اعجوبه نظامی
https://eitaa.com/panj_panj/162
❇️ شهیدانه
https://eitaa.com/panj_panj/163
❇️ آلبوم تصاویر
https://eitaa.com/panj_panj/164
❇️ بخشی از وصیت نامه شهید
https://eitaa.com/panj_panj/165
❇️ پاسگاه زید
https://eitaa.com/panj_panj/166
❇️ فتورمان سردار شهید
https://eitaa.com/panj_panj/167
🔴با ارسال پست یاد و خاطره شهدا را زنده نگه داریم.
#نشر_حداکثری
#پنجِ_پنج
🇮🇷5⃣•5⃣•6⃣1⃣•6⃣5⃣•6⃣7⃣🇮🇷
روز ایـثار و مـقاومـت اراڪ
پـنجِ پنـجِ سـال ۱۳۶۱
پـنجِ پنـجِ سـال۱۳۶۵
پـنجِ پنـجِ سـال ۱۳۶۷
روزهاے حماسـہ و اقـتدارِ اراڪـےها
https://eitaa.com/panj_panj
May 11
﷽🕊
🍃أُوْلَئِکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهـمْ لِلتَّقـوَی
آنها کســانیاند که خدا قلبهاشان را برای تقـــوا امتحان کرده.💞
ܢ̣ܢܚܩܢ ܝܢ̣ߺ ߊܠܢܚ݅ܣܥߊ ࡐ ߊܠࡎܥࡅ࡙ܧࡅ࡙ࡍ߭
🗓#رزق_بیستوچهارم_تیر_ماه
🌱شهید شعبانعلی مرادی
📅تاریخ تولد: ۱۳۴۱/۱۰/۰۳
محل تولد: اراک
📆تاریخ شهادت: ۱۳۶۱/۰۴/۲۴
محل شهادت: غرب پاسگاه زید - عراق
💎نشانی: اراک، قطعه ۷، ردیف ۵، شماره ۱۱
📜برشی از وصیتنامه شهید:
ما فرزندان ایرانی تا آخرین قطره خون خود در برابر ظالمان و بیگانگان و کافران ایستادگی میکنیم. به شما امت شهیدپرور قول میدهیم در این راه که گام برداشتهایم همیشه ثابتقدم خواهیم بود. و در آخر وصیتنامه از خداوند بزرگ دو چیز را میخواهم: اول اینکه میخواهم تمام گناهان مرا ببخشد و توبه مرا بپذیرد و دوم اینکه از شما پدر و مادر عزیزم طلب بخشش میکنم و امیدوارم که از دست من راضی باشید. از خانواده عزیزم خداحافظی میکنم.
#رفیق_شهید
#شهر_اراک
📌اگر می خواید رفیق شهید اراکی خودتون رو انتخاب کنید.
و یا با ۲۸۰۰ شهید شهر اراک آشنا بشید کانال گلبرگ سرخ را دنبال کنید.
ⓙⓞⓘⓝ↴
♡|→• https://eitaa.com/golbarg_sorkh
May 11
ܢ̣ܢܚܩܢ ܝܢ̣ߺ ߊܠܢܚ݅ܣܥߊ ࡐ ߊܠࡎܥࡅ࡙ܧࡅ࡙ࡍ߭
🗓#رزق_بیستوچهارم_تیر_ماه
🌱سردار شهید ناصر بختیاری
📅تاریخ تولد: ۱۳۳۶/۰۱/۰۷
محل تولد: شازند
📆تاریخ شهادت: ۱۳۶۱/۰۴/۲۴
محل شهادت: پاسگاه زید - عراق
💎نشانی: شازند
📜برشی از وصیت نامه شهید:
پدرجان میدانم که شهادت من برای تو خیلی سنگین و نا گوار است ولی همین بس برای تو ارزشمند که پیش روی حسین(علیه السلام) آن سالار شهیدان رو سفیدی که به نظر من بزرگترین سعادت است. افتخار کن پدرم، چرا که مشت محکمیبه دهان ضد خمینی(ره)ها است و هر چه محکمتر، بزن و استوار باش چرا که حق پیروز است و باطل سرنگون، این وعده الهی است وخلاف پذیر نیست.
به امام(ره) بگو: ای امام(ره) عزیز، ناصر که چیزی نبود خود و خانوادهام را فدایت میکنم که این شعار و عمل تمام حزب الله است و به صدام آن نوکر آمریکا و شوروی و دیگر ابرقدرتها بگو حزبالله میمیرد اما سازش نمیپذیرد و تو خود بهتر میدانی که حسین(ع) عزیز با یزید جد صدام سازش نکرد و در کربلای عراق درخت اسلام را آبیاری نمود و ما نیز در همان کربلا و در نبرد با فرزند خلف یزید، خون خود را فدای اسلام نمودیم و چه افتخار بزرگی و شما هستید که باید در خط حسین(ع) با یزیدیان بجنگید.
🔻به مناسبت « بیستوچهارم تیرماه »
سالگرد شهادت سردار شهید ناصر بختیاری #پست_ویژه🔻 گلبرگ سرخ منتشر شد.
#رفیق_شهید
#سرداربیسر
📌اگر می خواید رفیق شهید اراکی خودتون رو انتخاب کنید.
و یا با ۲۸۰۰ شهید شهر اراک آشنا بشید کانال گلبرگ سرخ را دنبال کنید.
ⓙⓞⓘⓝ↴
♡|→• https://eitaa.com/golbarg_sorkh
هدایت شده از پنجِ پنج
📚 #داستانک
سردار بی سر
_فرمانده میشه یه سوال بپرسم؟ دوست داری چه مدلی شهید بشی؟
_من کجا و شهادت کجا؟!
_جدی، بهش فکر نکردی؟
_خُب از خدا خواستم با گلوله مستقیم تانک شهید بشم، آخ نمیدونی چه کیفی داره اون لحظهای که سرت از بدن جدا بشه.
فرمانده اینها را که میگفت، بند بند وجودم میلرزید.
زمزمهی عملیات رمضان که در منطقه پیچید. فرماندهی محور همه ما را به خط کرد. مثل هر عملیات دیگری نگاهی به تک تک ما انداخت.
همه میدانستیم وقتی او فرمانده باشد، دلمان قرص است. خبر داشتیم چه کارها که نکرده بود. شجاعتش در عمليات فتح شياكوه و رشادتش در گيلانغرب، همه فرماندهان را شگفت زده كرده بود، همانجا لقب «فاتح فتح شياكوه» را به او دادند.
دو بار مجروح شده بود، اما روحش آرام و قرار نداشت.شاید شهادت را در جنگهای چريكی نامنظم در كنار شهيد چمران جستجو میکرد.
شاید عملياتهای فتح المبين و بيت المقدس، نمیدانم.
زمان مرا برد به عملیات آزادسازی جادهی بانه و سردشت در سال پنج و نه، وقتی دو روز تمام در منطقه درگیر بودیم. خبر رسید یکی از نیروها، بالای تپه به شدت مجروح شده است. آرام و قرار نداشت. با چند نفر از بچهها رفت. آتش دشمن اجازه نزدیک شدن را نمیداد. اما قلبش در سینه بیتابی میکرد. با تمام وجود جنگید. خود را به بالای تپه رساند، دشمن را عقب زد و نیرویش را با خود آورد.
انگار منافقين همه اینها را میدانستند که بارها تهدیدش کردند که ترور می شوی، اما او با خیالی آسوده بیرون از سنگر نماز شبش را میخواند.
امشب هم، میدانستیم در کنار او پیروز میدان هستیم.
وقتی فرمانده «یا صاحب الزّمان» را گفت، از جا کنده شدیم. ارادههایمان را برای آزاد سازی پاسگاه زید، یکی کردیم. انگار در شب اول عملیات، هیچکس باورش نمیشد که به دل خاک عراق زدیم و قسمتی از آنجا را گرفتیم.
تعجب را در نگاه تک تک فرماندهان عراقی میشد، دید.
بعد از عمليات، عراقیها با تانکهايشان محاصرهمان کردند. من در سنگر ستاد بودم. نگاهم به سمت فرمانده رفت. انگار یکباره تركش گلوله تانکتی ۷۲ مامور شد که فرماندهی محور عملیاتی لشکر ۱۷ اعجوبه نظامی را به آرزویش برساند.
✍اعظم چهرقانی
🔸تقدیم به سردار بی سر؛ #شهیدناصربختیاری (فرمانده محور)
🇮🇷5⃣•5⃣•6⃣1⃣•6⃣5⃣•6⃣7⃣🇮🇷
۱۲ روز مانده تا.....
روز ایـثار و مـقاومـت اراڪ
پـنجِ پنـجِ سـال ۱۳۶۱
پـنجِ پنـجِ سـال۱۳۶۵
پـنجِ پنـجِ سـال ۱۳۶۷
روزهاے حماسـہ و اقـتدارِ اراڪـےها
https://eitaa.com/panj_panj
﷽🕊
🍃أُوْلَئِکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهـمْ لِلتَّقـوَی
آنها کســانیاند که خدا قلبهاشان را برای تقـــوا امتحان کرده.💞
ܢ̣ܢܚܩܢ ܝܢ̣ߺ ߊܠܢܚ݅ܣܥߊ ࡐ ߊܠࡎܥࡅ࡙ܧࡅ࡙ࡍ߭
🗓#رزق_بیستوپنجم_تیر_ماه
🌱شهید حسین نیک بخشی
📅تاریخ تولد: ۱۳۴۹/۰۱/۱۱
محل تولد: اراک
📆تاریخ شهادت: ۱۳۶۶/۰۴/۲۵
محل شهادت: کانال پرورش ماهی - شلمچه عراق
💎نشانی: اراک، قطعه ۵، ردیف ۱۰، شماره ۶
📜برشی از خاطرات شهید:
یک روز آمد و گفت: «پول میخواهم.» هرچه پرسیدم برای چه کار؟ نگفت! مدتی گذشت.
از طرف بنیاد شهید به در خانه آمدند و گفتند:«نامه حسین آمده بنیاد» تعجب کردم. آخر همیشه می آمد در خانه خودمان.
به دخترم گفتم:«زنگ بزن ببین داستان چیست؟» دخترم متوجه شد حسین شهید شده. برای شناسایی رفت. اما حسین، ماشاالله آنقدر هیکل به هم زدم بود که نشناختش. گفت:«حسین ما نیست.» بنیاد عکس میخواست. نداشتیم. قفل کمدش را شکستیم. 18 عکس رنگی سه در چهار و یک عکس بزرگتر توی کمد بود.
نامه ای نوشته بود که این عکسها را برای شهادتم انداختم. این راه را خودم انتخاب کردم و از پدر و مادرم معذرت میخواهم. تازه متوجه شدم آن پول را برای چه میخواست.
#رفیق_شهید
#شهر_اراک
📌اگر می خواید رفیق شهید اراکی خودتون رو انتخاب کنید.
و یا با ۲۸۰۰ شهید شهر اراک آشنا بشید کانال گلبرگ سرخ را دنبال کنید.
ⓙⓞⓘⓝ↴
♡|→• https://eitaa.com/golbarg_sorkh
May 11
هدایت شده از پنجِ پنج
📚 #داستانک
صدای بلندی گوش شهر را کر کرد. به آسمان خیره شدم. جنگدههای بعثی بمبهایشان را بر سر کارخانه آذرآب ریختند و رفتند. به سرعت به طرف در اصلی کارخانه دویدم. باید کاری میکردم. دود آنقدر غلیظ بود که مانع شد در را پیدا کنم. سراسیمه به طرف در انبار مشترک دویدم. گرمای مرداد بیداد میکرد و آتش حاصل از انفجار گرمترش کرده بود. عرق از پیشانی پاک کردم که دوباره صدای جنگندهها به گوشم رسید. سر بلند کردم. خودشان بودند. دوباره بمبی را رها کردند و رفتند. موج انفجار به گوشهای پرتابم کرد. خیلی نگذشت که ایستادم. خودم را به در انبار مشترک رساندم. سقف کارخانه آوار شده بود. کف پر از شیشه بود. با احتیاط قدم برداشتم. گرد و خاک توی هوا پخش بود. صدای نالهای به گوشم رسید. محسن بود. دستش قطع شده بود. با چشمهای بی رمق به دستش اشاره کرد:
_ کمک کن دستم رو ببندم تا خون فوران نکنه.
کنارش زانو زدم. نگاهی به دستش انداختم. با ترکش قطع شده بود و رگهایش سوخته بود. خون بیرون نمیآمد. محسن توی بهت بود. دستش را کمی تکان دادم. خواستم فکر کند دستش را بستم و خیالش راحت شود.
- خیالت راحت دستت رو بستم.
خیلی زود با کمک بچهها به آمبولانس منتقلش کردم.
سریع برگشتم. به طرف جلیل رفتم. روی زمین افتاده بود. چند ترکش به تنش نشسته بود. به او نزدیک شدم. بوی خون زیر دماغم زد. درد از چشمهایش بیرون میریخت. بلندش کردم و راهی آمبولانسش کردم. دیدن رفقایم با چهرههای خونی بر دلم آتش میزد. روز کش آمده بود. خبرهای بمباران پنج کارخانه اراک پخش شد. همه جا صحبت از ۵/ ۵/ ۱۳۶۵ بود. روزی که ۸۷ رزمنده جبهه صنعت پر کشیدند. روزی که تا ابد کنج سینهام خواهد ماند.
(برگرفته از خاطره آقای ولی باقری، کارمند کارخانه آذرآب)
✍️فرشته عسگری
🇮🇷5⃣•5⃣•6⃣1⃣•6⃣5⃣•6⃣7⃣🇮🇷
۱۱ روز مانده تا.....
روز ایـثار و مـقاومـت اراڪ
پـنجِ پنـجِ سـال ۱۳۶۱
پـنجِ پنـجِ سـال۱۳۶۵
پـنجِ پنـجِ سـال ۱۳۶۷
روزهاے حماسـہ و اقـتدارِ اراڪـےها
https://eitaa.com/panj_panj
هدایت شده از پنجِ پنج
📚 #داستانک
مرد جوان در خانهی همسایه را چند بار کوفت. دانههای عرق را با آستین پاک کرد و فریاد زد:
-اکبر آقا کجایی پس؟!
در باز شد و مردی لاغراندام با پیراهنی که دکمههایش تا به تا بسته شده بود، بیرون آمد:
-صبر کن آقا هاشم! نذاشتی لااقل درست و حسابی لباس بپوشم.
مرد جوان در مینیبوس را باز کرد و پرید پشت فرمان. استارت زد. شیشه را پایین کشید و رو به مرد لاغراندام گفت:
-سریع کامیون رو روشن کن و پشت من راه بیفت. نامردا زدن خیلی از مردم رو لت و پار کردن. بزن بریم شاید کاری از دستمون بر بیاد.
ساعتی بعد، روی سقف مینیبوس و پشت کامیون، تابوتها شانه به شانهی هم قطار شدند.
✍️مولود توکلی
🔸️تقدیم به شهدای بمباران کارخانههای اراک در ۱۳۶۵/۵/۵.
🇮🇷5⃣•5⃣•6⃣1⃣•6⃣5⃣•6⃣7⃣🇮🇷
۱۰روز مانده تا.....
روز ایـثار و مـقاومـت اراڪ
پـنجِ پنـجِ سـال ۱۳۶۱
پـنجِ پنـجِ سـال۱۳۶۵
پـنجِ پنـجِ سـال ۱۳۶۷
روزهاے حماسـہ و اقـتدارِ اراڪـےها
https://eitaa.com/panj_panj
﷽🕊
🍃أُوْلَئِکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهـمْ لِلتَّقـوَی
آنها کســانیاند که خدا قلبهاشان را برای تقـــوا امتحان کرده.💞